نماز 2- عمق پرستش، عملى است یک نوع خضوع که عمق زیادى دارد. برخاسته از جان از معرفت از توجه از تقدّس از ستایش از نیایش از التجا و استعانت از عشق به کمالات معبود، پرستش عملى
دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۰، ۰۹:۰۱ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
2-نماز : عمق پرستش
- پرستش، عملى است آه ما ظاهراً آن را یک نوع خضوع مى بینیم، اما عمق زیادى دارد.
- پرستش برخاسته از جان است،
- نماز برخاسته از معرفت است،
- نماز برخاسته از توجه است،
- نماز برخاسته از تقدّس است،
- نماز برخاسته از ستایش است،
- نماز برخاسته از نیایش است،
- نماز برخاسته از التجا و استعانت است،
- نماز برخاسته از عشق به کمالات معبود است. آرى، پرستش عملى است در ظاهر ساده، ولى تا مسائل فوق نباشد، آن پرستش از انسان سرنمى زند.
- پرستش یعنى دل کندن از مادیّات و پرواز دادن روح، پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى هانهادن .
- پرستش تأمین کننده عشق انسان هاست که گاهى با ثنا و ستایش و زمانى با تسبیح وتقدیس و پاره اى اوقات با شکر و اظهار تسلیم، ادب خود را نسبت به پروردگارش اظهار مى دارد.
بى تفاوتى نسبت به عبادت
- حضرت على علیه السلام مى فرماید: اى انسان! چشمت روشن، اگر با گذشت این همه سال از عُمرت (وبا داشتن این همه استعداد، قابلیت، امکانات، عقل، علم و وحى)، باز هم مثل حیوانى در چراگاهى گامىنهى و خوابى کنى.( قَرَّتْ اذاً عینه اذا اقتَدى بعد السنین المتطاولة بالبهیمة.« الهامِلة و السائمة المرعیّة( نهج البلاغه، نامه ٤٥
- آرى، تمدن و تکنولوژى و پیدایش و پیشرفتِ ابزار جدید، زندگى را راحتتر کرده و رفاه و آسایش را به ارمغان آورده است،
- ولى مگر کمال انسان در آسب همین رفاه مادى است؟ اگر چنین باشد، حیوانات که در خوراک و پوشاک و مسکن و ارضاى شهوت از انسان جلوترند!
- در خوراک بهتر و بیشتر و راحت تر مى خورند و نیازى به پختن و آماده کردن ندارند!
- در پوشاک، دوختن و شستن و اطو کردن ندارند!
- در شهوت، بدون گرفتارى و مشکلى، خود را ارضاء مىکنند.
- در تأمین مسکن، چه بسا پرندگان و حشراتى که تکنیک آنها در ساختِ لانه و آشیانه، انسان را به تعجّب وامى دارد.
- اصولاً آیا این پیشرفتِ تکنولوژى، موجب رشد انسانیّت هم شده است؟
- آیا فسادهاى فردى و اجتماعى کم شده است؟
- آیا این آسایش، آرامش هم آورده است؟
- به هر حال همانگونه که اگر دستِ انسان را در دستِ رهبران معصوم و عادل نگذاریم، به انسانیّت
- ظلم شده است، اگر دل انسان هم با خدا گره نخورد به مقام انسانیّت توهین شده است.
مدار عبادت، رضاى خدا
- همانگونه که کرات آسمانى و زمین در عین حرکت هاى مختلفِ وضعى و انتقالى، همواره مدارثابتى دارند، عبادات نیز با همه شکلها و صور تهاى مختلفشان بر مدار ثابتى قرار دارند که آن رضاى خداوند است،
- گرچه شرائط زمانى و مکانى، فردى و اجتماعى نوعِ حرکت در این مدار را تعیین
مى آنند.
- مثلاً مسافرت، نماز را دو رآعتى مىکند و بیمارى، شکل نماز را تغییر مى دهد، اما نماز دو رکعتى و وَأَقِمِ الصَّلَوةَ » . یا شکسته نیز نماز است و بر مدار یاد خدا و رضاى او و انجام فرمان او قرار دارد سوره طه، آیه ١٤ )« لِذِکرِى
روحیه عبادت
- عبادت، غذاى روح است وبهترین غذا آنست که جذب بدن شود، بهترین عبادت نیز آنست که جذب روح شود، یعنى با نشاط و حضور قلب انجام گیرد. غذاى زیاد خوردن کارساز نیست، غذاى مفید خوردن مهّم است.
- حضور قلب : اِنَّ هذَا الدّینَ لَمَتینٌ فَاَوْغِل فیهِ » : پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به جابربن عبداللّه انصارى فرمود بحار، ج ٧١ ، ص ٢١٢ ) همانا دین خدا استوار است، پس )« بِرِفْقٍ وَلا تُبَغِّضُ اِلى نَفْسِک عِبادَةَ اللَّهِ نسبت به آن مدارا آن (و زمانى که آمادگى روحى ندارى عبادت را بر خود تحمیل نکن)
- که عبادت در نزد تو مبغوض شود. طُوبى لِمَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ و در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى خوانیم بحار، ج ٧١ ، ص ٢١٢ ) خوشا به حال کسى که به عبادت عشق ورزد و آن را همچون )« عانَقَها محبوبى در بر گیرد.
میانه روى در عبادت
- هنگامى روحیه عبادت و پرستش زنده مى ماند که انسان در انجام آن میانه رو باشد،
- لذا در کتب(نقل شده است.( کافى، ج ٢، ص ٨٦ ،« باب الاقتصاد فى العبادة »
- حدیث، روایاتى با عنوان انسان وقتى سالم است که میان اندامش تناسب باشد و اگر عضوى بزرگتر یا کوچکتر از حدّمعمول باشد، ناقص الخلقه به حساب مى آید
- در امور معنوى نیز انسان باید ارزشها را بطور هماهنگ در خود پرورش دهد. به پیامبر اآرم صلى الله علیه وآله خبر دادند که گروهى از امّت تو بخاطر عبادت،همسر و فرزند را رها کرده و به مسجد آمد ه اند. پیامبر فریاد برآورد که این راه و روش من نیست،
- من خودم با همسرم زندگى مى کنم و در منزل ساکنم، هر کس غیر از این عمل کند از من نیست.(( کافى، ج ٥، ص ٤٩٦
- امام صادق علیه السلام داستانِ مسلمانى را نقل مى کند که همسایه مسیحى داشت و مسلمان شد
- . این مسلمان هنگام سحر او را بیدار کرد و به مسجد آورد و به او گفت: نماز شب بخوان تا صبح شود
- هنگام صبح گفت: نماز صبح بجاى آور و پس از آن تا طلوع آفتاب دعا بخوان
- . سپس تا وقت نماز ظهر قرآن بخوان و بدینگونه یک شبانه روز او را با نماز و قرآن و دعا پر کرد.
- مسیحى که به خانه بازگشت، دست از اسلام برداشت و دیگر پاى به مسجد نگذاشت.(
- سیرى در سیره نبوى، ص ٢١٣ )
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۷/۱۲