پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۳ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

۱۶
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم                   

  1. امیر المومنین متقین 44- پرهیزگاران نرمخو و دور اندیشند «و حزما فى لین» ترجمه: (مى‏بینى هر یک از متقیان را که) «نرمخو و دوراندیش‏اند».
  2. شرح: پرهیزگاران داراى خوئى نرم و مبتنى بر ارزشها دارند، بدون جهت در برابر کسى نرمش نشان نمى‏دهند، و بدون دلیل به طرف کسى نرم و یا به طرف کسى خشن نمى‏شوند، با فکر و روى مبانى ارزشى دقیق اجتماعى اخلاقى با افراد انس مى‏گیرند، و تا این ارزشها باقى است بر این نرمش ثابت و استوارند.
  3. و نیز این خصلت زیربناى سیاست و روابط خارجى کشورى است که حکومت آن به دست پرهیزگاران است؛ برطبق ارزشهاى انسانى اسلامى به کشورى گرایش پیدا کرده و روى همین ملاک از کشورى روى برمى‏گردانند.
  4. آنها مصداق اتمّ و اعلاى‏ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ‏ هستند، با دوستان نرمى مى‏کنند و با دشمنان و کفّار تندخوئى مى‏کنند، و بر اصول خود ثابت قدمند.
  5. ابن میثم این شارح بزرگ نهج‏البلاغه در ذیل این فراز گوید «پرهیزگاران‏ قاطعیت در امور دنیوى همراه با نرمى با مردم دارند، و تندخوئى نمى‏کنند، و این خصلت، فضیلت عدل در معامله با خلق است و آنچنانند که در مثل آمده: «لا تکن حُلواً فَتُستَرَط وَ لامرّا فَتُلْفَظْ»: «نه آنچنان شیرین باش که به راحتى خورده‏
  6. و بلعیده شوى، و نه آنچنان تلخ که دور انداخته شوى!»
  7. عدالت در امور اجتماعى با بندگان خدا همین است که با نرمى با آنها برخورد مى‏کنند مادامى که حصار ارزشها را نشکنند، و به مرزهاى اخلاق تعدى نکنند، و گرنه دچار شدّت و حدّت متقین مى‏گردند.
  8. اصل اولیه در برخورد با مردم، ملایمت همراه با مهر و عواطف انسانى است، برخورد با خشونت در مراحل آخر است،
  9. سیره پیامبران و اوصیاء (علیهم السلام) نشان مى‏دهد که آنها از این طریق تا آخر عمر منحرف نشدند، و حتى در مورد حضرت موسى (علیه السلام) و برادرش هارون (علیه السلام) مى‏خوانیم که مأمور مى‏شوند با نرمى با فرعون و کسى که ادعاى خدائى‏ «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏» مى‏کند برخود کنند: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً»: بگوئید به او گفتنى نرم. با او سخن به نرمى بگوئید، شاید متذکر شده، و قلبش خاشع گردد لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى
  10. حتى در بعضى روایات دارد که مأمور بودند، فرعون را با بهترین نامش صدا کنند، تا دل تاریکش روشن شود!
  11. همین نرمش و ملایمت سکوى پرش بزرگى براى دستیابى به اهدافى بلند است، رمز موفقیت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و آنچه دخیل در گرایش مردم به او شد، اخلاق و نرمى و تواضع او بود، اگر با خشونت با مردم برخورد مى‏کرد، کسى به گرد او جمع نمى‏شد وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ‏: «اگر با غلظت و شدت بودى‏
  12. از گرد تو پراکنده مى‏شدند». انسان با نرمى مى‏تواند قدرت خود را مضاعف کند و در حدیثى آمده است:
  13. «مَنْ لانَ عَودُه کَثُفَتْ اغصانُه» (کسى که‏ برگشتن او نرم و سریع باشد، شاخه‏هایش زیاد مى‏شود)
  14. یعنى اگر کسى زود منعطف به مردم شد و در برخوردها سریع از غضب و شدت خود برگشت، مردم هم به او متمایل شده، و همچون شاخه هائى قوى براى حفاظت و یارى او خواهند بود، این کلام به صورت مثلى درآمده براى افراد متواضع که با مردم الفت گرفته، و مردم نیز آنها را دوست دارند، و در نتیجه بوسیله مردم و با اجتماع آنها قدرت پیدا مى‏کنند.
  15. البته جاى گفتن است که نرمى دو صورت مهم دارد: یکى تواضع که از صفات پسندیده است و قاطعیت و حزم در نرمش با این قسم است، و دیگرى ضعف و سستى در برابر فردى که براى او نرمش نشان مى‏دهد و این قسم مذموم است، و زیبنده پرهیزگارى نیست، و از این رو مولى على (علیه السلام) فرمودند: (حزما فى لین) یعنى با اراده و قاطعیت و منطبق با ارزشها نرم مى‏شود نه از روى ترس و ضعف در مقابل افراد.
  16. تواضع و نرمى‏ در برابر دنیا ودنیاپرستان، هرگز. «لا تَمُدَّنَّ» ولى در برابر دینداران همواره. «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»
  17. 1- همان گونه که نرمى‏ و عطوفت با مؤمنان و دوستان لازم است، «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ» قاطعیّت در برابر مخالفان نیز ضرورى است. «قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ»
  18. 3- پیشنهادات حقّ ومنطقى خود را با نرمى‏ وملاطفت مطرح کنیم. «هَلْ» پس به نرمى‏ با او سخن بگویید، شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد.
  19. 13- امیدها در نرمى‏ است، وانتظارى از خشونت نمى‏رود. قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ ...(2). خداوند به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز مى‏فرماید: با نرمى‏ و ملاطفت با مردم رفتار کن. «فبما رحمة من‏اللّه لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک» آل‏عمران، 159.
  20. لَیِّناً» حتّى با سرکش‏ترین افراد نیز باید ابتدا با نرمىولطافت سخن گفت.- سخن با نرمى‏ و لطافت، منافاتى با قاطعیت و صراحت ندارد. «إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ»
  21. 7- وقار و نرمى‏ از بارزترین صفات مؤمن است. یَمْشُونَ ... هَوْناً
  22. اى همسران پیامبر! شما مثل یکى از زنان (عادّى) نیستید. اگر تقوا پیشه‏اید پس به نرمى‏ و کرشمه سخن نگویید تا (مبادا) آن که در دلش بیمارى است طمعى پیدا کند، و نیکو و شایسته سخن بگویید.
  23. پس ما باد را مسخّر او ساختیم که به فرمان او هر کجا مى‏خواهد به نرمى‏ و آرامى حرکت کند.
  24. در معناى لطف، نرمى‏ و دقّت نهفته است. خداوند لطیف است یعنى به دقایق امور احاطه‏
  25. 1- نعمتِ بیان و نرمى‏ آن از خداست. «یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ»
  26. «لِینَةٍ» به معناى نرمى‏ است و به درخت خرما نیز که میوه‏اى نرم دارد، گفته مى‏شود.
  27. 6- در جهان‏بینى الهى، نرمى‏ و سختى هر کدام به جاى خود ارزشمند است.
  28. 8- در نهى از منکر، حتى با طاغوت‏ها به نرمى‏ سخن بگویید. إِنَّهُ طَغى‏ فَقُلْ هَلْ لَکَ ...
  29. ستاد به نرمى‏ جواب داد، نمونه دیگر: نقل شده یکى از شاگردان مرحوم آیة الله سید عبدالهادى شیرازى، در درس اشکال کرد. هر چه استاد به نرمى‏ جواب داد، او سرسختانه قبول نکرد. پس از تمام شدن درس، شاگرد نزد استاد آمده و باز اشکال مى‏کند.
  30. 7- نرمى‏ با مردم. «من غیر ان تخیفه، توعده، تعسفه، ترهقه»
  31. تبلیغ ما در حج باید دعوت به سوى قرآن باشد با نرمى‏ و گرمى و محبت باشد احیاناً اگر از بعضى اعمال ما انتقاد شد درصدد توجیه نابجا نباشیم. گاهى مى‏گویند که شما هنگام نماز در بازار هستید و در جماعت شرکت نمى‏کنید، شما در فلان جا چه کردید و چنانچه نقطه ضعفى از ما گرفتند آن را بپذیریم.
  32. خداوند به‏ موسى‏ و هارون‏ علیهما السلام مى‏فرماید، هنگامى که نزد فرعون رفتید، با او به نرمى‏ سخن بگوئید.
  33. با نرمى‏ او را مخاطب قرار دهید - امام صادق علیه‏السلام‏ به یکى از یاران خود فرمود: به طور قطع، گناه نابخردان شما بر عهده علماى شماست. چرا وقتى یکى از شما کار خلافى مى‏کند که به خاطر آن به ما آزار مى‏رسد و ما را در پیش مردم معیوب مى‏کند، به سراغش نمى‏روید و با نرمى‏ او را مخاطب قرار نمى‏دهید و موعظه‏اش نمى‏کنید؟ و او همچنان به یاوه‏سرایى خود ادامه مى‏دهد و ما را در جامعه تحقیر مى‏کند و شما هم ساکت مى‏مانید.
  34. نرمى‏، تنها صفت سخن نیست بلکه در برخوردها نیز لازم است چرا که با نرمى‏ و مهربانى، مردم به دین خدا کشیده مى‏شوند و به تجربه ثابت شده است که با زور و اکراه نمى‏توان کسى را هدایت نمود.«افانت تکره الّناس حتّى یکونوا مؤمنین»
  35. قرآن به زنان پیامبر مى‏فرماید: اگر تقوا دارید، با نرمى‏ سخن نگویید، تا کسى که بیمار دل و هوسباز است، در شما طمع نکند. «ان اتَّقیتُنّ فلا تَخضعنَ بِالقَول فیَطمع الّذى فى قلبه مَرَض»
  36. اى همسران پیامبر! شما مثل یکى از زنان (عادّى) نیستید. اگر تقوا پیشه‏اید پس به نرمى‏ و کرشمه سخن نگویید تا (مبادا) آن که در دلش بیمارى است طمعى پیدا کند، و نیکو و شایسته سخن بگویید.
  37. 17. نرمی‏ در گفتار فَقُولا لَهُ قَوْلا لَیِّناً طه/ 44. فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ‏ آل عمران/ 159.
  38. مرحوم الهى در ذیل این دو فراز (فمن علامة احدهم انک ترى له قوة فى دین و حزما فى لین) گوید:

هم آنان در ره دین همچو کوهند

 

تواناتر زشیر باشکوهند

قوى پنجه چو شیران شکارى‏

 

بکار دین به حزم و هوشیارى‏

  1. بیندیشد از اول آخر کار
 

به طرزى دلپذیر آن نیک رفتار

چون آن فرزانه با دانش و دین‏

 

که با جانش بود عقل جهان‏بین‏

بنا هموار گیتى باش هموار

 

حکیمانه مال‏اندیش در کار

مشو دلتنگ گیتى بس فراخ است‏

 

الهى شو، جهان گرد یولاخ‏ است‏

     
  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏2، ص: 147
  • حسین صفرزاده
۰۹
مهر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. رشد  بصیرت  وعوامل عدم رشد بصیر در منظر قرآن ونهج البلاغه جلسه 41 استاد سالک موضوع خصلت ها – خصلت هایی که منع رشد  بصیرت  شوند.
  4. خضلت ها دو گو نه اند-  خضلت هایی که باعث رشد  بصیرت  می گردد.. وبعضی از خصلتها مانع رشد  بصیرت  هستند از جمله خصلتهایی که مانع رشد  بصیرت  می شود من جمله  بینش نفاق و عمل  منافق گونه است  خصلت  منافق در قران وسوره محمد آیه 22و 23..آمده
  5. فهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ توَلَّیْتُمْ أَنْ تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ (محمد/22) پس (اى بیماردلانِ سست ایمان!) اگر (از جهاد) روى گردانید، جز این از شما انتظار نمى‏رود که در زمین فساد کنید و پیوندهاى خویشاوندى را قطع کنید.
  6. أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (محمد/23) آنانند کسانى که خداوند از رحمت خویش دور و (گوششان را) کر و چشم‏هایشان را کور ساخته است (نه حقّى مى‏شنوند و نه حقّى مى‏بینند)
  7. مفسّران، « توَلَّیْتُمْ » را دو گونه معنا کرده‏اند:
  8. الف) اعراض و پشت کردن به جبهه و سرگرم شدن به خلافکارى و قطع صله رحم.
  9. ب) ولایت بر مردم را به دست گرفتن و سپس قلع و قمع دیگران را
  10. امّا معناى دوم با سیاق آیات سازگار نیست. «تفسیر المیزان» واما معنای اول را به اش بیشتر توجه می کنند که اگر از جبهه جنگ روی برگرداند این طور نیست که برود دز خانه بنشیند بلکه دنبال خراب کاری های  منافقانه اش است .
  11. آیه خطاب به افراد سست ایمان که به خاطر حفظ جان از شرکت در جهاد اعراض مى‏کنند، مى‏فرماید: گمان نکنید که با ترک جهاد محفوظ مى‏مانید، زیرا با فرار خود از جنگ، زمینه گسترش فساد و قتل را فراهم مى‏سازید که دامان شما را نیز مى‏گیرد و همچون دوران جاهلیّت، حتّى کشتن فرزند را براى شما مباح مى‏سازد.
  12. استاد می فرمایند : در سوره العنکبوت : 69 چهار گروه مورد توجه آیه می باشد ... وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین‏ آنان که در راه او جهاد کنند. و کسانى که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنانکه درباره کافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان‏جمله «لا یهدى» بکار رفته است.   ان شا الله اگر فرصتی شد دراین چهار گروه صحبت می کنیم که نکات قابل توجهی در این آیه می باشد..
  13. سستی  منافق موانع رشد  بصیرت  کلام حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام): مَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیُ‏ کُنْتُ مَعَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام) إِذْ أَتَى رَجُلٌ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع هَذَا الْوَاقِفُ لَیْسَ مِنْ إِخْوَانِکَ قُلْتُ کَیْفَ عَرَفْتَهُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ نَعْرِفُهُ بِسِیمَاهُ وَ نَعْرِفُ الْ منافق بِمِیسَمِه‏- ابو هاشم جعفرى مى‏گوید: نزد امام حسن عسکرى- علیه السّلام- بودم که مردى آمد. حضرت فرمود: این ایستاده از برادران تو نیست. گفتم: چگونه او را شناختى؟ فرمود: مؤمن را از سیمایش مى‏شناسیم و  منافق را از سستى او..
  14. پیام‏های آیه (محمد/22) : اعراض از دین و دستورات قرآن، زمینه ساز فساد و تباهى است. إِنْ توَلَّیْتُمْ‏ ...تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ ... ترک صله رحم و روابط خویشاوندى، گناهى است در ردیف فساد در زمین.
  15. 1«تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ» اگر فساد گسترش یابد، انسان حتّى به بستگان خود نیز رحم نمى‏کند. «تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ»
  16. .فراریان از جنگ، فسادگران و قاطعان رحم، مورد نفرین خداوند هستند. توَلَّیْتُمْ‏ ... تفْسِدُوا ... تقَطِّعُوا ... أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ‏
  17. .محرومیّت از رحمت الهى، نتیجه عملکرد خود ماست. تُفْسِدُوا ... تُقَطِّعُوا ... لَعَنَهُمُ اللَّهُ‏
  18. 4.بهره نگرفتن از امکانات، همانند محرومیّت از آنها است. (گوش دارد ولى حقّ‏شنو نیست، چشم دارد ولى حقیقت بین نیست) لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ‏ ...
  19. . بزرگ‏ترین محرومیّت معنوى، محرومیّت از شناخت حقیقت است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ»
  20. 6. استفاده نامشروع و نامتعارف و غیر مفید از استعدادهاى خدادادى، نشانه‏ى دور شدن از رحمت الهى است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ»
  21. نکاتی بسیارمهم این دوآیه  دارد که واهم  آنها در بحث  موانع  بصیرت  1- اعراض از دین و دستورات قرآن، 2- ترک صله رحم  3- ترک روابط خویشاوندى، 4- عدم رحم 5- فساد روزمین  5- فرار از جنگ 6 بی  بصیرت  از شنیدن حرف حق 7- مقابله مومنین و منافقین  - منافق مانع رحمت الهی : 8- مؤمن، غرق در رحمت‏ الهى‏ است، «فِی رَحْمَتِهِ» و  منافق‏، غرق در حوادث تلخ است. «عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» 7-  منافق‏ و مشرک، در دنیا و آخرت از رحمت‏ الهى‏ به دور هستند. «غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً» نفاق، یک مرض روحى و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده،  منافق‏ هم نه مؤمن‏ است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
  22. اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ» (حقّ این بود که بگوید «فزادها الله مرضا» یعنى در دل آنان مرض بود، خداوند مرض آنها را زیاد کرد. ولى فرمود: مرض خود آنان را زیاد کرد. پس قلب انسان، به منزله تمام انسان است. زیرا اگر روح وقلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست.)
  23. نفاق، مرضى است که رشد سرطانى دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» زمینه‏هاى عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود مى‏آورد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»  - دروغگویى، از روشهاى متداول  منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ»
  24. حدیثى داریم براى نابیناهاى قلبى‏ «لیس الاعمى انما الاعمى ما تؤمن بصیرته» کسى نمى‏بیند. کور واقعى نیست. نابیناى واقعى کسى است که چشم دارد و آیات خدا را مى‏بیند ولى هنوز تکان نخورده و ایمان نیاورده است. ما مى‏گوییم مرگ بر  منافقین و درست هم مى‏گوییم ولى  منافقین فقط تروریست‏ها نیستند و ممکن است ما هم به درجه کمى از نفاق مبتلا باشیم.
  25. حدیث داریم که اگر وقتى انسان الله اکبر مى‏گوید: اگر حواسش نباشد و در قلبش چیز دیگرى بزرگتر باشد، این هم  منافق‏ است.  منافق هم یعنى به زبان مسلمان و در باطن کافر و کسى هم که با زبان مى‏گوید: خدا بزرگ است ولى در درونش چیز دیگرى بزرگتر است  منافق است. یک  منافق با انصاف گفت من به حرف تو گوش نمی کنم براى اینکه یک موقع حرف تو در من اثر نکند.  در زمان رسول الله (صل الله علیه وسلم )مى‏گفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» گوش به قرآن ندهید. در زمان حضرت پیامبر مى‏گفتند: پنبه در گوشت بگذار. یک کسى به نام محمد است که آیاتى مى‏خواند ممکن است تو تحت تأثیر قرار بگیرى. حاجى‏ها را در گوششان پنبه مى‏گذاشتند، چرا تحریم مى‏کنى؟ من مى‏خواهم بشنوم. بشنویم اگر پسندیدیم قبول مى‏کنیم.
  26. قرآن مى‏فرماید: «وَ إِنْ یقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ» ( منافقون/ 4) حتى وقتى  منافق‏ حرف مى‏زند توى پیامبر هم حرفش را گوش‏ مى‏دهى یعنى با چرب زبانى پیامبر (صل الله علیه وآله ) را نیز جذب مى‏کند. حکایت مهدی هاشمی زمان ما که باچرب زبانی  عده کثیری را جذب می کرد ولی  منافق بود . چون  منافق باعدم زیرکی وکری وکوری برای شنیدن واقیعیت حاضر نیست حاضر نیست وقعیت ها را مشاهده کند حتی نمی تواند حقیقت را بینا باشد چرا که شیطان بر منافق حاکم است .
  27. مومن با  بصیرت  وسعت نگر و آینده نگر است ومتابق فرمان حق عمل کند ولی  منافق 1.بی  بصیرت  و تنگ نظر وآینده خود را تباه می کند به خاطر عدم  بصیرت  ! 2. بیماردلان  منافق مواضع منفی وبه ضلالت وگمراهی ..اینها بیماردلانى هستند که با سرعت براى پیوستن به کفّار تلاش مى‏کنند. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‏ ... الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‏ (حرف «فاء» نشانه آن است که ظالمان آیه‏ى قبل، بیماردلان این آیه هستند)  3- ولی مومن با  بصیرت  وسعت نگر و آینده نگر است  مومنان  گروهی هستند خبر را می گیرند درش اندیشه می کنند واین گروه برای ما ارزش دارد. واینها اهل  بصیرت  هستند
  28. در این شنیدن وموضع گیری مومنین خیلی موثر است وخیلی قابل توجه .. - گروهى از مؤمنان در انتظار فرمان جهادند و این آمادگى خود را پیوسته به زبان مى‏آورند. یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا .. اما در موضع گیری ها  منافقین شایعه سازی است  ودراین  جاست که  مومنین ساده دل شایعه را پخش می کنند و مومنین با  بصیرت   خبر را دریافت و درآن اندیشه وتدبیر وتامل بکار می گیرند
  29. عمل زشت انسان  اثر گذار است وانسان را از حرکت به سوی کمال و بصیرت  باز می دارد  ومورد لعن حضرت حق قرار می گیرد . عمل زشت عامل کوری وکری از عدم پذیرش واقعیت هاست ! حاضر نیست واقعیت را مشاهده کند در شنیدن حرف حق  و قعیت ها را  نمی تواند پذیرا باشد چون شیطان بر او حاکم است واین از صفات منافق است
  30. فرق مومن با کافر در  بصیرت  وعدم  بصیرت  است ! مومن در مقابل کلام حضرت حق خاشع و در میدان عمل کمال  است و منا فق در مقابل  مومن قرار دارد ! در موضع گیری مومن منافق  بصیرت  وعدم بصیرت است. ما هزار مطلب از گوش می یگیریم به مغز می فرستیم از الف تا یا ء آنرا درقفه اخلاق قرار می دهیم  تجزیه وتحلیل می کنیم  ثمره آن دو خبر است  که در این دو چیز مردم چند دسته می شوند  1- گروهی هستند خبر را می شنوند از این گوش می شنوند واز آن گوش در می کنند اصلا حاضر نیستند در خبر فکر کنند 2 گروه دوم از کسانی هستند که خبر را می گیرند انچه که به نفعشان است می گیرند ! َ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ (نساء150) - موضع گیری منافقین در برابر خبر شایعه سازی َ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاو3-گروه سوم  موضع گیری در برابر خبر مومنین قابل توجه است مومنین در برابر خبر توام با بصیرت  وتدبر و تفکر و اندیشه است. هم گوششان می شنود وهم حقایق وواقیت های بیرون می توانند ببیند !  موضع گیری مومنین قابل توجه است  که سوره محمد : 20 می فرمید وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَة اعلام آمادگی وآماده باش مومنین توام با  بصیرت  است نمی تواند مومن بی  بصیرت  باشد ابدا به معنی وسیع کلمه -  والا ضعیف الایمان داریم که  منافق مومنین ضعیف الایمان را تحت سیطره خودشان قرار می دهند .
  31. فرق مومن با کافر در  بصیرت  وعدم  بصیرت  است  منافقین  که  گوششان نمی شنود و حقایق و واقعیت های بیرون را نمی توانند ببیند ! بلکه به تعلیم عمل می کنند وشیطان برشان حاکم است وتحت خواسته های شیطانی است . لذا مقابله مومن و منافقین  درعمل با  بصیرت  وعدم  بصیرت  است . تعبیرما  در  بصیرت  یک چیز است مومن همیشه آماده است ! واین آماده با ش برای مومن واین موضع گیری خیلی قیمت دارد!
  32.   ای علی دوستت ندارد جز مؤمن‏ و دشمنت ندارد جز منافق‏.- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ‏ بَیْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذِ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَبَکَى فَقُلْتُ مَا یُبْکِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَبْکِی مِمَّا یُصْنَعُ بِکُمْ بَعْدِی فَقُلْتُ وَ مَا ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ فِی الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِی یُسْقَى وَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ قَالَ فَبَکَى أَهْلُ الْبَیْتِ جَمِیعاً فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلَّا لِلْبَلَاءِ قَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُ لَا یُحِبُّکَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکَ إِلَّا مُنَافِقٌ‏ - ازعلى بن ابى طالب فرمود در این میان که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (ص) بودیم آن حضرت بما رو کرد و گریست من گفتم چرا گریه کنید یا رسول اللَّه؟ فرمود میگریم براى آنچه با شما عمل مى‏شود، گفتم آن چه باشد یا رسول اللَّه؟ فرمود گریه کنم از ضربتى که بر فرق‏ تو زنند و از سیلى که بر گونه فاطمه زنند و از نیزه‏اى که بر ران حسن زنند و زهرى که باو نوشانند و از قتل حسین (ع) فرمود همه اهل بیت گریستند، گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز براى بلا، فرمود مژده گیر اى على که خداى عز و جل با من عهد کرده که دوستت ندارد جز مؤمن‏ و دشمنت ندارد جز منافق‏.
  33. مومن همیشه آماده است در جهاد اصغر وجهاد اکبر وتبین موضع گیری ها با  بصیرت  عمل می کند . این یک امر با ارزش است که انقلاب ما با  بصیرت  مردمی وتبین  امور در موانع سازی  منافقین سر بلند وموفق بوده است الحمد لله  این  بصیرت است که اصحاب پیامبر شبها   شمشیر وصیت نامه  شان را زیر بالشان  بود آماده بکار بودند.. غالبا ما بی خیال هستیم  آنچه که برما می گذرد زیاد به اش توجه نمی کنیم  در سرنوشت خود وفرزندان مان  آمادگی ایجا نمی کنیم آمادگی یعنی اینکه آدم رصد کند حقایقی که برش می گذرد رصد کند نقشه های دشمن را..
  34. عمل کرد منافقین درست به دلیل بی  بصیرت ی شان فرمان خدا راکه صادر می شود به اش توجه نمی کنند بلکه سست می کنند و قرآن می فرماید وقتی فرمان الهی برسد از ترس مرک چشمانشان از حلقه می خواهد بیرون بیاید   منافق  وقتی فرمان الهی آمد بدنش می لرزد .. حاضر نیستند یک موی ازبدنشان یا ناخنشان کنده شود  می آیند وبه هم میریزند و قرآن هم می فرمابد : محمد : 20 وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى‏ لَهُم‏ - بیمار دلانند  بی ایما ن و کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: چرا سوره‏اى (براى جهاد) نازل نمى‏شود؟ پس هنگامى که سوره‏اى محکم و روشن نازل مى‏گردد که در آن نامى از جنگ رفته است، بیماردلان را مى‏بینى که به تو نگاه مى‏کنند مانند نگاه کردن کسى که از (سکرات) مرگ بى‏هوش شده است، پس همان مرگ برایشان سزاوارتر است.
  35. اگر بخواهیم مصداق بگویم درتاریخ مثل بنی امیه وخلفای حکومت عباسی  وقتی در برابر ائمة علیکم سلام  واهل بیت قرار می گرفتند رنگ خودشان را می باختند  دقبقا امروز همین طور است  در حال حاضر  این دوول علیه ما علیه نمی توانند سولت مقام معظم رهبری را تحمل کنند ودرک بینش حضرت برایشان غیر ممکن است . این عدم بصیرت منافق و بصیرت  و بنش وبیداری مومن را نشان می دهد.
  36. در اینجا باید گفت جهاد میدان عشق با خدا و  بصیرت  مومن  میدان عمل باعشق است و منافق خود را درمیدان مرگ  می بیند! وعملیات کوردلانه اینجاست . نکته علت انحراف واقعی  تدبر در آیات خدا که ندارند  بلکه تکفیر می کنند ! بر دلهای آنها قفل زده شده است  وقتی قلب انسان قفل می خورد باید از صحنه فرار کند یا از صحنه  کناررود !
  37. نهج البلاغه کلام حضرت امیر وآقایمان علی بن ابیطالب  : می فرماید خدا بندگان خود را دوست می دارد.  ولی این قفل از عمل کرد خود ماست است.  بشر را هوی پرستی است . اگر 70 بار هم شکر خدا بگوید رهایش نکنید که اگر انسان  به خودش واگذار شد  9 بیماری برایش ایجاد می شود
  38. جکمت 45 راه شناخت مومن و منافق امده است  که می فرمایند معیار دوستی امیر المومنین است .والا اگر دوستی حضرت نیاشد  منافق  است .  هر که علی را دوشمن بدارد  منافق است . اگر بزنم خیشوم‏ مؤمن‏ را بر این که دشمن دارد مرا دشمن نمى‏دارد مرا، و اگر بریزم دنیا را بتمام آن بر  منافق بر این که دوست دارد مرا دوست نمى‏دارد مرا. لو ضربت خیشوم المؤمن على ان یبغضنى ما ابغضنى، و لو صببت الدّنیا بجملتها على ال منافق على ان یحبّنى ما احبّنى.
  39. اگر بزنم خیشوم‏ مؤمن‏ را بر این که دشمن دارد ؛ مرا دشمن نمى‏دارد مرا، و اگر بریزم دنیا را بتمام آن بر منافق بر این که دوست دارد مرا دوست نمى‏دارد مرا. و دوستى مؤمنان با من بمرتبه‏ایست که اگر بالفرض بینى مؤمن را بشمشیر زنم از براى این که دشمن‏ دارد مرا هر آینه دشمن نمى‏دارد مرا، و دشمنى  منافقان با من بمرتبه‏ایست که اگر تمام دنیا را بیکى از ایشان بدهم تا این که دوست دارد مرا دوست نمى‏دارد مرا، و در نهج البلاغه تتمه از براى این کلام معجز نظام نقل شده که در آن وجه هر دو حکم ذکر شده و آن اینست که این بسبب اینست که تقدیر شده پس گذشته بر زبان نبى أمّى صلى اللّه علیه و آله این که گفته: دشمن نمى‏دارد ترا مؤمنى و دوست نمى‏دارد ترا بدبخت  منافقى، و مراد اینست که این معنى تقدیر شده، یعنى علم حق تعالى بآن تعلق گرفته و پیغمبر خبر از آن داده پس محالست که خلاف آن واقع شود بهر سببى از أسباب که که فرض وقوع آن بشود.
  40. حب  وبغض در مقابل هم است. سوال چه قدرتی است که  منافق ندارد> دوستی علی علیه السلام  مومن همچو میثم تمار علی علی  می گفت .. عمرو بن حریث در این هنگام از آن محل عبور میکرد و در نظر داشت به منزل خود برود، گفت: این سر و صدا چیست و مردم چرا در این جا گرد آمده‏اند، گفتند میثم‏ تمار مردم را از اخبار و مطالب وارده از على‏ بن ابى طالب مطلع میکند و از فضائل و مناقب او سخن میگوید.
  41. مومن همچو اباذر امیر المومنین فرمود :  «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ» (نهج‏البلاغه، خطبه 130)، تو غضبت براى خدا بود. «إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ»، اینکه تو را تبعید مى‏کنند ترسیدند که اگر تبعیدت نکنند داد بزنى، افشاگرى‏کنى، حکومت از دستشان برود. «وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ»، تو هم ترسیدى که اگر ساکت بشوى دینت از بین برود. چون آخر تو اگر داد بزنى دنیاى آنها را از دستشان مى‏گیرى، اگر ساکت بشوى، دین خودت لق است.
  42. مومن همچو بلال حبشی روی ریگ های داغ  غیر از احد ، احد ، چیز دیگر نمی گفت .. در تاریخ صدر اسلام افرادى همچون ابوذر و بلال‏ و میثم، شکنجه‏ها را تحمّل کردند و از مکتب خود دست برنداشتند - ولى در مقابل، کسانى بودند که به خاطر شکنجه دست از اسلام کشیدند. مرحوم دکتر ابراهیم آیتى نام عده‏اى از آنان را در کتاب تاریخ اسلام آورده است.
  43. در این زمان زیر شکنجه های طاقت فرسا وعجیب وغریب  ساوکی ها آرزو داشتد که طرف زیر شکنجه یک آخ بگوید ولی  مومن انقلاب اسلامی برایشان زیر شکنجه یک آخ هم نمی گفت .. ولی  منافق را اگر دنیا را بدهند که علی را دوست بدارد دوست نخواهد دا شت ! ورع المنافق لا یظهر الا على‏ لسانه‏
  44. ملاک شناخت مومن ومنافق دوستی علی امیرالمومنین علیه السلام قال رسول الله صل الله علیه وآله : مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وُلْدُهُ وُلْدِی وَ هُوَ زَوْجُ حَبِیبَتِی أَمْرُهُ أَمْرِی وَ نَهْیُهُ نَهْیِی مَعَاشِرَ النَّاسِ عَلَیْکُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّ طَاعَتَهُ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتَهُ مَعْصِیَتِی مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ فَارُوقُهَا فرمود ایا مردم کیست که از خدا راست گفتارتر و راست حدیث‏تر باشد گروه مردم براستى پروردگار شما جل جلاله بمن دستور داده على «ع» را علم و امام شما نمایم و خلیفه و وصى سازم و او را برادر و وزیر گیرم گروه مردم على باب هدایت است پس از من و داعى بپروردگار منست و اوست صالح مؤمنان کیست گفتارش بهتر باشد از کسى که بسوى خدا دعوت کند و کار شایسته کند و گوید که من از مسلمانانم، گروه مردم، به راستى على از منست فرزندش فرزند منست و شوهلر حبیبه منست فرمانش فرمان منست و نهیش نهى من، گروه مردم، بر شما باد فرمانش برید و از نافرمانیش درگذرید زیرا طاعتش طاعت منست و معصیت او معصیت من، اصل اساسی ومعیار شناخت مومن و منافق همین محبت امیر المومنین است !
  45. آقا مقام معظم رهبری می فرمایند باید مرز ها باید روشن شود .مومن یک رنگ است و منافق مرتب رنگ عوض می کند ..کلام امیر المومنین علی علیه السلام  عوج انسان با  بصیرت  وعوج انسان بی  بصیرت را بیان می کند.چه قدر مقام را دوست دارد ؟ چه فدر قدرت را دوست دارد  هر مقدار مقام وقدرت دوستی همان مقدار ارزش خواهد داشت.
  46. چه قدر آقا را دوست دارد ؟ یک عده هم فدایی آقا هستند ، چه قدر آقا را دشمن دارد ؟ یک عده هم دشمن سر سخت آقا هستند ،
  47. نامه 27  ... 29- پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: من از امّتم مؤمن یا مشرک خوف‏ ندارم، زیرا مؤمن را، ایمانش حفظ مى‏کند و مشرک را کفرش ذلیل و سرکوب مى‏نماید، و من بر شما از  منافق سخنور بیمناکم، که از معروف مى‏گوید و به منکر عمل مى‏کند.  29- پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: من از امّتم مؤمن یا مشرک خوف‏ ندارم، زیرا مؤمن را، ایمانش حفظ مى‏کند و مشرک را کفرش ذلیل و سرکوب مى‏نماید، و من بر شما از منافق سخنور بیمناکم، که از معروف مى‏گوید و به منکر عمل مى‏کند.
  48. خوف رسول الله ازمنافق  خوف حضرت غیر از خوف یک فرد عادی است حضرت فرمودند من ازکل  منافق از هر گونه  منافق خوف دارم.
  49.  گفتمان با یک  منافق قشنگ وخوشکل  را استخاره کرد آیه آمد که اول  معاند است صحبت شود نر م گردد  با او جلسه گذاشتم صحبت کرد نرم شد  هدایت گردید . در امر مهدی هاشمی  او مخاطب خود راسحر می کرد
  50. بعضی می گویند  چاکریم <  مخلصیم ! خوب این که می گویی ماشینت را بده تا باش بیریم مثلا مشهد وبیایم جواب می دهد>  چاج آقا معذرت می خوام  نمی  توانم ! پس مومن فقط به لسان نیست بلکه به عمل هم   ..اگر زبان وقلب باهم همخوانی ندارد بدان که در صدی از نفاق است . بالین مریض رفت  برای خود نمایی ( به زبانش گفت آخ بمیرم حالی نداری !! وبه قلبش گفت الهی سر بر نداری ) این است  منافق زبان وقلب در یک سوء نیست .سلام علیکم  زبانی ارزش ان چنانی ندارد  این است فرهنگ نفاق ...
  51. گفتار زیاد ودل پسند علامت مومن نیست چه بسا در لایه حرف دل پسند امیال  منافقانه  ای باشد که شنونده را خام کند واز سادگی آن  امیال خداپسند نداشته باشد ! چون  منافقین ایران همچون  مهدی هاشمی که اعدام شد . و در چریان  منافقین  ایران  مجید شریف واقفی  دانشجوی برق  دانشگاه صنعتی اریا مهر ازرهبران مجاهدین  که در16اردیبهشت سال  1354  به دست  منافقین  به علت  تغیر ایدلویولوژی سازمان  که می خواستند  چون مهندس بازرگان ومسعود رجویی  جمهوری اسلامی را منهای روحانیت  ومردم می خواستند ترور و شهید شد ونام گذاری دانشگاه شریف  به این منظور است. 
  52.  شهید باهنر و محمد علی رجایی را سوزانند  از عمل کرد  منافقین .  و. 72 تن از افراد حزب جمهوری اسلام به توسط یکی بنام کلاهی  از افراد سامان مجاهدین بود. 17160 شهید ترور در ایران/ از کودک شیرخواره ایرانی تا پیرمرد ۹۰سال غمل کرد منافقین  دبیر کنگره 17000 شهید ترور و دبیر بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) با اشاره به آمار شهدای ترور در کشورمان گفت: به‌منظور پاسداشت 17000 شهید مظلوم و گمنام ترور 4 ·  شهریور ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۹
  53. ·  اخبار فرهنگی ..اخبار فرهنگ حماسه و مقاومت          
  54. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
مهر

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد

چهلمین جلسه موانع رشد بصیرت  اول مهر 1402 برابر 7ربیع الاول 1440

امشب شهادت امام حسن عسگری علیه سلام و ..ولایت عهدی حضرت حجت بن الحسن مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف  که 1185 سال است که از غیبت آقامان می گذرد اللهم عجل لولیک الفرج

  1. از آیات قرآن استفاده می کنیم درموضوع  موانع رشد بصیرت خیره سری ولجاجت  است سوره هود 19 و20:
  2. الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (هود/19) توانی فرار از زمین ندارند   خودشان گمراهند  حقیقت را نمی بینند راه خدارا کج وعوج قرار می دند
  3. أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما کانُوا یَسْتَطیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ (20/ هود) نکات زیاد وقابل توجه محیط بحث ماست .
  4. اهم  امورد این  آیه  : کسانی که خسران دنیا وآخرت را دارند مورد بحث است.
  5. اگر یک سوال شود .زیانکارترین مردم چه کسانی هستند نکته اول ستم کارترین مردم چه کسانی هستند . قرآن می فرماید آنهایی که  دروغ وتهمت  به خدا می بندد . خدارا قبول ندارند وپیامبر خدا را هم  قبول ندارم .
  6. دوم نکته تکذب پیامبر وتکدیب خدا ..ریشه اش شرک ایست بالاترین تهمت به خدا می بندد علت اصلی و ریشه آنرا را می توان در سه  جمله بیان کرد /
  7. آن چند جمله این مطلب است .
  8. یک مردم را به انواع مختلف از راه  خدا باز می دارند القاء  شبه برای ایجاد موانع بصیرت . از راه تهمت ودروغ آگاهی مردم را تضیع می کنند
  9. دوم وعده می دهند مردم را از راه خدا جدا می کنند . نتیجه آن می شود که مطامع شیطان پایه بگیرد  راه مستقیم خدارا کج  وموج نشان می دهند ..
  10. سوم مقصود را بدون حاشیه وراهنمایی نمایان می کنند  اینها مردمی مریض هستند وبه بن بست می خورند چون راه الهی را کج ومووج به مردم نشان می دهند . باانواع تحریف ها جامعه را منحرف میکنند مومن به بعض و کافر به بعض  نمونه آن در د فاع مقدس داشتیم  مثل لطف الله سلظانی از منافقین.که 17 هزار نفر را به قتل برساندند . وآخر الامر خدا او را کورش کرد برای انواع انحرافات را در عقیده مردم انجام داد. چون تفسیر به رای با آیات قرآن  مانند آقای ابراهیم یزدی  (وزیرخارجه دولت بازرگان)حرف هایی می زد که آمریکا  پسندید بود  برای افراد جلسه کارت صادر کرده بود وتفسیر به رای  که مخفی ساختن حقایق یکی از موانع رشد بصیرت چرا این طور است / چون ایمان ندارند وهم کافروند؛ که سر چشمه انحرافات عدم ایمان به قیامت که نمونه آن در جامعه امروزی خودمان بسیار است .
  11. چند نکته اینجا قابل توجه است
  12. 1- بستن راه خدا یا کج نشان دادن آن، ظلم است. الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ الَّذِینَ‏ یَصُدُّونَ‏ ...یَصُدُّونَ‏ ... - دین خدا هیچ گونه کجى و انحرافى ندارد و مخالفان، خود شبهه و انحراف درست مى‏کنند. «یَبْغُونَها عِوَجاً»
  13. 2- ایمان نداشتن به آخرت مقدّمه‏ى هرگونه ظلمى است. «بِالْآخِرَةِ هُمْ‏ کافِرُونَ‏»
  14. 3- رهبران گمراه که سبب انحراف دیگران شوند، گناه آنان را نیز بر دوش مى‏کشند. یَصُدُّونَ‏ ... یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ‏.. الَّذِینَ‏ یَصُدُّونَ‏ عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذاب‏
  15. خودشان ودیگران زا گمراه می کنند .. پس ستمگران، تحت سیطره‏ى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت کار خود را خواهند دید. «لَمْ‏ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ‏ فِی‏ الْأَرْضِ‏»
  16. اهل افترا گمان نکنند که حمایت و ولایت طاغوت‏هاهستند، بلکه سبب نجات آنها خواهد شد. «ما کانَ‏ لَهُمْ‏ مِنْ‏ دُونِ‏ اللَّهِ‏ مِنْ‏ أَوْلِیاءَ»
  17. رهبران گمراه که سبب انحراف دیگران شوند، گناه آنان را نیز بر دوش مى‏کشند. یَصُدُّونَ ... یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ‏ لَهُمُ‏ الْعَذابُ‏
  18. کفر و لجاجت  و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را کور و کر نموده که نمى‏توانند حقّ را ببینند و یا بشنوند. ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ‏ ...الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ‏ لَهُمُ‏ الْعَذاب‏
  19. با این گونه افراد باید چه کرد - ؟ :  قال علی علیه السلام . درترک مناظره ولجاجت   با ای نگونه افراد؛ من ضن بعرضه  فلیدع المراء - من‏ ضنّ‏ بعرضه‏ فلیدع‏ المراء. علاج ترک مناظره لجاجت  گونه آن است که مناظره را ترک کند ورها کنند مجلس را .على (علیه السلام) : هر آنکه آبروى خویش را بخیل و خواهان است باید نزاع و ستیز (با بى‏آبرویان) را از دست بگذارد. الف کلمة لأمیر المؤمنین و ... صفحه 36، و نهج البلاغه‏

هر کس آبروى خویش خواهد

 

سزد کو از ستیز و کینه کاهد

که گر با ناکسان او در ستیزد

 

بغیر از آبرو از خود نریزد

     

نهج البلاغه منظوم جلد 9 و 10 صفحه 135 کلمه قصار 353

  1. ترک لجاجت  کنید چون در لجاجت   گروهی . اگر بامنطق وعقل صحبت کنند اثر بخش است و عده میانه دار هستند که اثر پذیر نیست و گروه سومی در لجاجت  وپروا از حق وحقیقت وزیر بار نمی روند که بحث با آنها  فایده ندارد  ..قال علی علیه السلام  در خطر لجاجت  می فرمایند از لجاجت  دوری کنید ! .چون لجاجت  سستی اراده میاورد چون طرف مقابل یااراده ندارد ویا در انجام انجام اراده سست  میباشد و درتصمیم  گیری دارای مشکل است که به انحراف کشیده میشود حکمت 182! مَنْ‏ لَمْ‏ یُنْجِهِ‏ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ‏.. شکیبائى ناگوارى‏هاى روزگار را در مى‏نوردد (و از بین مى‏برد) و بیتابى زمان را (در ناگوارى‏ها) یارى مى‏کند.
  2. قال علی علیه السلام  در هوای پرستی معاویه  نامه 37 می فرمایند : وَ کَتَبَ ع إِلَى مُعَاوِیَةَ فِی کِتَابٍ آخَرَ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَشَدَّ لُزُومَکَ‏ لِلْأَهْوَاءِ الْمُبْتَدَعَةِ وَ الْحَیْرَةِ الْمُتَّبَعَةِ مَعَ تَضْیِیعِ الْحَقَائِقِ وَ اطِّرَاحِ الْوَثَائِقِ الَّتِی هِیَ لِلَّهِ طَلِبَة...در هوایپرستی ولجاجت  معاویه ..أبو عبیده نقل کرده که معاویه نامه‏اى به أمیر المؤمنین علیه السّلام نوشت که فضائل من بسیار است: پدر من از بزرگان جاهلیّت بود، و من نیز فرمانرواى مسلمانان گشتم، من با پیامبر خویشى سببى داشته و به واسطه خواهرم که مادر مؤمنین است من دایى مؤمنین مى‏باشم، و نیز کاتب قرآن نیز بوده‏ام.
  3. أمیر المؤمنین علیه السّلام پس از مطالعه نامه فرمود:برای رفع ودفع لجاجت فرمودند بنویس.. آیا این پسر هند جگرخوار است که به فضائل خود به من فخر مى‏کند؟! اى غلام این نامه را براى او معاویه بنویس: محمّد پیامبر برادر و هم ریشه من و حمزه سیّد الشّهداء عموى من است. و جناب جعفر که شبانه روز با فرشتگان پرواز مى‏کند برادر من است. و دخت پیامبر خدا فاطمه علیها السّلام زوجه و همراز من بود، و چنان با هم صمیمى بودیم که گویى گوشت تن من مخلوط به گوشت و خون او بود.و دو دخترزاده پیامبر (حسن و حسین) دو فرزند منند، پس کدامیک از شما سهمى چون من دارد؟. از همه شما در اسلام پیشى گرفتم، در حالى که پسر بچّه‏اى به بلوغ نرسیده بودم.و در همان کودکى با پیامبر نماز خواندم، و در شکم مادرم به پیامبر ایمان آورده بودم.
  4. ودرحکایت  کی عثمان را کشت بیان می کند.. ٌ وَ عَلَى عِبَادِهِ حُجَّةٌ فَأَمَّا إِکْثَارُکَ الْحِجَاجَ عَلَى عُثْمَانَ وَ قَتَلَتِهِ فَإِنَّکَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمَانَ حَیْثُ کَانَ النَّصْرُ لَکَ وَ خَذَلْتَهُ حَیْثُ کَانَ النَّصْرُ لَهُ وَ السَّلَام‏ پس سبحان اللّه، چه سخت به هوسهاى نو پدید آورده گرفتارى، و به سرگردانى ملالت بار دچار. حقیقتها را ضایع ساخته، پیمانها را به دور انداخته، حقیقت و پیمانى که خواسته خداى سبحان است و حجّت بر بندگان. اما پرگویى تو در باره عثمان و کشتن او، تو عثمان را هنگامى یارى کردى که انتظار پیروزى داشتى و آن گاه که یارى تو به سود او بود او را خوار گذاشتى، و السلام.
  5. قال علی علیه السلام : در صفت نا پسند انسانهای پلید جلسه آینده بحث دوم لجاجت  ان شاالله گفته خواهد شد . درحکمت 2 نهج البلاغه : در معرفته الرذایل الاخلاقیه  قال علی علیه السلام : 13 وَ قَالَ علیه السلام. لِلْأَشْتَرِ یَا مَالِکُ احْفَظْ عَنِّی هَذَا الْکَلَامَ وَ عِهْ- یَا مَالِکُ بَخَسَ مُرُوَّتَهُ مَنْ ضَعُفَ یَقِینُهُ- وَ أَزْرَى‏ بِنَفْسِهِ‏ مَنِ‏ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ‏- وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ- وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَطْلَعَ عَلَى سِرِّهِ- وَ أَهْلَکَهَا مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهِ لِسَانَهُ-  13- بمالک اشتر فرمود: مالک: این سخن را از من بگوش بگیر و حفظ کن.
  6. مالک: هر کس تعینش ضعیف باشد جوانمردى خود را ناچیز نموده، و خود را خوار نموده کسى که بدنبال طمع است، و هر که پرده از گرفتارى خود بردارد موجب خوارى خود شده پیش هر که مطلع بر اسرار او بشود بى‏ارزش خواهد شد، و خود را به هلاکت افکند هر که افسار خود را بدست زبان خویش دهد. حرص شدید خطرآفرین است. هر که دل بامور مختلفى که از هم فاصله دارند ببندد دچار دل‏زدگى بآنها مى‏شود. بخل ننگ است و ترس نقص، ورع و پرهیزکارى سپر است و سپاسگزارى ثروت. شکیبائى شجاعت، شخص فقیر در وطن و شهر خود غریب است، فقر و تنگدستى زبان شخص را از استدلال بنفع خویش کوتاه میکند.
  7. حضر ت امام رحمت الله علیه  فرمودند  صدام سه هدف داشت  1- طمع ریاست 2- ازبین بردن جمهری اسلامی 3- ازبین بردن مرز های فکری واعتقادی وجغرافی ایران وعراق .. نتیجه چه شد خار وذلیل شد بطوری که داخل قبر در تکریت رفته بود ودر همان جا مخفی همرا کثافت وکرم افتادگی وشپش و....
  8. 3- سختی خودشان را وسختی دیگران را آشکار می کنند .هویت خودشان را بر ملا می کنند  حضرت می فرمایند خودشان را خوار می کنند .. بر اثر بی بصیرتی ..
  9. خطر آفرین  است لجاجت  : لذا می فرمایند رازت را بر کسی مگو  که خدا ستار العیوب است .عدم بصیرت باعث خطرآفرینی است. هر که دل بامور مختلفى که از هم فاصله دارند ببندد دچار دل‏زدگى بآنها مى‏شود. بخل ننگ است حکمت 2 عدم بصیرت  در نهج البلاغه ضد ارزش هاست  من جمله لجاجت
  10. لجاجت  خطر آفرین است باید از آن پرهیزکرد .باید لجاجت  را ترک کرد ..چون فایده ندارد .کور شده حقایق را نمی بیند کر شده گوش او حقایق را نمیشنود -  به چند دلیل
  11. حقایق را نمیشنود -  به دلیل اینکه خودش را تسلیم شیطان کرده است  علم شناختی وعلوم شناختی  اراده ای ندارد تابع هوای هست .
  12. نکته دوم کم بود فکر دارد ضعیف التفکر هستند. آدمی که ضعیف  اندیشه وتفکر است  به حرف حق گوشنمی دهد . حرف انحرافی را می پذیرد  وگفتن ما ها برای او اثر ندارد و نتیجه نمی رسد .
  13. آدمهای با بصیرت لایه های روی عقل وفکرشان را کنار می زنند ومبلغین جامعه وظیفه دارند که کمک کنند این لایه های روی فکر را ازدیگران به زدیند وعقل وبصیرت را شکوفا کنند.
  14. تولید محتوی یکی از وظیفه مبلغین است . که منبر اوروز همین فضای مجازی می باشد که لجاجت  در برابر حقیقت و حق  مقام انسانی را از جامعه دور شود. چون ماهیت انسان فطرتا سماجت نمی کند واقدامی علیه فطرت ندارد ولیک لجاجت  نمی گذارد . گریه برای رفتن به جبهه بعضا فرار از ورشکسته گیر وامیال دنیوی بود . در حرف باید عمل همراه باشد ویکی باشد نه دویت ایجاد کند آیه «یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ» نباشد..
  15.   خداوند مارا از این لجاجت  وخودبینی نجادت دهد  گرفتاری در ای مسیر سخت است . در در زندان قبل انقلاب نماز می خواند بعد ا انقلاب وآزادی از زندان نماز را گذاشت کنار رفت خارج وبرعلیه جمهری اسلامی خدا عاقبتمان را به خیر کند . کلام امام راه نجات . کلام مفام رهبری راه نجات است
  16. به مناسبت امروز حدیثی در خصوص موضوع لجاجت از حضرت امام حسن عسگری علیه اسلام می فرمایند  در جواب نامه ...طبقات .. یعَتِهِ یُعَرِّفُهُ اخْتِلَافَ الشِّیعَةِ- فَکَتَبَ علیه السلام  إِنَّمَا خَاطَبَ اللَّهُ الْعَاقِلَ- وَ النَّاسُ فِیَّ عَلَى طَبَقَاتٍ الْمُسْتَبْصِرُ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ- مُتَمَسِّکٌ بِالْحَقِّ مُتَعَلِّقٌ بِفَرْعِ الْأَصْلِ- غَیْرُ شَاکٍّ وَ لَا مُرْتَابٍ لَا یَجِدُ عَنِّی مَلْجَأً- وَ طَبَقَةٌ لَمْ تَأْخُذِ الْحَقَّ مِنْ أَهْلِهِ- فَهُمْ کَرَاکِبِ الْبَحْرِ یَمُوجُ عِنْدَ مَوْجِهِ- وَ یَسْکُنُ عِنْدَ سُکُونِهِ- وَ طَبَقَةٌ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ‏-شَأْنُهُمُ الرَّدُّ عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ دَفْعُ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ‏ حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‏ فَدَعْ مَنْ ذَهَبَ‏ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَإِنَّ الرَّاعِیَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَجْمَعَ غَنَمَهُ جَمَعَهَا بِأَهْوَنِ سَعْیٍ وَ إِیَّاکَ وَ الْإِذَاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئَاسَةِ فَإِنَّهُمَا یَدْعُوَانِ إِلَى الْهَلَکَةِ
  17. ترجمه .. کسى است بینا است و راه رستگارى را میداند که 1-چنگ بحقیقت زده و شاخه‏هاى آنها را دستاویز کرده هیچ شک و تردیدى ندارد و جز بمن پناه نمى‏برد 2- کسى که حقیقت را از اهل حق نگرفته آنها مانند دریانوردان هستند که با اضطراب امواج مضطرب و با سکون آن ساکنند.3- دسته دیگر شیطان بر آنها چیره شده و کار آنها رد کردن اهل حق است و بوسیله باطل بمبارزه حق رفتن بواسطه حسادتى که دارند. رها کن آنهائى را که بچپ و راست میروند. چوپان وقتى بخواهد گوسفندهاى خود را جمع کند با کمترین کوشش جمع میکند. از افشاگرى و ریاست‏طلبى بپرهیز که موجب هلاکت میشوند.

عن عکرمة فی قوله: (أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلى‏ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ) برای دوری از لجاجت باید به وسیله های اللهی چنگ زد .که آنها پنج نور اللهی هستند. قال: هم النبی و علیّ و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السلام.

  1. ترجمه عکرمه در باره سخن خداوند: «أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ‏ یَبْتَغُونَ‏ إِلى‏ رَبِّهِمُ‏ الْوَسِیلَةَ» گفت:آنان پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین هستند. لجاجت در امر ولایت عاقبت خوشی در پی نخواهد داشت
  2. بهترین وسیله برای اخراج از لجاجت از گدشته گان درس گرفته ام پنج نور مقدس هستند: «یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ»
  3. مطالعه تاریخ، سرگرمى نیست، وسیله عبرت است. فَاعْتَبِرُوا ... تاریخ، گذرگاه است نه توقّف‏گاه.
  4. اهل بصیرت در تاریخ موفق بوده اند.- استفاده از تاریخ، بصیرت مى‏خواهد. «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» اهل بصیرت در تاریخ موفق بوده اند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده