پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

                            بسم الله الرحمن الرحیم

                            اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                        62مجلس بیست و هفتم : و لعن الله بنى امیه قاطبة

  1. حقتعالى در قرآن میفرماید: ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا.یعنى حق تعالى کافرین را از رحمت و مقام قرب خود دور کرده و از براى آنان آتش سوزانى مهیا نموده است .
  2. در معنى بنى امیه حقتعالى در قرآن میفرماید: و ما جعلنا الرؤ یا التى اریناک لافتنة للناس و الشجرة فى القرآن و نحو فهم فما نریدهم الا طغیانا کبیرا . (اسراء - 61)
  3. اى پیغمبر آن رؤ یایى که بتو جلوه داده و ارائه کردیم و درختى که در قرآن بلعن یاد شده براى آزمایش مردم بود ولى تهدید و ارعاب و ترسانیدن مردم جز سرکشى و طغیان بیشتر ایشان نتیجه و اثرى نمى بخشد.
  4. دو صفت نیکو و خوشایند در کلام هست که یکى فصاحت و دیگرى را بلاغت گویند مقصود از فصاحت و کلام عبارت است از اینکه کلمات و جمله هائیکه گفته میشود ساده و روان باشد که شنونده بسهولت مطلب را دریابد مقصود از بلاغت عبارت است از اینکه بمقتضاى حال صحبت شود.
  5. از جمله چیزهایى که در اصالت کلام و رسانیدن مطلب لازم و مقید است روشن کردن مطلب بواسطه ذکر و مثال و نظایر آن میباشد. قرآن مجید که بالاترین فصاحت و بلاغت را داراست از ذکر مثال خوددارى ننموده در سوره مبارکه زمر میفرماید: و لقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من کل مثل لعلهم یتذکرون در این قرآن براى مردم همه گونه مثل زدیم شاید پند گرفته و موعظه را اخذ کنند.
  6. حقتعالى در آیه مبارکه که مورد بحث بنى امیه را مثال به شجره ملعونه زده همان قسم که یکدرخت داراى ریشه و تنه و شاخه و برگ است این سلسله خبیثه ، هم داراى ریشه و شاخه و برگ میباشند.
  7. لعن در لغت بمعنى بعد و دوریست چون این شجره خبیثه بنى امیه از جمیع صفات خیر دورند و کسى که از صفات خیر دور باشد مسلما هم از رحمت الهى دور خواهد بود لذا حقتعالى در قرآن این سلسله را تشبیه به شجره خبیثه نمود که هم از صفات خوب دورند هم از رحمت الهى .
  8. عیاشى از حضرت باقر(علیه السلام )  روایت کرده که سبب نزول آیه فوق آن بود که پیغمبر اکرم شبى در عالم رؤ یا مشاهده کرده بوزینه هایى بر منبر حضرتش بالا رفته و نشسته اند و مردم را بضلالت و گمراهى میکشانند پیغمبر از این حالت متاثر و مغموم شد خداوند این آیه مبارکه را نازل فرمود.
  9. نیشابورى در تفسیر خود از ابن عباس روایت میکند که مراد از شجره ملعونه در قرآن بنى امیه هستند و بیضاوى در تفسیرش میگوید که رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) در خواب دید که قومى از بنى امیه بر منبر حضرتش بالا میروند و جست و خیز میکنند بوزینه فرمود این جزاى ایشان در دنیاست که بواسطه اسلام ظاهرى ایشان به آنان داده شده کنایه از آنکه در آخرت نصیبى ندارند.
  10. ابن ابى الحدید از امالى ابوجعفر محمد بن حبیب در ذیل حدیثى طولانى نقل میکند که وقتى عمر بن الخطاب از کعب الاخبار ((که مردى یهودى بود که بعدا اسلام را قبول کرد)) پرسید که در اخبار شما آیا نقل شده که بعد از پیغمبر اسلام خلافت به چه کسانى میرسد گفت به دو نفر از اصحابش ((یعنى ابوبکر و عمر))
  11.  و بعد از آن دو نفر به دشمنان آنحضرت رسد که با اهلبیت او جنگ کنند ((یعنى بنى امیه و بنى عباس )) عمر گفت انا لله و انا الیه راجعون بعد روى بطرف ابن عباس نمود و گفت منهم از رسول خدا شبیه این کلام را شنیدم که میفرمود در خواب دیدم که بنى امیه بر سر منبر بالا میروند و مانند بوزینه گانى هستند و بعد آیه و ما جعلنا الرؤ یا التى اریناک ... را قرائت فرمودند.
  12. دیگر از آیاتى که درباره بنى امیه نازل شده این آیه است : الم تر الى الذین بدلوا نعمة الله کفرا و احلوا قومهم دارالبوار جهنم یصلونها و بئس القرار . (ابراهیم - 23)
  13. شجره طیبه و خبیثه در روایات اسلامى : حقتعالى براى اشخاص خوب و با ایمان و اشخاص بد و منافق دو مثال جالبى زده در یک آیه میفرماید: الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله لامثال للناس لعلهم یتذکرون . (ابراهیم - 30 و 31)
  14. یعنى آیا ندیدى چگونه خداوند کلمه طیبه ((گفتار پاکیزه )) را بدرخت پاکیزه اى تشبیه کرده که ریشه آن ((در زمین )) ثابت و شاخه آن در آسمانست میوه هاى خود را هر زمان به اذن پروردگارش میدهد و خداوند براى مردم مثلها میزند شاید متذکر شوند.
  15. در کافى از امام صادق(علیه السلام )  روایت میکند که پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم )ریشه این درخت است و على(علیه السلام )  شاخه آن و امامان که از ذریه آنها میباشند شاخه هاى کوچکتر و علم امامان میوه این درخت است و پیروان با ایمان آنها برگهاى این درخت اند.
  16. در آیه دیگرى براى اشخاص بد و منافق مثال جالبى میزند: و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار . (ابراهیم - 32)
  17. و همچنین کلمه خبیث را بدرخت ناپاکى تشبیه کرده که از زمین برکنده شده و قرار و ثباتى ندارد.یکى از موارد کلمه خبیثه کسانى هستند که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند که به پیغمبر میفرماید الم تر الى الذین بدلوا نعمت الله کفرا و سرانجام قوم خود را به دارالبوار و سرزمین هلاکت و نیستى فرستادند
  18. اینها همان ریشه هاى شجره خبیثه و رهبران کفر و انحرافند که نعمتهایى همچون وجود پیغمبر را که نعمتى بالاتر از آن نبوده و در امانشان قرار گرفت که میتوانستند در مسیر سعادت با استفاده از آن یکشبه ره صد ساله را طى کنند اما تعصب کورکورانه و لجاجت و خودخواهى و خودپرستى سبب شد که این بزرگترین نعمت را کنار گذاردند و خود و قومشانرا بهلاکت و بدبختى بکشانند.
  19. در روایات ما این شجره خبیثه را بنى امیه خواندند و شجره طیبه پیامبر و على و فاطمه و فرزندان ایشان هستند. علامه در نهج الحق نقل میکند از ابن مسعود که گفت از براى هر چیزى آفتى است و آفت این دین بنى امیه هستند.
  20. بدار آویختن زید بن على(علیه السلام )  بدستور هشام بود  : هشام بن عبدالملک مروان کسى بود که دستور داد زید بن على بن الحسین را بدار آویختند و پنجسال بدن نازنینش بالاى دار بود چون زید در کوفه قیام کرد که حق آل محمد را بگیرد و در جنگ تیرى بر پیشانى او زدند چون تیر را بیرون آوردند جان بجان آفرین تسلیم نمود
  21. و او را در ساقیه آبى دفن کردند ولى جسد او را بیرون آوردند و سر او را بریده بشام نزد هشام بن عبدالملک فرستادند و بدن او را در کناسه کوفه بدار زدند و پنجسال بدن نازنینش عریان بالاى دار بود و کسى عورت او را ندید زیرا عنکبوت به عورت او تار تنیده و عورتش را ستر کرده بالاخره بدن او را از دار پائین آورده سوختند و خاکسترش را در میان کشتى نموده به آب فرات ریختند.
  22. در ارشاد است و کان زید بن على بن الحسین علیه السلام عین اخوته بعد ابى جعفر علیه السلام و افضلهم و کان عابدا و رعا فقیها سخیا شجاعا و ظهر بالسیف یاءمر بالمعروف و ینهى عن المنکر و یطلب بثارات الحسین علیه السلام .
  23. زید در وقت شهادت 42 ساله بود و پسرش یحیى را هم در سن 18 سالگى شهید کردند سر نازنین او را نزد ولید بن یزید فرستادند آن ملعون سر را فرستاد نزد مادر یحیى و بدن یحیى را بدار آویختند
  24. و بالاى دار بود تا وقتى که ابومسلم مروزى بخراسان استیلا یافت آن بدن را از دار پائین آورد و نماز بر او خوانده و در جوزجان دفنش کردند و بقعه جناب یحیى را علاءالدوله در زمان ناصرالدینشاه بنا نمود
  25. و چون سابقا معروف بود که در آن قبه زیارتگاهى است ایشان که آنجا رفتند امر بحفر قبر کرد سه ذرع که حفر کردند به جسد آن بزرگوار رسیدند و دیدند بالاى سنگ لحد خشت کاشى است نیمذرع در نیمذرع که به یک طرف به خط کوفى سوره یس نوشته شده و بطرف دیگر بخط کوفى جلى نوشته بود: هذا قبر جناب یحیى بن زید على بن الحسین علیه السلام بعد علاءالدوله به تعمیر آن قبر امر کرد و آن خشت را بالاى آن قبر گذاشتند همین قسم بود تا زمان ورود روسها به گنبد قابوس که آن خشت را از بالاى قبر دزدیدند و بردند.
  26. سر ابراهیم امام را در میان انبان نوره کردند و دم آهنگرى در مقعدش دمیدند تا جان داد بنى امیه خواستند بنى هاشم  را از بین ببرند و نور حق را خاموش کنند و با خیال خام خود و با زحمات زیاد گمان کردند که بر بنى هاشم  غلبه یافتند ولى ندانستند که خود را بدنام کردند و تیشه بر ریشه خود زدند.
  27. شما تصور کنید در هر سال بالخصوص ماه محرم و صفر مردم عالم از مسلمان و غیرمسلمان براى مظلومیت امام حسین علیه السلام چقدر اشک از چشمان خود میریزند که اگر ممکن بود اشک آنها را جمع کنند نهرهایى از آن جارى میشد در صورتیکه براى خلفا غیر از لعن و بدنامى چیز دیگرى نخواهد بود.
  28. یکى از مستشرقین اروپا حساب کرده میگوید در هر سال بالغ بر 250 میلیون لیره انگلیسى مخارج عزادراى حسینى میشود غیر از درآمد موقوفات و اطعامیکه بجهت آنحضرت میکنند و این مبلغ بیشتر از طرف آفریقا و هندوستان بوده است .محدث قمى در انوارالهیه از على بن عیسى اربلى نقل میکند که المستنصر بالله خلیفه عباسى به سامرا رفت در آنجا قبر عسگریین یعنى هادى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام را زیارت کرد
  29. پس از آن بمقبره خلفاء و اجداد خود رفت چند تن از بزرگان خاندان بنى عباس در آنجا دفن بودند آن مقبره مخروبه و آفتاب بر آنها میتابید و باران بر آن قبرها میبارید و مرغان آسمان فضله بر آن ریخته و کثیف و متعفن بود یکى از آن اشخاصى که با آن خلیفه بود گفت امروز خلیفه اى و فرمانروایى جهان با شماست شایسته نیست قبرهاى پدران شما با اینحال باشد که نه کسى بزیارت آن ها رود و نه پاکیزه نگهدارى شود در صورتیکه قبرهاى علویین داراى پرده ها و فرشها و قندیلها و شمعدانها است .
  30. معلوم میشود در آنزمان هم قبور ائمه داراى ساختمان و اسباب و چراغ و خادم بوده است خلیفه گفت این یک سر آسمانى دارد که به کوشش ما درست نمى شود هر اندازه که ما بخواهیم مردم را وادار کنیم که بما معتقد شوند و به زیارت قبور نیاکان ما بروند و یا اقلا فرش و قندیل آنرا نبرند ممکن نمیشود ولى قبور علویین را که مى بینى روى عقیده مردم درست شده و عقیده را نمى توان از مردم گرفت .
  31. همین بهتر دلیلیست که حق در دنیا همیشه برجا است و باطل از میان میرود و لذا چون عقیده قلبى دارند هر سال مبالغى خرج عزادارى و اطعام آنحضرت میکنند و مبالغى براى سفر زیارت آنحضرت خرج میکنند.
  32. دیدن یکى از علماى نجف عالم برزخ را : مرحوم دربندى در کتاب اسرارالشهاده نقل میکند که براى من نقل کرد مرد صالح پرهیزکار شیخ جواد از پدر فاضل خود شیخ حسین تبریزى که یکى از شاگردان سید بحرالعلوم بود که از صلحاى نجف غروب هنگامیکه در وادى السلام بود و قصد داشت وارد قلعه نجف شود
  33. میگوید در اثناى راه جمعى را دیدم باسبان تیزرو سوار شده و در پیش روى آنها سوارى بود در نهایت حسن و جمال من گمان کردم که یکى از آنها سوارى مانند آقا سید صادق که یکى از علما آنزمان بود و یکى دیگر شیخ محسن برادر شیخ جعفر اعلى اله مقامهم میباشند
  34. لذا آنها را به اسم صدا کردم و به آنها سلام نمودم جواب سلام مرا دادند گفتند ما آن دو نفرى نیستیم که نام بردى بلکه ما از ملائکه هستیم که باین صورت درآمده ایم و آن شخص خوش سیمایى که در جلوى ماست یکى از صلحا است از اهل اهواز که او را باید باینمکان شریف برسانیم خوب است که تو هم با ما بیایى
  35. من با آنها رفتم تا بمکان وسیعى رسیدیم که داراى هواى خوب و مناظر عالى بود که مثل آنرا ندیده بودم ملائکه از اسبهاى خود بزمین فرود آمدند و رکاب آن اهوازى را گرفته او را در باغى پیاده کردند که داراى قصرى بود که به اقسام فرشها مفروش بود و از هر گونه زیور و زینت از حریر و استبرق آراسته و در اطراف همان موضع مشعلها افروخته و قندیلها آویخته بودند و پس آن اهوازى را در صدر آنمجلس نشانیدند و به اقسام ملاطفت به او تهنیت گفتند پس سفره اى انداختند که در آن همه قسم میوه جات بود آنشخص شروع بخوردن کرد به من هم امر بخوردن نمود من هم از آن خوردم
  36. پس بمن فرمود: اى مرد صالح آیا میدانى که سبب نشان دادن این منظره در این نشاءه براى تو چیست ؟ گفتم نمیدانم ، گفت سرش اینست که پدر تو دو من گندم از من طلب داشت نشد که در دنیا به او بدهم چون خدا خواست مرا بیامرزد و درجه مرا کامل فرماید مقام مرا به تو نشان داد تا دین تو را ادا نمایم و براى الذمه از پدرت شوم
  37. یا از من بگذر و یا حقت را از من بگیر یکى از آن ملائکه بمن گفت عباى خود را بگشاى و مقدارى گندم در آن ریخت و گفت بحق خودت رسیدى ناگاه تمام آنها از نظرم غائب شد و عبا و آن مقدار گندم در دست من مانده آنرا بمنزل آوردم تا مدتها از آن گندم میخوردم و تمام نمیشد چون سر او را براى دیگران فاش ‍ کردم تمام شد.
  38. این شخص اهوازى عالم نبود بلکه مرد عوامى از طایفه شیعه بود که محبت و دوستى زیادى به اهلبیت داشت و کاسبى بود که در ایام سال از عایدى خود پولى جمع میکرد و در دهه محرم صرف عزادارى و اطعام حضرت سیدالشهداء مینموده و چراغ مجالس ‍ عزادارى روشن میکرد و شربت میداد.
  39. قضیه دیگرى در صفحه 54 اسرارالشهاده نقل میکند که زن زانیه اى بمنزل همسایه خود رفت تا قدرى آتش بیاورد غذایى که براى عزاداران حسینى درست میکردند نزدیک بود که آتش آن خاموش شود و آن زن فوت کرد تا آتش را روشن کرد و دود آتش ‍ چشمهاى او را ناراحت کرد همین باعث شد که او از اعمال زشت خود نادم شده توبه کند.
  40. از این قبیل داستانها زیادست چه باب حسینى باب نجات است که وجود مبارک پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم )فرمود حسین مصباح الهدى و سفینة النجاة
  41. بسیارى از مردم بدعمل بواسطه همین گریه  بر آن حضرت مخارج عزادارى و اطعام نمودن بر آنحضرت موفق به توبه و عاقبت بخیرى شدند و با ایمان کامل از دنیا رفتند. حقتعالى در حدیث مفصلى بحضرت موسى(علیه السلام )  فرمود که یک جمله آن حدیث اینست هر کس مالى در راه حسین علیه السلام خرج کند هفتاد برابر در دنیا به او عوض میدهم و گناهان او را مى آمرزم و در بهشت جایش ‍ میدهم .

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی