54مجلس بیست و چهارم : و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین ..:خدا لعنت کند گروهى را که تمهید کشتن شما را کردند و براى دست یافتن بر جنگ شما مهیا شدند بیزارى میجویم بسوى خدا
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۴۸ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
- 54مجلس بیست و چهارم : و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم برئت الى الله و الیکم منهم و من اتباعهم و اشیاعهم واولیائهم خدا لعنت کند گروهى را که تمهید کشتن شما را کردند و براى دست یافتن بر جنگ شما مهیا شدند بیزارى میجویم بسوى خدا و شما از آنها و پیروان و همراهان و دوستانشان
- شرح تمهید ماءخوذ از مهاد بمعنى بساط و فراش و گهواره میباشد ولى در اینجا بمعنى توطئه و تسهیل امر و یا آماده و فراهم نمودن است .
- تمکین در فارسى بمعنى جا دادان ، پابرجا کردن ، قدرت دادن ، دست یافتن فرمانبردارى و پذیرفتن آمده و در اینجا بمعنى دست یافتن است .
- قتال بمعنى جنگ کردن و کشتار نمودنست . پس این چند کلمه را باین قسم باید معنى نمود، که خدا لعنت کند آن جماعت و گروهى را که توطئه و تسهیل امر نمودند براى دست یافتن و اعمال قدرت بجهت جنگ و کشتن شما خانواده و آنان کسانى بودند که در سقیفه جمع شدند و غصب خلافت نمودند
- اگر چه آنان به این راه نمیرفتند ظلم به آل محمد نمى شد و واقعه کربلائى بوجود نمیآمد و لذا درباره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام ) گفته اند: المقتول فى یوم الجمعة و الاثنین چه عاشورا روز جمعه و سقیفه در روز دوشنبه بود.
- بر از باب سمع یعنى بیزار شد و تبرى بمعنى بیزارى جستن است .ضمیر در منهم راجع به جمیع طوائف غاصبین و ظالمین حق محمد و آل محمد از سقیفه گرفته تا به کربلا برسد.
- تبع بر وزن فرس بمعنى تابع است که از پى کسى راه رفتن باشد و این لفظ تابع بر مفرد و جمع اطلاق میشود، مثل : انا کنا لکم تبعا و جمع او اتباع است .
- اشیاع جمع شیع است که شیع هم جمع شیعه میباشد و شیعه بمعنى انصار و اتباع است و اشتقاق آن از مشایعت بمعنى متابعت و همراه کسى رفتن باشد و لفظ مشایعت و تشییع اموات از همین باب است .
- اولیاء جمع ولى است که بمعنى دوست میباشد چون ولى معانى دیگرى هم دارد ولى اینجا مراد دوست است
- پس خلاصه معنى چنین میشود که بیزارى میجویم بسوى خدا و شما آل محمد از غاصبین حق شما و ظالمین نسبت بشما و همچنین بیزارى میجویم
- از هر کسى که دوست آنان باشد و مرام و مسلک آنان را متابعت و پیروى کرده باشد پس مطابق این جمله از زیارت دوست آل محمد باید هم با دشمنان آنها بد باشد و هم با کسانیکه دوست دشمنان آل محمداند و پیروى از آنان میکنند.
اولین ثمرى که از ایمان پیدا میشود دو چیز است یکى برائت و بیزارى از دشمنان خدا و اولیاء دشمنان او و دیگر محبت بدوستان خدا و اولیاء دوستان او - اقسام دوست و دشمن : انسان منحصرا سه قسم دوست دارد و سه قسم دشمن اما دوستان او:
1 - دوست خود او
2 - دوست دوست او و هر چه بالا رود
3 - دشمن دشمن تو و هر چه بالا رود - پس دشمن دشمن انسان هم تا مرتبه اى دوست انسان میشود و اما دشمنان انسان
دشمن خود انسان
دشمن دوست انسان
دوست دشمن انسان - البته قابل انکار نیست که طبقات دوستى و دشمنى که ذکر شد با هم تفاوت دارد ولى در اصل دوستى و دشمنى فرقى ندارد مثلا کسى که شما را دوست دارد با آنکه دوست دوست شماست قرق دارد ولى در اصل دوستى فرقى ندارد و همچنین است در طبقات دشمنى .
- بنابراین اگر کسى واقعا شما را دوست داشته باشد باید آنچه را که بستگى با شما دارد دوست داشته باشد و لذا چون مردم قبر امام خود را دوست دارند چون به زیارت آن امام روند در و دیوار و ضریح آن امام را میبوسند احترام فوق العاده اى نسبت به آنها مینمایند این در و تخته و فولاد و نقره تا قبل از آنکه به حرم امام وصل شود براى ما ارزشى نداشت و به آن اعتنایى نمیکردیم ولى چون نزدیک قبر امام شد و انتساب به آنحضرت پیدا کرد ما آن را دوست میداریم .
- و نیز اگر مادرى جوانش بمیرد و لباسهاى آن جوان نزد آن مادر خیلى مورد اهمیت است چون انتساب و بستگى این لباس به جوان محبوبش بوده
- لذا لباس را هم دوست دارد و همچنین اگر کسى دشمن جوانش بوده و اگر چه با این مادر تماسى نداشته ولى چون مادر او را ببیند و بیزارى جوید در صورتیکه ابدا دشمنى با این مادر ندارد.
- پس چگونه میشود کسى ادعاى دوستى امام را بکند ولى دوست آن امام را دشمن بدارد و یا دشمنان آنحضرت را دوست خود گرداند.
- حقتعالى در آخره سوره مجادله میفرماید: لا تجد قوما یؤ منون بالله و الیوم لاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا ابائهم او انبائهم او اخوانهم او عشرتهم اولئک کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون .
- یعنى : اى رسول ما هرگز نخواهى یافت کسانیکه بخدا و روز قیامت ایمان دارند با دشمنان خدا و رسولش دوستى و مراودت کنند هر چند آن دشمنان پدران و یا فرزندان و برادران و خوایشان آنها باشند چه ممکن نیست دوستى کفار با ایمان جمع شود خداوند ایمان را بر دل اینگونه مؤ منین ثبت کرده
- یعنى ایمانشان ثابت و برقرار مانند نقش بر سنگ است و آنها را به بصیرتى قوى مؤ ید و منصور گردانیده است و ایشان را در بهشت داخل کند که زیر درختانش نهرها جاریست در آنجا جاوید بمانند خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از خدا خشنود باشند اینان به حقیقت حزب خدا هستند و تنها حزب خدا رستگارند.
- نیز در آیه دیگر میفرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تتخدوا الیهود و النصارى اولیاء بعضهم اولیاء بعض و منهم یتولهم منکم فهو منهم ان الله لا یهدى القوم الظالمین . (مائده ، 56)
- یعنى : اى اهل ایمان یهود و نصارى را بدوستى نگیرید آنان بعضى دوستدار بعضى دیگرند و هر که از شما مؤ منان با آنها دوستى کند از آنها خواهد بود همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.
- در آیه بعد میفرماید: فترى الذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشى ان تصیبنا دائرة گروهى منافق و مسلمان ظاهرى که دلهاشان ناپاک و ناخوشست خواهى دید که در راه دوستى ایشان یعنى یهود و نصارى میشتابند و میگویند ما از آن میترسیم که مبادا در گردش روزگار آسیبى از آنها بما برسد این آیات و آیات دیگرى که جاى ذکر آن نیست نهى صریح است که مسلمان مؤ من نباید دشمنان خدا و رسول خدا را دوست داشته باشد چه دوستى آنان با دوستى خدا و رسولش سازش ندارد.
- در کتاب لنالى الاخبار روایتى نقل میکند از امام(علیه السلام ) که حقتعالى خطاب به یکى از پیغمبران نمود که : قل للمؤ منین لاتلبسوا ملا بس اعدایى و لاتلبسوا مسالک اعدانى فتکونوا اعدایى کما هم اعدایى .
- یعنى : اى پیغمبر بگو به مؤ منین که نپوشید آنچه را که اعداء و دشمنان من میپوشند و نخورید آنچه را که دشمنان من میخورند و نروید راههایى را که دشمنان من میروند یعنى اطوار و اعمال و آداب خود را مثل آنها قرار ندهید پس اگر متابعت ایشان را نمودید از دشمنان من خواهید بود همچنانکه آنان دشمنان من هستند.
- پس بدا بحال آن مردمیکه افتخار میکنند که تمام اعمال و کردار خود را مثل ملت یهود و نصارى قرار دهند بلکه گفتار خود را هم میخواهند مثل گفتار آنان قرار دهند و هر لفظى که آنها در گفتارشان استعمال میکنند
- اینها هم همان را استعمال میکنند غافل از آنکه معصوم فرموده : من تشبه بقوم فهو منهم .
- اسلام نماز خواندن با لباس سیاه را منع فرموده چه خود را با بنى عباس شبیه میکند که لباس سیاه را شعار خود قرار دادند و همچنین که نماز خواندن در محلى که صورت عکسى یا مجسمه اى در مقابل او باشد نهى فرموده
- چه این عبادت شبیه عبادت بت پرستان خواهد بود و همچنین منع فرموده که در مقابل آتش نماز بخوانید چه این عمل شبیه آتش پرستان خواهد بود.
- پس اگر نماز در لباس سیاه ممنوع و مکروه باشد پس نماز با قلب سیاه و خالى از علم و معرفت چگونه خواهد بود و هر گاه نماز در مقابل تمثال رد شده باشد نمازگزاردنى که در آن سگ نفس اماره یا تمثالات خیالات باطل دنیایى در جلو مقابل شخص نمازگزار باشد
- چگونه خواهد بود و هر گاه نماز خواندن در مقابل آتش ممنوع باشد پس نمازگزاردن صاحب قلب پر از نیران و خشم و غضب بر مظلومان چگونه خواهد بود.
- شبیه دوست خدا در دنیا هلاک نمیشود : بقدرى شبیه دوست خدا بودن مؤ ثر است که خداوند او را در دنیا عذاب نکند سید جزایرى در کتاب انوارنعمانیه روایتى باین مضمون نقل میکند که فرعون مسخره اى داشت که بسیار نزد او مقرب بود وقتى که موسى و هارون بسوى فرعون مبعوت شدند و به مصر آمدند مدتى بر در قصر فرعون ایستاده دربان آنها را راه نمیدادند با فرعون ملاقات کنند
- روزى بر در قصر ایستاده بودند مسخره چى فرعون که هر روزه نزد فرعون میرفت و او را میخوانید خواست وارد قصر بشود چشمش به موسى و هارون افتاد چون پس لباس آنها آنها را غیر شهرى دید با خود گفت خوبست امروز خودم را شبیه این دو نفر کرده نزد فرعون بروم لذا لباسى مثل آنها بر تن خود پوشاند و ضمنا از هارون و موسى سئوال کرد که شما چه کسى هستید گفتند ما پیغمبر آمدیم تا فرعون و اتباعش را بسوى خدا دعوت کنیم .
- مسخره چى با لباسى مانند هارون بر فرعون وارد شد و اتفاقا آنروز فرعون بسیار خندید گفت این چه لباسى است که در بر نمودى
- گفت دو نفر با این هیئت و لباس در در قصر تو ایستاده اذن دخول میطلبیدند و میگویند ما دو پیغمبریم از جانب خدا مبعوث شده ایم که فرعون را به راه نجات دعوت نمائیم فرعون از شنیدن این کلام بسیار خائف و منقبض شد و به آنها اذن دخول داد
- و اول دعوت موسى و هارون از اینجا شروع شد تا آنکه خدا فرعون و فرعونیان را در رودئیل غرق و هلاک نمود ولى این مسخره چى عرق نشد و نجات یافت موسى چون او را دید بار خدایا این مرد مرا مسخره نمود و در هیئت لباس من شد چگونه او را هلاک ننمودى
- خطاب رسید اى موسى چگونه من کسى را که خود را شبیه دوست من کرده در دنیا هلاک کنم .
- پس همانطور که دوستى با دوستان خدا مثمرثمر است شباهت با دوستان خدا هم مثمرثمر است اگر چه محبتى هم نسبت به آنها نداشته باشد و همچنین است اگر دوستى با دشمنان خدا نمودى یا شبیه آنان شدى آنهم مثمرثمر خواهد بود که آن هم مثمرثمرى خواهد بود که آن دشمنى با محمد و آل محمد خواهد بود.
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۹/۱۴