جلسه 47 بصیرت وموانع رشد بصیرت با موضوعیت گمراهی و آدمهای گمراه. شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
جلسه 47 بصیرت وموانع رشد بصیرت با موضوعیت گمراهی و آدمهای گمراه
هفته بسیج وبیان مقام معظم رهبری در 25 محور یسیج برای توجه یصیرتی برای بسیج مردم جهان که در 30 کشور تشکیل شده در طول ده سال در اروپا , که یکی از نمونه ونماد های آن بسیج مردم فلسطین است؛
- گمراهی و آدمهای گمراه بحث عمیق در نهج البلاغه آقا جانمان علی بن ابیطالب امیرالمومنین دارند,
- در قرآن سوره توبه آیه 38 و39 گمراهی و آدمهای گمراه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ (38) إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (39)
- گمراهی و آدمهای گمراه - مؤمنان نیز باید گاهى مورد انتقاد و مؤاخذه قرار گیرند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ ...
- ارزش و جایگاه انسان تا حدّى است که دنیا براى او ناچیز است. «أَ رَضِیتُمْ» کسىکه آخرت را برتر از دنیاى اندک بداند، به جبههى جنگ رو مىکند، نه دنیا. «إِلَّا قَلِیلٌ» اثرگمراهی و آدمهای گمراه شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبیخ «ما لَکُمْ»، جهاد راه خداست «سَبِیلِ اللَّهِ»، فرمانِ حرکت «انْفِرُوا»، تهدید به عذاب «یُعَذِّبْکُمْ»، تهدید به جایگزینى «یَسْتَبْدِلْ»، تهدید به بىاثر بودن ترک جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ» وتهدید به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
-
گمراهی و آدمهای گمراه باعث آزار پیامبر، کفر است. تقابل «الَّذِینَ یُؤْذُونَ» با «الَّذِینَ آمَنُوا» از دیدگاه قرآن، دنیاطلبى و دنیاگرایى اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواستهها در دنیا باشد، که آدمهای گمراه نکوهیده است. این نکته در آیات فراوانى مطرح شده است، از جمله: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»، «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا» و «أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا»
- دنیا، اندک و ناچیز است. «فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ»
- چرا به دنیاى فانى و محدود، راضى مىشوید؟ «أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا»
- دنیاگرایى مانع آخرت طلبى است وگمراهی. «أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ» شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبیخ «ما لَکُمْ»، جهاد راه خداست «سَبِیلِ اللَّهِ»، فرمانِ حرکت «انْفِرُوا»، تهدید به عذاب «یُعَذِّبْکُمْ»، تهدید به جایگزینى «یَسْتَبْدِلْ»، تهدید به بىاثر بودن ترک جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ» وتهدید به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ عَلى کُلِ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
جایگزین گمراهان - بر اساس برخى روایات مراد از افراد جایگزین در «قَوْماً غَیْرَکُمْ»، مردمانى از ایران و یمن هستند که براى یارى دین خدا قیام مىکنند. لحظه اراده کند او، چنان خواهد کرد. «یَسْتَبْدِلْ»
- گمراهان و کیفر ترکِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنیاست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. «عَذاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ»زیانِ بىتحرّکى و رکود، به خودمان مىرسد، نه به خدا. «لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً» (سستى و تنبلى، سبب جایگزین شدن دیگران به جاى ما مىشود) یَسْتَبْدِلْ ... عَلى کُلِ شَیْءٍ قَدِیرٌ
- پیروزىهاى مسلمانان، نمونهاى از قدرت الهى است. «عَلى کُلِ شَیْءٍ قَدِیرٌ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ» در این آیه «قَوْماً غَیْرَکُمْ»، مفسرین گویند ایرانی ها ویمنی ها هستند.
- شان نزول این دو آیه پیرمون جنگ تبوک است در فاصله بین مدینه وشامات جنگ تبوک تا مدینه 610 کیلومتر وتا شامات 696 کیلومتر بوده که امپراطوری شرقی گفته شده
- در وفت تابستان وقت برداشت محصول را بهانه کردند آنهایی که نمی خواستند به جنگ حاضر شوند. برخى از شرکت در آن سستى نشان مىدادند. عوامل و بهانههاى سستى، فاصلهى زیاد مدینه تا تبوک (حدود 600 کیلومتر)، گرمى هوا، فصل برداشتِ محصول و تبلیغات منافقان نسبت به عظمت و قدرت سپاه روم بود.
- این آیه، از اخبار غیبى قرآن است که قبل از وقوعِ حادثه، از آن خبر مىدهد، و مربوط به جنگ تبوک است، چون منطقهى تبوک تا مدینه فاصلهاى بسیار داشت. اینک تبوک، در مرز حجاز قرار دارد. - متخلّفان از جنگ تبوک، گروهى بىایمان بودند. «لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ» یکى از بزرگان قبیلهى بنىسلمه که از منافقان بود، از رسول خدا اجازه خواست تا به جنگ تبوک نرود و بهانهاش این بود که اگر چشمم به زنان رومى بیفتد، فریفته شده، به گناه مىافتم. حضرت اجازه داد. این آیه نازل شد و او را به خاطر عدم شرکت در جبهه، گناهکار و در فتنه افتاده دانست. پیامبر صلى الله علیه و آله او را از ریاست قبیله برکنار و بُشربنبراء را که سخاوتمند و خوش اخلاق بود، به جاى او نصب کرد.
- گمراهان ومتخلّفان از جنگ تبوک، به ظاهر مسلمان، ولى در باطن کافرند. «أَنَّهُمْ کَفَرُوا»در شأن نزول آیه گفتهاند: گروهى از منافقان، تصمیم گرفتند شتر پیامبر را در بازگشت از جنگ تبوک در گردنهاى رَم دهند تا پیامبر صلى الله علیه و آله کشته شود. رسول خدا از تصمیم آنان از طریق وحى با خبر شد.
- گمراه کردن دیگران - این آیه، سه نشانه براى منافقان ذکر کرده است: الف: از جبهه نرفتن به جاى پشیمانى شادند. ب: جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است. ج: دیگران را از جبهه رفتن منع مىکنند.
- رسوایی گمراهان منافق - از این آیه استفاده مىشود که شخص پیامبر صلى الله علیه و آله براى جنگ تبوک از مدینه خارج شد و در پایان جنگ نیز به آنجا برگشت. همچنین این آیه از برخورد آیندهى منافقان خبر مىدهد، تا پیامبر چهرهى منافقانهى آنان را رسوا کند.
- نکته اول در این آیه سه لحن دارد – 1- لحن تشویقی برای اقراد ضعبف الایمان 2- لحن زبان ملامت وسرزنش به مسلمانان اطراف پیامبربه لحن به نحو استفهام . 3- لحن به لحن جدی به صورت درد ناک إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً... مختص جنگ تبوک است خاص وگمراهی وعدم مبازره به صورت عام ..
- نکته دوم طروقی که مساله جدا جدا مورد توجه است.1-تشویق مومنین 2- حرکت به سوی میدان جهاد 3- تعبیر فی سبیل الله چهاد در هوای گرم 4- استفهام انکاری دنیا وآخرت که یک خطبه مفصل در نهج البلاغه آقا جانمان علی بن ابیطالب دارند .. حیات الدنیا والآخره .. لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم
- تهدید به عذاب الیم (إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً) انها که نشستند در خانه وبرای مبازه در را حق جهاد نکردن مثل این زمان چون در سال میلادی1967 اسراییلی ها وارد سر زمین فلسطین شدند وکشتاری انجام شد که در تاریح سابقه نداشت که اقا جانمان در خطبه 86 پیامدهای جهاد نکردن را در بیان می کند الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَ أَنْهَى إِلَیْکُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهَهُ وَ نَوَاهِیَهُ وَ أَوَامِرَهُ وَ أَلْقَى إِلَیْکُمُ الْمَعْذِرَةَ وَ اتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ وَ قَدَّمَ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ وَ أَنْذَرَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ فَاسْتَدْرِکُوا بَقِیَّةَ أَیَّامِکُمْ وَ اصْبِرُوا لَهَا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّهَا قَلِیلٌ فِی کَثِیرِ الْأَیَّامِ الَّتِی تَکُونُ مِنْکُمْ فِیهَا الْغَفْلَةُ وَ التَّشَاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَة ... پیامبر خویش را روزگارى میان شما زندگانى داد، تا با آیهها که در کتاب خود نازل فرمود دینى را که پسندید، براى او و شما کامل نمود، و به زبان او به شما خبر داد که چه را مىپسندد و چه او را خوش نیاید، از چه باز مىدارد و کردن چه کار را فرماید. چندان که راه عذر را بر شما ببست، و حجّتى گرفت که- از آن نتوانید رست-. پیک تهدید را به سوى شما پیش راند، و از کیفر سختى که پیش رو دارید بترساند. پس، در این چند روز که زندهاید، گذشته را جبران کنید، و خود را به شکیبایى ورزیدن و سختى دیدن خوى دهید. که این روزها برابر روزهایى که در غفلت بودید، و خود را مشغول داشتید و پند ننیوشیدید اندک است. [فراوان- خود را رخصت مدهید، مبادا رخصتها شما را به راه ستمکاران برد. و درون را چون برون سازید تا نفاق، بلایى بر سرتان نیاورد، و پرده شما را ندرد. شمارا از صحنه خارج نکنند ودر حال حاضر فلسطین به همین درد مبتلا است. وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
- نکته هایی که آیه قرآن می فرماید اگر یاری دین خدا نکنید 1- به جای شما غیرشما را – ایرانی ها – یمنی ها«قَوْماً غَیْرَکُمْ»،2- توجه به قدرت بی پیان خداوند داشته باشید. وَاللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ3- نروید جنگ ضرری به خدا نمی زنید . وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ4- عبادت نکنید به خدا فکرنکنید به خدا ضرر نمی زنید. وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
- درنتیجه – قرآن با 3 لحن به سه گروه ملامت می کند در آیات باید ریشه یابی کرد..ایمان قوی نباشد گرفتار دشمن هم چون اسراییلی ها خواهید شد که گفتند هوا گرم است ؛ فصل برداشت محصول است..
- قسمت 7 نهج البلاغه خطبه 16 على علیه السلام فرمود کسى که در پیشاپیش او آتش دوزخ و بهشت هست مشغول انجام وظیفه است- نکته قابل توجه اهل نجات هم بهشت وهم جهنم را می بینند. اینها می بینند که چه عملی به بهشت وچه عملی به جهنم مرود تابلو قصیه را به آنها نشان می دهند . شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّة...-
- با بیان دیگرمردم نظر در سه گروه..1- گروهى با کمال جدیت و با شتاب و سرعت وظائف خود را انجام میدهد که قطعا نجات مییابد.2- گروهى که تا حدودى کند رواست ولى بالاخره دنبال کارهاى نیک است این هم امید نجات دارد 3- انها که نشستند در خانه وبرای مبازه در را حق جهاد نکردن. اگر یاری دین خدا نکنید به جای آنها غیرشما را.. (إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً)
- روایات در این موضوع زیاد است من جمله از امام حسن عسگری علیه السلام فی سبیل نجاه آمده است: 1343 عَلَیْکُمْ بِإِخْلَاصِ الْإِیمَانِ فَإِنَّهُ السَّبِیلُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ النَّجَاةُ مِنَ النَّارِ (306/ 4).
- حکمت 47 نهج، نهج البلاغة قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام. قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه.. 2 نهج البلاغه حکمت 47 امیرمؤمنان علیه السلام فرمود ارزش انسان بستگى دارد بهمت او و راستگوئى او بسته بمردانگى او و شجاعت او بسته به عظمت و شخصیت او و پاکدامنى او بسته بغیرت و ناموس خواهى او است (اوصاف بعدى و دومى در این جملات هر چه قوىتر و بیشتر باشد اوصاف قبلى و اولى هم قوىتر و بهتر خواهد بود. وگروه سوم - گروهى که در اطاعت پروردگار کوتاهى دارد و مقصر است که در آتش سقوط میکند. انحراف به چپ و راست باعث گمراهى است. راه وسط و متن طریق جاده مستقیم است.
- در فهم واندیشه وبصیرت با قرآن، چنانکه در سوره فاطر نیز مردم سه دسته تقسم شدهاند. کلمه به کلمه برسی می کنیم تنها قرآن کافى نیست، حامى و مجرى لازم دارد. «أَوْرَثْنَا الْکِتابَ» کسى حقّ انتخاب و اعطاى مسئولیّتهاى دینى را دارد که به حال بندگانش آگاهى عمیق داشته باشد. «إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ- ثُمَ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا»
دلیل محروم شدن از انوار قرآن، خود ما هستیم. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ- وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ»شرط دریافت میراث قرآن، سبقت در همهى کارهاى خیر است نه انجام بعضى. «بِالْخَیْراتِ»
انتخاب خداوند، حکیمانه است. کسانى وارث علوم قرآنند که در خیرات سبقت گیرند. «سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» ظلم، از سوى خود انسان است، «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ» ولى توفیق سبقت در خوبىها، به اذن خداست. «سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» میراث بردن از قرآن، فضل بزرگ الهى است. «ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ» فرشتگان همه یکدست مؤمن و تسلیم فرمانند، «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»* جنّیان به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم مىشوند، «وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ» ولى انسانها سرانجام به سه گروه تقسیم مىشوند. «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» کامل آیه . ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیرُ (فاطر32)
- نکته مهم دراین مساله عدم گمراهی است «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَهٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ» (قیامت/ 15- 14) قرآن مىگوید: انسان بر خودش بصیر است یعنى انسان مىداند چه کاره است. گرچه عذر تراشى مىکند اما مىداند چه کاره است. یعنى انسان ممکن است سر خود کلاه بگذارد اما از توجیهات نمىتوان گذشت. خیلی قیمت دارد.
- چپ و راست- کمینگاه- گمراهى است، چپ وراست هردو مظلمه و راه میانگین راه راست- الهى است-. کتاب خدا و آیین رسول آن را گواه است، و سنّت را گذرگاه است، و بازگشت بدان جایگاه است. هر که دعوى کرد تباه گردید، و هر که دروغ بربافت زیان دید، و هر که به پیکار حقّ گرایید دست به خون خود آلایید، و در نادانى مرد این بس است که نداند چه کس است. بنیادى را که بر پرهیزگارى استوار است چیزى نلرزاند، و کشتزارى که آب تقوى خورد، تشنه نماند. مردم! درون خانه خویش جاى گیرید، و راه آشتى با یکدیگر را در پیش، و به توبه گرایید و جز پروردگار خود کسى را مستایید، و جز خود را ملامت منمایید. شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ هَلَکَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ [عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ] وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا فِی بُیُوتِکُمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ وَ لَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ نهج البلاغة، ص: 59
- نکته مهم دیگردر حال حاضر – دنبا گرفتار چپ وراست است حزب دمکرات .. حزب جمهوری خواه .. حزب کارگر .. واحزاب گوناگون بر مبنای چپ وراست متعارضات ومتفاوتهایی پشت پرده این چپ وراست هست. که مردم دنیا را در رنج وزحمت واداشته ..خطرات بین المللی مال المصالحه این چپ وراست قرار دارد. اختلافات مسلمین حاکی از این جااست
- تنها کشوری که در آن امنیت بر قرار بود ایران عزیز می بود که با ایجاد حزب رستاخیز می خواستند در چپ وراست درست کنند . یا حزب صوفی گری درش ایجاد کنند. یا اصول گرا یا اصلاح گرا که هردو گروه آدمهای تندی هستند حتی درزندان هم که بودند.گروه مارکسیست ها . گروه منافقین . گروه های تند رو بودند و اسلام با جهاد ومبارزه سوسیالیستی ولی در قرآن ونهج البلاغه طریق الوسطی هی جاده .. راستگرائى و چپروى موجب گمراهى است میانهروى جاده واقعى است (از طرف چپ جاده و یا از طرف راست آن یک نوع افراط و تفریط است باید از وسط جاده رفت که غیر قابل گمراهى است). کتاب خدا و آثار نبوت و سیره و روش پیامبر و بازگشت بعاقبت پسندیده در همین التزام طریق وسطى و میانه جاده است.
- ونیزنهج البلاغه خطبه 16 على علیه السلام فرمود: کسى که در پیشاپیش او آتش دوزخ و بهشت هست مشغول انجام وظیفه است- مردم از این نظر بر سه گروهند..
- 1- گروهى با کمال جدیت و با شتاب و سرعت وظائف خود را انجام میدهد که قطعا نجات مییابد 2- گروهى که تا حدودى کند رواست ولى بالاخره دنبال کارهاى نیک است این هم امید نجات دارد 3- گروهى که در اطاعت پروردگار کوتاهى دارد و مقصر است که در آتش سقوط میکند. انحراف به چپ و راست باعث گمراهى است. راه وسط و متن طریق جاده مستقیم است قرآن مقدس و آثار رسالت بر همین روال است و سنه پیغمبر از این منبع است و بازگشت و پایان کار بر همین است هر کس ادعاى باطل کند هلاک مىشود.
- 14 نهج، نهج البلاغة مِنْ کَلَامٍ لَهُ على علیه السلام شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْقَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ هَلَکَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ لَا یَعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا بِبُیُوتِکُمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ فَلَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَه
- اهل بصیرت اهل نجات وحیات واقعی : غافر: 65 هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین.. اینجا یک جاست که مىگوید امامت و ولایت با توحید «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» یکى است. لذا فرهنگ توحید ولایت لازم دارد.
- 1- حیاتِ واقعى از آنِ خداست. «هُوَ الْحَیُ» (حیات دیگران، محدود و فانى و وابسته است).
- 2- اول شناخت و معرفت سپس دعا و پرستش. فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ... رَزَقَکُمْ ... هُوَ الْحَیُ ...لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ... فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ
- 3- معبود باید زنده باشد. «هُوَ الْحَیُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
- 4- اگر جز او معبودى نیست، پس تنها او را پرستش کنیم. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ»
- 5- از آداب دعا ستایش پروردگار است. فَادْعُوهُ ... الْحَمْدُ لِلَّهِ ...
- 6- میان دعا و ربوبیّت، رابطهى تنگاتنگ است. فَادْعُوهُ ... رَبِ الْعالَمِینَ
- 7- ربوبیّت خداوند سبب ستایش اوست. ( «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمِینَ»
- 8- هستى رو به کمال است. «رَبِ الْعالَمِینَ» آرى، سیر طبیعى و منطقى خداشناسى آن است که اول او را بشناسیم سپس به یکتائى او ایمان آوریم و آنگاه هر چه مانع یکتائى و توحید است از خود دور کنیم.
- فرهنگ توحید ولایت لازم دارد والا می شود مهدی هاشمی درگریش های وهابی ماب در ضد عترت و ولایت ...نتیجه گمراهی اش همچو آیت الله شریعتمداری برضد ولایت شوریدن وحزب جمهوری خلق مسلمان ایران در آذربایجان که بعضا فرزندانشان هم از گمراهان در سازمان منافقین وبا علی قول همچون فرزند ایشان در آمریکا از اعضاء سازمان سیا که ما گرفتار این گونه افراد هستیم .
- مبارزه با گروه گمراهان دربرابر7 گروه قدرتمندان عالم قد علم کرده ومخالفت خود را در برابر هر گونه گریشها خلاف اسلام ناب محمدی اعلام نمود . من جمله 1- ایجاد انحراف برای اسلام وجامعه 2- دین سازان انحرافی فسد العالم فسد العالم 3- نابودی ملت وکشور یحمل اسفارا 4- خطرورود علم بر فرد غیر مزکی 5- زیان عالم غیر مهذب بر کشور وملت 6- زیان عالم فاسد برعلم ودین 7- خسارت عالمان غیر مهذب براسلام و..... از پرتال امام خمینی ره
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۹/۱۷