پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

     بسم الله الرحمن الرحیم       

         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                          19- -شرح زیارت عاشورا...مجلس هفتم : السلام علیک یابن امیرالمؤ منین
                            سلام بر تو باد اى پسر فرمانرواى تمام اهل ایمان امیرالمؤ منین على علیه السلام

  1. لقب اسمى است که بعد از اسم اول وضع میشود و براى تعریف یا تشریف یا تحقیر میباشد اما از وضع لقب براى تحقیر منع شده است چنانکه خداى تعالى میفرماید: ولا تنابزوا بالالقاب ((حجرات - 11)) از همدینان خود عیبجویى نکنید و لقبهاى زشت بیکدیگر ندهید.
  2. معناى امیرالمؤ منین امیر بر وزن فعیل بمعناى فرمانروا است ، پس علی (علیه السلام) فرمانرواى همه مؤ منین است ، یعنى مؤ منین هر زمانى ، تا روز قیامت .
  3. اگر اشکال شود که على با نبودن در دنیا چگونه ممکنست فرمانرواى همه مؤ منین عالم باشد جوابش اینست که بنا بر نقل معالى الاخبار و ((علل صدوق )) مردى از موسى بن جعفر (علیه السلام)) سئوال کرد به چه علت على امیرالمؤ منین نام نهاده شد، حضرت فرمود: لانه یمیرهم بالعلم . یعنى به جهت آنکه به اهل ایمان علم اطعام میکنند.
  4. در ((صحاح )) میگوید اصل میره بمعنى طعامست و مار؛ یمیر بمعنى تحصیل کردن و جلب نمودن طعام است پس چون مردم اهل عالم ازعلم على استفاده کرده و میکنند لذا امیرالمؤ منین نام نهاده شد. کل من یمیر قوما فهو امیرهم .
  5. در اخبار تولد حضرت علی (علیه السلام) نقل شده که چون قنداقه را خدمت رسول اکرم آوردند بر روى رسول خدا خندید و گفت : السلام علیک یا رسول الله ، بعدا سوره مؤ منون را تلاوت کرد: قد افلح المؤ منون الذینهم فى صلوتهم خاشعون .
  6. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: قد افلحوا بک انت والله من علومک و انت والله دلیلهم و بک یهتدون .
  7. در این عبارت تمیرهم فرع برای امیرهم شده و )(به تحقیق که رستگار شدند به تو، سوگند به خداى، امیر ایشانى و خوردنى مى‏برى ایشان را از علوم خود، پس ایشان متنعّم مى‏شوند، و تو قسم به خداى دلیل ایشانى و به تو هدایت مى‏شوند. ((
  8. امارت ( ولایت ها؛ فرمانروایی ها؛ سردای ها) )) علت جلب علوم براى مؤ منان است ، لقب امیرالمؤ منین را وجود مبارک پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) بآنحضرت نداده است بلکه خداوند این لقب را بآنحضرت عنایت فرموده است .
  9. دلیل بر اینمطلب حدیثى از پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) است که از طریق اهل سنت و جماعت نقل شده که خدایتعالى در عالم زر فرمود: الست بربکم ؟ ارواح گفتند: بلى . فرمود: انا ربکم و محمد نبیکم و على امیرکم .
  10. نیز پیغمبر فرمود:  لو علم الناس متى سمى على امیرالمؤ منین ما انکروا افضله . اگر مردم میدانستند که در چه زمانى على امیرالمؤ منین نام نهاده شد فضیلت او را انکار نمیکردند.نیز از کتب عامه نقل شده که پیغمبر فرمود: فى اللوح المحفوظ تحت العرش على امیرالمؤ منین .
  11. علم على علیه السلام
    در مورد علم علی (علیه السلام) مطالبى نوشته شده که یک از هزار هم نمیشود و تازه آنمقداریکه علی (علیه السلام) بمردم آموخته و امیر آنها شده یک میلیاردهاى علم او نبوده است
  12. زیرا مردم قابلیت و استعداد علم على را ندارند و لذا خودش به کمیل فرمود: إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً (وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ) یعنى به درستى که در میان دو پهلوى من جا گرفته علم بسیارى کاشکى مى‏یافتم از براى او حاملان چند را که تاب حمل و توانایى تحمّل آن را داشته باشند،ص433 قصار13
     
  13. ابن ابى الحدید)) در اول ((شرح نهج البلاغه )) میگوید: جمیع علوم به علی (علیه السلام) منتهى میشود چون ((معتزله )) که اهل توحید و عدل و ارباب فکر و نظرند شاگرد ((واصل بن عطا)) هستند که او شاگرد ((ابوهاشم )) و او شاگرد ((محمد بن حنفیه )) هر چه دارد از پدرش ‍علی (علیه السلام) دارد. و
  14. اما ((...اشعریه )) نسبت تعلیم را به ((ابوالحسن اشعرى )) میرسانند و او شاگرد ((ابوعلى جبایى )) و او از تلامذه مشایخ معتزله است و گفته شد که علم معتزله به علی (علیه السلام) میرسد. ((
  15. امامیه )) و ((زیدیه )) هم واضح است که علمشان بحضرت ائمه علیهم السلام میرسد و علم ایشان هم از على علیه السلام است . و ((ابوحنیفه )) و ((مالک بن انس )) از شاگردان امام صادق (علیه السلام )
  16. و ((شافعى )) از شاگردان ((محمدبن الحسن شیبانى )) است که او از شاگردان ((ابوحنیفه )) و ((مالک )) بوده و آندو هم از شاگردان امام صادق (علیه السلام ) بوده اند.و... احمد بن حنبل هم از شاگردان ((شافعى )) است ، پس علم چهار فرقه اهل تسنن به امام صادق (علیه السلام) منتهى میشود و علم آنحضرت هم ازعلی (علیه السلام) است .
  17. در صحابه کسى فقیه تر از ابن عباس نبوده و علم تفسیر قرآن را از هر راه که دنبال کنند به ((ابن عباس )) میرسد و او هر چه دارد ازعلی (علیه السلام) دارد.
  18. کسى به ((ابن عباس )) گفت نسبت علم تو با پسرعمت على در چه مرتبه است در جواب گفت : چنانست که یک قطره به بحر محیط.و... علم و طریقت و حقیقت ظاهر است که به ((شیخ شبلى )) و ((یایزید بسطامى )) و ((جنید بغدادى )) و ((معروف کرخى )) میرسد و که همه اینها از شاگردان و خادمان ائمه بودند و گفتیم علم ائمه منتهى به علم على میشود.و...
  19. فرقه صوفیان تا امروز از هر طایفه و صاحب هر خانقاه . دیر و مرشدى که بوده اند بآنحضرت میرسند همه علماى زمان میدانند و معترفند که امام علم نحو و عربیت ((ابوالاسود))ست و او از على مجملى شنیده و تفصیل داده است .
  20. و اما علم کلام که اصل همه علوم است از کلام و خطبه هاى علی (علیه السلام) است .
    تا اینجا مجملى از کلمات ((ابن ابى الحدید معتزلى )) بود که این نکته را هم باید دانست که بعضى از... خواسته اند که ((صوفیه )) را صاحب مرتبه بدانند و بگویند که اینمقام را از شاگردى و خدمتگزارى اهلبیت عصمت آموخته اند و این از اکاذیب است
  21. چه سرسلسله صوفیه ((ابوهاشم کوفى )) است که او تابع معاویه و جبرى مذهب و در باطن مانند معاویه ملحد و دهرى بوده است .
  22. بارى موضوع بحث ، علم على امیرالمؤ منین (ع ) بود که خود به ((ابن عباس )) فرمود اگر بخواهم از معانى و حقایق سوره فاتحه الکتاب بنویسم ، هفتاد هزار شتر را از آن پربار کنم .
  23. در ((صحیح مسلم )) است که آنحضرت فرمود: سلونى عن طرق السماء فانى اعرف بها من طرق الارض .
    یعنى : از من سئوال کنید از راههاى آسمانى که من به آنها داناترم از راههاى زمین .
  24. آگاهى على علیه السلام از شب معراج : در اخبار شب معراج نقل شده است که حقتعالى طعام شیربرنج براى مهمانش پیغمبر مهیا نمود
  25. پیغمبر فرمود: خدایا چگونه تنها غذا بخورم و حال آنکه تو لعن فرموده اى کسى را که تنها غذا بخورد، دستى شبیه دست على از پشت پرده ظاهر شد، بعد از تمام شدن غذا ظرف سیبى ظاهر شد یکى را حضرت برداشت و یکى را آندست .
  26. چون از معراج برگشت صبح همانروزعلی (علیه السلام) بخدمت پیغمبر مشرف شد و تبریک گفت پیغمبر فرمود: یا على تو از معراج من چگونه مطلع شدى ،علی (علیه السلام) همان سیب را از جیب خود بیرون آورده نزد پیغمبر گذاشت .
  27. على علیه السلام از گذشته و آینده باخبر بود((ابن شهر آشوب )) نقل میکند که چون علی (علیه السلام) بکوفه آمد، روزى نماز صبح را گذاشته بشخصى فرمود به فلان موضع میروى که در آنجا مسجدى است و یکطرف آن مسجد خانه اى است که در آنجا مردو زنى صداى خود را بلند کرده اند، هر دو آنها را نزد من بیاور.
  28. آن مرد رفت و پس از مدتى آنزن و مرد را خدمت حضرت حاضر کرد. آنحضرت به آنها فرمود که به چه سبب نزاع شما به طول انجامید؟
  29. چوان گفت : یا امیرالمؤمنین من این زن را خواستم و تزویج نمودم چون با او خلوت نمودم از او نفرتى در خود یافتم که مانع نزدیکى من با او شد و اگر میتوانستم در همان شب او را از خانه خود دور میکردم بنابراین میان ما نزاع بود تا فرستاده شما آمد و ما را طلب کرد. حضرت رو بطرف حضار مجلس نموده فرمود: بعضى مطالب را نمیتوان نزد مردم فاش نمود شما بیرون روید فقط این زن و این جوان بمانند.
  30. همه مردم بیرون رفتند حضرت به آنزن فرمود: این جوان را میشناسى گفت نه امیرالمؤ منین فرمود من چنان او را معرفى کنم که خوب بشناسى ، آنگاه فرمود: تو دختر فلان کس نیستى؟ گفت بلى . فرمود که از براى تو پسرعمویى نبود که به هم میل و رغبت داشتید؟ گفت بلى .
  31. فرمود: پدرت به این ازدواج تن در نداد و راضى باین وصلت نبود، لذا او را رد کرد.؟ گفت چرا چنین بود،
  32. فرمود: فلان شب تو براى قضاء حاجت بیرون رفتى و او ترا ملاقات کرد و به اکراه ازاله بکارت تو نمود و از او حامله شدى و تو این موضوع را از مادرت پنهان میداشتى و چون مادرت اطلاع یافت از پدرت پنهان میداشت و چون وضع حمل تو نزدیک شد مادر ترا شبانه از خانه بیرون برد و در فلان موضع تو وضع حمل نمودى
  33. و آن کودک را در جامه اى پیچیدى در خارج شهر در محلى که در آنجا قضاى حاجت میکردند گذاشتى ، سگى آمد او را بوئید و تو ترسیدى که او را بخورد سنگى انداختى آن سنگ بر سر آن طفل آمده شکست و تو و مادرت بر سر او رفتید و مادرت از جامه خود پارچه اى جدا کرد سر او را بست بعدا او را گذاشتید و رفتید و ندانستید که حال او چه شد.
  34. دخترچون اینها را از آنحضرت شنید ساکت شد، حضرت فرمود: بگو اینمطالب درست و صحیح است یا نه ؟ گفت بلى . والله یا امیرالمؤ منین که این امر را غیر از من و مادرم کسى نمیدانست حضرت فرمود که خدا مرا بر این امر مطلع نمود،
  35. بعد حضرت فرمود که چون شما آن طفل را گذاشتید در صبح آنشب بنو فلان آمده و او را برده و تربیت کردند تا بزرگ شد و با ایشان بکوفه آمد
  36. و این مرد همان طفلست که با تو ازدواج نموده ، پس این پسر تو است نه شوهرت بعد حضرت به جوان فرمود که سرت را بگشاى چون گشود اثر شکستگى بر آن ظاهر بود. آنگاه فرمود: حقتعالى پسر ترا از آنچه بر او حرام بود نگاه داشت اینک با فرزند خود برو که میان شما نکاح صورت نمیگیرد.
  37. فرمایش على علیه السلام راجع به علم و دانش خود
    ((سید رضى )) میگوید که امیرالمؤ منین علیه السلام به جندب فرمود: هیچکس از علم الهى و علمى که خدا به پیغمبرش داده از من داناتر نیست تنها من هستم که علوم نبوى را میدانم .
  38. و نیز حضرتش فرمود: قسم بآن خدایى که على را آفرید هر سئوال از هر قومى و هر حادثه اى که در آن صدها نفر شرکت داشته باشند در هر زمان و هر مکان که باشد و هر پرسشى که از گذشته و آینده جهان بکنید از هر گونه علم و دانش و سانحه اى که رخ داده یا بعدا رخ دهد من شما را خبر میکنم و حقیقت حال شما را بشما میگویم .
  39. این فرمایش را جز على کسى نمیتوانند بگوید چه دانش و علم مردم از خلق است ولى علم على از وحى و الهام الهى سرچشمه گرفته و از منبع علوم غیبى سیراب گشته است لذا نقشه جهان آفرینش زیر نظر على بود و بتمام جزئیات خلقت واقف و بینا و از کلیه حوادث و سوانح عالم مطلع بود و آنروز که نه بغداد ساخته شده بود و نه بنى عباس بودند از ساختمان شهر بغداد و دوران پادشاهى بنى عباس ‍ و احوال و انتهاى ایشان و نیز از آمدن ((مغول )) و آمدن ((هلاکوخان )) بغداد خبر داد.و...
  40. لذا روزى که هلاکوخان بغداد را محاصره کرد و اهل حله آمدند و خبر فتح و پیروزى را دادند و آنچه را آنحضرت فرموده بود بعرض هلاکوخان رسانیدند و خط امان گرفتند. بعضى از معاندین در اینمقام مناقشه کرده اند که بموجب نص قرآنى که میفرماید: وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو(7)      اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی