پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

              بسم الله الرحمن الرحیم

           اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

  1. 53حضرت فرمود آیا در میان ما بخلاف حکم خدا حکومت خواهى کرد... گفت هرگز چنین نکنم
  2. حضرت فرمود اگر چیزى در دست مسلمین باشد و من دعوى آنرا بکنم طلب شهود از که میخواهى گفت از تو شاهد خواهم فرمود پس چرا از فاطمه شاهد میخواهى در چیزیکه در تصرف او است چه در حیات پیغمبر و چه بعد از او... خاموش شده جوابى نداد...
  3. گفت یا على چندین سخن مگوى اگر شاهد دارى بیاور و الا باید از فدک صرفنظر کنى حضرت جواب ... را نداد به ... گفت آیه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا در حق ما نازل شد یا غیر ما
  4. گفت این آیه در حق شماست بعد فرمود حال از تو سئوال میکنم اگر شهودى در حق فاطمه شهادت بدهد و او را به عصیانى متهم سازد چه کنى ... گفت مانند دیگر زنان اقامه حد کنم حضرت فرمود در اینوقت بخدا... شوى ابوبکر گفت از کجا این را گویى
  5. فرمود بعلت آنکه شهادت خدا ی را به طهارت فاطمه در آیه انما یرید الله ... رد کرده اى و شهادت دیگران را قبول کرده اى قصه فدک هم از اینگونه است چه حکم خدا و رسول را رد کرده اى رسول خدا فرمود البینه على المدعى ..و تو از فاطمه شاهد میخواهى .
  6. ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه دارد که ابوعلى که از علماء افضلیه است در شهادت گفته باید دو نفر باشند و یکنفر قبول نیست
  7. ولى عده زیادى او را جواب داده اند که شهادت یکنفر هم کافى است به دلیل آنکه در حدیث نحن معاشر الانبیاء... منفرد بود و کسى دیگر اینحدیث را نقل نکرده و... را نمیتوان کذاب گفت
  8.  اشکال دیگرى که بر حدیث نحن معاشر الانبیاء وارد است اینست که چگونه ... آلات و دابه و بعضى از اشیاء را از اموال پیغمبر به على(علیه السلام )  واگذاشت چه على که مسلما وارث نبود
  9. و اگر آن اشیاء را براى فاطمه عطا کرد این هم جایز نبود به سبب آن حدیثى که از پیغمبر نقل کردند که نحن معاشرالانبیاء چون حدیث مطلقا ارث را از انبیاء منع میکند چه فدک باشد یا غیر فدک .
  10. پس تا اینجا بطور اختصار معلوم گشت معنى و ازالتکم عن مراتبکم التى رتبکم الله فیها که چگونگى مراتبى را که خدا براى آل محمد (صل الله علیه وآله وسلم )برقرار کرده بود که مرتبه خلافت و فدک باشد از آنها گرفتند و غصب نمودند. اینک شرح پیدایش فدک را میدهیم .
  11. ایجادکننده فدک  : در زمان حضرت عیسى(علیه السلام )  مرد عابد و زاهدى بود از خاصان حضرت موسى(علیه السلام )  که از آنحضرت صفات پیغمبر آخرالزمان را شنیده و همیشه در دعا و اورادش آنحضرت را یاد میکرد
  12. چون حضرت موسى از دنیا رفت آن مرد عابد عبادت و ریاضت خود را بیشتر نمود و دائم در بیابانها میرفت و خداى را عبادت مینمود تا عاقبت در بیابانى در میان مدینه و مصر که آنرا مدائن الحکما میگفتند زیرا که شتران حکما مدینه در آنجا چرا میکردند ساکن شد
  13. و معبدى براى خود ساخته و چاه آبى کند و مشغول عبادت و خواندن تورات شد و چون اوصاف پیغمبر و وصى او على بن ابیطالب را از موسى(علیه السلام )  شنیده بود و در آیات تورات خوانده بود محبت خاصى نسبت به على بن ابیطالب(علیه السلام )  پیدا کرده بود
  14. اتفاقا در نزدیکى معبد آن عابد چشمه آبى پیدا شد که در اثر کاوش نمودن عابد در آنچشمه آب آن زیاد شد و باغى احداث کردند و در آنجا ماندگار شدند و عابد هم در آنجا صاحب اولاد و نوه نتیجه شد چون آخر عمر او رسید اولادان خود را جمع کرده به آنان گفت صندوقچه اى از فولاد بسازند و وصیتى براى خود نوشته در آن صندوق نهاد و قفل بى کلیدى بر آن زد
  15. و به فرزندان خود گفت پس از مرگ بیش از یکهزار سال میگذرد که پیغمبرى بنام محمد صلى الله علیه و آله در عرب پیدا میشود که وصى او ابن عمش على(علیه السلام )  خواهد بود
  16. و از اولادان من یکى به آن پیغمبر ایمان خواهد آورد و آنحضرت ابن عمش را بخانه خود دعوت کند و در آن مجلس معجزه اى از على(علیه السلام )  ظاهر شود به این قسم که انگشتر آن پیغمبر از دستش بجهد و در چاه آب افتاد
  17. و على(علیه السلام )  آنرا بیرون آورد بدون آنکه بچاه رود و بعد این صندوق را از شما طلب کند کلید این صندوق انگشت مبارک على(علیه السلام )  است که با انگشت این صندوق را باز کند
  18. و چون شما این معجزه را از وصى آن پیغمبر ببینید همگى به او ایمان آورید و این هشت قریه که در تصرف دارید تسلیم وى کنید که من این قریه ها را فداى او کردم این جملات را عابد گفت و از دنیا رفت .
  19. سالها گذشت و اولادهاى عابد انتظار آمدن چنین پیغمبرى را داشتند تا آنکه وجود مبارک پیغمبر بمدینه هجرت فرمود یکى از اولادان این عابد هم که قبیله بزرگى شده بودند دعوت کرد
  20. و همین معجزه از آنحضرت دیده شد چون انگشت حضرت قفل صندوق را باز کرد لوحى در میان صندوق بود که بخط عبرى نوشته بود که پیغمبرى باین اسم و وصى او باین اسم پیدا خواهند شد
  21. که یکى از اولادان من باو ایمان میاورد و او را دعوت خواهد کرد و انگشتر آن پیغمبر در چاه افتد و وصى او آنرا بیرون آورد شما باید بآن پیغمبر ایمان آورید و این هشت قریه را به وصى پیغمبر واگذار کنید که این املاک حق او است .
  22. مرحوم مجلسى در بحار از قطب راوندى از حضرت صادق(علیه السلام )  روایت میکند که حضرت رسول (صل الله علیه وآله وسلم  ) براى یکى از غزوات از مدینه بیرون رفتند و در هنگام مراجعت در یکى از منازل فرود آمدند حضرت با اصحاب نشسته طعام میل میفرمودند که ناگاه جبرئیل بر آنحضرت نازل شد
  23. و عرض کرد یا محمد (صل الله علیه وآله وسلم )برخیز و سوار شو پس حضرتش سوار شده با جبرئیل روانه شدند و آنزمین براى حضرت پیچیده شد مانند جامه که بپیچد تا آنکه به فدک رسیدند چون اهل فدک صداى اسم اسبان را شنیدند گمان کردند که دشمن بر سر ایشان آمده
  24. پس دروازه هاى شهر را بسته و کلیدها را به پیرزنى دادند که بیرون شهر خانه داشت و به کوهها گریختند پس ‍ جبرئیل به نزد آن پیرزن آمد و کلیدها را بگرفت و درهاى شهر را گشود و حضرت را در جمیع خانه هاى آنان گردانید
  25. و بحضرت عرض کرد که خداوند اینجا را مخصوص جناب شما گردانیده و به شما بخشیده و مردم را در این بهره و حقى نیست
  26. و این آیه نازل شده : و ما افاء الله على رسوله من اهل القرى فلله و للرسول و لذى القربى یعنى آنچه خدا برگردانیده است بر پیغمبرش از اهل قریه ها و شهرها از خدا و رسول و خویشان رسول است
  27. و نیز این آیه را نازل فرمود: فلما او جفتم من خیل و لا رکاب و لکن الله یسلط رسله على من یشاء و آنچه را که اسب و شتر بر آن نتاختند ولى خدا پیغمبرانش را بر آن مسلط میگرداند چه در گرفتن فدک مسلمانان جنگى نکردند و همراه نبودند ولى خدا آنرا بدون جنگ برسول خود داد
  28. و جبرئیل آنحضرت را به باغها و خانه هاى ایشان گردانید و بر جهاز شتر آویخت و سوار شد و مجددا زمین درهم پیچید و بسوى اصحاب آمد هنوز آنها از آن مجلسبرنخاسته بودند حضرت فرمود که بسوى فدک رفتم خداوند آنرا بمن بخشید
  29. منافقان به یکدیگر نظر کردند و اشاره نمودند که دروغ میگوید حضرت کلیدها را از غلاف شمشیر بیرون آوردند و به ایشان نشان دادند که اینها کلیدهاى قلعه فدک است
  30. آنگاه سوار شدند و با اصحاب بمدینه آمدند حضرت نزد دختر خود فاطمه آمد و فرمود اى دخترم حق تعالى فدک را به پدر تو داده و آنرا مخصوص او گردانیده و مسلمانرا در آن هیچ حقى نیست مادر تو خدیجه حقى بر من داشت و من فدک را عوض آن به تو بخشیدم که از تو باشد و بعد از تو به فرزندان تو برسد آنگاه پوستى طلبید و امیرالمؤ منین (علیه السلام ) را حاضر ساخت و فرمود بنویس که فدک بخشش رسول خداست براى فاطمه و گواه گرفت على بن ابیطالب و حسنین و ام ایمن را و فرمود ام ایمن زنى است از اهل بهشت
  31. پس اهل فدک بخدمت حضرت آمدند و با ایشان مقاطعه نمودند که هر سال بیست و چهار هزار دینار بدهند.
  32. یاقوت حموى در معجم البلدان مینویسد فدک قریه اى است در حجاز در دو منزلى یا سه منزلى مدینه که در سال هفت هجرى خدا برسولش بخشید موضوع آن چنین بود که چون حضرت به خیبر آمدند و قلعه هاى خیبر را فتح کردند سه قلعه بزرگ و محکم آنها در محاصره ماند تا بالاخره تسلیم شدند و مصالحه نمودند که نصف عایدى آنها در سال براى رسول خدا باشد و چون بدون جنگ گرفته شد خدا واگذار به رسولش نمود و آنحضرت هم واگذار بدخترش فاطمه نمود.
  33. علامه مجلسى در بحار نقل میکند که وقتى هارون الرشید به موسى بن جعفر(علیه السلام )  عرض کرد فدک را تحدید کن تا آنرا بتو واگذارم چه بر من روشن است که در اخذ آن بر اهل بیت ظلم شده است و حضرت رسول در زمان حیات خود آنرا به فاطمه بخشید
  34. و حضرت فرمود اگر من فدک را تحدید کنم تو بمن واگذار نخواهى کرد هارون قسم یاد کرد که در این باب مضایقه نخواهم کرد، حضرت فرمود:
  35. اول آن عدن است رنگ صورت هارون متغیر گشت امام علیه السلام فرمود دوم آن حد سمرقند است رنگ صورت هارون زرد شد و از غایت اضطراب گفت که حد سوم آن کدامست حضرت فرمود سوم حد آن آفریقاست رنگ هارون از زردى بسرخى مایل گشت و از حد چهارم پرسید حضرت فرمود چهارم حد آن ارمینه است رنگ هارون از سرخى به سیاهى مبدل گشت و از شدت غضب سر بزیر افکند آنگاه سر را بلند کرد و گفت اى موسى تو حدود ممالک مرا نام بردى یعنى همه اینها ملک فاطمه است و بنى عباس به ظلم غصب نموده اند ؟
  36. حضرت فرمود من اول بتو گفتم که تو به اهلبیت نخواهى داد ولى تو نشنیدى هارون کینه آنحضرت را در دل گرفت تا آنحضرت را شهید نمود.
    همانا فرمایش امام در اینمقام لغوى فدک را قصد کرده نه معنى علمى که همان هشت قریه باشد مقصود امام از این حدود اربعه اینست که همه ممالک تو را خدا فدک نسبت به على و اولادش قرار داده که فعلا باید در دست من باشد
  37. چون خون حلق تشنه او بر زمین رسید ..... جوش از زمین بذروه چرخ برین رسید
    نزدیکشد که خانه ایمان شود خراب ...... یکباره جامه در خم گردون بنیل برد
  38. از بس شکستها که به ارکان دین رسید  ..... چون این خبر بعیسى گردون نشین رسید
    نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند  ..... پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
  39. طوفان بر آسمان ز غبار زمین رسید  .......از انبیاء بحضرت روح الامین رسید  

          کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار ..... گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

  1. و در دلست و هیچ دلى نیست بى ملال ..... تا دامن جلال جهان آفرین رسید

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی