خضلت ها دو گو نه اند- خضلت هایی که باعث رشد بصیرت می گردد.. وبعضی از خصلتها مانع رشد بصیرت هستند از جمله خصلتهایی که مانع رشد بصیرت جلسه 41
يكشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۳:۱۴ ب.ظ
-
بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- رشد بصیرت وعوامل عدم رشد بصیر در منظر قرآن ونهج البلاغه جلسه 41 استاد سالک موضوع خصلت ها – خصلت هایی که منع رشد بصیرت شوند.
- خضلت ها دو گو نه اند- خضلت هایی که باعث رشد بصیرت می گردد.. وبعضی از خصلتها مانع رشد بصیرت هستند از جمله خصلتهایی که مانع رشد بصیرت می شود من جمله بینش نفاق و عمل منافق گونه است خصلت منافق در قران وسوره محمد آیه 22و 23..آمده
- فهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ توَلَّیْتُمْ أَنْ تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ (محمد/22) پس (اى بیماردلانِ سست ایمان!) اگر (از جهاد) روى گردانید، جز این از شما انتظار نمىرود که در زمین فساد کنید و پیوندهاى خویشاوندى را قطع کنید.
- أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ (محمد/23) آنانند کسانى که خداوند از رحمت خویش دور و (گوششان را) کر و چشمهایشان را کور ساخته است (نه حقّى مىشنوند و نه حقّى مىبینند)
- مفسّران، « توَلَّیْتُمْ » را دو گونه معنا کردهاند:
- الف) اعراض و پشت کردن به جبهه و سرگرم شدن به خلافکارى و قطع صله رحم.
- ب) ولایت بر مردم را به دست گرفتن و سپس قلع و قمع دیگران را
- امّا معناى دوم با سیاق آیات سازگار نیست. «تفسیر المیزان» واما معنای اول را به اش بیشتر توجه می کنند که اگر از جبهه جنگ روی برگرداند این طور نیست که برود دز خانه بنشیند بلکه دنبال خراب کاری های منافقانه اش است .
- آیه خطاب به افراد سست ایمان که به خاطر حفظ جان از شرکت در جهاد اعراض مىکنند، مىفرماید: گمان نکنید که با ترک جهاد محفوظ مىمانید، زیرا با فرار خود از جنگ، زمینه گسترش فساد و قتل را فراهم مىسازید که دامان شما را نیز مىگیرد و همچون دوران جاهلیّت، حتّى کشتن فرزند را براى شما مباح مىسازد.
- استاد می فرمایند : در سوره العنکبوت : 69 چهار گروه مورد توجه آیه می باشد ... وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین آنان که در راه او جهاد کنند. و کسانى که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها مىکند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنانکه درباره کافران، ظالمان، فاسقان ومسرفانجمله «لا یهدى» بکار رفته است. ان شا الله اگر فرصتی شد دراین چهار گروه صحبت می کنیم که نکات قابل توجهی در این آیه می باشد..
- سستی منافق موانع رشد بصیرت کلام حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام): مَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیُ کُنْتُ مَعَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام) إِذْ أَتَى رَجُلٌ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع هَذَا الْوَاقِفُ لَیْسَ مِنْ إِخْوَانِکَ قُلْتُ کَیْفَ عَرَفْتَهُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ نَعْرِفُهُ بِسِیمَاهُ وَ نَعْرِفُ الْ منافق بِمِیسَمِه- ابو هاشم جعفرى مىگوید: نزد امام حسن عسکرى- علیه السّلام- بودم که مردى آمد. حضرت فرمود: این ایستاده از برادران تو نیست. گفتم: چگونه او را شناختى؟ فرمود: مؤمن را از سیمایش مىشناسیم و منافق را از سستى او..
- پیامهای آیه (محمد/22) : اعراض از دین و دستورات قرآن، زمینه ساز فساد و تباهى است. إِنْ توَلَّیْتُمْ ...تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ ... ترک صله رحم و روابط خویشاوندى، گناهى است در ردیف فساد در زمین.
- 1«تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ» اگر فساد گسترش یابد، انسان حتّى به بستگان خود نیز رحم نمىکند. «تفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ»
- .فراریان از جنگ، فسادگران و قاطعان رحم، مورد نفرین خداوند هستند. توَلَّیْتُمْ ... تفْسِدُوا ... تقَطِّعُوا ... أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ
- .محرومیّت از رحمت الهى، نتیجه عملکرد خود ماست. تُفْسِدُوا ... تُقَطِّعُوا ... لَعَنَهُمُ اللَّهُ
- 4.بهره نگرفتن از امکانات، همانند محرومیّت از آنها است. (گوش دارد ولى حقّشنو نیست، چشم دارد ولى حقیقت بین نیست) لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ ...
- . بزرگترین محرومیّت معنوى، محرومیّت از شناخت حقیقت است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»
- 6. استفاده نامشروع و نامتعارف و غیر مفید از استعدادهاى خدادادى، نشانهى دور شدن از رحمت الهى است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»
- نکاتی بسیارمهم این دوآیه دارد که واهم آنها در بحث موانع بصیرت 1- اعراض از دین و دستورات قرآن، 2- ترک صله رحم 3- ترک روابط خویشاوندى، 4- عدم رحم 5- فساد روزمین 5- فرار از جنگ 6 بی بصیرت از شنیدن حرف حق 7- مقابله مومنین و منافقین - منافق مانع رحمت الهی : 8- مؤمن، غرق در رحمت الهى است، «فِی رَحْمَتِهِ» و منافق، غرق در حوادث تلخ است. «عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» 7- منافق و مشرک، در دنیا و آخرت از رحمت الهى به دور هستند. «غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً» نفاق، یک مرض روحى و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم نه مؤمن است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
- اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ» (حقّ این بود که بگوید «فزادها الله مرضا» یعنى در دل آنان مرض بود، خداوند مرض آنها را زیاد کرد. ولى فرمود: مرض خود آنان را زیاد کرد. پس قلب انسان، به منزله تمام انسان است. زیرا اگر روح وقلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست.)
- نفاق، مرضى است که رشد سرطانى دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» زمینههاى عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود مىآورد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» - دروغگویى، از روشهاى متداول منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ»
- حدیثى داریم براى نابیناهاى قلبى «لیس الاعمى انما الاعمى ما تؤمن بصیرته» کسى نمىبیند. کور واقعى نیست. نابیناى واقعى کسى است که چشم دارد و آیات خدا را مىبیند ولى هنوز تکان نخورده و ایمان نیاورده است. ما مىگوییم مرگ بر منافقین و درست هم مىگوییم ولى منافقین فقط تروریستها نیستند و ممکن است ما هم به درجه کمى از نفاق مبتلا باشیم.
- حدیث داریم که اگر وقتى انسان الله اکبر مىگوید: اگر حواسش نباشد و در قلبش چیز دیگرى بزرگتر باشد، این هم منافق است. منافق هم یعنى به زبان مسلمان و در باطن کافر و کسى هم که با زبان مىگوید: خدا بزرگ است ولى در درونش چیز دیگرى بزرگتر است منافق است. یک منافق با انصاف گفت من به حرف تو گوش نمی کنم براى اینکه یک موقع حرف تو در من اثر نکند. در زمان رسول الله (صل الله علیه وسلم )مىگفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» گوش به قرآن ندهید. در زمان حضرت پیامبر مىگفتند: پنبه در گوشت بگذار. یک کسى به نام محمد است که آیاتى مىخواند ممکن است تو تحت تأثیر قرار بگیرى. حاجىها را در گوششان پنبه مىگذاشتند، چرا تحریم مىکنى؟ من مىخواهم بشنوم. بشنویم اگر پسندیدیم قبول مىکنیم.
- قرآن مىفرماید: «وَ إِنْ یقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ» ( منافقون/ 4) حتى وقتى منافق حرف مىزند توى پیامبر هم حرفش را گوش مىدهى یعنى با چرب زبانى پیامبر (صل الله علیه وآله ) را نیز جذب مىکند. حکایت مهدی هاشمی زمان ما که باچرب زبانی عده کثیری را جذب می کرد ولی منافق بود . چون منافق باعدم زیرکی وکری وکوری برای شنیدن واقیعیت حاضر نیست حاضر نیست وقعیت ها را مشاهده کند حتی نمی تواند حقیقت را بینا باشد چرا که شیطان بر منافق حاکم است .
- مومن با بصیرت وسعت نگر و آینده نگر است ومتابق فرمان حق عمل کند ولی منافق 1.بی بصیرت و تنگ نظر وآینده خود را تباه می کند به خاطر عدم بصیرت ! 2. بیماردلان منافق مواضع منفی وبه ضلالت وگمراهی ..اینها بیماردلانى هستند که با سرعت براى پیوستن به کفّار تلاش مىکنند. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ... الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (حرف «فاء» نشانه آن است که ظالمان آیهى قبل، بیماردلان این آیه هستند) 3- ولی مومن با بصیرت وسعت نگر و آینده نگر است مومنان گروهی هستند خبر را می گیرند درش اندیشه می کنند واین گروه برای ما ارزش دارد. واینها اهل بصیرت هستند
- در این شنیدن وموضع گیری مومنین خیلی موثر است وخیلی قابل توجه .. - گروهى از مؤمنان در انتظار فرمان جهادند و این آمادگى خود را پیوسته به زبان مىآورند. یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا .. اما در موضع گیری ها منافقین شایعه سازی است ودراین جاست که مومنین ساده دل شایعه را پخش می کنند و مومنین با بصیرت خبر را دریافت و درآن اندیشه وتدبیر وتامل بکار می گیرند
- عمل زشت انسان اثر گذار است وانسان را از حرکت به سوی کمال و بصیرت باز می دارد ومورد لعن حضرت حق قرار می گیرد . عمل زشت عامل کوری وکری از عدم پذیرش واقعیت هاست ! حاضر نیست واقعیت را مشاهده کند در شنیدن حرف حق و قعیت ها را نمی تواند پذیرا باشد چون شیطان بر او حاکم است واین از صفات منافق است
- فرق مومن با کافر در بصیرت وعدم بصیرت است ! مومن در مقابل کلام حضرت حق خاشع و در میدان عمل کمال است و منا فق در مقابل مومن قرار دارد ! در موضع گیری مومن منافق بصیرت وعدم بصیرت است. ما هزار مطلب از گوش می یگیریم به مغز می فرستیم از الف تا یا ء آنرا درقفه اخلاق قرار می دهیم تجزیه وتحلیل می کنیم ثمره آن دو خبر است که در این دو چیز مردم چند دسته می شوند 1- گروهی هستند خبر را می شنوند از این گوش می شنوند واز آن گوش در می کنند اصلا حاضر نیستند در خبر فکر کنند 2 گروه دوم از کسانی هستند که خبر را می گیرند انچه که به نفعشان است می گیرند ! َ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ (نساء150) - موضع گیری منافقین در برابر خبر شایعه سازی َ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا – و3-گروه سوم موضع گیری در برابر خبر مومنین قابل توجه است مومنین در برابر خبر توام با بصیرت وتدبر و تفکر و اندیشه است. هم گوششان می شنود وهم حقایق وواقیت های بیرون می توانند ببیند ! موضع گیری مومنین قابل توجه است که سوره محمد : 20 می فرمید وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَة اعلام آمادگی وآماده باش مومنین توام با بصیرت است نمی تواند مومن بی بصیرت باشد ابدا به معنی وسیع کلمه - والا ضعیف الایمان داریم که منافق مومنین ضعیف الایمان را تحت سیطره خودشان قرار می دهند .
- فرق مومن با کافر در بصیرت وعدم بصیرت است منافقین که گوششان نمی شنود و حقایق و واقعیت های بیرون را نمی توانند ببیند ! بلکه به تعلیم عمل می کنند وشیطان برشان حاکم است وتحت خواسته های شیطانی است . لذا مقابله مومن و منافقین درعمل با بصیرت وعدم بصیرت است . تعبیرما در بصیرت یک چیز است مومن همیشه آماده است ! واین آماده با ش برای مومن واین موضع گیری خیلی قیمت دارد!
- ای علی دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت ندارد جز منافق.- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ بَیْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذِ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَبَکَى فَقُلْتُ مَا یُبْکِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَبْکِی مِمَّا یُصْنَعُ بِکُمْ بَعْدِی فَقُلْتُ وَ مَا ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ فِی الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِی یُسْقَى وَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ قَالَ فَبَکَى أَهْلُ الْبَیْتِ جَمِیعاً فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلَّا لِلْبَلَاءِ قَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُ لَا یُحِبُّکَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکَ إِلَّا مُنَافِقٌ - ازعلى بن ابى طالب فرمود در این میان که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (ص) بودیم آن حضرت بما رو کرد و گریست من گفتم چرا گریه کنید یا رسول اللَّه؟ فرمود میگریم براى آنچه با شما عمل مىشود، گفتم آن چه باشد یا رسول اللَّه؟ فرمود گریه کنم از ضربتى که بر فرق تو زنند و از سیلى که بر گونه فاطمه زنند و از نیزهاى که بر ران حسن زنند و زهرى که باو نوشانند و از قتل حسین (ع) فرمود همه اهل بیت گریستند، گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز براى بلا، فرمود مژده گیر اى على که خداى عز و جل با من عهد کرده که دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت ندارد جز منافق.
- مومن همیشه آماده است در جهاد اصغر وجهاد اکبر وتبین موضع گیری ها با بصیرت عمل می کند . این یک امر با ارزش است که انقلاب ما با بصیرت مردمی وتبین امور در موانع سازی منافقین سر بلند وموفق بوده است الحمد لله این بصیرت است که اصحاب پیامبر شبها شمشیر وصیت نامه شان را زیر بالشان بود آماده بکار بودند.. غالبا ما بی خیال هستیم آنچه که برما می گذرد زیاد به اش توجه نمی کنیم در سرنوشت خود وفرزندان مان آمادگی ایجا نمی کنیم آمادگی یعنی اینکه آدم رصد کند حقایقی که برش می گذرد رصد کند نقشه های دشمن را..
- عمل کرد منافقین درست به دلیل بی بصیرت ی شان فرمان خدا راکه صادر می شود به اش توجه نمی کنند بلکه سست می کنند و قرآن می فرماید وقتی فرمان الهی برسد از ترس مرک چشمانشان از حلقه می خواهد بیرون بیاید منافق وقتی فرمان الهی آمد بدنش می لرزد .. حاضر نیستند یک موی ازبدنشان یا ناخنشان کنده شود می آیند وبه هم میریزند و قرآن هم می فرمابد : محمد : 20 وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُم - بیمار دلانند بی ایما ن و کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: چرا سورهاى (براى جهاد) نازل نمىشود؟ پس هنگامى که سورهاى محکم و روشن نازل مىگردد که در آن نامى از جنگ رفته است، بیماردلان را مىبینى که به تو نگاه مىکنند مانند نگاه کردن کسى که از (سکرات) مرگ بىهوش شده است، پس همان مرگ برایشان سزاوارتر است.
- اگر بخواهیم مصداق بگویم درتاریخ مثل بنی امیه وخلفای حکومت عباسی وقتی در برابر ائمة علیکم سلام واهل بیت قرار می گرفتند رنگ خودشان را می باختند دقبقا امروز همین طور است در حال حاضر این دوول علیه ما علیه نمی توانند سولت مقام معظم رهبری را تحمل کنند ودرک بینش حضرت برایشان غیر ممکن است . این عدم بصیرت منافق و بصیرت و بنش وبیداری مومن را نشان می دهد.
- در اینجا باید گفت جهاد میدان عشق با خدا و بصیرت مومن میدان عمل باعشق است و منافق خود را درمیدان مرگ می بیند! وعملیات کوردلانه اینجاست . نکته علت انحراف واقعی تدبر در آیات خدا که ندارند بلکه تکفیر می کنند ! بر دلهای آنها قفل زده شده است وقتی قلب انسان قفل می خورد باید از صحنه فرار کند یا از صحنه کناررود !
- نهج البلاغه کلام حضرت امیر وآقایمان علی بن ابیطالب : می فرماید خدا بندگان خود را دوست می دارد. ولی این قفل از عمل کرد خود ماست است. بشر را هوی پرستی است . اگر 70 بار هم شکر خدا بگوید رهایش نکنید که اگر انسان به خودش واگذار شد 9 بیماری برایش ایجاد می شود
- جکمت 45 راه شناخت مومن و منافق امده است که می فرمایند معیار دوستی امیر المومنین است .والا اگر دوستی حضرت نیاشد منافق است . هر که علی را دوشمن بدارد منافق است . اگر بزنم خیشوم مؤمن را بر این که دشمن دارد مرا دشمن نمىدارد مرا، و اگر بریزم دنیا را بتمام آن بر منافق بر این که دوست دارد مرا دوست نمىدارد مرا. لو ضربت خیشوم المؤمن على ان یبغضنى ما ابغضنى، و لو صببت الدّنیا بجملتها على ال منافق على ان یحبّنى ما احبّنى.
- اگر بزنم خیشوم مؤمن را بر این که دشمن دارد ؛ مرا دشمن نمىدارد مرا، و اگر بریزم دنیا را بتمام آن بر منافق بر این که دوست دارد مرا دوست نمىدارد مرا. و دوستى مؤمنان با من بمرتبهایست که اگر بالفرض بینى مؤمن را بشمشیر زنم از براى این که دشمن دارد مرا هر آینه دشمن نمىدارد مرا، و دشمنى منافقان با من بمرتبهایست که اگر تمام دنیا را بیکى از ایشان بدهم تا این که دوست دارد مرا دوست نمىدارد مرا، و در نهج البلاغه تتمه از براى این کلام معجز نظام نقل شده که در آن وجه هر دو حکم ذکر شده و آن اینست که این بسبب اینست که تقدیر شده پس گذشته بر زبان نبى أمّى صلى اللّه علیه و آله این که گفته: دشمن نمىدارد ترا مؤمنى و دوست نمىدارد ترا بدبخت منافقى، و مراد اینست که این معنى تقدیر شده، یعنى علم حق تعالى بآن تعلق گرفته و پیغمبر خبر از آن داده پس محالست که خلاف آن واقع شود بهر سببى از أسباب که که فرض وقوع آن بشود.
- حب وبغض در مقابل هم است. سوال چه قدرتی است که منافق ندارد> دوستی علی علیه السلام مومن همچو میثم تمار علی علی می گفت .. عمرو بن حریث در این هنگام از آن محل عبور میکرد و در نظر داشت به منزل خود برود، گفت: این سر و صدا چیست و مردم چرا در این جا گرد آمدهاند، گفتند میثم تمار مردم را از اخبار و مطالب وارده از على بن ابى طالب مطلع میکند و از فضائل و مناقب او سخن میگوید.
- مومن همچو اباذر امیر المومنین فرمود : «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ» (نهجالبلاغه، خطبه 130)، تو غضبت براى خدا بود. «إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ»، اینکه تو را تبعید مىکنند ترسیدند که اگر تبعیدت نکنند داد بزنى، افشاگرىکنى، حکومت از دستشان برود. «وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ»، تو هم ترسیدى که اگر ساکت بشوى دینت از بین برود. چون آخر تو اگر داد بزنى دنیاى آنها را از دستشان مىگیرى، اگر ساکت بشوى، دین خودت لق است.
- مومن همچو بلال حبشی روی ریگ های داغ غیر از احد ، احد ، چیز دیگر نمی گفت .. در تاریخ صدر اسلام افرادى همچون ابوذر و بلال و میثم، شکنجهها را تحمّل کردند و از مکتب خود دست برنداشتند - ولى در مقابل، کسانى بودند که به خاطر شکنجه دست از اسلام کشیدند. مرحوم دکتر ابراهیم آیتى نام عدهاى از آنان را در کتاب تاریخ اسلام آورده است.
- در این زمان زیر شکنجه های طاقت فرسا وعجیب وغریب ساوکی ها آرزو داشتد که طرف زیر شکنجه یک آخ بگوید ولی مومن انقلاب اسلامی برایشان زیر شکنجه یک آخ هم نمی گفت .. ولی منافق را اگر دنیا را بدهند که علی را دوست بدارد دوست نخواهد دا شت ! ورع المنافق لا یظهر الا على لسانه
- ملاک شناخت مومن ومنافق دوستی علی امیرالمومنین علیه السلام قال رسول الله صل الله علیه وآله : مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وُلْدُهُ وُلْدِی وَ هُوَ زَوْجُ حَبِیبَتِی أَمْرُهُ أَمْرِی وَ نَهْیُهُ نَهْیِی مَعَاشِرَ النَّاسِ عَلَیْکُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّ طَاعَتَهُ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتَهُ مَعْصِیَتِی مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ فَارُوقُهَا فرمود ایا مردم کیست که از خدا راست گفتارتر و راست حدیثتر باشد گروه مردم براستى پروردگار شما جل جلاله بمن دستور داده على «ع» را علم و امام شما نمایم و خلیفه و وصى سازم و او را برادر و وزیر گیرم گروه مردم على باب هدایت است پس از من و داعى بپروردگار منست و اوست صالح مؤمنان کیست گفتارش بهتر باشد از کسى که بسوى خدا دعوت کند و کار شایسته کند و گوید که من از مسلمانانم، گروه مردم، به راستى على از منست فرزندش فرزند منست و شوهلر حبیبه منست فرمانش فرمان منست و نهیش نهى من، گروه مردم، بر شما باد فرمانش برید و از نافرمانیش درگذرید زیرا طاعتش طاعت منست و معصیت او معصیت من، اصل اساسی ومعیار شناخت مومن و منافق همین محبت امیر المومنین است !
- آقا مقام معظم رهبری می فرمایند باید مرز ها باید روشن شود .مومن یک رنگ است و منافق مرتب رنگ عوض می کند ..کلام امیر المومنین علی علیه السلام عوج انسان با بصیرت وعوج انسان بی بصیرت را بیان می کند.چه قدر مقام را دوست دارد ؟ چه فدر قدرت را دوست دارد هر مقدار مقام وقدرت دوستی همان مقدار ارزش خواهد داشت.
- چه قدر آقا را دوست دارد ؟ یک عده هم فدایی آقا هستند ، چه قدر آقا را دشمن دارد ؟ یک عده هم دشمن سر سخت آقا هستند ،
- نامه 27 ... 29- پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: من از امّتم مؤمن یا مشرک خوف ندارم، زیرا مؤمن را، ایمانش حفظ مىکند و مشرک را کفرش ذلیل و سرکوب مىنماید، و من بر شما از منافق سخنور بیمناکم، که از معروف مىگوید و به منکر عمل مىکند. 29- پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: من از امّتم مؤمن یا مشرک خوف ندارم، زیرا مؤمن را، ایمانش حفظ مىکند و مشرک را کفرش ذلیل و سرکوب مىنماید، و من بر شما از منافق سخنور بیمناکم، که از معروف مىگوید و به منکر عمل مىکند.
- خوف رسول الله ازمنافق خوف حضرت غیر از خوف یک فرد عادی است حضرت فرمودند من ازکل منافق از هر گونه منافق خوف دارم.
- گفتمان با یک منافق قشنگ وخوشکل را استخاره کرد آیه آمد که اول معاند است صحبت شود نر م گردد با او جلسه گذاشتم صحبت کرد نرم شد هدایت گردید . در امر مهدی هاشمی او مخاطب خود راسحر می کرد
- بعضی می گویند چاکریم < مخلصیم ! خوب این که می گویی ماشینت را بده تا باش بیریم مثلا مشهد وبیایم جواب می دهد> چاج آقا معذرت می خوام نمی توانم ! پس مومن فقط به لسان نیست بلکه به عمل هم ..اگر زبان وقلب باهم همخوانی ندارد بدان که در صدی از نفاق است . بالین مریض رفت برای خود نمایی ( به زبانش گفت آخ بمیرم حالی نداری !! وبه قلبش گفت الهی سر بر نداری ) این است منافق زبان وقلب در یک سوء نیست .سلام علیکم زبانی ارزش ان چنانی ندارد این است فرهنگ نفاق ...
- گفتار زیاد ودل پسند علامت مومن نیست چه بسا در لایه حرف دل پسند امیال منافقانه ای باشد که شنونده را خام کند واز سادگی آن امیال خداپسند نداشته باشد ! چون منافقین ایران همچون مهدی هاشمی که اعدام شد . و در چریان منافقین ایران مجید شریف واقفی دانشجوی برق دانشگاه صنعتی اریا مهر ازرهبران مجاهدین که در16اردیبهشت سال 1354 به دست منافقین به علت تغیر ایدلویولوژی سازمان که می خواستند چون مهندس بازرگان ومسعود رجویی جمهوری اسلامی را منهای روحانیت ومردم می خواستند ترور و شهید شد ونام گذاری دانشگاه شریف به این منظور است.
- شهید باهنر و محمد علی رجایی را سوزانند از عمل کرد منافقین . و. 72 تن از افراد حزب جمهوری اسلام به توسط یکی بنام کلاهی از افراد سامان مجاهدین بود. 17160 شهید ترور در ایران/ از کودک شیرخواره ایرانی تا پیرمرد ۹۰سال غمل کرد منافقین دبیر کنگره 17000 شهید ترور و دبیر بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) با اشاره به آمار شهدای ترور در کشورمان گفت: بهمنظور پاسداشت 17000 شهید مظلوم و گمنام ترور 4 · شهریور ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۹
- · اخبار فرهنگی ..اخبار فرهنگ حماسه و مقاومت
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۷/۰۹