پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

حیوانات چه می گویند

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. هستی شعور دارد؛  ذرات وجود هستی شعور دارند؛ من جمله جمادات شعور دارند؛ نباتات ؛ گزندگان ؛ چرندگان ؛ خزندگاه ؛ حیوانات ؛ شعور هستی محبت است و...   
  2. حیوانات چه می گویند همه موجودات عالم مشغول تسبیح خدا هستند:
  3. تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا
  4. هفت آسمان و زمین وهرچه هست تسبیحش کنند موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی ستاید ،شما ذکر شان را نفهمید اوبردبار و آمرزنده است.
  5. اما این موجودات چه ذکری را تکرار می کنند؟چه می گویند؟آیا کسی زبان آنها را می داند؟ آیا کسی آن را ترجمه کرده است؟
  6. پاسخ مثبت است.به عقیده شیعه از شرائط انسان کامل، دانستن زبان همه موجودات است.در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده.
  7. که اگر انسان در مسیر صراط مستقیم حرکت کند و آلوده دنیا نشود به حقایق عالم ماده پی می برد.آنجاست که چشم و گوش انسان باز می شود.
  8. و صدای موجودات را می شنود که می گویند:ما سمیعیم و بصیریم وهُشیم  با شما نامحرمان ما خامُشیم
  9. به همین خاطر است که در آیات قرآنی انسانهای گناهکار پست تر از حیوانات معرفی شده اند:
  10. وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ(179اعراف)
  11. برای جهنم بسیاری از جن و انس را بیافریدیم ایشان را دلهایی است ، که بدان نمی فهمند و چشمهایی است که بدان نمی بینند و گوشهایی است که بدان نمی شنوند اینان همانند چارپایانند حتی گمراه تر از آنهایند اینان خود غافلانند.
  12. در کتاب خرائج راوندی روایتی طولانی از امام حسین علیه السلام نقل شده است:الباب الرابع فی معجزات الحسین بن علی ع ..ص : 245
  13. أنه ع سئل فی حال صغره عن أصوات الحیوانات لأن من شرط الإمام أن یکون عالما بجمیع اللغات حتى أصوات الحیوانات فقال-
  14. ایام کودکى از امام حسین- علیه السّلام- در باره صداى حیوانات سؤال کردند؛ چون از شرائط امامت این است که عالم به زبان تمام حیوانات باشد.
  15. ثُمَّ قَالَ علیه السلام:مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ تَسْبِیحٌ یَحْمَدُ بِهِ رَبَّهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏ بحار..
  16.  امام- علیه السّلام- در پاسخ آنان- که حیوانات هنگامى که صدا مى‏کنند چه مى‏گویند- فرمود: تمام مخلوقات خداوند او را تسبیح مى‏کنند.
  17. بعد امام این آیه را تلاوت فرمود: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏ «اسراء/44».
  18. 41- وَ إِذَا صَهَلَ الْفَرَسُ یَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّنَا سُبْحَانَهُ - اسب ‏گوید: سبحان ربّنا سبحانه!-
  19. 42- وَ إِذَا صَاحَ الذِّئْبُ یَقُولُ مَا حَفِظَ اللَّهُ فَلَنْ یَضِیعَ أَبَداً- گرگ مى‏گوید: کسى را که خدا حفظ کند، هرگز ضایع نمى‏گردد.
  20. 43- وَ إِذَا صَاحَ ابْنُ آوَى یَقُولُ الْوَیْلُ الْوَیْلُ الْوَیْلُ لِلْمُذْنِبِ الْمُصِرِّ- شغال گوید: واى! واى! واى! برگناهکارى که درگناه کردن، اصرارنماید.
  21. 44- وَ إِذَا صَاحَ الْکَلْبُ یَقُولُ کَفَى بِالْمَعَاصِی ذُلًّا - سگ مى‏گوید: گناهان، باعث خوارى است.
  22. 45- وَ إِذَا صَاحَ الْأَرْنَبُ یَقُولُ لَا تُهْلِکْنِی یَا اللَّهُ لَکَ الْحَمْدُ - خرگوش مى‏گوید: خدایا! مرا هلاک نکن و حمد و ستایش براى توست.
  23. 46- وَ إِذَا صَاحَ الثَّعْلَبُ یَقُولُ الدُّنْیَا دَارُ غُرُورٍ- روباه مى‏گوید: دنیا خانه غرور است.
  24. 47- وَ إِذَا صَاحَ الْغَزَالُ یَقُولُ نَجِّنِی مِنَ الْأَذَى- غزال مى‏گوید: خدایا! مرا از آزار و اذیت نجات بده.
  25. 48- وَ إِذَا صَاحَ الْکَرْکَدَّنُ یَقُولُ أَغِثْنِی وَ إِلَّا هَلَکْتُ یَا مَوْلَایَ- کرکدن مى‏گوید: (خدایا) به فریادم برس و الّا هلاک مى‏گردم.
  26. 49- وَ إِذَا صَاحَ الْأُیَّلُ یَقُولُ حَسْبِیَ‏ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‏ حَسْبِی - گوزن مى‏گوید: خداوند مرا کفایت مى‏کند و بهترین وکیل است.
  27. 50- وَ إِذَا صَاحَ النَّمِرُ یَقُولُ سُبْحَانَ مَنْ تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ سُبْحَانَهُ - پلنگ مى‏گوید: پاک و منزه است خدایى که با قدرت، عزیز شده است.
  28. 51- وَ إِذَا سَبَّحَتِ الْحَیَّةُ تَقُولُ مَا أَشْقَى مَنْ عَصَاکَ یَا رَحْمَانُ- مار‏گوید: اى خدا! چقدر شقى و بدبخت است کسى که تو را معصیت مى‏کند.
  29. 52- وَ إِذَا سَبَّحَتِ الْعَقْرَبُ تَقُولُ الشَّرُّ شَیْ‏ءٌ وَحْشٌ-- عقرب مى‏گوید: بدى، چیز وحشتناکى وموحشی است
  30. ثُمَّ قَالَ ع مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ تَسْبِیحٌ یَحْمَدُ بِهِ رَبَّهُ پس حضرت فرمود هیچ چیز نیست مگر آنکه تسبیحی است آن را،
  31. ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏
  32. 53- (آهو) می گوید:مرا از آزار واذیت برهان، جابر ازامام باقر- علیه السّلام- روایت مى‏کند که فرمود:
  33. 54- تکلم خورشید با امیرالمؤ منین (علیه السلام ) حدیث چهارم
    ((اخطب خوارزمى )) که از تلامذه ((زمخشرى )) است در کتاب مناقب خود نقل میکند از رسول اکرم (ص ) که به على (علیه السلام ) فرمود: یا اباالحسن با آفتاب تکلم نما، على (علیه السلام ) فرمود: السلام علیک ایها العبد المطیع لله ، آفتاب در جواب گفت : و علیک السلام یا امیرالمؤ منین و امام المتقین و قائدالغرالمحجلین .
  34. تکلم شیر با زبان فصیح  با امیرالمؤ منین (علیه السلام ) حدیث پنجم
    از ((ابوجعفر محمد بن ابى مسلم )) در کتاب ((اربعین )) خود از ((منقض بن ابقع اسدى )) که از خواص امیرالمؤ منین علیه السلام بوده نقل میکند که گفت در نیمه شعبان با امیرالمؤ منین (علیه السلام ) عازم مکانى بودیم شب شد و در محلى منزل نمودیم ، ناگاه متوجه شدم که استر آنحضرت همهمه میکند گوش خود را تیز نموده و نگاه بچیزى میکند برخاستم نفهمیدم که چه اتفاقى رخ داده
  35. ناگاه امیرالمؤ منین سیاهى از دور مشاهده فرمود و گفت شیر است از محل عبادت خود برخاسته شمشیر بر دست گرفت بجانب شیر حرکت کرد.
  36. و صدا زد با زبان عامیانه که اى شیر بایست و شیر ایستاد و استر ساکت شد حضرت فرمود اى شیر مگر ندانستى که من ((لیثم )) و ((ضرغام )) و ((حصور)) و ((قسور))، ((وحیدم  ))، اینها تماما نام شیر است ، بعد فرمود: خدایا زبان این شیر را گویا گردان ،
  37. شیر با زبان فصیح گفت : یا امیرالمؤ منین یا خیرالوصیین یا وارث علم النبیین و یا مفرقا بین الحق و الباطل . هفت روز است که عذابى بمن نرسیده و گرسنگى مرا ضرر میرساند و از مسافت دو فرسخ شما را دیدم نزدیک شدم و با خود گفتم میروم تا ببینم آنها کیستند
  38. حضرت فرمود اى شیر مگر ندانستى که من على پدر یازده امامم آنگاه شیر سر بر زمین گذاشت و پیش روى امیرالمؤ منین دراز شد و از گرسنگى شکایت کرد، حضرت فرمود: خدایا بحق محمد و اهلبیت او این شیر را روزى بده که ناگاه دیدم بره اى در دهان شیر است و آنرا میخورد و چون خورد و سیر شد گفت :
  39. یا امیرالمؤ منین والله ما طایفه سباع کسى را که دوست تو و اهلبیت تو باشد نمیخوریم و ما طایفه اى هستیم که دوست بنى هاشم و عترت آنها هستیم . حضرت فرمود: کجا منزل دارى ؟ گفت من و ذریه من در شام هستیم ، فرمود چرا بکوفه آمدى؟
  40. گفت به حجاز آمدم و چیزى بدستم نیامد تا به این صحرا رسیدم ولى امشب میروم نزد مردى از دشمنان شما که ((سنان بن وائل )) است و از جنگ ((صفین )) فرار کرده و در ((قادسیه )) منزل دارد او روزى امشب منست و او از اهل شام است ، این جملات را گفت و رفت ، منقض گوید چون ما به قادسیه رسیدیم قبل از اذان صبح بود که مردم با یکدیگر میگفتند دیشب سنان را شیر خورده من براى تماشاى او رفتم جز سر و بعضى از اعضا مثل سر انگشتان چیز دیگرى از او باقى نمانده بود.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی