سوره الناس
سوره ناس همراه سوره فلق ...
آخرین سوره باشد درکتاب حق...
توانند مکی و مدنی باشند نزولی
باخصائص مکه گشته بهر شفق
این نکته اساسی باشد در این دو چاره
که طلب خیر را از خدا خواهید همواره
چون ذاتا آدمی فاقد هر بی نیاز یست
هم مأمور به استعاذه است هم استخاره
انسان محتاج با نیاز در معرض خسران
اول طلب خیر کند از یکتا خدای مننان
دوم پناهنده شود از او کمک و یاری خواهد
سوم ز شرّ خارج و داخل به عنایت سبحان
پناه بردن انسان فقط به پرودگار یکتا
از هر شر و بدی و زشتی و سوسه بیجا
باشد معنای استعاذه در سوره فلق و ناس
استعاذه جن و ساحر محل ندارد اینجا
در سوره فلق استعاذه از دشمن برونی
در سوره ناس استعاذه از دشمن درونی
آسیب از خارج و دشمن برون باکی ندارد
آسیب باشد با وسوسه واغوا دشمن درونی
گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5]
آسیب درونی شیطان است با انواع حلل
همچو اغوا و اضلال و تمنیه و سایر علل ،
عواملی را که خود شیطان مشخص کرده،
غافل و جاهل را رفتار کند در برابر عقل
ارکان استعاذه است و آن چهار است
اول مستعیذو آن حقیقت انسانیّه است
دوم ستعاذ منه»و ابلیس لعین و شیطانی
سوم حقیقت استعاذه به در سالک الی اللّه
چهارم «مستعاذله»مطلوب بالذّات ربانی
دشمن درونی مهمتر از بیرونی
با واو عطف آمد شرور در برونی
مستعاذٌ به ذات اقدس اللهی در درونی
فساد و کفر یا مرض قلبی باشد درونی
در مشکل ولیّ و راهنما و سرپرست پناهند
بعد آن حاکم ، سلطان ، امین ، امیر .صلاحند
گر کار ز مسئول و مدیر و مدبّر به ثمر نرسد
دلشکسته محروم و ممنوع به خدا پناهند
﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ٭ مَلِکِ النَّاسِ ٭ إِلَٰهِ النَّاسِ(3)
در حقیقت توحید به صورت تثلیث تجلّی کرده
درحقیقت نهایی آنرا استاد بزرگ تنظیم کرده
اول سرپرست و ولیّ و والی خود پناهنده شود،
دستش از همه کوتاه شد به پروردگار رو کرده
ولیّ و والی ربوبیت و تدبیر ازآن اوست
سلطه دار و مالک و حاکم و مَلِک اوست
بدون واوعطف به سه اسم از اسمای حسنای الهی
در هر سه عنوان مستعاذ به ذات اقدس اوست
درسوره فاتحه دوقرائت مالِکِ و مَلِکِ جایز است.
چون آن کسی که پناهنده را پناه میدهد مَلِک است،
درسوره ناس فقط مَلِکِ النَّاسِ است نه مالِکِ النَّاس
چون سلطنت قدرت قاهره حاکم یک مملکت است
استعاذه از دشمن درون . منحصر ذات اقدس است،
بافراوانی اسامی اللهی هر اسمی ظهور و تجلّی است
افعال و اوصاف گوناگوناند تجلیات گوناگون دارند
ربوبیت و مَلِک و إله هر سه مخصوص ذات الهی است
شرّ در سوره «فلق» شرّ بیرونی است
اما شرّ درونی وسوسه با فکر و اراده است
مسیر انگیزه تصمیم و اراد را دگرگون کند،
سوء اثر در اندیشه ویرانی وهمی و خیالی است
وسوسه گمراهی از اندیشهِ گمشده است
انگیزه پراکنده پدید آید وَسْواس از خَنَّاسِ است.
انسان وقتی متذکر شد گوشههای ذهن میخزد
انسان هر وقت غافل شد خود نشان دهندست
درباره مژده به پرهیزکاران که فرموند.
پرهیزکاران کسانیاند که اگر آگاه شوند
خیال باطلی .وهم باطلی، شورش باطلی
در بیرون قلب او راه پیدا کرده عیان بیند
بیند حرامی به نام شیطان احرام بسته
تا وارد کعبه دل بشود با قصد کمر بسته
پرهیز گار هم میفهمد او حرامی است،
هم میفهمد احرامش احرام کاذب بسته،
پرهیزگار از انگیزه سوء شیطان با خبر است
شیطان منتظر باز شدن کعبه دل متقی است
که درِ کعبه دل زاهد وقتی باز شود وارد شود
درخطبههای حضرت آمده مومن باخبر است.
مردان الهی که مواظب قلب خود هستند
این حرامی خزنده ویران گر را میشناسند
میشناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است
احرام بستن وسوسه حرامی را می شناسند
مردان الهی که مواظب قلب خود هستند
وقتی متذکر شدند به نام حق ذکرگویان شدند
میشناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه دل است
می شناسند که او می خواهد وارد دل بشود
خنّاس گوشهای می خزد تا انسان غافل شود
هر وقت غافل شد خودش را نشان میدهد.
تفکر او را ویران میکند اندیشه را گم می کند
انگیزه پراکنده و هم و خیال وسوسه وگمراه میکند
پاسبان حَرَم دل شدهام شب همه شب ٭٭٭
تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[16]
مرد اللهی کلاً شیطان را از صحنه دل بیرون کند
وگرنه او دائماً در صدد وسوسه است که منزّه نشود
گاهی هم البته به وسیله انسانها وسوسه میکند،
گاهی به وسیله برخی از جنها وسوسه میکند،
خناس از خنس یعنی در گوشه ای می خزد
هر وقت متذکر شد در گوشههای ذهن میخزد
و هر وقت غافل شد خودش را نشان میدهد
انگیزه پراکنده و هم و خیال وسوسه وگمراه میکند
ناس در صدر سوره یعنی مطلق مردمند
ناس در وسط دشمنان به او حمله کنند
ناس در پایان جن، خودش وسوسهگرست
سوره اضلاع سهگانه استعاذه نشان دهد.
سوره فلق و ناس را «معوّذتین»گویند
پیام مساوی ندارند ولی شبیه هم دارند؛
فرمایند حرمت و اهمیت قرآن و احترام قرآن،
احترام معنایش این است که انسان حریم گیرد
حریم به بارگاه ملکوتی یک شیء بزرگ.
و پیغمبر و امام احترام کردن انسان بزرگ
حرمت قران و اهمیت قرآن و احترام قرآن
یعنی حریم گرفتن، و حرم قائل شدن برزگ
فرماید بزرگان قرآنشناس و پژوهشگران
قرآنی ثابت کردند بررسی کردند درقرآن
که قرآن .فرقان، کتاب ۱۱۴ سوره دارد،
شمارش شده که ؛ ۶۲۳۶ عداد آیه دارد قرآن،
کلام الله مجید دارای «77701» کلمه است.
کتاب خدا دارای «323671» حرف است.
در قرآن «1015030» نقطه به کار رفته.
برخی از این اعداد از صد گذشته است.
برخی از اینها از هزار گذشته است.
برخی از اینها از میلیون گذشته است
که چند هزار حرف .حرکت ۰ نقطه دارد
رقم به رقم این بزرگوار ذکر کرده است
قرآن کریم دارای «93243» فتحه است.
قرآن به «1000» رکوع تقسیم شده است.
قرآن «114» بسم الله الرحمن الرحیم دارد.
تعداد «5098» محل وقف در قرآن است.
کسره در قرآن «39586» به کار برده شده.
تشدید در قرآن «19253» به کار برده شده.
قرآن مجید دارای «120» حزب می باشد.
عدد مد در قرآن «1771» به کار رفته شده.
ضمّه در قرآن «4808» عدد بکار رفته .
همزه در قرآن «3272» عدد بکار رفته .
قرآن با بسم الله الرحمن الرحیم آ غاز شود.
نام «قرآن» «70» بار در قرآن بکار رفته.
سید حیدر آملی مسبوطاً ارقام را ذکر دارد
حروف را رقم به رقم که ۴۰۷۹۲ «الف» دارد،
حروف تهجی را رقمهای مختلفی آورده اند
قرآن مجید آورده اند ـ ۱۱۲۰۱،عدد «باء» دارد
(قرآن دارای 93243 هزار حرکت فتحه دارد
قرآن دارای (39586 عدد هزار کسره دارد
(19253 عدد تشدید در قرآن به کار برده شده)
اینها )بررسی کردند(تعداد1015030 نقطه دارد.
قران به سی جزء تقسیم شده است.
قران به 1000 رکوع تقسیم شده است
درقران تعداد5098 محل وقف وجود دارد
(قرآن مجید را دارای 120 حزب است)
بعد از گذشت یک مقداری، دو سه قرنی
مرحوم فیض کاشانی در کتاب شریف وافی
همه این مسائل اعداد را مبسوطاً ذکر کردند
از هر گونه کم، هر گونه زیاد، هر گونه جابهجایی
رقم به رقم آیه به آیه سوره به سوره
حرف به حرف تشدید به تشدید همواره
این کتاب از گزند هر گونه تحریف وجابحایی
همه اینها را ایشان ذکر کردند عدد ورقم آورده
آنچه بر قلب مطهر حضرت نازل شد مصون بوده.
به غیر اذن پیغمبر(صلوات الله ) ممنوع بوده؛
ازهر گونه کم، هر گونه زیاد، هر گونه جابهجایی
همان است که امروز بشر در خدمت او بوده.
تاریخچه تفسیر قرآن؛ در سال 1400 هجری بود،
در مدرسه مرحوم سعادت رحمه الله در قم بود،
هیچ فکر نمیکردم که فردا چه باید شروع بکنیم!
من تنها بودم و شرکت کنندگان درس رفته بودند.
با اتمام دروس عقلی و نقلی شروع چه درسی را
شروع چه فقهی را، چه اصولی را، چه کلامی را،
گفتیم برای شروع درس میرویم تصمیم گیریم،
فکر بکنیم چه علومی را. شروع بکنیم چه کتابی را،
دفعتاً به ذهنم رسید که ما تفسیر شروع بکنیم؛
نه قبلاً فکری داشتیم، نه با کسی مشورت کردیم،
سالهامذاکرات اینکه تفسیر باید رایج بشود بود،
نه کسی به ما گفت. نه از کسی پیشنهاد داشتیم.
تفسیر باید گفته بشود در ذهن خیلیها هست،
آن روز نه من سابقهام بود نه کسی به من گفت،
آن روز به ذهن ما آمد که تفسیر را شروع بکنیم.
خدای سبحان این را در ذهن ما القا کرد که هست.
طولی نکشید که جمعیت بیش از وسعت بود،
مهدیه هم طولی نکشید که آنجا هم کافی نبود،
قبل مسجد اعظم ـ آیت الله العظمی بروجردی.
رفتیم مسجد محمدیه، آنجاهم باز کافی نبود.
الآن تقریباً چهل سال این تفسیر طول کشیدش.
تمام ساعاتش، تمام لحظاتش، تمام دقایقش،
تمام حرکاتش تمام سورش، تمام آیاتش،
تمام کلماتش، همه اینها به عنایت الهی بودش؛
این تفسیر چهل ساله تمام حروفش،
تمام تنوین و رفع و ضمّ و نصبش،
تمام فتح و ضمّ و کسرش، تمام تشدیدش،
تمام کلماتش، همه اینها به عنایت الهی بودش؛
«مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک»،[21] «لَا صُنْعَ لِی وَ لَا لِغَیْرِی فِی إِحْسَانٍ مِنْکَ»[22
این نعمت فقط در کنار مائده او
و مأدبه او که مائده او و مأدبه او
به صورت قرآن و عترت طاهرین
که قرآن ناطقاند عِدل قرآن کریم او
به برکت اینها عترت طاهرین است.
این نه تعارف است، نه مدحگویی است،
نه ثناخوانی است، که از اوست و لاغیر!
از اوست و لاغیر! اظهار عجز صادقانه است
بنابراین از باغ او از بوستان او
از جنّات او از روح و ریحان او
محصول این چهل سال هجری قمری
این چهل سال تقدیم به پیشگاه او
«یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ»
این کسانی که «وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیر»[23]
ای که عمل اندک را میپذیری
و از گناه بسیار در میگذری،
عبادت اندک را از من بپذیر
و گناه بسیار را از من درگذری،
به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم میشود.
ثوابش را به ارواح طیبه انبیا و اولیا
و شهدا و صلحا و صدیقین عموماً،
روح مطهر حضرت ختمی رسالت
و ختمی نبوت و ختمی امامت
پیغمبر(صلوات الله و سلامه علیه)
و امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلین)
و صاحب عصمت کلیه الهیه حجت بالغه الهی
حضرت فاطمه زهرا(صلوات الله علیها)
و به بارگاه ملکوتی حسن بن علی(علیهما السلام)
و به بارگاه ملکوتی سیّد الشهداء(علیهماالسلام)،
و به بارگاه ملکوتی حسین بن علی(علیهماالسلام)،
به بارگاه ملکوتی علی بن الحسین(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی محمد بن علی(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی جعفر بن محمد(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی موسی بن جعفر(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی علی بن موسی(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی محمد بن علی(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی علی بن محمد(علیهما السلام)،
به بارگاه ملکوتی حسن بن علی العسکری(علیهما السلام)،
به بارگاه بقیة الله(ارواح من سواه) حجت
بن الحجج البالغة(علیه و علی آبائه افضل صلوات المصلین) اهدا میکنیم
«یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ».
ای که عمل اندک را میپذیری
و از گناه بسیار در میگذری،
عبادت اندک را از من بپذیر
و گناه بسیار را از من درگذری،
پروردگارا! تو را به اسمای حسنایت قسم،
تو را به اولیایت قسم،
تو را به رحمانیت خودت قسم،
تو را به جمیع صحف آسمانیات قسم،
تو را به قرآن کریمت که مهیمن
بر همه کتابها است قسم،
نظام الهی را،
قرآن و عترت را،
ولایت اهل بیت را،
علی بن ابیطالب و اولادش را
(علیهم افضل صلوات المصلین)،
محبت آنها را
ولایت آنها را
امامت آنها را
برای مردم شرق عالم
و غرب عالم ارزانی بفرما!
همه را هدایت بفرما!
همه را آماده حضور و ظهور ولیّات قرار بده!
دشمنان داخل و خارج را،
چه دشمنانی که در سوره «فلق» از آنها باید استعاذه کرد،
چه دشمنهایی که در سوره «ناس» از آنها باید استعاذه کرد، جوامع بشری را چه در منطقه محلی و ملّی مسلماننشین،
چه در منطقه موحدنشین،
أعم از مسلمانها و مسیحیها و کلیمیها،
چه در منطقه بشرنشین
أعم از مسلمان و کافر همه را
به راه راست هدایت بفرما
و همه را آماده بفرما برای ظهور
و حضور ولیّات(ارواحنا فداه).
امیدواریم پدران ما
و مادران و ذوی الحقوق ما
اساتید ما،
بالأخص سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی
روح و ریحانی از قرآن کریم نثار روح مطهر همه اینها بشود. هر کسی نسبت به ما حقی دارد
تعلیمی از کتاب او ما استفاده کردیم
از درس او ما استفاده کردیم
از قلم و قدم او استفاده کردیم،
کمکی کردند
احسانی کردند
عنایتی کردند
همه آنها را در کنار مائده و مأدبه قرآن و عترت دعوت بفرما! «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک».
و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ(0)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)
مَلِکِ النَّاسِ(2)
إِلَٰهِ النَّاسِ(3)
مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)
الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ(5)
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6)
برخی از ویژگیهای بارز قرآن به اختصار عبارتند از:
۱. جامعیت قرآن؛ ۲. جامعیت و اختصار؛ ۳. کتاب اندیشه و عمل؛ ۴. پیوستگی مطالب قرآن؛ ۵. جهانی بودن قرآن؛ ۶. جاذبه قرآن؛ ۷. فصاحت و بلاغت قر آن؛ ۸. اظهار عجز در برابر بلاغت و فصاحت قرآن؛ ۹. اختصار در قرآن کریم؛ ۱۰. نمونههایی از آیات مختصر قرآن کریم؛ ۱۱. گزیدههایی از کلمات قصار قرآن؛ ۱۲. هنر الفاظ در قرآن؛ ۱۳. ترکیب الفاظ قرآن؛ ۱۴. آهنگ آیات قرآن؛ ۱۵. تازگی قرآن؛ ۱۶. نفوذ آیات قرآن؛ ۱۷. تنوع در مطالب قرآن؛ ۱۸. عدم تناقض در آیات قرآن؛ ۱۹. آهنگ کلمات قرآن؛ ۲۰. نامحدود بودن معارف قرآن؛ ۲۱. اعجاز در کلمات قرآن؛ ۲۲. نظام شگفت انگیز حروف در قرآن؛ ۲۳. تجسم حقایق در قرآن؛ ۲۴. صراحت و قاطعیت قرآن؛ ۲۵. وسعت معانی قرآن؛ ۲۶. نقش آفرینی قرآن؛ ۲۷. رعایت تناسب؛ ۲۸. حفظ قرآن؛ ۲۹. نمادهای قرآن؛ ۳۰. سهل و ممتنع بودن قرآن؛ ۳۱. برخورد غیر مستقیم؛ ۳۲. مقدمه و ذوالمقدمه ؛ ۳۳. حکم همراه با دلیل؛ ۳۴. صیانت قرآن؛ ۳۵. ابتکار و استقلال؛ ۳۶. ابعاد ابتکاری قرآن؛ ۳۷. اصل تنوع در قرآن؛ ۳۸. پیراستگی از عیبها؛ ۳۹. جهانی بودن زبان قرآن؛ ۴۰. زیبایی ظاهر و عمق معنا.
- ۰۰/۰۹/۲۲