65..مجلس بیست و نهم : تشکیل حکومت بنى امیه : حکومت ظالمانه بنى امیه را عثمان تشکیل داد و چه خودش از بنى امیه بود عثمان بن ابى العاص بن امیة بن عبدالشمس بن عبد مناف عثمان خلیفه سوم بود
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۲:۴۶ ق.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- 65..مجلس بیست و نهم : تشکیل حکومت بنى امیه
- ناگفته نماند که حکومت ظالمانه بنى امیه را عثمان تشکیل داد و در دوران حکومتش پایه گذارى نمود چه خودش از بنى امیه بود عثمان بن ابى العاص بن امیة بن عبدالشمس بن عبد مناف عثمان خلیفه سوم بود
- و اهل تسنن او را از غیره مبشره میدانند و مادر عثمان اردى بنت کریز بن ربیعة بن حبیب حبیب بن عبدالشمس بن عبد مناف است و ما در اردى بیضاءست کنیه او ام الحکم و دختر جناب عبدالمطلب است پس مادر عثمان عمه زاده پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم )مى شود.
- و ولید بن عقبة بن ابى معط بن ابان ابى عمرو بن امیة بن عبدالشمس بن عبد مناف برادر مادرى عثمان بن عفان و مراد از فاسق در آیه شریفه یا ایها الذین جائکم فاسق بنباء فتبینوا اوست .
- عثمان در سال ششم عام الفیل متولد شد و در روز هجدهم ذى الحجه سال سى و پنج ه از دنیا رفت
- و حکم ابن ابى العاص پدر مروان عموى عثمان را پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم )لعن فرمود و دستور داد که او را از مدینه طیبه اخرج کنند به طائف رفت رانده شده بود تا عثمان به خلافت رسید آنوقت عثمان او را بمدینه آورد
- و ما قبلا گفتیم که عثمان و بنى امیه از عبدمناف نبودند بلکه از غلام رومى عبدالشمس بودند که او را پسرخوانده خود قرار داد.
- خلافت عثمان : عمر در لحظات آخر عمرش براى اینکه خلافت به على(علیه السلام ) و بنى هاشم نرسد و به عثمان و بنى امیه منتقل شود فکرى کرد و مجلس شورایى تشکیل داد و این مجلس را طورى تشکیل داد که خلافت به عثمان برسد و تشکیل این شوراى شش نفرى بزرگترین بلا و مصیبت براى جهان اسلام بود و عواقب وخیمى براى مسلمانان ببار آورده و طورى تنظیم شده بود که بخوبى میتوانست خلافت را از بنى هاشم بیرون برد و در دامن بنى امیه قرار دهد.
- عمر هنگامى بفکر تشکیل شورا افتاد که دلش از خنجر ابولؤ لؤ پاره شده بود و لحظات آخر عمرش را میگذرانید و میگفت آه اگر ابوعبید زنده بود او را جانشین خود میساختم چون امین امت بود و اگر سالم مولاى ابوحذیفه زنده بود او را بعد از خود نامدار مسلمانان میکردم زیرا او خدا را زیاد دوست میداشت .
- عمر از مرگ ابوعبیده قبرکن مدینه اظهار تاءسف میکرد و حق هم داشت زیرا او یکى از کارگردانان خلافت در روز سقیفه بود و سالم هم برده اى بیش نبود ولى چه شد که تمام فضایل و مناقب و سفارشات نبى اکرم (صل الله علیه وآله وسلم )را درباره على فراموش کرد و او را در شورا در ردیف عبدالرحمن قرار داد و افسوس از مرگ یک قبرکن مدینه میخورد.
- بارى در لحظات آخر عمر خلافت را میان شش نفر به شورا گذاشت :1-على بن ابیطالب علیه السلام 2- زبیر بن عوام 3- عبدالرحمن بن عوف 4- سعد بن ابى وقاص 5- طلحة بن عبیداله
6- عثمان بن عفان - پس از استحکام پایه هاى شورا قواى نظامى را براى اجراى دستور خود بر آنان گمارد و گفت اگر پنج نفر از آنها در امر خلافت یکى اتفاق کردند یکى مخالف بود گردن او را بزنید و اگر چهار نفر اتفاق کردند و دو نفر مخالف شوند گردن آن دو نفر را بزنید و اگر سه نفر با شورا موافقت کردند و سه نفر مخالف بودند با آن دسته اى موافقت کنید که عبدالرحمن در بین آن باشد و بقیه را که مخالف هستند بقتل برسانید.
- به چه سبب دستور قتل مخالفین را صادر نمود، مگر مخالف با شورا موجب خروج از دین و ارتداد میشد؟
- ولى على(علیه السلام ) چه زود از این نقشه مزورانه اطلاع حاصل نمود و فهمید که تشکیل شورا تنها بمنظور حق او است و لذا به عمویش عباس گفت : عموجان خلافت از خاندان ما برگردانیده شد عباس گفت : چه کسى به تو خبر داد؟
- على(علیه السلام ) فرمود: عمر عثمان را در ردیف من قرار داد و حکم نمود که اکثریت موافقت نمایند آنگاه موافقت با دسته اى که عبدالرحمن با آنها است لازم نموده و بدیهى است که سعد بن ابى وقاص با پسرعمش مخالفت نمیکند و عبدالرحمن هم داماد عثمان است و قطعا هم با یکدیگر اختلاف نخواهند کرد و در نتیجه عثمان خلیفه خواهد شد. تاریخ طبرى ، جلد 5 ص 35.
- انتخاب باطل : اعضاء شورا در محاصره پلیس انتظامى مورد تهدید قرار گرفتند تا هر چه زودتر خلیفه را انتخاب و سپس اعلام نمایند اعضاء و شورا با عجله هر چه تمامتر در این باره به گفتگو و بحث پرداختند تا بالاخره خلافت را به عثمان واگذار نمودند.
- نقل شده آنروزى که عمر درگذشت تا سه روز کار خلافت بجهت شورا تاءخیر افتاد روز چهارم که غره محرم سال بیست و چهار هجرى بود عثمان پیراهن خلافت را در بر کرده و یازده سال و چند ماه مدت خلافت او بود و اواخر سال سى و پنج هجرى روز چهارشنبه بعد از عصر قتل او واقع شد.
- خلافت عثمان در حقیقت زنگ خطرى بود که بر اثر آن فتنه هایى سراسر جهان اسلام را فرا گرفت و مسلمانان در تاریکى وحشت زایى قرار گرفتند که اثرى از نور و روشنایى در آن وجود نداشت .
- هنگامیکه عثمان بر تخت خلافت نشست بنى امیه از فرط خوشحالى در پوست خود نمیگنجیدند پیرامون او گرد آمده با هیاهو و دادن شعار او را از مسجد بخانه آوردند آرى چرا بنى امیه خوشحال نباشند و چرا شعار ندهند و حال آنکه با روى کار آمدن خلافت عثمان زیربناى حکومت اموى مستحکم گردید.
- بارى خلفا بنى امیه زمامدارانى ستمگر و یاغى و سرکش و بیدین و فاسق و متجاوز و خودسر بودند و مردم را به کارهاى زشت و ناپسند وادار کرده و از کارهاى خوب و پسندیده باز میداشتند
- و نوامیس مسلمانان را ملعبه خویش میساختند، این خودسرى و بى بند و بارى از روزى آغاز شد که عثمان کرسى خلافت را اشغال نمود زیرا روش سیاسى و اجتماعى او مخالف کتاب خدا و خارج از طریق حق و عدالت بود که ما اکنون نمونه هایى را یادآور میشویم .
- غارت اموال بیت المال : مقتضاى سیاست مالى و اقتصادى اسلام آنست که بیت المال در مصالح مسلمانان و در راه مبارزه با فقر و بیچارگى مصرف گردد تا ریشه فقر و محرومیت از میان اجتماع قطع شده و خانواده هاى محروم و بى بضاعت مورد ترحم و عطوفت قرار بگیرند و به نیازهاى طبقه عاجز و درمانده رسیدگى شده و از زنان بیوه و اطفال یتیم و بى سرپرست تفقد بعمل آید و نیازمندیهاى آنان برطرف گردد.
- ولى با کمال تاءسف در دوران ریاست و زمامدارى عثمان این سنت و سیره بدست فراموشى سپرده شد. او ثروت مسلمانان را بخود اختصاص داده و بنى امیه را بر بیت المال مسلمین مسلط ساخت و آنها مطلق العنان گردیدند بهر که مایل بودند بذل و بخشش نمودند و افرادیکه مورد علاقه آنها نبودند محروم میساختند گویى که بیت المال مسلمین ملک مطلق آنان بود.
- مثلا وقتى ابوسفیان تبریک خلافت عثمان را گفت دویست هزار درهم به او عطا کرد و عبداله بن سعد که برادر رضاعى عثمان بود و دستور داد غنایم فتح آفریقا از طرابلس تا طنچه را به او بخشند و مسلمانان دیگر را محروم ساخت ((شرح ابن ابى الحدید))
- سعد بن عاص که یکى از بدکاران و فساق بنى امیه بود چنانکه پدرش نیز از سران مشرکین محسوب میشد که در جنگ بدر بدست على(علیه السلام ) کشته شد یکصد هزار درهم از بیت المال مسلمین بچنین شخص فاسدى عطا کرد ((اسدالغابه ، ج 3، ص 31))
- عثمان ولید بن عقبه را حاکم مطلق العنان کوفه قرار داد که هر چه میخواهد بکند و او هر چه توانست بعنوان وام از بیت المال اختلاس نمود تا آنکه عبداله مسعود که کلیددار بیت المال بود از وى مطالبه کرد تا اموالى را که بعنوان قرض از بیت المال گرفته مسترد نماید ولید ناگزیر جریان را به عثمان گزارش داد
- بمجد رسیدن نامه عثمان به عبداله بن مسعود چنین نوشت : تو خزینه دار ما هستى تو را نمیرسد که ولید را در خصوص مالى که از بیت المال استقراض نموده تحت فشار قرار دهى .
چون این نامه بدست ابن مسعود رسید کلید بیت المال را نزد ولید افکند و گفت من گمان میکردم خزینه دار مسلمانانم تا اکنون معلوم شد کلیددار بنى امیه میباشم حال که چنین است نیازى به ماندن درین پست ندارم . - واقدى نقل میکند که ابوموسى اشعرى مال عظیمى را از بصره بسوى عثمان فرستاد و ولى او تمام آن مال را میان اهل و اولاد خود قسمت نمود.
- نقل شده آنروزى که عثمان از دنیا رفت صد و پنجاه هزار دینار و هزار هزار درهم موجودى او بوده و قیمت ضیاع او که در وادى القرى و حنین بوده و صد هزار دینار بشمار میرفت و اسب بسیار و شتران بیشمارى از او باقى ماند و در زمان خلافت عثمان بسیارى از اصحاب بسبب عطایاى او مالدار شدند.
- مثلا زبیر بن عوام از عطایاى عثمان خانه هاى قیمتى بنا کرد و بعد از وفاتش پنجهزار دینار وجه نقد و هزار اسب و هزار بنده و هزار کنیز و اشیاء دیگرى از او باقى ماند و مانند طلحه که دولتش بمرتبه اى رسید که غله عراقش هر روزى هزار دینار میشد و بعضى بیشتر گفته اند.
- و مانند عبدالرحمن بن عوف که صد اسب و هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت و بعد از فوتش ربع ثمن مالش هشتاد و چهار هزار دینار بوده است ((تتمه المنتهى حاج شیخ عباس قمى ))
- بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد ..... شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
- هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند ..... هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
- هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید ..... هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
- شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت ..... چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
- هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد ..... بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد
- ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان ..... بر پیکر شریف امام زمان فتاد
- بی اختیار نعره ی هذا حسین زود ..... سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد .....
- پس با زبان پر کله آن بضعت بتول..... رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۹/۱۴