پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
۱۷
شهریور

 

    1. موعظه ،3
    2. بسم الله الرحمن الرحیم
    3. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 

  1. یا علی! اثنتا عشرة خصلة ینبغی للرجل المسلم أن یتعلمها علی المائدة : یا على 12 خصلت است که مؤمن، باید براى سر سفره فرا بگیرد:
  2. یا علی! أربع منهافریضة و أربع منها سنة و أربع منها أدب : چهار تاى آن واجب و چهار مستحب و چهار ادب است،  
  3. یا علی! فأما الفریضة فالمعرفة بما یأکل و التسمیة و الشکر و الرضا : اما آنها که واجب است اینست: که بدانى چه میخورى (از نظر حرام و حلال و بودن نعمت حق)، و بسم الله گفتن، و شکر گفتن و خشنود و راضى بودن،
  4. یا علی! و أما السنة فالجلوس علی الرجل الیسری و الاکل بثلاث أصابع : و آنها که سنّت و مستحب است، بر پاى چپ تکیه کردن (بطرف چپ نشستن) با سه انگشت غذا خوردن،
  5. یا علی! و أن یأکل مما یلیه و مص الاصابع : و از جلوى خود غذا خوردن و انگشتان را لیسیدن،
  6. یا علی! و أما الادب فتصغیر اللقمة و المضغ الشدید و قلة النظر فی وجوه الناس و غسل الیدین" : و اما آنها که از ادب است: کوچک گرفتن لقمه، و بسیار جویدن و به دهان مردم کم نظر کردن و دستها را شستن.
  7. "یا علی! خلق الله الجنة من لبنتین لبنة من ذهب و لبنة من فضة و جعل حیطانها الیاقوت و سقفها الزبرجد وحصاءها اللووو ترابها الزعفران و المسک الاذفر: یا على خداوند بهشت را از دو خشت آفریده خشتى طلا و خشتى نقره و دیوارهایش از یاقوت و سقفش از زبرجد، و ریگهایش لؤلؤ و خاکش مشک و زعفران مى‏باشد،
  8. یا علی! قد سعد من یدخلنی : هر که بر من وارد شود سعادتمند است)
  9. و لا شرطی و لا مخنث و لا نباش و لا عشار و لا قاطع رحم و لا قدری : و کارمند و یاور ظالمان، و لواط دهنده و نبش‏کننده قبور و عشّار و قطع رحم کننده و قدرى (قائل به قدر) وارد بهشت نشود.
  10. یا علی! لا ینبغی للعاقل أن یکون ظاعنا إلا فی ثلاث مرمة لمعاش أو تزود لمعاد أو لذة فی غیر محرم : یا على: شایسته نیست که عاقل جز در یکى از سه حال  عمر گزارد:تحصیل روزى و ضرورات زندگى، توشه‏گیرى براى معاد، و لذّت غیر حرام.
  11. یَا عَلِیُّ آفَةُ الْحَسَبِ الِافْتِخَار: یا على آفت سجایاى خوب بخود بالیدن است.
  12. یَا عَلِیُّ مَنْ خَافَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَافَ مِنْهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ-
  13. یا على هر که از خداى عزّ و جل بترسد همه چیز از هیبت او ترسان باشند و هر که از خدا نترسد خداوند او را از هر چیزى به هراس اندازد.
  14. یَا عَلِیُّ أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ مَنْ آوَى الْیَتِیمَ وَ رَحِمَ الضَّعِیفَ وَ أَشْفَقَ عَلَى وَالِدَیْهِ وَ رَفَقَ بِمَمْلُوکِه‏ ؛ یا على چهار چیز است که هر کس واجد آنها باشد خداوند خانه‏اى در بهشت برایش خواهد ساخت: کسى که یتیمى را پذیرائى کند و بزرگ نماید، و بر ناتوانى ترحم نماید، و به پدر و مادر خود مهربان و دلسوز باشد، و نسبت به مملوک و زیر دست رعایت و مدارا کند.
  15. یَا عَلِیُّ ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْصَفْتَهُمْ ظَلَمُوکَ السَّفِلَةُ وَ أَهْلُکَ وَ خَادِمُکَ وَ ثَلَاثَةٌ لَا یَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ حُرٌّ مِنْ عَبْدٍ وَ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ وَ قَوِیٌّ مِنْ ضَعِیف‏ ؛ یا على سه نفرند که اگر با آنها انصاف رفتار کنى بتو ستم کنند: آدم پست و زن تو، و خدمتگزار، و سه تن در باره سه تن رعایت انصاف نمى‏کنند: آزاد به برده، دانا به نادان، قوى به ضعیف.
  16. یَا عَلِیُّ سَبْعَةٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ وَ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ ؛ یا على هفت چیز است که در هر کس باشد حقیقت ایمان در او بکمال وجود دارد و درهاى بهشت برویش گشاده است:
  17. مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ وَ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ وَ أَدَّى زَکَاةَ مَالِهِ وَ کَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسَانَهُ وَ اسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ وَ أَدَّى النَّصِیحَةَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ-کسى که وضویش را کامل بگیرد و نماز را خوب اداء کند، و زکاة مالش را بپردازد و خشم خود نگهدارد، و زبانش را حفظ نماید، و بر گناهش استغفار کند، و حق خیر خواهى و نصیحت را در باره اهل خانه‏اش ادا نماید.
  18. یَا عَلِیُّ! لَعَنَ اللَّهُ ثَلَاثَةً آکِلَ زَادِهِ وَحْدَهُ وَ رَاکِبَ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِی بَیْتٍ وَحْدَه‏: یا على خداوند سه کس را لعن کرده: کسى که توشه‏اش را تنها بخورد، و در بیابان تنها سفر کند، و در خانه تنها بخوابد.
  19. یَا عَلِیُّ! ثَلَاثَةٌ یُتَخَوَّفُ مِنْهُنَّ الْجُنُونُ التَّغَوُّطُ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ الْمَشْیُ فِی خُفٍّ وَاحِدٍ وَ الرَّجُلُ یَنَامُ وَحْدَه‏ : یا على سه چیز است که بیم آن مى‏رود که جنون آرند: میان قبرستان مدفوع گذاردن، و با یک لنگ کفش راه رفتن، و مرد که در اطاق تنها بخوابد.
  20. یَا عَلِیُّ! ثَلَاثٌ یَحْسُنُ فِیهِنَّ الْکَذِبُ الْمَکِیدَةُ فِی الْحَرْبِ وَ عِدَتُکَ زَوْجَتَکَ وَ الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ وَ -یا على سه چیز است که دروغ در آنها پسندیده است: حیله در جنگ، و وعده دادن به زوجه و همسر، و اصلاح بین مردم،
  21. یَا عَلِیُّ ! ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ مُجَالَسَةُ الْأَنْذَالِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَغْنِیَاءِ وَ الْحَدِیثُ مَعَ النِّسَاءِ و سه کس است که همنشینى آنها دل را بمیراند: مردم پست و دون صفت ثروتمندان سخن گفتن با زنان.
  22. یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مِنْ حَقَائِقِ الْإِیمَانِ الْإِنْفَاقُ مَعَ الْإِعْسَارِ وَ إِنْصَافُکَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ بَذْلُ الْعِلْمِ لِلْمُتَعَلِّم‏ : یا على سه چیز است که از حقیقت ایمانست: در تنگدستى انفاق کردن و در باره خود با مردم بانصاف حکم و رفتار کردن، و به متعلّم و دانش پژوه بخشش نمودن.
  23. یا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَتِمَّ عَمَلُهُ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ یُدَارِی بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل‏ : یا على سه چیز است که هر کس آنها را نداشته باشد عملش کامل نیست: پارسایى که او را از ارتکاب محارم و گناهان نگهدارد، و اخلاقى که با مردم مدارا کند، و حلمى که به نادانکارى جاهل کنار آید.
  24. یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا لِقَاءُ الْإِخْوَانِ وَ تَفْطِیرُ الصَّائِمِ وَ التَّهَجُّدُ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ‏: یا على سه چیز وسیله سرور مؤمن است در دنیا: دیدار برادران مؤمن افطار دان بروزه‏دار، و عبادت و نماز آخر شب.
  25. یَا عَلِیُّ أَنْهَاکَ عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ الْحَسَدِ وَ الْحِرْصِ وَ الْکِبْر : یا على ترا از سه چیز بر حذر میدارم: حسد و حرص و کبر.
  26. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى طَاعَتُکَ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ بَعْدِی کَطَاعَتِی فِی حَیَاتِی غَیْرَ أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی؛ یا على تو وصىّ من در أهل بیت من و خلیفه من در امّت منى و منزلت تو اى على نزد من چون منزلت هارون در نزد موسى على نبیّنا و علیه السّلام است.
  27. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ النَّاسُ مِنْهَا بِرَاءٌ  ؛یاعلی شیعه تو بر فطرت موجود شدید و سایر النّاس از آن شرف سعادت مأیوس بى‏سعادتند.
  28. یا عَلِیُ‏ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه :
  29. بار خدایا دوست دار دوست على را و دشمن گیر آنکه دشمن آن حضرت باشد و یارى کن ناصر و معین على را و از رحمت خود دور گردان و لعنت کن بر کسى که ظلم در حق على و اولاد کرام او نماید.
  30. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ أَنْتَ منی بِمَنْزِلَةِ الْکَعْبَةِ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی‏ : یا على تو بمنزلیه  تو بمنزله هارون هستی نزد موسی تو خانه کعبه خواهى بود که همگى بنزد تو آیند و تو را رجعت بجانب کسى نیست، یا على‏ تو راضى نیستى که در نزد من مانند هارون در نزد موسى باشى و چنانچه وصى و جانشین و نایب مناب و قائم مقام موسى بود تو در نزد من برادر و ابن عم و داماد و نائب مناب و قائم مقام من باشى‏
  31. یَا عَلِیُ‏ إِنَّکَ بَاقٍ بَعْدِی وَ مُبْتَلًى بِأُمَّتِی وَ مُخَاصَمٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَأَعْدِدْ لِلْخُصُومَةِ جَوَاباً : «اى علىّ، تو بعد از من در دنیا باقى بوده و از جانب امّت من مبتلى و گرفتار خواهى شد، و روز قیامت در پیشگاه خداوند متعال با دشمنان و مخالفین خود در مورد محاکمه و مخاصمه واقع مى‏شوى، پس براى روز محاکمه و در مقابل مخالفین، جواب و حجّت خود را آماده کن»
  32. یَا عَلِیُ‏ الصَّبْرَ الصَّبْرَ حَتَّى یَنْزِلَ الْأَمْرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم‏: یاعلی!صبر چندان نمائى که حکم و امر خداى اکبر در باره تو نازل و مقدر گردد، آنگاه حضرت رسول کریم فرمود که : لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظیم، اى على از این امر چندان بتو روى آرد که امکان کتابت و بیان آن نباشد
  33. یا على‏ روزى که من ترا بحکم حضرت ایزد اکبر در خم غدیر بر امامت و ولایت مردم منصوب و منتظم گردانیدم ابلیس پرتلبیس با رؤساى اصحاب خسیس در آنجا حاضر شدند.
  34. یا على!‏ لحمک لحمى و دمک دمى و حربک حربى. یاعلی گوشت همانند گوشت من است وخون تو همانند خون من است؛ هر که با تو در جنگ باشد هم مانند در جنگ با من است  
  35. یا على! بر خیز : من بنا بر حکم رسول ذو المنن برخاستم و بایستادم، آنگاه حضرت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: اى معشر مردمان من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه
  36. ولایت على (علیه سلام) در آن زمان سلمان از جاى و مکان خود برخاست و گفت: یا رسول اللَّه خداى این ولایت على (ع) که ما را بر متابعت و اطاعت او أمر فرمودى چه نوع ولایت است؟ حضرت فرمود که: ولایت على مثل ولایت منست چنانچه من بر هر که‏ أولى ام باو از نفس این على أولى است‏
  37. أَوْ علی [عَلِیّاً] أَوْ علی [عَلِیّاً] أَوْ علی [عَلِیّاً] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَرَأَیْنَا عَلَى أَثَرِ ذَلِکَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ ع غَمَزَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَثَرِ ذَلِکَ- فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ. أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُون‏ : یا على‏ یا على‏ یا على‏ یعنى یا من شما را بحقایق امور محدثه بعد از من مطلع میگردانم، یا على‏ و این لفظ را سه بار تکرار نمود، در آن هنگام أثر وحى و آمدن جبرئیل (ع) از جبین مبین حضرت سید المرسلین واضح و مبین‏ گردید. و بر اثر آن حضرت قادر سبحان آیت جلالت پایه: فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ، أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُونَ‏ (آیه 41: 42 سوره زخرف) بر حضرت رسول ذو الجلال انزال و ارسال فرمود. در روز غدیر حضرت نبی مکرم اسلام افراد مرتد واز دین برگشت را به امر خداوند به جاب ابن عبدالله انصاری معرفی کردند.  
  38. یا على! امر زنان من بدست تست، بعد از من، آنگاه آن مرد خالصا لوجه اللَّه اداى شهادت‏ براى ولى اللَّه نمود بعد از او سیزده نفر که اهل بدر نیز با ایشان رفیق در شهادت و مطلع و مخبر بودند برخاستند و شهادت دادند که ما از حضرت رسول (ص) شنیدیم که میفرمود یا على امر زنان من بعد از من بدست شما است.
  39. یا على! أَنْتَ الذَّائِذُ عَنْ حَوْضِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَذُودُ عَنْهُ کَمَا یَذُودُ أَحَدُکُمُ الْغَرِیبَةَ مِنْ وَسْطِ إِبِلِهِ؟ یا على تو مردم را که مستحقّ جزا و پاداشت نیک باشند بطرف حوض من میرانى و روز قیامت و جمعى را که سزاوار عزّت و عنایت نباشند چنانچه شتر غریب را از میان شتران خود دور میگردانند آن طایفه را از شرب حوض کوثر دور و از احسان و مرحمت ما مهجور میگردانى.
  40. یا على‏ با تو (در باره فضیلت و برترى) تو نخستین ایمان آورندگان هستى و با من در ایمان (2) در پیکار و جهاد (با دشمنان دین) از همگان بزرگتر (و برترى). (3) داناترین ایشان هستى بروزهاى خدا (شرح این قسمت و برخى قسمتهاى دیگر آن در آخر حدیث بیاید). (4) در پیمان و عهد با خدا باوفاترین و پایدارترین آنهائى (5) بمردمان مهربانتر از دیگرانى. (6) در بخش کردن (بیت المال) بطور مساوات و برابر از دیگران بهترى. (7) و در سنجش (فضیلت) نزد خداوند از همه برتر و بزرگترى. ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 33
  41. یا على!  گریه مکن، على علیه السّلام میفرمود: پیغمبر (ص) را در خواب دیدم و بدان حضرت از رنجها و دشمنیهائى که از امتش بمن رسیده بود شکایت بردم و گریستم، یاعلی فرمود پس بسوئى نظر افکند و من نیز بدان سو متوجه شدم دو مرد را دیدم که کتهاى آنها بسته است، و سنگهاى بزرگى را دیدم که بر سر آن دو میکوبند، ابو صالح (راوى حدیث) گوید: صبح فرداى آن روز مانند روزهاى دیگر بسوى خانه آن حضرت رفتم، همین که ببازار قصابها رسیدم‏ دیدم مردم میگویند: أمیر المؤمنین علیه السّلام کشته شد، امیر المؤمنین کشته شد. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
شهریور

 

  1. موعظه ، 2
  2. بسم الله الرحمن الرحیم
  3. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 

  1. موعظه  پیامبربه امیر المؤمنین : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):یا علی! أوصیک بوصیة فاحفظها فلن تزال بخیر ما حفظت وصیتی : یا علی! ترا وصیتى میکنم آن را خوب رعایت کن زیرا تا آنگاه که بر آن مواظبت کنى در خیر و سعادت خواهى بود.
  2. یا علی! ثلاثة من مکارم الاخلاق فی الدنیا و الاخرة أن تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم عمن جهل علیک : یا على سه چیز از سجایا و اخلاق عالى انسانى است در دنیا و آخرت: عفو کردن از آنکه بتو ستم کند، و صله رحم با کسى که با تو قطع رحم کرده، حلم نسبت به کسى که با تو به نادانى رفتار نماید.
  3. یا علی! بادر بأربع قبل أربع شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک و غناک قبل فقرک و حیاتک قبل موتک قبل موتک: یا على قبل از چهار چیز از چهار چیز بهره گیر: از جوانى قبل از پیرى، از سلامت قبل از مرض، از غنا پیش از فقر، از زندگى قبل از مرگ.".
  4. یا علی! کره الله عز و جل لامتی العبث فی الصلاة و المن فی الصدقة و إتیان المساجد جنبا
    1. یا على خداى متعال براى امّت من چهار چیز را مکروه میدارد: در نماز بخود ور رفتن و بازى کردن، براى صدقه منّت گزاردن، جنب بمسجد رفتن،
  5. یا علی! و الضحک بین القبور و التطلع فی الدور: یاعلی! در قبرستان خندیدن، و بخانه مردم سر کشیدن، مکروه میدارد.
  6. یا علی! و کره النوم بین العشاءین لانه یحرم الرزق و کره الغسل تحت السماء ؛ یاعلی ! و بین نماز مغرب و عشاء خوابیدن که در روزى را بروى آدمى مى‏بندد و غسل زیر آسمان.

 

  1. یا علی! و کره الکلام بین الاذان و الاقامة فی صلاة الغداة و کره رکوب البحر فی وقت هیجانه ... مجذوما إلا أن یکون بینه و بینه قدرذراع .. و کره أن یکلم الرجل : یاعلی ! و در نماز صبح‏ بین اذان و اقامه حرف زدن، و در وقت تلاطم دریا به کشتى نشستن، و با مجذوم جز از فاصله یک زرع حرف نزند،

 

  1. یا علی! آفة الحسب الافتخار: یا علی ! آفت شرف و بزرگى افتخار و خودبینى میباشد

 

  1. یا علی! من خاف الله عز و جل أخاف منه کل شیء و من لم یخف الله أخافه الله من کل شیء؛  اى على، کسى که از خداوند متعال بترسد، خداوند همه چیز را از او مى‏ترساند، و کسى که از خداوند نترسد، خداوند او را از همه چیز مى‏ترساند.

 

  1. یا علی! أربع من کن فیه بنی الله له بیتا فی الجنة من آوی الیتیم و رحم الضعیف و أشفق علی والدیه و رفق بمملوکه یاعلی: چهار خصلت است هر که آنها را دارد؛ بسازد خدا برایش خانه‏اى در بهشت هر کس یتیمى را در پناه گیرد و به ناتوانى ترحم کند و بپدر و مادرش مهر ورزد و با مملوک خود نرمش کند.

 

  1. یا علی! ثلاث من لقی الله عز و جل بهن فهو من أفضل الناس من أوفی الله بما افترض علیه فهو من أعبد الناس و من ورع عن محارم الله فهو من أورع الناس و من قنع بما رزقه الله فهو من أغنی الناس : یاعلى سه چیز است اگر کسى خدا را با آن سه دیدار کند از بهترین مردم است کسى که واجبات خدا را انجام دهد او عابدترین مردم است و کسى که خود- دارى کند از حرامهاى خدا او پرهیزکارترین مردم است، کسى که قناعت کند بآنچه روزى کرده او را خدا پس از ثروتمندترین مردم است.
  2. یَا عَلِیُّ ! أَرْبَعُ خِصَالٍ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الْأَمَلِ وَ حُبُّ الْبَقَاء : یا على چهار خصلت از شقاوت است: خشکى چشم، قساوت قلب، آرزوى دراز، علاقه به ماندن در دنیا.
  3. یا علی! من کظم غیظا و هو یقدر علی إمضائه أعقبه الله یوم القیامة أمنا و إیمانا یجد طعمه : اى على: هر که خشمش را فرو خورد در حالى که میتواند آن را بکار برد خداوند باو ایمانى دهد که طعمش کام او را شیرین سازد و هم از عذاب قیامت او را امان بخشد.
  4. یا علی! من لم یحسن وصیته عند موته کان نقصا فی مروته و لم یملک الشفاعة : یا على هر که وقت مرگ وصیت خوب و کامل نکند در مروّت او نقصانى وجود دارد و به شفاعت نایل نشود.
  5. یا علی! أفضل الجهاد من أصبح لا یهم بظلم أحد: یا على بالاترین جهاد آنست که چون صبح سر از بالین بردارى بفکر ستم کردن مباشى.
  6. یا علی! من خاف الناس لسانه فهو من أهل النار: یا على هر که مردم از زبانش ترسیده باشند اهل دوزخ است.
  7. یا علی! شر الناس من أکرمه الناس اتقاء شره : یا على بدترین مردم کسى است که مردم از ترس و بیم ضرر او بوى احترام کنند.
  8. یا علی! شر الناس من باع آخرته بدنیاه و شر من ذلک من باع آخرته بدنیا غیره : یا على بدترین مردم کسى است که آخرتش را بدنیا بفروشد و بدتر از او کسى است که آخرتش را بدنیاى دیگرى بفروشد.
  9. یا علی! من لم یقبل العذر من متنصل صادقا کان أو کاذبا لم ینل شفاعتی : یا على هر که عذر عذر خواهنده و عذر آورنده‏اى را نپذیرد (چه آن صاحب عذر راستگو باشد یا دروغگو) به شفاعت من نایل نخواهد شد.
  10. یا علی! إن الله عز و جل أحب الکذب فی الصلاح و أبغض الصدق فی الفساد : یا على خداوند عزّ و جل دروغ گفتن براى اصلاح بین مسلمین را دوست دارد و راستگوئى براى افساد را دشمن دارد.
  11. یا علی! شارب الخمر کعابد وثن : یا على شرابخوار مانند بت پرست است،
  12. یا علی! شارب الخمر لا یقبل الله عز و جل صلاته أربعین یوما فإن مات فی الاربعین مات کافرا. : یا على خداوند نماز شرابخوار را تا 40 روز نپذیرد، و اگر در این 40 روز بمیرد کافر است.
  13. "یا علی! کل مسکر حرام و ما أسکر کثیره فالجرعة منه حرام : یا على هر مسکرى حرام است و هر چه زیاد آن مستى آرد حتى یک جرعه آن حرام است.
  14. یا علی! جعلت الذنوب کلها فی بیت و جعل مفتاحها شرب الخمر: یا على همه گناهان در خانه‏اى است که کلید آن شراب است.
  15. یا علی! یأتی علی شارب الخمر ساعة لا یعرف فیها ربه عز و جل : یا على براى شرابخوار ساعتى میرسد که خدا را نمى‏شناسد.
  16. یا علی! إن إزالة الجبال الرواسی أهون من إزالة ملک مول لم تنقص أیامه : یا على از بیخ بر آوردن کوههاى بلند آسانتر است از نابود کردن سلطنتى که اجلش سر نیامده.
  17. یا علی! من لم تنتفع بدینه و دنیاه فلا خیر لک فی مجالسته و من لم یوجب لک فلا توجب له و لا کرامة : یا على هر که از معاشرت با او سود دینى یا دنیائى به تو نرسد در معاشرت با او خیرى نیست و هر که حق ترا اداء نکند براى او احترام و حقى قائل مباش.
  18. یا علی! ینبغی أن یکون فی المؤمن ثمان خصال وقار عند الهزاهز و صبر عند البلاء و شکر عند الرخاء و قنوع بما رزقه الله عز و جل و لا یظلم الاعداء و لا یتحامل علی الاصدقاء بدنه منه فی تعب و الناس منه فی راحة : یا على مؤمن باید هشت خصلت داشته باشد بهنگام حوادث سخت با وقار و استوار، و در وقت بلا شکیبا، و بموقع راحتى شکرگزار باشد، و بروزى خدا قانع گردد، و بر دشمنان ستم روا ندارد، و بر دوستان تحمیل نکند، و خود را براى راحت دیگران برنج افکند.
  19. یا علی! أربعة لا ترد لهم دعوة إمام عادل و والد لولده و الرجل یدعو لاخیه بظهر الغیب و المظلوم یقول الله عز و جل و عزتی و جلالی لانتصرن لک و لو بعد حین : یا على چهار نفرند که دعایشان هرگز رد نشود، امام عادل، پدر براى فرزند، و مؤمن براى برادر مؤمن در پشت سر او، و مظلوم، که خداوند میفرماید بعزّت و جلالم قسم ترا یارى خواهم کرد و لو پس از مدّتهاى طولانى.
  20. "یا علی! حرم الله الجنة علی کل فاحش بذی لا یبالی ما قال و لا ما قیل له : یا على خداوند بهشت را بر آدم بد زبان موذى که از آنچه در باره مردم میگوید و میشنود باک نداشته باشد حرام کرده است.
  21. یا علی! طوبی لمن طال عمره و حسن عمله : یا على خوشا بحال آن کس که عمرش دراز و عملش نیک باشد.
  22. یا علی! لا تمزح فیذهب بهاو و لا تکذب فیذهب نورک و إیاک و خصلتین الضجر و الکسل فإنک إن ضجرت لم تصبر علی حق و إن کسلت لم تو حقا : یا على، مزاح نکن که وقارت از بین میرود، و دروغ مگو که نورانیّت تو زایل مى‏گردد و از دو چیز گریزان باش، تنبلى و بیحالى که اگر تنبل باشى حق هیچ کس را اداء نکنى و اگر بى‏تابى نمایى بر هیچ حقى صبورى نتوانى.
  23. یا علی ! لکل ذنب توبة إلا سوء الخلق فإن صاحبه کلما خرج من ذنب دخل فی ذنب : یا على هر گناهى را امکان توبه است مگر بدخویى را که بد اخلاق از هر گناهى که برهد به گناه دیگر در افتد.
  24. یا علی! أربعة أسرع شیء عقوبة رجل أحسنت إلیه فکافأک بالاحسان إساءة و رجل لا تبغی علیه و هو یبغی علیک و رجل عاهدته علی أمر فوفیت له و غدر بک و رجل وصل قرابته فقطعوه : یا على چهار کس به زودى گرفتار عقوبت شوند: آن کس که به او نیکى کنى و نیکى ترا بدى پاداش دهد و کسى که باو بدى نکنى و او بتو ستم روا دارد، و کسى که با او معاهده‏اى برقرار کنى و توبه عهد خود بیایى و او با تو خیانت نماید، و مردى که با او صله رحم کنند و او قطع رحم نماید.
  25. یا علی! من استولی علیه الضجر رحلت عنه الراحة : یا على هر که بیتابى بر او مستولى شود راحت از او رخت بر بندد.
  26. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 

 

 

  • حسین صفرزاده
۱۷
شهریور
  1. موعظه ، صفحه 1
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  2. درقرآن : ویژگیهای موعظه  حسن : ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ[نحل/125].
  3. حکمت، آن بینشی است که انسان را از کار بد باز می‏دارد و به کار محکم وا می‏دارد.
  4. این کلمه حکمت 20 بار در قرآن به کار رفته است.
  5. حکیم به کسی گفته می‏شود که کار را از روی تشخیص و مصلحت محکم انجام می‏دهد.
  6. کلمه حکیم 97 بار در قرآن آمده است.
  7. موعظه حسنه چیست؟ 1.باید دعوت الی سبیل رب باشد. (نه دعوت به سلیقه شخصی یا حزبی یا نژادی یا قبیله‏ای یا اقلیمی)
  8. موعظه : 2.انسان باید مخاطب را بشناسد که او منطقی است یا عاطفی یا موضع خاصی دارد.
  9. موعظه : اگر منطقی است با حکمت، اگر عاطفی است با موعظه  و اگر موضع دارد با جدال با او مذاکره نماید.
  10. موعظه : با حسن نیت باشد.
  11. موعظه : در بیان دلپسند باشد:وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ[حج/24].
  12. موعظه : باید دلچسب و طبع پسند باشد , إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ[فاطر/10].
  13. موعظه : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً[بقره/83].
  14. موعظه : اللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ[زمر/23].
  15. موعظه : قُولُوا لَهُمْ قَوْلا مَعْرُوفاً[نساء/5].؟؟؟
  16. موعظه : یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ[جن/2].
  17. موعظه : وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ[ص/86].
  18. موعظه : مطابق فهم مردم صحبت کردن. قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ(ع):لا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَةِ[کافی، ج1، ص42].
  19. موعظه : فَقُولا لَهُ قَوْلا لَیِّناً[طه/44].
  20. موعظه : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):خیر الکلام ما لا یمل و لا یقل[غررالحکم، ص210].
  21. موعظه : تدریجی گفتنلِتَقْرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُکْثٍ[اسراء/106].
  22. موعظه : و گاهی تکراروَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ[قصص/51].
  23. اهمیت موعظه  1.قرآن کریم موعظه  پروردگار را مطرح می کند:یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ[یونس/57].
  24. موعظه : 2 .دعوت به سوی خداوند به وسیله موعظه :ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ[نحل/125].
  25. 3.مطرح شدن موعظه  در الواح تورات:وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الالْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً[اعراف/145].
  26. 4.ضرورت موعظه  در مسائل خانوادگی:وَ اللاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ[نساء/34].
  27. 5.عدم تاثیر موعظه  در کفار :سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ[شعراء/136].
  28. 6.نیاز انسان به موعظه  در تمام عمر:انسان در تمام عمر محتاج به موعظه  است، چه نوجوان باشد، چه کهن سال باشد:
  29. موعظه در جوانی :وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ[لقمان/13].
  30. موعظه در کهن سالی: خداوند به حضرت نوح(ع)می فرماید:إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ[هود/46].
  31. موعظه ‏های لقمان(علیه السلام )به فرزندش:1.در مسائل اعتقادی:
  32. موعظه الف: مساله توحید و عدم شرک: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ[لقمان/13].
  33. موعظه ب: مساله معاد و حسابرسی اعمال: یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الارْضِ یَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ[لقمان/16].
  34. موعظه 2.در مسائل عملی : الف: بر پا داشتن نماز ب: امر به معروف و نهی از منکر.
  35. موعظه ج: صبر در برابر مصائب. یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ[لقمان/17].
  36. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) فرزندم نماز بپادارواز امربه معروف غفلت نکن؛ ودر مصایب شکیبا باش؛
  37. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ[لقمان/17]. مراد از «عَزْمِ‏» در اینجا، یا عزم و اراده‏ى قطعى خداوند بر انجام این امور است و یا لزوم عزم و تصمیم جدّى انسان بر انجام آنها
  38. موعظه 3.در مسائل اخلاقی : الف: تواضع و فروتنی ب: اعتدال در راه رفتن ج: اعتدال در سخن گفتن.
  39. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ): وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الارْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ با مردم، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، با خوشرویى رفتار کنیم. «لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ‏ لِلنَّاسِ‏» - تکبّر ممنوع است، حتّى در راه رفتن.
  40. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الاصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ[لقمان/19-18]. یعنى صدایت را پایین بیاور و با صداى بلند صحبت نکن. .
  41. ازموعظه های لقمان(علیه السلام ) چون بدترین صداها، صداى بلند خران است، پس صداى خود را بلند نکنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

بنام خدا 2-

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» من ترک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»‏ فقد ترک مائة و اربع عشر آیة من کتاب اللَّه.(قال ابن عباس)
  2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»وقتى معلم به بچه میگوید واو بگوید خداوند براى خود آن بچه و پدرومادرومعلمش بیزارى از آتش مینویسد.
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ابن مسعود گوید: هر کسى میخواهد که خدا او را از شعله‏هاى نوزده ‏ آتش جهنم رهایى دهد ،
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» را بخواند که آن نیز19 حرف است و خدا هرحرفى را سپر یک شعله قرار میدهد.
  5. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»علت تقدّم کلمه «الرحمن» این است که چون رحمن فقط بخدا گفته شود و«رحیم» برغیر خدا صحیح است.
  6. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» قیصرروم نامه‏اى براى حضرت على بن أبى طالب (علیه السّلام) نوشت وشکایت از(صداع) سر درد کرد واطباء از عهده معالجه آن بر نیامده بودند. حضرت أمیر یک کلاه براى پادشاه روم فرستاد و دستور فرمود هرگاه دچار صداع شدى این کلاه را بر سر خود بگذار تا نجات یابى. هنگامى که قیصر روم أمر آن حضرت را اجراء نمود خداى توانا او را شفا داد. چون این موضوع بنظرقیصر روم شگفت آور شد لذا دستور داد تا آن کلاه را شکافتند.پس از اجراء این أمر با کاغذى مواجه شدند که در آن نوشته شده بود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگامى که وى دریافت شفایش بخاطر این نام مبارک بوده اسلام آورد.ولى اسلام خود را پنهان میداشت- فتوح.
  7. هنگامى که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» نازل شد آن بزرگوار دستور داد تا بنویسند:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»
  8. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مشرکین بعد از شنیدن (الرَّحْمنِ) و (الرَّحِیمِ) گفتند: ما نه رحمان را مى‏شناسیم و نه رحیم را.لما
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» روى انّ لکلّ شی‏ء أساسا الى ان ذکر و أساس القرآن الفاتحة و أساس الفاتحة بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ،
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» والنّقطة تحت الباء اشارة الى تعیّن الفعل بالإمکان و لذلک ورد: بالباء ظهر الوجود اشارة الى مقام المشیّة،
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و بالنّقطة تحت الباء تمیّز العابد عن المعبود اشارة الى تعیّنها بالإمکان الاوّل العقلانی
  12. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و قیل ظهرت الموجودات من باء بسم اللّه، و بلحاظ انّ الحروف بإزاء مراتب الوجود و لحاظ انّ جمیع الکتب السّماویّة لتصحیح النسب الحقیّة و النسب الخلقیّة و جمیع النسب الحقیّة و الخلقیّة مجتمعة بحسب الامّهات فی فاتحة الکتاب و جمیع ما فی الفاتحة مجتمعة فی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ و جمیع ما فی تمام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ مجتمعة فی باء بسم اللّه صحّ ان یقال نقته فی ولایة
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» صحّ ان یقال جمیع ما فی القرآن فی سورة فاتحة الکتاب،وجمیع ما فی سورة فاتحة فی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ،‏
  14. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» وجمیع ما فی بسم اللّه، فی باء بسم اللّه، وعلىّ (علیه السلام) باعتبارتعیّنه الاوّل هوالنقطة تحت الباء وصحّ ان یقال،
  15. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» لو شاء العالم لاوقر سبعین بعیرا من تفسیر فاتحة الکتاب أو من تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
  16. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» أو من تفسیر باء بسم اللّه کما نسب أکثرهذه المضامین الى مولانا أمیر المؤمنین (علیه السّلام).(تفسیر بیان السعادة)
  17. فأوحى الىّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی علىّ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ معاشر النّاس، ما قصّرت فی تبلیغ ما أنزله و انا مبیّن لکم سبب هذه الآیة انّ جبرئیل هبط الىّ مرارا ثلاثا یأمرنی.
  18. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» یا امیرالمؤمنین تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» چیست فرمود ؟ هرگاه بنده بخواهد قرائت کند یا کارى انجام دهد بگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» باین اسم خدا این عمل را انجام میدهم پس کارى را که با ذکراین جمله شروع کنید مبارک باشد.
  19. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»از حضرت عسکرى (علیه السّلام) تفسیر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»را سؤال نمودیم فرمود اللّه کسى است که مردم پس از ناامید شدن از مخلوق در موقع حاجت وابتلاى شدید باو توجه کامل مینمایند، چون گوئى بِسْمِ اللَّهِ یعنى یارى واستعانت میطلبم  
  20. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درکار خود بخدائى که نیست مستحق پرستش جزآن خدائى که هرگاه بسویش استغاثه کنى بفریادت میرسد
  21. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و هر وقت او را بخوانى و دعا کنى مسئولت را اجابت نماید«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» وشروع مبارک باشد.
  22. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده درتفسیرفرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سین بسنا و میم بملک و سلطنت پروردگارواللّه ملجاء وپناه هر موجودیست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات ورحیم نعمت عطا کردن بمؤمنین خاصه (تفسیر جامع)
  23. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» امیرالمؤمنین فرمود هرگاه بشما حزنى و یا کارى پیش آمد نماید ازروى خلوص دل بگوئید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و با دل پاک توجه تام بخدا نمائید تا خداوند حاجات شما را دردنیا برآورد و یا آنکه نزد خود ذخیره کند براى مؤمن بهتراست.
  24. بعلی (علیه السّلام) عرض کردند مردمانى هستند درنماز بِسْمِ اللَّهِ را نمیخوانند فرمود آن یکى از آیات قرآن است و شیطان از یاد آنها برده.
  25. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»موسى بن جعفر(علیه السّلام) فرمود علامت مؤمن پنج چیزاست یکى بلند قرائت نمودن بِسْمِ اللَّهِ درنمازهاى آهسته.
  26. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ حضرت صادق (علیه السّلام) روایت نموده فرمود باسم اعظم خدا نزدیکتراست از سیاهى چشم بسفیدى آن.
  27. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»و در تفسیر امام فرمود حضرت صادق(علیه السّلام) فرموده اگرشیعیان مادر شروع به کارهاى خود گفتن بِسْمِ اللَّهِ‏ را ترک نمایند خداوند آنها را بمکروهى مبتلا نماید تا متنبه شده و شکر و ثناى او را بجا آورند.
  28. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»عبد اللّه عرض کرد یا امیر المؤمنین تفسیربِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ چیست فرمود هرگاه بنده بخواهد قرائت کند یا کارى انجام دهد بگوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ یعنى باین اسم خدا این عمل را انجام میدهم پس کارى را که با ذکر این جمله شروع میکنید مبارک باشد.
  29. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» از حضرت عسکرى (علیه السّلام) تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ را سؤال نمودیم فرمود اللّه کسى است که مردم پس از ناامید شدن از مخلوق در موقع حاجت و ابتلاى شدید باو توجه کامل مینمایند، چون گوئى بِسْمِ اللَّهِیعنى یارى و استعانت.
  30. حضرت رضا (علیه السّلام) روایت کرده در تفسیر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سین بسنا و میم بملک و سلطنت پروردگار و اللّه ملجاء و پناه هر موجودیست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات و رحیم نعمت عطا کردن بمؤمنین خاصه.
  31. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت صادق (علیه السّلام) روایت نموده فرمود سزاوار است بِسْمِ اللَّهِ بلند تلاوت بشود
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»همان آیه‏ باشد که خداوند اشاره فرموده «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً»(اسرائیل/ 49)
  33. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اى پیغمبر زمانى که تلاوت قرآن نمائى و خدا را بیگانگى یاد کنى کافران پشت گردانیده و گریزان شوند،
  34. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمود هرگاه بشما حزنى دست بدهد و یا کارى پیش آمد ازروى خلوص دل بگوئید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم.
  35. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگام روانه ساختن سگ صاحبش بِسْمِ اللَّهِ‏ گفته و نام خدا را بزبان جارى کند و اگر نکند صید حلال نمیشود.
  36. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پنج شرط ذبح حیوان :روبه قبله ، بریدن چهاررگ ، باآهن، ذابح مسلمان باید، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ بگوید.
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» گفته و نام خدا را بزبان جارى کرد در فقیه از ورد بن زید روایت کرده گفت از حضرت باقر(علیه السّلام) سؤال کردم اگر مسلمانى در موقع ذبح نام خدا را بزبان جارى نکند ذبیحه چه صورت دارد؟ فرمود ازآن نخورید زیرا خداوند در قرآن میفرماید.
  38. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» از هر آنچه نام خدا را بر آن گفته شده بخورید: فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ.
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» تسبیح و یا تکبیرو یا الحمد للّه گفته باشد چه صورت دارد؟ فرمودند تمام این کلمات نام‏هاى خداست وکفایت کند.
  40. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» در یوم تولد على علیه السلام بچهره پیغمبرتبسمى نمود پس ازکمى تامل بفرمان خدا دهان به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»گشوده.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

بنام خدا 1-

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

اهمیت ِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم:

  1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : بخوان به نام پروردگارت که آفرید. اقْرَأْ بِاسْم ربک‏ (علق/1)
  2. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : به نام خداست روان‏شدن و لنگر انداختن، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها (هود/ 41)
  3. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : از طرف سلیمان است و[مضمون آن‏] این است: به نام خداوند رحمتگر مهربان. إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ (نمل/ 30)
  4. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : نزدیکی‏ بِسْمِ اللَّه‏ به اسم اعظم مثل نزدیکی سفیدی چشم به سیاهی‏ :أقرب إلى اسم الله الأعظم من ناظر العین إلى بیاضها».(تفسیر برهان)
  5. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : قَالَ الصَّادِقُ (ع): لا تَدَعْ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ إِنْ کَانَ بَعْدَهُ شِعْرٌ (کافی، ج 2، ص 672)
  6. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : روزى عبد اللّه بن یحیى برامیر المؤمنین علیه السّلام داخل شد و جلوى آن حضرت کرسى گذاشته بودند به عبد اللّه امر فرمودند که روى آن کرسى بنشیند هنوز بر کرسى قرار نگرفته بود که بسختى بزمین افتاده استخوان سرش شکست و خون جارى شد و متألم گردید؛
  7. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : قَوْلَ بِسْمِ اللّهِ لَقَدْ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَحْیَی عَلَی أَمِیرِالْمُومِنِینَ (ع) وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کُرْسِیٌّ فَأَمَرَهُ بِالْجُلُوسِ عَلَیْهِ فَجَلَسَ عَلَیْهِ فَمَالَ بِهِ حَتَّی سَقَطَ عَلَی رَأْسِهِ فَأَوْضَحَ عَنْ عَظْمِ رَأْسِهِ وَ سَالَ الدَّمُ
  8. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : حضرت آب طلبیده و او را پاکیزه نمود و دست مبارک بر سرش کشید چنان شد که اصلا اتفاقى روى نداده بود، فرمودند بِسْمِ اللّهِ..
  9. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : وقتى خواستى بنشینى ازگفتن بِسْمِ اللّهِ خوددارى نمودى آیا نمیدانى که پیغمبر فرموده هر کارى که خواستى انجام دهى بنام خدا آغازکن.  
  10. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : تَرْکُکَ حِینَ جَلَسْتَ أَنْ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ لِسَهْوِکَ عَمَّا نُدِبْتَ إِلَیْهِ تَمْحِیصاً بِمَا أَصَابَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَنَّهُ قَالَ کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ فَقُلْتُ بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لا أَتْرُکُهَا بَعْدَهَا قَالَ إِذاً تَحْظَی بِذَلِکَ وَ تَسْعَدُ (تفسیرالامام العسکری، ص 22).
  11. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : قَالَ الصَّادِقُ (ع): وَ لَرُبَّمَا تَرَکَ فِی افْتِتَاحِ أَمْرٍ بَعْضُ شِیعَتِنَا بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَیَمْتَحِنُهُ اللَّهُ بِمَکْرُوهٍ وَ یُنَبِّهُهُ عَلَی شُکْرِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ یَمْحُو فِیهِ عَنْهُ وَصْمَةَ تَقْصِیرِهِ عِنْدَ تَرْکِهِ
  12. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : همین که کودک‏ بِسْمِ اللَّه‏ را از معلّم فرا گرفت، والدین و معلم از دوزخ تبرئه می‏شوند. (برهان)
  13. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : درذبیحه اگر نام خدا برده نشود، گوشت آن حرام است.
  14.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : جزء سوره است بِسْمِ اللَّه‏ آیه مستقلی است و گرنه کلمه سبع در سبع المثانی که نام سوره حمد است،
  15. ازبزرگان اهل سنت، بِسْمِ اللَّه‏ را جزء سوره دانند، روزی معاویه در نماز بِسْمِ اللّهِ نگفت درمورد اعتراض به او گفتند:أسرقت أم نیست.
  16. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: آیة فى کل سورة من جمیع القرآن و هى آیة من اول سورة الحمد.
  17. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: (تفسیرعیاشی).
  18. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: فخر رازی 16 دلیل آورده که‏ بِسْمِ اللَّه‏ جزء سوره حمد است.
  19. سوره برائة بِسْمِ اللَّه‏ ندارد؛حضرت علی (علیه السلام) ‏فرماید: بِسْمِ اللَّه‏ برای امان ورحمت است و برائة برای رفع امان و رحمة (مجمع البیان)
  20. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : ابن عبّاس- رضى اللّه از پیغمبر- (صلّى اللّه علیه و سلّم)- که وى گفت: بهترین مردمان بر روى زمین، معلمان‏اند،
  21. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم : آنگه که معلم گوید کودک را «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و کودک باز گوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداى- عزّ و جلّ- بدهد براتى کودک را و پدر و مادر وى را، و معلم وى را بدهد، که از دوزخ خلاص باشند.
  22.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: چون فرود آمد ساکن شد بادها و دریا نجنبید، وجمله بهایم گوش بنهادند، و شیاطین را رجم کردند از آسمان،
  23. «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» نوزده حرف است که خداى- عزّ و جلّ- هر حرفى را از آن حجابى، و سپرى سازد اززبانیه جهنم که یاد کرده.
  24. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: پیغمبر- صلّى اللّه علیه و سلّم- گفت: اوّل آیتى که بر من فرود آمده است بسم اللّه الرّحمن الرّحیم بود.
  25. «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» اول هر سوره فرود آمدى. دلیل است برآنکه این آیت صد وچهارده بارآمده، وهیچ آیت را این شرف نیست.
  26.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: ازهرچیزاساس و شالوده‏اى وجود دارد وشالوده قرآن «فاتحه الکتاب» و پایه فاتحه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ست.
  27. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: یک آیه ازهر سوره محسوب شود که در اوّل آن «بسم اللّه» ذکر شده این آیه درتمام نمازها باید بلند خوانده شود،
  28. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: واجب است که بلند خوانده شود.نباید درنمازهاى واجب ترک گردد.اماعلماى عامّه دراین مورد مخالفت کرده‏اند.
  29. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: حضرت باقر(علیه السلام) روایت فرمود: آنها بهترین آیه کتاب خدا را که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» باشد، دزدیدند.
  30. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» که در هر کارى چه کوچک و چه بزرگ، «بِسْمِ اللَّهِ‏» بگویند تا با گفتن آن از جهت نفس شیطانى بیرون آمده
  31. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درجهت رحمانى داخل گردد تاکارآنها رحمانى باشد و شیطانى نباشد.واسطه‏ها را بینند.وبه مقام رسیده‏اند
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: اوّل هر کتابى که از آسمان فرود آمده «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» است
  33. اگر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» خوانده شود دیگر باکى نداشته باش که استعاذه نگفتى بخوان بِسْمِ اللَّهِ تورا در بین آسمان و زمین حفظ کند.
  34. بِسْمِ اللَّهِ‏»گفتن براى گوینده اتّصاف به یکى از علامتهاى الهى و در واقع به منزله سلاحى است در برابر شیطان که از آن فرار مى‏کند،
  35. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» لذا امر فرموده است که «بِسْمِ اللَّهِ» بلند خوانده شود به خلاف استعاذه، که بهتر است آهسته خوانده شود.
  36. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اوّل هرکتاب آسمانی فرود آمده ، پس اگر «بِسْمِ اللَّهِ‏ » خوانده شود دیگر باکى نداشته باش که استعاذه نگفتى.
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ازامیر المؤمنین (علیه السّلام) روایت شده که در اوّل سوره برائت نازل نشد زیرا که بِسْمِ اللَّهِ‏ براى دفع امان آمده.
  38. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اولین چیزى که در نامه نوشته شد، جمله:" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏" طریقه نامهنگاری درحکایت سلیمان آمده.
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» را جبرئیل برپیامبر(صلی الله علیه آله وسلم) مى‏خواند، حضرت مى‏فهمید که ازاینجا سوره‏اى دیگرشروع مى‏شود.
  40. ترک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگام خواندن سوره‏هاى قرآن- مثل آن است که یک صد و چهارده آیه آن کتاب خدا را ترک کرده.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

موارد تکبیر 2-

 

  1. اللّه اکبر :در شب معراج: النبی ص‏ کلما صعد سماء کبر تکبیرة بحارالانوار، ج 86، ص 206.
  2.  اللّه اکبر :در جبهه‏ ؛ در فتح مکه در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله لباس نظامی به تن داشت، وارد مسجدالحرام شد، به حجرالاسود اشاره نمود و تکبیر گفت. یاران حضرت به پیرویاز او با صدای بلند تکبیر گفتند. صدای تکبیر به گوش‏های مشرکین رسید و همه دشت و کوه را پر کرد. فرازهای از تاریخ اسلام،ص 445. نمونه، ج 27، ص 407.
  3. اللّه اکبر :تکبیر، نشانه پیروزی‏ ؛ تکبیر علی علیه السلام در جنگ خندق، نشانه پیروزی او بر عمرو بن عبدود بود. فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 338.
  4. اللّه اکبر :محاصره خیبر ؛ پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام محاصره خیبر الله أکبر خزیت خیبر إنا جیش إذا نزلنا بساحة قوم فساء صباح المنذرین‏ بحارالانوار، ج 21، ص 31.
  5. اللّه اکبر :موقع سان دادن‏ ؛ در جریان فتح مکه هنگامی که واحدهای ارتش اسلام از برابر عباس و ابوسفیان عبور می‏کردند، هر وقت فرماندهان واحدها مقابل این دو قرار می‏گرفتند، 3 بار با صدای بلند تکبیر می‏گفتند و سربازان واحدها نیز پس از تکبیر فرمانده 3 بار صدا به تکبیر بلند می‏کردند. این تکبیر چنان در دل دره‏های مکه منعکس می‏گردید که دوستان را شیفته و زهره دشمنان را می‏درید. فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 441.
  6. اللّه اکبر :موقع حمله‏ ابوقتادة، دستورات را به سربازانش می‏دهد ... و می‏گوید: وقتی تکبیر گفتم بگویید، وقتی حمله‏ور شدم حمله آورید. المغازی، ج 2، ص 713. منبع: پیامبری و حکومت، ص 195.
  7. اللّه اکبر :نماز عید قربان امام رضاعلیه السلام‏ ؛ درخواست کرد مأمون از حضرت رضا علیه السلام برای اقامه نماز عید قربان.امام علیه السلام با حالت خاصی از خانه بیرون آمد و طبق سنت اسلامی با صدای بلند گفت: الله اکبر الله اکبر. جمعیت با شور و هیجان تکبیر گفتند: (تمام شهر پر الله اکبر شد). امام علیه السلام لحظه‏ای توقف کرد. فرمود: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الانْعَامِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا أَبْلانَا وسائلالشیعه، ج 7، ص 453.
  8. اللّه اکبر :داستان راستان، ص 85. هنگام هوسهای بت پرستی‏ در مسیر راه به طرف حنین درخت سرسبز بسیار بزرگی است که هر ساله مشرکین به زیارت آن رفته و قربانی و به نام ذات انواط معروف است، هنگامی که چشم سپاهیان اسلام به آن درخت افتاد. عده‏ای از سپاهیان گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما یک ذات انواط تعیین بفرما. مثل این‏ها. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: الله اکبر الله اکبر. قسم به آن کسی که جانم در دست اوست همان حرفی را زدید که قوم موسی علیه السلام زد، آنجا که گفتند: اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ‏ اعراف/ 138.
  9. اللّه اکبر :در اعمال حج‏ الله اکبر در حج مستحب است. در سعی، وقوف به عرفات، رمی جمره با هر سنگی که پرتاب می‏کند، هنگام خروج از کعبه. مناسک حج، ص 249، 280، 299، و 376.
  10. اللّه اکبر :در هنگام قربانی‏ ؛تکبیر عید قربان: وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیّامٍ مَعْلُوماتٍ‏ حج/ 28.
  11. اللّه اکبر :در منی‏تکبیر گفتن در منی بعد از پانزده نماز و در غیر منی بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید است، مستحب می‏باشد و بعضی آنرا واجب دانسته‏اند و بهتر است این گونه بگوید: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الانْعَامِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا أَبْلانَا وسائلالشیعه، ج 7، ص 453..
  12. اللّه اکبر :در عرفات‏ هر گاه به عرفات رسیدید تکبیر بگویید، قال علی (علیه السلام): فعد إلی عرفات فکبر بحارالانوار، ج 96، ص 348.
  13. اللّه اکبر :روبروی رکن‏ در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله گفته شده که: عن عفیف الکندی استقبل الرکن و رفع یدیه فکبر بحارالانوار، ج 38، ص 244.
  14. اللّه اکبر :روی صفا رسول خدا وقتی به صفا رسید از کوه بالا رفت (مقابل بیت) و هفت مرتبه تکبیر گفت. بحار الانوار، ج 96، ص 345.
  15. اللّه اکبر :تکبیر امیر علیه السلام هنگام کشتن فرمانده مارقین‏؛ در جنگ نهروان حضرت علی علیه السلام فرمانده مارقین را کشت‏ فکبر علی (ع) بأعلی صوته ثم سجد فکبر الناس کلهم‏ بحارالانوار، ج 33، ص 352.
  16. اللّه اکبر : در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله گفته شده که: عن عفیف الکندی استقبل الرکن و رفع یدیه فکبر بحارالانوار، ج 38، ص 244.
  17. اللّه اکبر :تکبیر امیر علیه السلام روز عید ؛ رَوَی أَبُو مِخْنَفٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً (ع) خَطَبَ یَوْمَ الاضْحَی فَکَبَّرَ بحارالانوار، ج 88، ص 99.
  18. اللّه اکبر :عن مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام‏ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یَدْخُلُ مَعَ الامَامِ وَ قَدْ سَبَقَهُ بِرَکْعَةٍ وَ یُکَبِّرُ الامَامُ إِذَا سَلَّمَ أَیَّامَ التَّشْرِیقِ فَکَیْفَ یَصْنَعُ الرَّجُلُ قَالَ یَقُومُ فَیَقْضِی مَا فَاتَهُ مِنَ الصَّلاةِ فَإِذَا فَرَغَ کَبَّرَ وسائلالشیعه، ج 7، ص 466.
  19. اللّه اکبر :تکبیر میثم تمار هنگام شهادت‏ میثم تمار اول کسی است که در اسلام به دار آویخته شد، ابن زیاد دستور داد با نیزه به او بزنند فکبر ثم انبعث فی آخر النهار فمه و أنفه دما إرشاد مفید، ج 1، ص 323.
  20. اللّه اکبر :صدای تکبیر حجر الاسود؛ اولین مرتبه‏ای که حجرالاسود در رکن کعبه قرار گرفت صدای تکبیر بلند شد. قال الصادق علیه السلام‏ جعل الحجر فی الرکن فکبر الله و هلله و مجده فلذلک جرت السنة بالتکبیر فی استقبال الرکن الذی فیه الحجر من الصفا بحارالانوار، ج 96، ص 224.
  21. اللّه اکبر :تکبیر ارتش اسلام در فتح مکه‏ ؛ تکبیر ارتش اسلام‏؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله ...دستور داد سپاه اسلام گردان به گردان جلو هر کدام یک نفر با پرچم در حرکت بود، در آن روز سپاه اسلام از مقابل رسول خدا صلی الله علیه و آله رژه رفتند و هر گروه وقتی مقابل جایگاه می‏رسیدند فریاد تکبیرشان بلند می‏شد و دل ابوسفیان می‏لرزید و از عباس می‏پرسید: این‏ها چه قبیله‏ای هستند؟ عباس هم یکی‏یکی توضیح می‏داد. بحار الانوار، ج 21، ص 107.
  22. اللّه اکبر :تکبیر مسلمانان در شعب ابی طالب‏ ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از شعب ابی‏طالب به کفار خبر داد لوائح آویخته در کعبه مورد هجوم موریانه قرار گرفته، جز نام مبارک الله، کفار در ابتدا قبول نکردند بعد از بررسی دیدند درست است. فکبر المسلمون‏ بحارالانوار، ج 19، ص 16.
  23. اللّه اکبر : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از شعب ابی‏طالب به کفار خبر داد لوائح آویخته در کعبه مورد هجوم موریانه قرار گرفته، جز نام مبارک الله، کفار در ابتدا قبول نکردند بعد از بررسی دیدند درست است. فکبر المسلمون‏ .این خبر غیبی مسئله آزادی از شعب را فراهم کرد.عن أبی عبد الله علیه السلام‏ قال من أعجبه شی‏ء من أخیه المون فلیکبر علیه فإن العین حق‏ بحارالانوار، ج 92، ص 127.
  24. اللّه اکبر : تکبیر مسلمانان برای مولا علی علیه السلام در احد
  25. اللّه اکبر : در جنگ احد طلحة بن ابی‏طالب مبارز می‏طلبید علی علیه السلام به مصاف او رفت و شمشیری بر فرق او زد: قال الواقدی فسر رسول الله صلی الله علیه و آله و کبر تکبیرا عالیا و کبر المسلمون‏ بحارالانوار، ج 20، ص 127.
  26. اللّه اکبر : تکبیرهای مستحب‏1. هنگام رؤیت هلال‏ قال رسول الله ص‏ یا علی إذا رأیت الهلال فکبر ثلاثا بحارالانوار، ج 74، ص 66.
  27. اللّه اکبر : 2. هنگام نگاه درآئینه‏ قال رسول الله صلی الله علیه و آله‏ یا علی إذا نظرت فی مرآة فکبر ثلاثا بحارالانوار، ج 74، ص 66.
  28. اللّه اکبر : 3. هنگام دیدن شیر؛ قال رسول الله صلی الله علیه و آله‏ یا علی إذا رأیت أسدا أو اشتد بک أمر فکبر ثلاثا بحارالانوار، ج 92، ص 145.
  29. اللّه اکبر : 4. دشواری کار قال رسول الله صلی الله علیه و آله‏ یا علی إذا رأیت أسدا أو اشتد بک أمر فکبر ثلاثا بحارالانوار، ج 92، ص 145.
  30. اللّه اکبر : 5. هنگام دیدن آتش‏؛ شعار مأموران آتش‏نشانی، قال رسول الله صلی الله علیه و آله‏ إذا رأیتم الحریق فکبروا فإن الله تعالی یطفیه‏ بحارالانوار، ج 92، ص 139.
  31. 8 اللّه اکبر :. تکبیرهای مولاعلی علیه السلام وحضرت پیامبر صلی الله علیه و آله‏
  32. اللّه اکبر : 1. تکبیرمولا علیه السلام بر بدن حضرت زهرا سلام الله علیها
  33. اللّه اکبر : حضرت علی علیه السلام بر بدن حضرت فاطمه سلام الله علیها نماز خواند و وقتی تکبیر می‏گفت، جبرئیل و فرشتگان تکبیر می‏گفتند.
  34. اللّه اکبر : عن جعفر بن محمد علیه السلام‏ أنه سئل کم کبر أمیر المؤمنین علیه السلام علی فاطمة علیه السلام فقال ان یکبر أمیر المؤمنین علیه السلام تکبیرة فیکبر جبرئیل تکبیرة و الملائکة المقربون إلی أن کبر أمیر المؤمنین علیه السلام خمسا فقیل له و أین کان یصلی علیها قال فی دارها ثم أخرجه‏ بحارالانوار، ج 78، ص 390.
  35. اللّه اکبر :2. تکبیر درمعراج‏؛ وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله به معراج رفت وقت نماز رسید. جبرئیل اذان گفت. فرشتگان هم جمله به جمله جواب می‏دادند.
  36. اللّه اکبر :عن أبی عبد الله علیه السلام‏ قال: لما أسری برسول الله صلی الله علیه و آله و حضرت الصلاة فأذن جبرئیل علیه السلام فلما قال: الله أکبر الله أکبر قالت الملائکة: الله أکبر الله أکبر فلما قال: أشهد أن لا إله إلا الله قالت الملائکة خلع الانداد فلما قال أشهد أن محمدا رسول الله قالت الملائکة نبی بعث فلما قال حی علیالصلاة قالت الملائکة حث علی عبادة ربه فلما قال حی علی الفلاح قالت الملائکة أفلح من اتبعه‏ بحارالانوار، ج 81، ص 143.
  37. اللّه اکبر :3. تکبیر پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام قتل نوقل به دست مولاعلی علیه السلام‏
  38. اللّه اکبر :در جنگ بدر پیامبر صلی الله علیه و آله منتظر سرنوشت یکی از قهرمانان دشمن به نام نوقل بود. حضرت علی علیه السلام او را به درک واصل کرد و خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید. پیامبر ص وقتی این خبر را شنید، تکبیر گفت. بحار الانوار، ج 19، ص 281.
  39. اللّه اکبر :4. تکبیر پیامبر هنگام مشخص شدن وصی اش‏ سپس حضرت فرمود برویم مسجد، وارد مسجد شدند، سائلی انگشتری به دست داشت، گفتند از کیست؟ گفت: علی بن ابی‏طالب در حال نماز به من عطاء فرمود: فکبر النبی ص و کبر اهل المسجد امالی صدوق، ص 124.
  40. اللّه اکبر : 5. تکبیر ملائکه با تکبیر مولا؛ابن عباس می‏گوید: جبرئیل نزد رسول خدا نشسته بود، حضرت علی علیه السلام وارد شد. جبرئیل گفت: یا محمد و الذی بعثک بالحق نبیا إن أهل السماوات لاشد معرفة له من أهل الارض ما کبر تکبیرة فی غزوة إلا کبرنا معه‏ بحارالانوار، ج 39، ص 98.
  41. اللّه اکبر :6. تکبیر مولا هنگام قضاوت به حق‏ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

موارد تکبیر 1-

  1. موارد تکبیر1- یعنی  الله اکبر :  همچو روح برای نماز : حضور در نماز؛ پس از نیّت، که تصمیم بر انجام عبادت براى خداوند است و بر پایى نماز به قصد تقرّب به پروردگار، وارد نماز مى‏شویم. همراه با «حضور قلب» و آمادگى روحى و توجّه کامل به پروردگار، تکبیر مى‏گوئیم. این توجّه و حضور دل، همچون روح براى نماز است.
  2. اللّه اکبر : خدا برتر و بزرگتر از فکر و خیال ما و برتر از توصیف با قلم و بیان ماست.
  3. اللّه اکبر : عظمت او، فراتر از درک و شناخت تصوّر ماست.
  4. اللّه اکبر : هر چه را اراده کند، در همان لحظه انجام مى‏گیرد. فرمانش مطاع است.
  5. پدیده‏ها و انسان را از نیستى به وجود آورده، همه را روزى داده، هدایت کرده، بازگشت همه به سوى اوست
  6. اللّه اکبر : جان وهستى همه جانداران و جمادات، در دست قدرت اوست. اوست که عزّت مى‏بخشد و ذلیل مى‏کند، بى نیاز است و همه به او محتاجند.
  7. اللّه اکبر : انسان‏ها را در رحم مادران، تصویرگرى مى‏کند، غرائز هدایتگر را در فطرت آنها به ودیعت مى‏گذارد، بیمارى‏ها را شفا مى‏دهد، ناتوانان را توان مى‏بخشد،
  8. اللّه اکبر : همه چیز مردنى و فانى است مگر ذات او. در قیامت، حساب و کتاب و پاداش و کیفر همه، با اوست. آنروز معلوم خواهد شد که همه کاره اوست و دیگران را کارى ساخته نیست و ..
  9. اللّه اکبر : آنانکه به درگاه غیر او روى آورده‏اند، باخته و زیان کرده‏اند ...
  10. اللّه اکبر : نمازمان با نام چنین خداى عظیمى شروع مى‏شود....
  11. اللّه اکبر : پس از نیّت، تکبیرة الاحرام مى‏گوییم و وارد نماز مى‏شویم .... «اللّه‏اکبر!»
    1. اللّه اکبر، شعار برترى و اعتلاى مکتب و عقیده ماست.
  12. اللّه اکبر : نماز، با «اللّه اکبر» شروع مى‏شود و با «رحمةالله» ختم مى‏گردد.
  13. اللّه اکبر : نمازى که هم توجّه قلبى دارد، هم توصیف و ثناى زبانى دارد، هم حمد و ذکر را با گوش مى‏شنویم، و هم با اندام و حرکات اعضاء به عبادت مى‏پردازیم.
  14. اللّه اکبر :  نمازى که با نام «اللّه» آغاز مى‏شود، نه مثل بت پرستان و مسیحیان و طاغوتیان، که با نام بت، یا نام عیسى علیه السلام یا طاغوت‏ها و شاهان، کار را شروع مى‏کنند.
  15. اللّه اکبر :  نمازى که همراه با اللّه اکبر است، و این شعار، که خط بطلان بر باطل‏ها و قدرت‏هاى پوچ مى‏کشد، در طول نمازهاى واجب و مستحب روزانه، هشتاد و پنج بار تکرار مى‏شود و پیش از نماز و پس از نماز هم، با عناوین مختلف، به صورت مستحب، بازگو مى‏شود. اللّه اکبر ..
  16. اللّه اکبر :  و این شعار، در طول نمازها تکرار مى‏شود و رمز رشد و تربیت ما در ابعاد معنوى، در سایه همین تکرارهاست.
  17. اللّه اکبر : خدا، بزرگتر از همه چیز است. بزرگتر از آنکه با دیگران مقایسه شود وبا حواس ظاهرى درک شود.
  18. اللّه اکبر : بزرگتر از هوس‏هاى ما و حرف‏هاى دیگران و وسوسه‏هاى شیطان و...
  19. اللّه اکبر : بعد هر نماز 34 بار در تعقیب هر نماز 34 بار. در 5 نوبت نماز، 170 بار. اللّه اکبرآمده
  20. اللّه اکبر :  تکبیرات اختتامیه 6 بارتکبیرات افتتاحیه 6 بار. در 5 نوبت نماز، 30 بار ودر مجموع 360 بار اللّه اکبر آمده
  21. اللّه اکبر :. تکبیر 70000 فرشته در زفاف حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
  22. اللّه اکبر : هنگامی که فاطمه را به خانه علی علیه السلام می‏بردند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) زهرا س را بر ناقه‏ای سوار کرد و سلمان دنبال ناقه می رفت و رسول الله صلی الله علیه و آله حاضر بود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله دید، 70000 فرشته تکبیرگویان همراه جبرئیل و میکائیل برای زفاف فاطمه سلام الله علیها آمده‏اند. بحار، ج 104، ص 141.
  23. اللّه اکبر 2. تکبیر وشکسته شدن سنگ در خیبر ..در جنگ خندق مسلمانان به سنگ سفتی رسیدند، کلنگ شکست ولی سنگ نشکست. پیامبر ص آمد کلنگ زد فکبر رسول الله صلی الله علیه و آله تکبیرة فتح و کبر المسلمون ثم ضربها رسول الله صلی الله علیه و آله ثانیة فبرق منها برق أضاء ما بین لابتیها حتی لکأن مصباحا فی جوف بیت مظلم فکبر رسول الله صلی الله علیه و آله تکبیرة فتح و کبر المسلمون‏ بحارالانوار، ج 20، ص 188.
  24.  : اللّه اکبر : 3. هنگام قربانی در حدیبیة، پیامبر صلی الله علیه و آله با گفتن‏ بسم الله و الله اکبر به صدای بلند، شتر قربانی خود را نحر می‏کند الغازی، ج 2، ص 612.
  25. اللّه اکبر سوار کشتی‏ قال الصادق علیه السلام‏ فإذا رکبت فی سفینة فکبر الله تعالی مائة تکبیرة بحارالانوار، ج 97، ص 113
  26.  اللّه اکبر: هنگام زیارت قبور ائمه‏ ؛ در زیارت نجف: قال الصادق علیه السلام‏ إذا وصلت إلی باب السلام فاستقبل القبلة و کبر الله ثلاثین مرة إقبالالاعمال، ص 608.
  27. اللّه اکبر : در زیارت کربلا: قال الصادق علیه السلام‏ فإذا أتیت الفرات فکبر الله مائة مرة بحارالانوار، ج 98، ص 257.
  28. اللّه اکبر :در زیارت کاظمین: ثم تدخل مقدما رجلک الیمنی فإذا دخلت فکبر الله تعالی مائة تکبیرة بحارالانوار، ج 99، ص 16.
  29. اللّه اکبر :در زیارت سامراء: قال السید ابن طاوس (ره) ثم تدخل مقدما رجلک الیمنی و تقف علی ضریح الامام أبی الحسن الهادی علیه السلام مستقبل القبر و مستدبر القبلة و تکبر الله مائة تکبیرة بحارالانوار، ج 99، ص 64
  30. اللّه اکبر :هنگام نمایان شدن ضریح‏ ، هنگام نمایان شدن ضریح مقدس امیر مؤمنان علیه السلام و هنگامی که قصد زیارت داری 34 بار الله اکبر بگو.
  31. اللّه اکبر :قبل از زیارت‏ موسی بن عبدالله: عرض کردم به امام نقی علیه السلام، مرا تعلیم فرما زیارتی که هرگاه خواستم یکی از شما را زیارت کنم، آنرا بخوانم. امام ع فرمود: ... چون داخل حرم شوی و قبر را ببینی، بایست و 30 مرتبه بگو؛ الله اکبر. پس اندکی راه برو ... بایست و 30 مرتبه بگو الله اکبر. پس نزدیک قبر مطهر رو و 40 بار بگو الله اکبر. تا صد تکبیر تمام شود. در زیارت (جامعه کبیرة)
  32. اللّه اکبر :عن البرمکی عن النخعی قال قلت لعلی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیهم‏ علمنی یا ابن رسول الله قولا أقوله بلیغا کاملا إذا زرت واحدا منکم فقال إذا صرت إلی الباب فقف و اشهد الشهادتین و أنت علی غسل فإذا دخلت و رأیت القبر فقف و قل الله أکبر الله أکبر ثلاثین مرة ثم امش قلیلا و علیک السکینة و الوقار و قارب بین خطاک ثم قف و کبر الله عز و جل ثلاثین مرة ثم ادن من القبر و کبر الله أربعین مرة تمام مائة تکبیرة بحارالانوار، ج 99، ص 127.
  33. اللّه اکبر :فلسفه تکبیر قبل از زیارت‏ شاید چنانکه مجلسی اول گفته، وجه تکبیر این باشد که مبادا از عبارات امثال این زیارت به غلو افتند، و یا از بزرگی حق سبحانه غافل شوند. مفاتیح الجنان، ص 1072.
  34. اللّه اکبر :در نماز باران‏ ؛ علماء می‏گویند، در نماز باران امام صد بار تکبیر با صدای بلند بگوید و مردم هم با او بگویند. ثم استقبل و کبر مائة تکبیرة رافعا صوته بها و یکبرالناس معه‏ بحارالانوار، ج 88، ص 331.
  35. اللّه اکبر :تکبیر امیر (علیه السلام) درلیلة الهدیر ؛حضرت امیرالمؤمنین ع لیلة الهریر (در صفین) قهرمان و نامدار مخالف را از پا در می‏آورد. فما لقی ع شجاعا إلا أراق دمه و لا بطلا إلا زلزل قدمه و لا مریدا إلا أعدمه و لا قاسطا إلا قصر عمره و أطال ندمه و لا جمع نفاق إلا فرقه و لا بناء ضلال إلا هدمه و کان کلما قتل فارسا أعلن بالتکبیر فأحصیت تکبیراته لیلة الهریر فکانت خمسمائة و ثلاثا و عشرین تکبیرة بخمسمائة و ثلاثة و عشرین قتیلا من أصحاب السعیر بحارالانوار، ج 32، ص 600.
  36. اللّه اکبر :در رمی جمرات‏؛ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام‏ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا آدَمُ ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ وَ کَبِّرْ مَعَ کُلِّ حَصَاةٍ تَکْبِیرَةً فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ فَذَهَبَ إِبْلِیسُ‏ کافی، ج 4، ص 191.
  37. اللّه اکبر :تکبیر رسول خدا در نماز دفن فاطمه بنت اسد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در نماز دفن فاطمة بنت اسد، مادر امیر المومنین علیه السلام چهل تکبیر گفت.
  38. اللّه اکبر :قال عبد الله بن عباس و أخرجت فاطمة أم علی علیه السلام‏ فصلی علیها النبی صلی الله علیه و آله صلاة لم یصل علی أحد قبلها مثل تلک الصلاة ثم کبر علیها أربعین تکبیرة بحارالانوار، ج 35، ص 70.
  39. اللّه اکبر :هفتاد تکبیر رسول خداصلی الله علیه و آله بر حمزه‏ پیامبر صلی الله علیه و آله در احد بر جنازه حضرت حمزه هفتاد تکبیر گفت. و کبر علی حمزة سبعین تکبیرة بحارالانوار، ج 20، ص 63.
  40. اللّه اکبر : اولین سخن پیامبر هنگام تولد ؛ اولین سخن پیامبر اکرم ص: هنگامی که پیامبر ص متولد شد گفت: الله اکبر و الحمد لله کثیرا سبحان الله بکرة و اصیلا فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 59.
  41. اللّه اکبر :هر غروب 100 تکبیر ؛ قَال عَلِیُّ بْن الْحُسَیْنِ علیه السلام‏ مَنْ کَبَّرَ اللَّهَ عِنْدَ الْمَسَاءِ مِائَةَ تَکْبِیرَةٍ کَانَ کَمَنْ أَعْتَقَ مِائَةَ نَسَمَةٍ وسائلالشیعة، ج 7، ص 223. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

بسم الله ارحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امام مهدى علیه السلام‏ به خواست خداوند از دیدگان غایب شده هر زمان که خدا مصلحت داند ظهور کنند و دنیا را پر از عدل و داد نمایند. ‏
  2. براى هدایت مردم خداوند پیامبرش را با دین حق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلط و برترى دهد.آیه آن سه بار در قرآن تکرار شده،
  3. قرآن بشارت ‏دهد که دین اسلام سراسر دنیا را فرا خواهد گرفت.«هو الّذى أرسل رسوله بالهُدى و دین الحقّ لیظهره على الدّین کلّه» (توبه/33) (فتح /28)(صف /9)
  4. جهان شمول شدن اسلام، سه شرط لازم دارد: 1- وجود یک رهبر جهانى. 2- وجود یک قانون جهانى. 3- آمادگى جهانى.
  5. رهبر جهانى مهدی (عجّل اللّه فرجه الشریف) وقانون جهانى قرآن، برای آمادگى جهانى،باید تلاش کرد و زمینه ‏هاى لازم را براى آن فراهم ساخت.
  6. ظهور‏امام زمان علیه السلام وقتى باشد که آمادگى از هر جهت در میان مردم وجود داشته و مردم به معارف و اندیشه‏هاى قرآن و اسلام آگاه باشند.
  7. یار و یاور امام زمان علیه السلام بسیارند، تعداد یاران امام سیصد و سیزده نفر فرماندهان و افسران سپاه امامندکه پنجاه نفر از آنها خانم هستند.
  8. با ظهور امام زمان علیه السلام، دانشمندان ومتخصّصین شرق و غرب با ایشان بیعت‏کنند وتخصّص خود را در اختیار ایشان گذارند.
  9. حکومت عدل جهانی طبق صدها حدیث معتبر امام حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه ) براى تشکیل یک حکومت عدل جهانى ظهورخواهد کرد.
  10. غیبت کوتاه (صغرى) در مرحله اول حدود 70 سال به طول انجامید، شیعیان به واسطه 4 نفر به عنوان نایب خاص، با حضرت ارتباط داشتند.
  11. باغیبت طولانى (کبرى)شیعیان موظفند به دانشمندان دینى رجوع و به حکم آنها عمل کنند. آنها حجّت من بر مردمند ومن حجّت خدا بر آنانم.
  12. چرا امام غایب؟ اگر براى روشنایى لامپى زدند، وبچه‏هاى کوچه با زدن سنگ لامپ را شکستند، اداره برق تمایلى به نصب مجدد لامپ ندارد.
  13. حاکمان ستمگر، یازده چراغ هدایت را شکستند، خداوند چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانى که مردم لیاقت و آمادگى بهره‏گیرى پیدا کنند.
  14. زمینه‏ ساز ظهور، انقلاب اسلامى ایران نشان داد، که انقلاب جهانى حضرت مهدى علیه السلام امکان‏پذیر است و چندان مشکل نیست،
  15. انقلاب آن حضرت براى تحقق سه امر مهم صورت مى‏پذیرد: 1- شکستن طاغوت‏ها. 2- نجات مستضعفان. 3- احیاى جهانی دین اسلام .
  16. ظهورامام زمان براى تحقق وعده‏هاى خداوند و نجات مستضعفان و به حکومت‏رساندن آنان است. «و نُرید أن نمُنّ على الّذین ..»(قصص/5)
  17. امام زمان می آید تا دین اسلام را بگستراند و پرچم پر افتخار توحید را در سراسر جهان به اهتراز درآورد. «لیظهره على الدّین کلّه» «صف/9»
  18. عالمى عادل، درایران اگر توانست رهبر شود، در عالَم نیز امامى عادل مى‏تواند رهبر شود و حق وعدالت را درسراسر جهان گسترش دهد.
  19. دیدار امام زمان آیا ممکن است افرادى او را ببینند؟ پاسخ: البتّه دیدن امام زمان علیه السلام و رؤیت جمال نورانیش، چشمانى پاک ودل پاک ‏خواهد،
  20. کسى شرایط دیدن ودل پاک را داشته باشد، دیدار امام برایش غیر ممکن نیست، امام نسبت به شیعیان و دوستانش، علاقه‏مند و مهربان است.
  21. او فرزند على علیه السلام یاور مستضفعان و بیچارگان، او روى خاک مى‏نشست و بالاى سر بینوایان حاضر مى‏شد، سر آنها را بر زانو مى‏گرفت.
  22. او با دستان مبارک خود بر دهان آنها غذا مى‏گذاشت. آرى او فرزند على‏است و ابائى از دیدار و پذیرش و نوازش ما ندارد،
  23. ما مشکل داریم! آیا اگر امام زمان علیه السلام مرا ببیند، خوشحال مى‏شود؟ خوشا به حال کسانى که موفق به دیدار امام زمان شده‏اند!
  24. امام على علیه السلام هنگامى که یارانش را مى‏دید، لذّت مى‏برد و خوشحال مى‏شد، آیا اگر امام زمان علیه السلام مرا ببیند، خوشحال مى‏شود؟
  25. امام از من عصبانى نباشد براى من کافى است به اندازه همه دنیا می ارزد، باید حمد وسپاس پروردگار عالم کنم وسجده شکر خداوند را بجا آورم!
  26. خوشا به حال کسانى که امام زمان از آنها راضى است.هفته‏اى دو مرتبه اعمال ما را به امام عرضه گردد وبا دیدن اعمال صالح ما خوشحال شود.
  27. مراقب مدّعیان دروغین مهدویّت باید بود مواظب باشیم از افرادى که به دروغ ادّعاى ملاقات و زیارت امام زمان علیه السلام را دارند، فریب نخوریم.
  28. وظیفه ما در زمان غیبتارزش دارد، دانستن اینکه امام در چه زمانى ظهور کنند و یا اینکه اکنون در کجا زندگى کنند، ارزش چندانى ندارد،
  29.  آنچه ارزشمند است آن است که بدانیم وظیفه ما در حال حاضر چیست و امام از ما چه انتظارى دارد و سپس به آن جامعه عمل بپوشیم.
  30. شناخت وظیفه لازم‏ترین مطلب در زمان غیبت امام است وآشنایی به شیوهای یاری قایم آل محمد عجل الله تعالی فرجهم الشریف .
  31. شناخت امام زمان و اهداف او«اللهم عرّفنى حجتک فان لم تعرفنى حجّتک ضللت عن دینى» «مفاتیح‏الجنان، تعقیبات نماز»
  32. معرفى و شناساندن امام وانقلاب جهانى او به دیگران و ایجاد زمینه‏هاى لازم براى ظهور.تقوی، تحصیل معارف، امربه معروف ونهی ازمنکر..
  33. تلاش در جهت جلب رضایت امام با انجام اعمال صالح و فرمودند، در زمان غیبت من اطاعت کنید از یک مجتهد بدون هوا و هوس و عادل.
  34. انتظار فرج ودعا براى ظهور حضرت. زیاد دعا کنید که خدا ظهور را نزدیک کند«أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ» (بحارالانوار/ ج 52/ ص 92)
  35. صدقه دادن و دعا براى سلامتى امام. او در حق ما دعا همیشه مى‏کند. روایت داریم خدا توسط امام زمان قهرش را از شما برمى دارد.
  36. خواندن نماز اول وقت و نماز خاضه ، دعاهاى فرج، ندبه، عهد وسلام کامل. دعای عهد، توسل به امام‏ زمان‏ عجل الله تعالی فرجه الشریف)
  37. پرداخت حقوق مالى متعلق به امام زمان علیه السلام.کسانى که خمس‏ نمى‏دهند مشمول دعاى امام‏ قرار نگیرند، «وَ لَا تَحْرِمُواانفسکم دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُم»
  38. عمل به تکلیف و واجبات و دورى از گناه و محرّمات. درنماز توان جسمى و سلامت بدن را از او مى‏طلبیم، تا قدرت عبادت داشته باشیم.
  39. یاد کنیم از کسانى که راه امامت و ولایت و تشیع را پیش پاى ما گذاشتند و به ما معرفى کردند. «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ»
  40. اللهم اغفر لی و لوالدی و ارحمهما کما ربیانی صغیرا اجزهما بالاحسان إحسانا و بالسیئات غفرانا (مصباح‏المتهجد/587).(اسراء/ 24)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۵
شهریور

دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  برای همه اقشارمردمان 1-

بسم الله الرحمن الرحیم:

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

وظیفه منتظران درآینه دعای مهدوی ..  بمناسبت نیمه شعبان  سال 1392سوم تیرماه 1                                  

  1. بزرگترین معلم انتظارراستین ، امام موجود موعود منتظر است. سخنان نورانی و ادعیه مآثورآن امام پنهان از دیده درس نامه بزرگ تربیتی است.که از سالکان کوی یاروراهروان راه انتظار دست گیری وتا رسیدن به مقصد ونیل به مقصود همراهی می کند. دعای دلنشین اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ ، از ادعیه ارزشمند آن امام همام  است ، بیانگر مجموعه وظایف فرد وجامعه منتظر است. این دعا درسنامه گرنبهایی است که گرچه درپیکر نیایش انشاء شده، آموزنده اوصافی است که مطلوب آن آخرین ذخیره اللهی است وآراستگی به آن فضائل برای هرمنتظر راستین بایسته است وشاید بتوان گفت که این دعا سرچشمه همه صفاتی است که برای منتظران راستین آن حضرت برشمردیم، این دعای مبارک دربردارنده صفاتی برشخص وجامعه مطلوب مهدویاست که فراخوراین نوشتاربه بیان گذارش گونه آن ها می پردازیم.
  2. اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ : 1.هرمنتظری باید اهل پیوند با خداوند بزرگ باشد وضمن درخواست روزی در ابعاد ذیل ، برای درونی کردن واستقراراین صفات درخویش تلاش کند:
  3. آ. توفیق طاعت : منتظر راستین هم اهل اطاعت خدا، پیامبر وامام معصوم است وهم توفیق چنین فرمانبرداری راهمواره از خدای سبحان می خواهد: اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ.: مؤمن، در برابر فرمان الهى جهاد، سراپا فرمانبردار است. «طاعَةٌ»2- گفتار و کردار، هر دو باید صحیح و بجا باشد. «طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ»
  4. وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ : ب. دوری از معصیت: گناهان، مانع مسیر حرکت بسوی خدا ومهم ترین عامل سقوط انسان اند، از همین رو منتظرحقیقی امام عصر .باید ضمن درخواست توفیق الهی درترک گناهان ، باید سعی بلیغ خویش را در تحقق چنین صفتی به کار گیرد. گفتنی است گناهان، هرچند کوچک وبزرگ (صغیروکنیره) قسمت شده اند، هر نافرمانی خدای متعالی گناهی بزرگ است: بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ.

 

  1. وَ صِدْقَ النِّیَّةِ : ج. نیت خالصانه : اصلاح انگیزه اعمال(نیت)وخلوص هرچه بیشتراز هر شائبه شرک وریا درجمیع مراتبش، به گونه ای که چیزی جز اطاعت امر الهی وانجام دادن آنچه موجب رضای حق است درنیت انسان سهم نداشته باشد، از وظایف اهل انتظار است. وَ صِدْقَ النِّیَّةِ.
  2. وَعِرْفَانَ الْحُرْمَةِ : عرفان یعنی فهم درست درس واخلاق اجتماعی دین؛ الْحُرْمَةِ یعنی حرمت نگه داشتن ؛ آداب اسلامی را رعایت کردن حتی برای دشمن ابن ملجم راگرفتند حضرت امیر فرمود: مقدارى شیر به آن بدهید. بابا، قاتل است فرمود: قاتل است، فردا هم اعدامش کنید. ولى امشب مهمان است. اخلاق حتى در جنگ، حتى در ایام طلاق، حتى با دشمن، با کسى قهر مى‏کنید، حقوقش را قطع نکنید. خدایا روزى‏ام کن طاعت خود را، و دورى از معصیت وراستى در نیت وشناخت حرام وحلال وآدب دینم را ، بزرگى‏ام بخش.
  3. د. شناخت محرمات الهی : ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزی که خداوند سبحان با حکمت بالغه اش بربندگانش حرام کرده است. وچون حرام یعنی آنچه در بدن پرورده آن روانیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین باشد یا قانون ویا ...منتظری که محرمات الهی را نشناسد وحرام آنرا پاس ندارد، چه بسا به شکستن حریم آنها گرفتار آید، از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است: وَعِرْفَانَ الْحُرْمَةِ.

 

  1. وَأَکْرِمْنَا بِاْلهُدَى وَ الاِسْتِقَامَةِ : 2.  انسانی که در انتظارکریم ترین انسان های عصرش به سرمی برد، بایسته است که از خداوند کریم عطا وازدیاد وحفظ کرامت خود را در اسباب کرمت طلب کند وخویش هم درتحقق آن خواسته از پای ننشیند.
  2. آ. درخواست هدایت تکوینی خاص: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی وحفظ تقوا است. آنان که به مسیراطاعت او هدایت نشوند، در سیاهی جهالت ها وانحراف ها به سرگردان و ازکرامت الهی  انسان محروم خواهند شد. برانسان منتظر است که با تلاش علمی وجهد علمی، زمینه  افاضه هدایت تکوین رادر خویش هر لحظه پرورش دهد: ب. درخواست استقامت در مسیر هدایت: بسا کسانی که از هدایت الهی بهره مندند؛ اما پس از اندک زمانی با غفلت از حق وروی آوردن به اهوا  وامیال خویش از جاده هدایت به بیراهه ضلالت افتادند  ونور هدایتشان را در شب دیجور گمراهی خاموش کردند ، پس بر منتظران راستین بایسته است که در مسیر هدایتی که خدای سبحان آن ها را به آن رهنمود شده است استقامت ورزند وبا تمسک به علم وایمان از هراعوجاجی دوری جویند تا مشمول هدایت های برترکه محصول استقامت درمسیر هدایت است باشند : وَ الاِسْتِقَامَةِ 
  3. وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِکْمَةِ : - زبان ، ترجمان عقل واندیشه انسان است، از این رو توفیق نیک گفتاری زبان صیانت از آن برای اهل انتظار ضروری است. طبق آموزه های این دعای شریف، منتظران راستین می باید با توجه به آنچه درپی می آید درصیانت زبان خویش کوشا باشند: 
  4. آ. سخن صا ئب گفتن: منتظرراستین آن حضرت می باید  جز از سر راستی سخن نگوید وگفتارغیرصواب را ( به جد یا به هزل) وانهد:  وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ
  5. ب . حکیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بی محتوا وبی فایده که نه در امردین سودی می بخشند ونه درکار دنیا ، کاری حکیمانه نیست . آنچه حکیمانه نیست لغو است  واهل ایمان از لغو اعراض می کنند .بر همین اساس براهل انتظار شایسته است.که حکیمانه سخن بگویند وزبان را از سخنان لغو سیانت کنند : وَ الْحِکْمَةِ.
  6. قلب انسان منتظر، ظرف مبارکی است که هرمظروفی شایسته آن نیست. دراین دعای شریف هم مظروف شایسته قلب مومن معرفی وهم وظیفه منتظران راستین دراین موضوع باز گوشده است :
  7. آ. کسب نورعلم : اکتساب علم وخروج ازسیاهی نادانی ، وضیفه منتظران ظهور امام عصر است وچون علوم اکتسابی بی تعلیم وتعلم به دست نمی آیند، از این روتعلیم وتعلم وتلاش درجهت کسب علم حصولی ونیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری ، وظیفه هر مسلمان منتظری شمرده  شده است. 
  8. ب. کسب نور معرفت : معرفت اخص ازعلم است وبه علمی اطلاق می شود که باتمییزکامل معرفت ازغیرخودوادراک خصوصیات آن همراه است. برمنتظران راستین است که به اکتساب علم بسنده نکنند وبا عمق بخشیدن به گستره علوم به کسب معرفت نابل  آیند، که هرمعرفتی علم است ؛ اما هر علمی معرفت نیست.    وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ
  9. امور اجتماعی وسیاسی
  10. حوزه امنیت اقتصادی
  11. داشتن فعالیت اقتصادی سالم و مشروعی که زمینه درآمدوارتزاق انسان باشد ازوظایف اهل انتظاراست.فعالیت های اقتصادی مشروع،افزون براینکه فرد وجامعه را ازمحصول آن بهره مند می سازد، زمینه های درآمد نامشروع را ضعیف می کند و در نتیجه امنیت اقتصادی را به ارمغان می آورد.                   این مهم جز با اهتمام به مفاد این دعای شریف به دست نخواهد آمد:
  12. دوری از اموال ودرآمدهای ناسالم ونامشروع که عادتا محصول گذشتن از خطوط احکام الهی وظلم واجحاف درحق دیگران است:   وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ.
  13. پرهیز از درآمد هایی که حلال یاحرام بودن آن هامبهم ونا مشخص است: وَ الشُّبْهَةِ

 

  1. حوزه امنیت اجتماعی
  2. تامین امنیت اجتماعی واخلاقی جامعه اسلامی برآیند عمل به شش وظیفه زیل است:
  3. رعایت حقوق دیگران که با دوعنوان کلی دراین دعای شریف بیان گردیده است:
  4. آ.  ضایع کردن یا اداء نکردن حقوق صاحبان حق، معنای حقیقی ظلم است، خواه درحق خویش باشد یادیگران ، ازحقوق الهی باشد یاازحقوق مخلوقات؛ مادی باشد یامعنوی. دوری از ظلم از جمیع مراتبش از وظایف مومنان منتظراست:  وَ اکْفُفْ أَیْدِیَنَا عَنِ الظُّلْمِ.
  5. ب . اگر انسان با قصد ودانایی چیزی مادی یا غیرمادی را که دیگری  نسبت به آن حقی داردمخفیانه وبدون دلیل موجه شرعی از او بگیرد چنین فردی را سارق می نامند. اهل انتطارراستین نه تنها حقوق دیگران را محترم می شمارند، هرگز هیچ حقی رااز صاحب حقی به سرقت نمی برند: وَ السِّرْقَةِ.
  6. چشم های پاک لایق نظاره برجلوه های گونا گون جمال حق اند ودیدگان ناپاک سبب الوده شدن قلب ومحروم ماندن از رویت جلوه های نورانی حق ، ازاین رو صیانت چشم با دوعامل اساسی شفارش شده است:
  7. آ. وقتی به مقتضای تقوا واعتدال اخلاق انسانی عمل نشود وفسق وگناه آشکارگردد، فجور رخ می نماید.فجور در خصوص هر شیء به حسب همان چیزمعنا می شودوفجورچشم آن است که بیننده مناظری باشد که رویت آن خلاف اقتضای تقواست. دوری از چنین عملی ، اولین وظایف کسانی است که دل به دیدارآخرین ذخیره الهی بسته اند : وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ.
  8. ب. خیانت آن است که برخلاف عهدی که تکوینا یا تشریعااز کسی توقع می رودیا به آن موظف شده است،کاری کند یا نیتی دردل بپرورد.این وصف چون فجور  مناسب برهر شیء  معنا می شود.براین اساس خیانت چشم آن است که انسان چشم رابرخلاف اراده یا دستورآفرییننده اش به کارگیرد.پرهیزازخیانت چشم نیز وظیفه ای دیگرازوظایف اهل انتظار است: وَ الْخِیَانَةِ.
  9. 3.حرف حق وسخن الهی، اگرچه درمقام فاعلیت تام اند، ولی اگرگوش قابلی نباشد، دردل به ثمر نخواهد نشست.فردوجامعه ای که درانتظارولی الله زمانش به سرمی برد، می باید همواره گوشرامنزه بدارد تادرقابلیت نیز تام باشد واین مهم نیز باعمل به دو دستورشدنی است:
  10. آ. هرسخن یا عملی که بی ثمر بوده واز پشتوانه فکری برخوردارنباشد لغو است وانسان را به بیهودگی می کشاند وخدارا از خاطرمی برد.ومنتظران راستین امام عصر بایسته آن است که با گوش نسپردن به لغودرضیانت آن بکوشند:  وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ.
  11. ب. غیبت آن است که پشت سرمسلمانی سخنی گفته شود که اگر بشنود،      ناراحت شود.این گناه بزرگ ، درکدورت روح انسان وتضییع قابلیت هدایتی، نقش عمده دارد، پس رواست که مومنان منتظراز گوش سپردن به چنین سخنانی بپرهیزند: وَ الْغِیبَةِ.
  12. وظایف گروه ها
  13. درفقرات آتی وظیفه اصناف و گروهای مختلف اجتماعی، ازچندین جهت بازگوگردیده است. این فقرات گاهی اجتماع را براساس دانش وزمانی برپایه سطح توانایی اقتصادی وهنگامی طبق موقعیت های سیاسی ووقتی برابر گروه سنی یاجنسی قسمت کرده وهریک را جداگانه برشمره است.
  14. وظایف علما:
  15. علما به ویژه علما علوم الهی و پاسداران حریم دین ، پیشگامان صلاح وسدادامت اند،از این رو نقش موثری درزمینه سازی ظهورآخرین حجت الهی برعهده دارند که پرداختن به وظایف این گروه فرهیخته ،درآغاز بخش های مرتبط با وظایف گروها،حاکی ازاهمیت وظیفه آنان ونقش ماثرشان دراصلاح فرهنگ انتظاروهدایت منتظران است. دو وظیفه دانشمندان عبارت است از:
  16. آ. زهد: دنیاطلبی ورغبت باطنی به آنچه که وابسته به دنیاستبزرگترین آفت دانشمندان است، ازهمین روبایسته است دانشمندان بکوشند تا ملکه زهدوبی رغبتی به زینت های حقیقی واعتباری دنیا را در خویش تقویت کنند،به گونه ای که دربا طن به دنیاومتعلقاتش بی میل شوند وزندگی دنیا را جزبرای آباد ساختن آخرت نخواهند وبدین وسیله زمینه سازاصلاح خویش وتصحیح رفتارامت منتظرگردند: وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ.
  17. ب. نصیحت: واژه «نُصح» به معنی خلوص تمام ونزاهت ازهرشائبه وناخالصی است. از بخش نوارنی چنین برمی آید که دانشمندان باید هم دراندیشه وقول وفعل خویش از هرشائبه آلوده کننده ای پیراسته با شندوهم با یکرنگی وخلوص خیر خواه امت باشندوحزبه خیر وصلاح آنها نه یندیشند، سخن نگویند وکار نکنند. چنین عالمانی از انتظارراستین برخوردارند،زیراامام منتظرآناندرزهد ونصیحت برترین انسان عصرخویش است وآن که با امامش سنخیت ندارد منتظر اونیست: وَ النَّصِیحَةِ
  18. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۴
شهریور

شباهت امام زمان با انبیای اللهی 1

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امام عصر: امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است
  2. و اخبار نقل شده از پیامبر اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات و قیام و وجود شریفش را براى همه مسلم ساخته است.

 

  1. از این روى در طول تاریخ بارها اشخاصى از معروف بودن نام و نهضت ‏حضرت استفاده ‏کرده خود را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر این ‏اساس شکل گرفت؛

 

  1. چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و او زنده و از انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبت‏ به امام موسى‏بن ‏جعفر علیه السلام داشتند.
  2. بعضى از افراد دیگر نیز که داعیه رهبرى جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند، ادعاى مهدویت مى‏کردند و چون اسم آن امام در روایات، هم اسم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود بعضى افراد محمد نام، مثل محمدبن ‏عبدالله محض ادعاى مهدویت مى‏کردند.
  3. همچنین در دعاهاى نقل شده از ائمه روى مساله وجود امام زمان علیه السلام تاکید زیاد شده است.
  4. علاوه بر آن، احتیاج فطرى انسان‌ها به نجات‏دهنده واقعى دست در دست عوامل فوق ‏انتظار ظهور آن حضرت را براى غیر مسلمانان نیز امرى بدیهى ساخته است.
  5. علت اساسى دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عجل فرجه و سهل مخرجه) در جوامع بشرى نظریه‏هایى است که در پى غیبت طولانى حضرت به طور گسترده‏اى مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کرده ‏است، در طول تاریخ افرادى نظریه‏هایى ارائه کرده‏اند.
  6. گروهى به نقد و بررسى‏ پرداخته‏اند و دسته‏اى ادعاى مهدویت کرده، دسته‏اى دیگر به ابطال آن روى آورده‏اند.
  7. لذا  برای رفع شبه شباهت هایی حضرت امام عصر (عج)با پیامبران الهی دارند که در اینجا بطور اختصار عرضه گردد.
  8. شباهت‌های امام عصر(عجل فرجه ) به پیامبران الهی(علیهم السلام شباهت به حضرت آدم علیه السلام
    11. خداوند، آدم را خلیفة خود در تمام زمین قرار داد و او را وارث آن ساخت و در قرآن چنین فرمود: إنّی جاعلٌ فی اْلاَرْض خَلیفَةً.1 من در زمین خلیفه‌ای قرار می‌دهم.
  9. و خداوند حضرت حجت((عجل فرجه )) را نیز وارث زمین خواهد ساخت و خلیفة خود در زمین خواهد فرمود، چنانکه از حضرت ابی‌عبدالله صادق(علیه السلام) مروی است که در تفسیر آیة:وَعَدَ الله الذَّینَ آمَنوا منْکمْ وَ عَملوا الصّالحات لَیَسْتَخْلفَنَّهمْ فی اْلاَرْض.2 خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند.
  10. حضرت چنین فرمود: او، قائم و اصحابش می‌باشند و هنگام ظهورش در مکه، در حالی‌که دست به صورت می‌کشد، می‌گوید: «اَلْحَمْد لله الَّذی صَدَقَنا وَعْدَه وَ اَوْرَثَنا اْلاَرْضَ...3؛ سپاس خدای را که به وعدة خود وفا کرد و زمین را به ارث ما درآورد».4
  11. و در حدیث مفضل آمده که امام عصر(عجل فرجه ) خروج می‌کند در حالی‌که ابری بالای سرش سایه افکنده و در آن منادی ندا می‌کند: این، مهدی، خلیفة خدا است از او پیروی کنید.
  12. 2ـ1. از پیامبر(صل الله علیه و آله ) نقل شده که فرمود: آدم(علیه السلام) آنقدر بر فراق بهشت گریست تا اینکه (اشک) از دو گونه‌اش مانند آبراه‌هایی جاری شد.5از امام صادق((علیه السلام)) نیز همین معنی روایت شده است.6
  13. حضرت قائم(عجل فرجه) نیز، مانند آدم، گریه بسیار دارد، چنانکه در زیارت ناحیه از آن حضرت است که، خطاب به جدش، حسین(علیه السلام ) می‌گوید: شب و روز برایت ندبه می‌کنم و به جای اشک بر تو خون می‌گریم.
  14. 3ـ1. دربارة آدم، آیه نازل شده که: و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کلَّها.7 خداوند تمام اسم‌ها را به آدم تعلیم فرمود:
  15. و اما قائم، (عجل فرجه ) خداوند آنچه به آدم آموخت به او نیز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب دیگری آموخته است، چه اینکه آدم بیست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ چنان‌که در حدیث آمده استـ و پیغمبر اکرم(صل الله علیه وآله) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام اموری که خداوند متعال به پیامبرش داده، به اوصیای آن حضرت نیز داده شده تا به مولای ما حضرت قائم(عجل فرجه) نوبت رسید.
  16. و در خبر صحیح ثقة اسلام کلینی از حضرت ابی عبدالله صادق(علیه السلام) مروی است که فرمود: آن علمی که به آدم(علیه السلام) نازل شد دیگر برداشته نشد، و هیچ عالمی نمرده مگر اینکه علمش را به ارث گذاشته است؛ زمین، بدون عالم باقی نمی‌ماند.8
  17. 4ـ1. آدم، زمین را با عبادت خدا زنده کرد، پس از آنکه جنیان با کفر و طغیانشان آن‌را میرانده بودند.
  18. حضرت قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف) نیز زمین را با دین خدا و عبادت و عدالت و برپایی حدودش زنده خواهد کرد، بعداز مردن آن به کفر و معصیت اهل زمین.
  19. در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) دربارة آیة: یحْیی اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.9 [خدا] زمین را پس از مردنش زنده می‌کند.
  20. آمده که فرمود: خداوند عزوجل به وسیلة حضرت قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف) زمین را بعد از مرگش زنده می‌گرداند. منظور از مرگ آن، کفر اهل آن می‌باشد که کافر در حقیقت مرده است.
  21. و در وسائل الشیعه دربارة همین آیه آمده است که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمود: به وسیلة باران احیا نمی‌کند، بلکه خداوند مردانی برمی‌انگیزد که عدالت را زنده می‌کنند، و زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود، و به درستی که اگر یک حد در زمین برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.10
  22. و در همان کتاب از پیغمبراکرم (صل الله علیه و آله) منقول است که فرمود: یک ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و یک حد که برای خدا در زمین برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.11
  23. با این همه تاکی و تا چند آدم و قائم را با هم مقایسه کنم در حالی‌که آدم به خاطر قائم خلق شد. انَّ اَّلذی خَلَقَ الْمَکارمَ جازها فی صلْب آدَمَ للْامام الْقائم آنکه مکارم اخلاق را آفرید همه را در صلب آدم قرار داد برای حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف)
  24. 2. شباهت به هابیل (علیه السلام) 1ـ2. قابیل نزدیک‌ترین و خویشاوندترین افراد، هابیل را کشت؛ یعنی برادرش را. خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید:وَاتْل عَلَیْهمْ نَبَاءَ ابْنَیْ آدَمَ بالْحَقّ اذْ قَرَّبا قرْباناً فَتقبّلَ منْ اَحَدهما وَلَمْ یتَقَبَّلْ منَ اْلآخَرَ قالَ لاَقْتلَنَّکَ قالَ انَّما یَتَقَبَّل الله منَ الْمتَّقینَ.12 و داستان راستین دو پسر آدم را برایشان بخوان، آنگاه که قربانی کردند، از یکیشان پذیرفته آمد و از دیگری پذیرفته نشد. گفت: تو را می‌کشم. گفت: خدا قربانی پرهیزگاران را می‌پذیرد.
  25. همچنین نزدیک‌ترین و خویشاوندترین افراد، قصد کشتن امام قائم ـ روحی و ارواح العالمین فداه ـ را نمود؛ او عموی آن حضرت، جعفر کذاب بود.
  26. از امام زین‌العابدین(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: گویا جعفر کذاب را می‌بینم که سرکش زمانش را بر تفتیش امر ولیّ خدا و آنکه در غیب الهی محفوظ و بر حرم پدرش موکل است وادار کند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر کشتنش ـ اگر بر او دست یابد ـ از روی طمع در میراث پدرش تا آن را به ناحق بگیرد.13
  27. 3. شباهت به شیث(علیه السلام )هبةالله شیث، اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند، چنان‌که در روضة کافی روایت شده که حضرت ابوجعفر باقر(علیه السلام) در خبری طولانی چنین فرمود:
  28. وقتی هبةالله پدرش آدم را دفن کرد، قابیل به نزدش آمد و گفت: ای هبة‌الله من دیدم که پدرم آدم تو را از علم، آنقدر عطا کرد که به من عطا نکرد، و آن همان علمی است که برادرت هابیل به آن دعا کرد و قربانی‌اش قبول شد،
  29. و بدین جهت او را کشتم که فرزندانی نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانی‌اش قبول شد و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او قبول نشد، و تو اگر علمی را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کنی تو را هم می‌کشم
  30. همان‌طور که بردارم هابیل را کشتم. پس هبةالله و فرزندان او مخفی می‌کردند آنچه از علم و ایمان نزد آنها بود...14
  31. حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف) نیز تا روز وقت معین اجازه نیافته؛ چنان‌که دربارة حضرتش روایت شده است:
  32. هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابه‌اش را به سوی آسمان بلند کرد؛ عطسه‌ای زد و گفت: سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران پنداشته‌اند که حجت الهی، باطل و نابود است، و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین می‌رود.15
    این خبر را رئیس المحدثین، شیخ صدوق در کمال‌الدین آورده است.
  33. 4. شباهت به نوح(علیه السلام)1ـ4. نوح شیخ الانبیاء است. از امام صادق و امام هادی(علیهما السلام ) روایت است که حضرت نوح(علیه السلام) دو هزار و پانصد سال عمر کرد.
  34. و حضرت حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف)، شیخ الاوصیاء است. (بنا به روایت کافی) آن حضرت در نیمة شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری متولد شد.16 که براین اساس عمر آن حضرت تاکنون حدود از1400سال می‌شود.
  35. و از امام زین‌العابدین(علیه السلام) روایت است که فرمود: در قائم حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف)، روشی از آدم و از نوح هست و آن طول عمر می‌باشد... .17
  36. 2ـ4. نوح، زمین را با سخن خود از کافرین پاک کرد و گفت:لاتَذَر عَلَی الأَرض من الکافرینَ دَیّاراً.18ی پروردگار من، بر روی زمین هیچ‌یک از کافران را مگذار.
  37. حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف) ما نیز زمین را با شمشیر از لوث وجود کافران پاک می‌گرداند تا جائی که هیچ اثری از آنها باقی نماند.
  38. 3ـ4. نوح، نهصد و پنجاه سال صبر کرد، چنان‌که خداوند می‌فرماید:فَلَبثَ فیهمْ اَلْفَ سَنَة الاّ خَمْسینَ عاماً فَاَخَذَهم الطّوفان وَهمْ ظالمونَ.19او هزار سال و پنجاه سال کم در میان آنان بزیست و چون مردمی ستم‌پیشه بودند، طوفانشان فراگرفت.
  39. حضرت امام قائم(عجل الله تعالى فرجه الشریف) نیز از اول امامتش تاکنون صبر کرده، و نمی‌دانم تا کی صبر خواهد کرد. هرکه از نوح تخلف جست، هلاک شد وهرکه از قائم تخلف جوید نیز هلاک می‌شود؛ چنان‌که در حدیث آمده است.20
    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده