مناسبتها پردازش اربعین دو پیرو اعلام و پیامک دفتر تبلیغات و حج و زیارت مبنی بر نیاز روحانی و مبلغ در زیارت اربعین و باز سازی عتبات علیات. ستاد باز سازی عتبات علیات اعلام ثبت گردبد.
پنجشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ۰۱:۲۵ ق.ظ
پردازش اربعین .. دو .. تبلیغ ما این گونه بود لطفا نظر دهید . سال شمسی.1401
بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- پیرو اعلام و پیامک دفتر تبلیغات و حج و زیارت مبنی بر نیاز روحانی و مبلغ در زیارت اربعین و باز سازی عتبات علیات. آمادگی خود را همراه پرکردن پرسش نامه خادم افتخاری ستاد باز سازی عتبات علیات اعلام ثبت گردبد.
- دراصفهان ستاد باز سازی عتبات علیات واقع در خیابان مصلی درب غربی مسجد مصلی به تلفنهای 36638551 و 36638532 و36638553 و36638554خدمت مسؤال محترم جناب آقای رفسنجانی رسیدم صمن صحبت وگرفتن اطلاع از وضع اینجانب وتماس جناب حجت السلام نمایندگی حج وزیارت قرار شد پس فردا روز شنبه 12 شهریور ساعت 9 صبح در حج و زیارت خدمت مسؤال مربوطه باشم.
- صبح روز شنبه 12 شهریور ساعت مقرر خدمت رسیدم بعد از گفتگو و بیان اطلاعات دیدا با نمایندگی بعثه وآشنایی لازمه فرمودند با اعلام موکب ها و هم آهنگی تماس گرفته شود.
- یکی دوساعت بعد از حج و زیارت با شماره 09131723045تماس گرفته شد که آیا شما حاضر هستید به موکب واقع درعمود 1380 خاص ترابری سنگین بروید . من هم قبول کردم قرار شد وقت حرکت تماس بگیرند.
- یکی روز گذشت خبری نشد . تماس گرفتم با آقای علایی مسؤال موکب مربوطه گفتند یک عده رفته اند وچند نفر هم ویزایشان آماده نبود منتطر هستم آماده شود وحرکت کنیم شما را خبر می کنم .
- یکی روز دیگر گذشت خبری نشد . تماس گرفتم آقای علایی گفتند مقرما در ایران بین ومیان دشت است وهنوز موکب ما آماده نشده شما بروید اذیت می شوید یکی دو روز صبر کنید تا آنجا آماده شود اذیت نشوید
- یکی روز دیگر گذشت گفتندشما بیایید اینجا ( بین و میان دشت) وسیله ای نیست که شمارا برساند چه بهتر که اگر زحمت بکشید خودتان بروید عمود 1380 در کربلا انجا هم دیگر را ببینیم
- بعد از نماز مغرب وعشا 13/ شهریور با بضاعت اندک که تهیه بلیط اتوبوس برایم مقدور نشده بود و از چند روز قبل پیش فروش کرده بودند با توکل برخدا از سه راه ملک شهر خیابان کاوه ساعت 8 شب حرکت کردم
- از سه راه ملک شهر خیابان کاوه تا فلکه دانشگاه صنعتی راننده از مشکلات وهزینه زندگی واین که در چبه های دفاع مقدس در خط مرزی ترابری بودم چند سال اما نتوانسته ام یک مرتبه کربلا مشرف شوم !! با بیان تبلیغ طلبگی دلداری و امید و فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (6) و یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (153) خداوندا ان شا الله توانسته باشم چراغ های نور وفضیلت را بردل ساده وبی آلایش راننده القاء ودرخت امید واستقامت را بردلش به نشانم
- از فلکه دانشگاه صنعتی تا نرسیده به کوشک وکره سنگ راننده ای مرارسانید که حاضر نشد اسم ونشانی از خود ارایه دهد و مرا با یک راننده مینی بو معرفی کرد که تا کوشک وکره سنک برساند.
- از کوشک وکره سنگ تا پلیس راه نجف آباد شخصی مرا سوار کرد که گقت از اعضای سیاست گذاری ایمه جماعت استان اصفهان میباشد. لذا یک مقدار جایگاه روحانیت وامور مساجد وعدم رغبت مردم به جمعه وجماعات وبسته بودن اکثر مساجد برای نماز صبح من جمله مسجد امام میدان امام . مسجد حکیم خیابان حکیم , مسجد فلکه فلسطین . مسجد ستاری . و مساجد دیگر درخیابان ولی عصر و خیابانهای دیگر و تعطیلی وبسته بودن اکثر مساجد شهر برای نماز گذاران صبح و در خواب فرو رفتن شهر در ظاهر وباطن ومعظلات فرهنگی وعدم بستر سازی سردمداران فرهنگی شهر وکشور و اینگونه صحبتها که ایشان سیاست گذاری امور فرهنگی که آگاه بوده و هستند هرچه زود تر وبهتر بستر سازی فرهنگی جامعه بدست موالیان معظم کلید بخورد و جامعه به شکوفایی وخود باوری بنیادی گرایش بیشتری یابد ان شاالله
- سه راه نجف آباد موکب اربعین زده بودند چایی وقهوه پدیرایی داشت
- از پلیس راه نجف آباد تا اول کمر بندی تیران : بعد از حدود یک ساعت معطلی راننده ای که مقصدش تیران بود واهل تیران بود مرا به تا اول کمر بندی تیران رسانید . آنجا خیلی خطر ناک بود ولی اصلا لطمه ای به اطمینان راه حسین و آرامش من ایجاده نکرد خودم را به اوسپردم.
- از اول کمر بندی تیران تا سه راهه داران و خوانسار: ظلمت شب وسرعت وسیله های نقلیه که اخر شب است می خواهند به محل برسند چراغ زدن های پی در پی و بق های دال بر اعتراض های متفاوت وحشت غیر قابل وصف در حدود سه ربع ساعت .. خدایا خودت می دانی (خدایا راضیم به رضا ی تو الهی رضا به رضاک .. «الهى رِضاً بِقضائک» : «الهى رضًا برضاک» که فرمود حضرت امام حسین (علیه السلام) در ساعات آخر عمر الهى رضى بقضاک تسلیما لامرک لا معبود سواک..( یاحسین . یاحسین . یاحسین . یاحسین . یاحسین .)
- یک وسیله پراید سیاه رنگ در اول جاده ورودی تیران نمی دانم چند دقیقه ای بود که ایستا ده یا بیشتر دنده عقب گرفت گفت تو کجا !!؟؟
- گفتم میرم جلو (کربلا).. گفت بیا بلا !!
- منهم از خدا خواسته سوار شدم مسیرخود را از ورود به شهر تیرا ن به کمر بندی تغیر داد!! دارد با سرعت می رود بعضا می خواهد منحرف شود..راننده میزان نیست !! رانندگی اشهم میزان نیست !!
- سؤال کرد کجا می ری ؟ گفتم میرم کربلا ...
- یاد توسل دیگری افتادم اینجاست که کمک خاص احتیاج دارم .. آخه بعد فهمیدم که راننده مست بود شراب خورده بود خودش هم گفت من شراب خوردم
- گفتم اجازه می دهی یک زیارت عاشورا بخوانم بخواهی بلند می خوانم نخواستی آهسته ؟؟!!
- بلند بخوان بسم الله الرحمن الرحیم .. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم .. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ َ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک ... تا آخر زیارت عاشورا ..حسین روح وروانم ... حسین آرام جانم ... حسین غمخوار زینب ...حسین سالار زینب ...حسین درمان دردم ... حسین دورت بگردم ...
- دستم را گرفت وبا دستم اشک های چشمش را پاک کرد ودستم را بوسید ..
- دردل گفتم : خدا یا شکرت را چه گونه بجا آورم . من هر چه دارم از تودارم ... تو هرچه به من دادی ازقبله حسین واهل بیت به من دادی. ای صفای قلب زارم ..... هرچه دارم از تو دارم ..... تا قیامت ای حسین جان ..... سرزخاکت برندارم .... منم خاک درت .... غلام نوکرت ..... مرانم از درت .... به زهرا مادرت ....
- گفت کار خدا بود که من با تو اشنا شوم .داشتم میا مدم دیدم شرابم را نیاوردم رفتم تا بهارستان آنجا خریدم برگشتم کار خدا بود که من به شما برسم وشما درراه من قرار بگیری سوارت کنم...
- گفت من خیلی در عقیده محکم بودم زیارت می رقتم دعا داشتم نماز می خواندم توسل می گرفتم همه اش را گذاشتم کنار..
- بیچاره ام از شدت نارحتی وهمسر بد یک خانم بد اخلاق ومریض من به این روزافتادم اجازه دیدار از پدر ومادرم را بمن نمی دهد به بهانه سرکار میرم خوانسار پدر ومادرم را می بینم.
- خیلی دوست دارم کمک به مردم را به کسی برسم ببینم کمک احتیاج دارد تا آنجا که توانم است دستش رمی گیرم حالا هم خلاف خواسته همسرم دارم می رم خوانسار سرپدر ومادرم بدون اطلاع زنم .اگربفهمه زندگی مان آشفته است آشفته تر می شود.
- میروم خوانسار آنهارا ببینم وبابا یم را ببرم تهر ان ضامن شود برای خواهرم یک وام بگیرم امراتش سامان بگیرد.
- زنم ضعف عصاب دار گاهی از وقتها مراهم کتک میزند صر وصورتم را خون آلود می کند می توانم طلاقش بدهم ولی این کار را نمکنم چرا میبینم دیگر سرپناهی ندارد مراهم که از دست بدهد بیشتر مریض می شود نا بود می شود برای رضای خدا با او ملایمت دارم .
- خدا مرا دوست دارد خیلی خیلی هوای مراهم خیلی خیلی دارد سربزن گاه نجاتم می دهد حالاشمارا هم فرستاده برای من چون دوستم دارد شما امر بفرمایید من اطاعت کنم شمارا. من به شما قول می دهم .قول مردانه می دهم..
- گفتم اگر من یک کلمه به شما بگویم گوش می کنی انجام می دهی فقط یک کار انجام بده زندگیت سروسامان می گیرد خانمت هم حالش خوب می شود.
- گفت بله گوش می کنم چرا انجام ندهم من نوکرتم زیارت برام خواندی نوحه برام خواندی دلم منقلب شد. ازت ممنون دارم. شما امر بفرمایید من روی چشم می گذارم انجام میدهم
- گفتم شما به من قول بده که نمازت را شروع کنی به خواندن ؛ من هم به شما قول می دهم که زندگیت به وسیله نماز سر وسامان بگیرد.خانمت هم حالش خوش شود.
- به همدیگر دست دادیم وقول ازهم گرفتیم که به قولمان عمل کنیم من در دعا کردن به ایشان واو هم در خواند نماز سعی کند اول وقت باشد شماره منرا هم گرفت که خبراز احولات خو برایم بگوید..به سه راه خوانسا ر داران رسیدیم او به قول خود ومن به طرف کربلا.. در بازگشت از کربلا وقت نوشت این حکایت با او تماس گفتم تا خاطرم جمع شود که بر سرقولش هست تا من هم بشتر دعایش کنم .. جواب منفی نبود ولی من به سعی او راضی نشدم تقاضای تلاش بیشتر کردم ؛ گفت خودم به ات زنگ می زنم برای سعی بیشترم امید وارم به خدا...
- با امر به معروف و نهى از منکر، اگر به شیوه درست عمل کنید، حضرت مهدى (عج) به شما دعا مىکند.
- فهم دین یک چیز مهمى است، بعضىها ممکن است سواد هم داشته باشند ولى شعور دینى غیر از فهم دینى است.خیلى از افراد علم دین دارند، ولى شعور دینىاش را ندارند. دم ظهر که بچه گرسنهاش است درس ریاضى و علمى برایش مىگذارند. آنوقت بچه گرسنه و خسته سه ساعت از روز رفته دیگر مخ نمىکشد، آنوقت تجدید مىشود.
- یعنى واقعا. اینکه مىگویند در قیامت صراط از مو نازکتر است، در دنیا هم همینطور است، در دنیا راه حق از مو؟ نازکتر است.فهم دین وامر به معروف همازموباریک تر است اگر خواستی که بچه کاری را انجام ندهد او را به کار دیگر وبهتری که مورد علاقه اش است مشغول کن خود به خود بچه از آن کار منحرف می شود.
- در امر به معروف از کارهاى ساده شروع کنیم ، یک خورده امر به معروف قدم به قدم، حالا مثلا یک دخترى هم فکلى است، هم نماز نمىخواند، حجاب واجب است، نماز هم واجب است، فعلا از نماز شروع کن، چون نماز وجوبش از حجاب بیشتر است.
- در حرفهاى منکر هم از سادهها شروع کنیم ، مثلا بگو.. فعلًا این کرشمه را بگذار کنار، یعنى همین طور قدم به قدم، از ساده ترین کار شروع کنیم، از بزرگان و خودىها شروع کنیم. اگر واقعا مىخواهید اصلاح کنیم اول از ادارات دولتى شروع کنیم،
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۶/۲۴