پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
  1. بسم الله الرحمن الرحیم       
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3.  20 -شرح زیارت عاشورا..
  4. مجلس هفتم : السلام علیک یابن امیرالمؤ منین
  5.  و دیگر آیات مشابه آن کسى غیر از خدا غیب را نمیداند و این علم مخصوص ذات باریتعالى میباشد پس آنچه شما به على نسبت میدهید مخالف آیات قرآنى است .
  6. جوابش اینست که خود میفرماید که : عالم الغیب فلا یطهر على غیبه احدا الا من ارتضى من رسول . (8) یعنى مطلع نمیگرداند خدا کسى را بر غیب خود مگر آنکس را که بپسندد از رسول و فرستاده خودش تا معجزه وى باشد
  7. پس هر چه امیرالمؤ منین و سایر ائمه علیهم السلام از آن خبر میدادند از جانب پیغمبر بوده و آنحضرت هم از جانب خدایتعالى میفرمود.
  8. لقب امیرالمؤ منین حضرت على علیه السلام است
    لقب امیرالمؤ منین مخصوص حضرت علی (علیه السلام) است و کسى حق ندارد که این نام را بر خود نهد اما عامه و اهل سنت میگویند که خلفا در این نام شرکت دارند و میتوان بآنها امیرالمؤمنین گفت بلکه بعضى از آنها میگویند اول کسى که باین نام معروف شد خلیفه ثانى عمر بوده ولى آنچه در اخبار معتبر خودشان وارد شده برخلاف گفتارشان میباشد.
  9. سیدبن طاووس در انموضوع کتابى نوشته که تمام اخبار آنرا از عامه نقل مینماید و دویست و بیست حدیث از طرق آنها نقل میکند که نام امیرالمؤ منین مخصوص على ست و خدا این لقب را به على مرحمت فرمود و
  10. بعد سید میفرماید که من استقصار جمیع اخبار را ننموده ام بنابراین ما چند حدیثى از آن کتاب نقل میکنیم
  11. نام امیرالمؤ منین مخصوص على علیه سلام است
  12.  حدیث اول
    خدا این لقب را براى علی (علیه السلام) قرار داد و بحضرت آدم هم جریان را بیان فرمود: ((ابوالفتح کاتب اصفهانى )) در کتاب خصایص از ابن عباس نقل میکند
  13. که چون حقتعالى آدم را حقتعالى فرمود و روح در او دمیده شد عطسه کرد، خدا به او الهام فرمود که بگوید: الحمدالله رب العالمین . بعد خدا به او فرمود: یرحمک ربک چون ملائکه او را سجده کردند او بخود بالید و گفت خدایا آیا هیچ خلقى آفریده اى که محبوبتر از من بسوى تو باشد جوابى نشنید،
  14. ثانیا گفت و جوابى نشنید در مرتبه سوم که گفت خطاب رسید بلى اى آدم خلقى دارم که محبوبتر است نزد من از تو و
  15. اگر آنها نبودند تو را نمى آفریدم ، گفت خدایا آنها را بمن نشان ده ، به ملائکه حجب وحى رسید که رفع کنید تا آدم ببیند چون آدم نگاه کرد پنج شبه دید که در جلوى عرشند گفت خدایا اینها کیانند؟
  16. خداى تعالى فرمود اى آدم این محمد پیغمبر من است و این على امیرالمؤ منین است که پسرعم پیغمبر من و وصى او است و این فاطمه دختر پیغمبر من است و این حسن و حسین پسران على و فاطمه میباشند،
  17. آنگاه فرمود که اى آدم اینها از اولادان تو هستند آدم خوشحال شد و چون ترک اولى کرد گفت : یا رب اسئلک بمحمد و على و فاطمة و الحسن و الحسین لما غفرت لى و خدا بواسطه این کلمات او را آمرزید.
  18. حدیث دوم
    پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) بهعلی (علیه السلام) امیرالمؤ منین میگفت ، ((ابن مردویه )) از ((انس بن مالک )) روایت میکند که گفت حضرت رسالت در خانه ام حسبیه دختر ابوسفیان تشریف داشتند به ((ام حسبیه )) فرمودند که در کنارى برو که مرا حاجتى است .
  19. آنگاه آب وضو ساخت ، بعد فرمود اول کسى که از این در درآید امیرمؤمنان و سید عرب و بهترین اوصیاء است . انس میگوید من گفتم ایکاش یک مردى از انصار میآمد که ناگاه على وارد شد تا کنار رسول خدا نشست تا آخر حدیث .
  20. بعدی حدیث سوم
    جبرئیل هم على را امیرالمؤ منین میگفت ، ((ابن مردویه )) در کتاب مناقب خود از ابن عباس نقل مى کند که جبرئیل بصورت ((دحیه کلبى )) بر پیغمبر نازل شده بود و سر پیغمبر را در دامن نهاده بود که على وارد خانه شد و حال مبارک پیغمبر را از جبرئیل که بصورت دحیه بود سئوال نمود،
  21. دحیه در جواب گفت خوبست آنگاه گفت من تو را دوست میدارم زیرا تو امیرالمؤ منین و قائدالغرالمحجلین یعنى پیشوای همه سپید رویان عالم کشا ننده بزرگان اهل ایمان بسوى هدایت و بهشت هستى .
  22. حدیث چهارم
    ((اخطب خوارزمى )) که از تلامذه ((زمخشرى )) است در کتاب مناقب خود نقل میکند از رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) که به علی (علیه السلام) فرمود: یا اباالحسن با آفتاب تکلم نما،علی (علیه السلام) فرمود: السلام علیک ایها العبد المطیع لله ،
  23. آفتاب در جواب گفت : و علیک السلام یا امیرالمؤ منین و امام المتقین و قائدالغرالمحجلین .
  24. حدیث پنجم
    از ((ابوجعفر محمد بن ابى مسلم )) در کتاب ((اربعین )) خود از ((منقض بن ابقع اسدى )) که از خواص امیرالمؤ منین علیه السلام بوده نقل میکند که گفت در نیمه شعبان با امیرالمؤ منین (علیه السلام ) عازم مکانى بودیم شب شد و در محلى منزل نمودیم ،
  25. ناگاه متوجه شدم که استرآنحضرت همهمه میکند گوش خود را تیز نموده و نگاه بچیزى میکند برخاستم نفهمیدم که چه اتفاقى رخ داده
  26. ناگاه امیرالمؤ منین سیاهى از دور مشاهده فرمود و گفت شیر است از محل عبادت خود برخاسته شمشیر بر دست گرفت بجانب شیر حرکت کرد و
  27. صدا زد که اى شیر بایست و شیر ایستاد و استر ساکت شد حضرت فرمود اى شیر مگر ندانستى که من ((لیثم )) و ((ضرغام )) و ((حصور)) و ((قسور))، ((وحیدم ))، اینها تماما نام شیر است ، بعد فرمود: خدایا زبان این شیر را گویا گردان ،
  28. شیر با زبان فصیح گفت : یا امیرالمؤ منین یا خیرالوصیین یا وارث علم النبیین و یا مفرقا بین الحق و الباطل .
  29. هفت روز است که عذابى بمن نرسیده و گرسنگى مرا ضرر میرساند و از مسافت دو فرسخ شما را دیدم نزدیک شدم و با خود گفتم میروم تا ببینم آنها کیستند
  30. حضرت فرمود اى شیر مگر ندانستى که من على پدر یازده امامم آنگاه شیر سر بر زمین گذاشت و
  31. پیش روى امیرالمؤ منین دراز شد و از گرسنگى شکایت کرد، حضرت فرمود: خدایا بحق محمد و اهلبیت او این شیر را روزى بده که ناگاه دیدم بره اى در دهان شیر است و آنرا میخورد و چون خورد و سیر شد گفت :
  32. یا امیرالمؤ منین والله ما طایفه سباع کسى را که دوست تو و اهلبیت تو باشد نمیخوریم و ما طایفه اى هستیم که دوست بنى هاشم و عترت آنها هستیم . حضرت فرمود: کجا منزل دارى ؟ گفت من و ذریه من در شام هستیم ، فرمود چرا بکوفه آمدى؟
  33. گفت به حجاز آمدم و چیزى بدستم نیامد تا به این صحرا رسیدم ولى امشب میروم نزد مردى از دشمنان شما که ((سنان بن وائل )) است و از جنگ ((صفین )) فرار کرده و در ((قادسیه )) منزل دارد او روزى امشب منست و او از اهل شام است ،
  34. این جملات را گفت و رفت ، منقض گوید چون ما به قادسیه رسیدیم قبل از اذان صبح بود که مردم با یکدیگر میگفتند دیشب سنان را شیر خورده
  35. من براى تماشاى او رفتم جز سر و بعضى از اعضا مثل سر انگشتان چیز دیگرى از او باقى نمانده بود.
  36. من قصه شیر را براى مردم نقل کردم ، مردم خاک زیر پاى آنحضرت را برمیداشتند حضرت پس از حمد و ثناى الهى فرمودند هر کس ما را دشمن دارد به جهنم میرود و هر کس دوست ما باشد به بهشت خواهد رفت،
  37. من قسیم جنت و نارم و در روز قیامت به جهنم میگویم که این از منست و این از تو شیعیان من بر صراط چون برق خاطف و رعد عاصف و مرغ تیزرو میگذرد.تنبیه
  38. این نکته را هم باید دانست که این لقب شریف مخصوص آنحضرت است و به کسى دیگر جایز نیست
  39. امیرالمؤ منین گفت اگر چه سایر امامان باشند.3 -انعام - 594 - جن 26 و 27...
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی