پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

 

  1.                                  بسم الله  الر حمن الرحیم
  2.                اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
      1. بیش از 120 کتا ب از نهج البلاغه ؛  ترجمه و شروح آن از آقا جانم امیرالمومنین علی بن ابی طالب علی علیه السلام  در دانش نامه علوی آمده است  بعضا با شناسنامه و یا نام و زبان کتاب آورده شده در نمایش پردازش اربعیه حسینی  ملاحظه فرمایی. https://safarzade.blog.ir/  
  3. ( خطبه همام ) - 133 نکته فضیلت در وصف  متقین دوازده – و از جمله کلام نصیحت فرجام آن امام همام است علیه السّلام: (کان یوصى به اصحابه) که وصیّت مى‏کند به آن صحابه‏هاى خود را به این وجه که: باری تعالى خلق الخلق-  حین خلقهم-  غنیّا عن طاعتهم، آمنا من معصیتهم، لأنّه لا تضرّه معصیة من عصاه، و لا تنفعه طاعة من أطاعه، فالمتّقون فیها هم أهل الفضائل: و وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم ،
    1. خطبه یک صد و هشتاد و هشتم: [در وصف متقین ]. کاوشى‏درنهج‏البلاغه : به نظر من، این خطبه ، همچون آئینه‏ایست پیش روى مؤمنین، تا خود را با معیارهاى متّقین مقایسه کنند.
    2. خطبه همام‏   وصیت حضرت از آقا جانم امیرالمومنین علی بن ابی طالب علی علیه السلام به اصحاب خود دارای سرفصل هایی است که در این مختصر خدمت حضرات اساتید محترم جهت الگو گیری و بهروری آماده شده ؛ هَلْ مِنْ‏ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی‏ و هل ٍمِنْ‏ مَعِین‏ یُعینونی
  4. متقین دوازده : فالمتّقون فیها هم أهل الفضائل: و وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم،
  5. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم،
  6. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، شنیدن علمی که سود دارد : «آن انسانهاى با تقوى گوشهاى خود را به علومى فرا مى‏دهند که براى آنان سودى داشته باشد.  تقوا پیشگان در دنیا صاحبان فضیلت هستند، گفتارشان صحیح و پوشاکشان همراه با میانه‏روى، و رفتارشان توام با فروتنى است، از نگاه به آنچه خداوند بر آنها حرام کرده، خوددارى میکنند و به علمى که براى آنها سودمند باشد گوش فرا مى‏دهند. یاد نامه ‏کنگره‏ هزاره .ص 35
  7. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، حکمت علم حقایق : و بعضى از آنان گفتند: حکمت علم حقایق است به حدّ ممکن و آن علم سودمندى است که در دانستن آنها و آنچه در آن است در قول حق تعالى بیان مى شود: هر که را حکمت مى دهد. اراده کند و به او حکمت داده شده باشد. و به گونه ای که نباید مانند تخطی از قوانین و غفلت از آن باشد، و قال بعضهم: الحکمة هی معرفة الحقائق على ما هی علیه بقدر الاستطاعة، و هی العلم النافع المعبر عنه بمعرفة مالها و ما علیها المشار الیه بقوله تعالى: یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ و افراطها الجزیرة و هی استعمال الفکر فیما لا ینبغی کالمتشابهات، و على وجه لا ینبغی حماقت است که موجب از کار افتادن قوه عقلی و بازداشتن از کسب علم می شود. و این حکمت غیر از حکمت است که علم به اموری است که وجود آن از افعال ماست. بلکه ملکه ای است که بین افعال گاربا و سفیه افعال واسط تولید می کند کمخالفة الشرائع، و تفریطها الغباوة التی هی تعطیل القوة الفکریة، و الوقوف عن اکتساب العلم، و هذه الحکمة غیر الحکمة التی هی العلم بالامور التی وجودها من أفعالنا،
      1. بل هی ملکة تصدر عنها أفعال متوسطة بین افعال الجربزة و البلاهة.
  8. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم (به حقایق و معارف) پیامبر «صلی الله علیه وآله »: هر که خواستار علم (به حقایق و معارف) از غیر قرآن باشد، خدا او را گمراه مى‏کند . و فرآن حبل الله المتین ونور المبین و شفاء نافع وعصمت برای کسی که تمسک کند به آن و نجات برای کسی که با عصمت متابعت کند است.النبی «صلی الله علیه وآله »: من ابتغى العلم فی غیره، أضلّه اللَّه .. نهج‏السعادة .ج 1 .ص 420 
  9. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، و هر کس در غیر آن علم بجوید، خداوند او را گمراه می کند، زیرا آن ریسمان محکم خدا و نور روشن و شفای نافع اوست، و برای هر کس که بدان تمسک کند، امان و هر کس از آن پیروی کند نجات است ؛ و درمانى است سود دهنده، و تشنگى را فرو نشاننده. چنگ در زننده را نگهدارنده، و در آویزنده را نجات بخشنده. نه کج شود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که سخن گفت از روى قرآن، و آن که بدان رفتار کرد پیش افتاد- از دیگران-. و من ابتغى العلم فی غیره أضلّه اللّه، فهو حبل اللّه المتین، و نوره المبین، و شفاؤه النّافع ، عصمة لمن تمسّک به، و نجاة لمن تبعه، لا یعوّج فیقام، و لا یزیغ فیتشعّب و لا تنقضی عجائبه، و لا یخلقه کثرة الرّدّ.
  10. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، دانستن اینکه چه چیزی شما را از دینتان خارج می کند، دانش مفیدی است.عوامل انحراف چیست؟آیا دیروز از تلویزیون مصاحبه ای را که با دو قطب کمونیسم در ایران انجام شد شنیدید و اینکه چگونه آنها به دلیل اینکه دانش صحیح و مفید را نیاموخته اند منحرف شدند؟دین ما
      1. من العلم النافع أن تعلم ما یخرجک من دینک. ما هی عوامل الانحراف سمعتم البارحة فی التلفزیون، المقابلة التی أجریت مع قطبین من أقطاب الشیوعیة فی ایران، و کیف أنهما انحرفا لأنهما لم یتعلما العلم الصحیح المفید العلم المفید یقوم على أساس معرفة اللّه، و معرفة الهدف الذی أراده منا، و معرفة ما یخرجنا عن دیننا.
  11. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، به دانشی که برایشان سودمند است گوش خود را بسته اند). سبحان الله: کسانی که از بیهوده روی گردانند، و فرمود: «فَکْرُوا الْحَکْمَةُ فِی الْحَکْمَةً» قرآن از کسانی یاد می کند که چیزهایی را که به آنها سود نمی رساند، و برخی از آنها می آموزند. آنچه به آنها ضرر می رساند و سودی برایشان ندارد. المتقون دانشی را انتخاب می کند که کار می کند
      1. (وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم). یقول سبحانه: الذین هم عن اللغو معرضون و قال (علیه السلام) : «الفکر فی غیر الحکمة هوس» القرآن یذکر الذین یتعلمون ما لا ینفعهم، و منهم من یتعلم ما یضرهم و لا ینفعهم. المتقون ینتخبون العلم الذی ینفع. نهج‏البلاغةنبراس‏السیاسة . ص 90 (     
  12. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم ترس از خدا : بلکه شورای علم نافع و آن است که ترس شما را از خدا زیاد می کند و میل به دنیا را کم می کند بل مجلس العلم النافع ، و هو الّذی یزید فی خوفک من اللّه و ینقص من رغبتک فی الدّنیا. منهاج‏البراعة(الخوئی) ج 13. ص 400

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، ( و ازعلم تا حلم ) یعنی از شوق طلب علم سودمند در آخرت و افزایش آن (و علم در حلم ) یعنی علم آمیخته به حلم      
      1. (و حرصا فی علم) أى و حرصا فی طلب العلم النّافع فى الاخرة و الازدیاد منه (و علما فى حلم) أى علما ممزوجا بالحلم و قد مرّ توضیحه فى شرح قوله و أمّا النّهار فعلماء حلماء. منهاج‏البراعة(الخوئی) ج 12 . ص 136
  2. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، و) علم حکمت عملی : پنجم اینکه در دنیا و آخرت «به دانشی که برایشان سودمند است» که مستلزم کمال قدرت نظری و حکمت عملی است، گوش کردند و از شنیدن سخنان بیهوده و باطل روی گردانیدند. غیبت و آواز و فحشا و زشتی و امثال آن و خداوند متعال آنها را در آن توصیف فرموده است: «وَ الَّذِینَ أَرْطَعُونَ الَّذِینَ الْباطِلِ وَ الَّذِینَ یَشْدَعُونَ الْباطِلِ وَ الَّذِینَ الْباطِلِ» از حرف های بیهوده می گذرند، با وقار می گذرند
      1. (و) الخامس أنّهم (وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم) فی الدّنیا و الاخرة الموجب لکمال القوّة النظریة و الحکمة العملیّة، و أعرضوا عن الاصغاء إلى اللّغو و الأباطیل کالغیبة و الغناء و الفحش و الخناء و نحوها، و قد وصفهم اللّه سبحانه بذلک فی قوله «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» و فی قوله «وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً». منهاج‏البراعة(الخوئی). ج 12. ص 117   

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، یعنى علم مفید، آیه روشن، یعنى نشانه روشن یا نسخ نشده، زیرا متشابه و منسوخ در اکثر موارد از آنها بهره نمى‏گیرد و وظیفه عادلانه، یعنى نظارت بر آن است. واجبات محفوظ از زیاده روی و غفلت و سنت معتبر یعنی مندوبات که نسخ باقی می ماند و بنابر این احتمال مراد از احیای سنت آوردن و رعایت آن است   
      1. أى العلم النافع آیة محکمة أى واضحة الدّلالة أو غیر منسوخة فانّ المتشابه و المنسوخ لا ینتفع بهما غالبا، و فریضة عادلة أى الواجبات المصونة من الافراط و التفریط، و سنّة قائمة أى المندوبات الباقیة غیر المنسوخة، و على هذا الاحتمال فالمراد باحیاء السنّة الاتیان بها و المراقبة علیها. منهاج‏البراعة(الخوئی) ج 10 .ص 363

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم صلاح دوجهان و بعضى گفتند: علم حقایق به اندازه آنهاست و علم نافع است که در دانستن آنچه دارند و دانستن مخالفتشان بیان مى شود. و ابن درید گفت: هر چیزی که به نیاز او می رسد یا از بدی باز می دارد، و گفته شد: آن چیزی که شامل درستی دو جهان بر تربیت است    
      1. و قال بعضهم: هی معرفة الحقائق على ما هى علیه بقدر الاستطاعة و هی العلم النافع المعبّر عنها بمعرفة ما لها و معرفة ما علیها. و قال ابن درید: کلّ ما یؤدّى إلى ما یلزمه أو یمنع من قبیح، و قیل: ما یتضمّن صلاح النّشأتین. منهاج‏البراعة(الخوئی) ج 10. ص 351

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، سپس حکمت علم صانع سبحان و علم مفید در آخرت است و توضیح بیشتر در توضیح باب سوم مختار صد و هشتاد انشاء الله می آید  
      1. ثمّ الحکمة عبارة عن معرفة الصّانع سبحانه و العلم النّافع فی الآخرة و یأتی مزید بیانها فی شرح الفصل الثّالث من المختار المأة و الأحد و الثّمانین إنشاء اللّه تعالى. منهاج‏البراعة(الخوئی) . ج 8 . ص 315  
  2. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم در قلب،: فرمود: درود خدا بر او و اهل علمش باد، علم بر دو قسم است: علم بر زبان، و آن حجت خدا بر خلقش، و علم در قلب، پس علم سودمند است، سلام. بر او و خاندانش باد: می‌فرماید: عالم را در قیامت می‌آورند و در آتش می‌اندازند، آن‌گاه توشه‌اش بیرون می‌ریزد و با آن می‌چرخد، مانند الاغی که دور آسیاب می‌گردد و مردم جهنم با آن گردش خواهد کرد.   
      1. و قال: صلّى اللّه علیه و آله العلم علمان علم على اللّسان فذلک حجّة اللّه على خلقه و علم فی القلب فذلک العلم النّافع و قال علیه السّلام إنّ العالم لیعذّب عذابا یطیف به أهل النّار استعظاما لشدّة عذابه و قال اسامة بن زید سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: یقول یؤتى بالعالم یوم القیامة فیلقى فی النّار فتندلق أقتابه فیدور بها کما یدور الحمار بالرّحى فیطیف به أهل النّار منهاج‏البراعة(الخوئی) ج 6 . ص 185
  3. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، در علومی که شارع از کسب آنها نهی کرده است:
    یکی از سخنانش علیه السلام، هنگامی که تصمیم گرفت به سوی خوارج لشکر کشی کند، به یکی از یارانش گفت: ای امیرالمؤمنین، اگر در این هنگام راه بروی، می ترسم که راه بروی. به آنچه می خواهی - با علم ستارگان –(علم نجوم ) نرس، پس حضرت علیه السلام فرمود: آیا ادعا می کنی که به ساعتی هدایت شده ای که هر کس در آن قدم بردارد بدی را از او دور می کند و از ساعتی که هر کس در آن است بترسد. در آن راه می‌رود زیان می‌بیند، هر که به تو ایمان آورد، قرآن را دروغ گفته، و از یاری خدا برای رسیدن به محبوب و دفع منفور صرف نظر کرده است. به منفعت می رسد و از ضرر مصون است فی العلوم الّتی نهى الشّارع عن تحصیلها: من کلام له علیه السّلام، قاله لأحد أصحابه لما عزم المسیر إلى الخوارج، و قد قال له: إن سرت یا أمیر المؤمنین فی هذا الوقت، خشیت ألّا تظفر بمرادک-  من طریق علم النّجوم-  فقال علیه السّلام: أ تزعم أنّک تهدی إلى السّاعة التی من سار فیها صرف عنه السّوء و تخوّف من السّاعة الّتی من سار فیها حاق به الضّرر فمن صدّقک بهذا فقد کذب القرآن، و استغنى عن‏ الاستعانة باللّه فی نیل المحبوب و دفع المکروه، و تبتغی فی قولک للعامل بأمرک أن یولیک الحمد دون ربّه، لأنّک-  بزعمک-  أنت هدیته إلى السّاعة الّتی نال فیها النّفع، و أمن الضرّ.  معارج‏نهج‏البلاغة  ص398     
  4. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، طلب علم نا فع واجب است : فرمود: علم ارث شریف است، گفتار در علم و فضیلت آن مقدم است و علم نافعی که انسان طلب می کند واجب است (1935) قوله: العلم وراثة کریمة، تقدّم الکلام فى العلم و فضیلته، و العلم النافع الذى طلبه فریضة. کاوشى‏درنهج‏البلاغه  ص129     
  5. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، ریشه‏هاى علم نافع چهار تاست : ازدیگر مشخصه‏هاى متّقین، آن است که گوش‏هاى خود را به هر سخن و صوت لغو و مضرّى نمى‏سپارند، بلکه آنرا وقف سخنان آموزنده، و علومى که نافع آنها باشد، مى‏کنند. از امیر المؤمنین (علیه السلام) در روایت آمده است: «الفکر فی غیر الحکمة هوس» حتى تفکّر کردن هم در امورى که مفید و مطابق با حکمت نیست، نوعى هوس است. و قرآن کریم نیز از کسانى که علومى غیر نافع و لغو را فرا مى‏گیرند انتقاد مى‏کند. «و متّقى مقیّد است که بر اساس نیازهاى فردى و جمعى مورد قبول مکتبش، رشته علمى و تحصیلى خود را تعیین کند. و در کلمات منقول از رسول اکرم  صنقل شده است که حضرتش مى‏فرمود: اللّهم إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع» خدایا، بتو پناه مى‏برم از علمى که بى‏فایده باشد. براى روشن شدن این که علم نافع چه خصوصیاتى و چه تقسیماتى دارد، روایتى را از امام کاظم (علیه السلام) نقل مى‏کنیم که فرمودند: ریشه‏هاى علم نافع چهار تاست. فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة ج 4  ص312     
  6. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، (مردم بر سه قسم اند: دانا، الهى) و اوست که خدا و شریعت او را مى شناسد و به آن عمل مى کند (و آموزنده براى نجات). هر کس در طلب علم سودمند بکوشد و با وجودش به آن روی آورد، او را از آن غافل نکند و بر درد دستیابی صبر کند و شب ها در این راه بیدار بماند، عالم می شود و به شرف علم می رسد. و اگر بر اساس آن عمل کند، خیر و سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود می کند (الناس ثلاثة: فعالم ربانی) و هو الذی یعرف اللّه و شریعته، و یعمل بموجبها (و متعلم على سبیل نجاة). کل من جد فی طلب العلم النافع ، و انصرف الیه بکیانه لا یشغله عنه شاغل، و صبر على ألم التحصیل، و سهر اللیالی فی هذه السبیل-  یصیر عالما و ینال شرف العلم ، و إذا عمل بموجبه فاز بالخیر و السعادة دنیا و آخرة. فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة . ج 4 ص428     
  7. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم مفید غایت آست : اندام های انسان اندام های او هستند که برای کار از آنها استفاده می کند و عضو اصلی بدن انسان گوشه نامیده می شود. وعلم، ادراک و علم است، نه حفظ و نقل، و هر که به گفتار اعتماد کند و برای آگاهی و عمل به آن بسنده کند، سی دی و نوار ضبط شده است. با این تفاوت که این نوار صحبت می کند و نمی شنود، اما حافظ صحبت می کند و می شنود و همچنین دوست دارد به صدای او گوش دهد. و عالم واقعى کسى است که به حفظ و برترى در استدلال بر امثال خود اهمیت ندهد، بلکه به قول وسیله بنگرد و عمل مفید در نظر او غایت استجوارح الإنسان أعضاؤه التی یستعین بها على العمل، و العضو الرئیسی فی جسد الإنسان یطلق علیه الرکن. و العلم فهم و درایة، لا حفظ و روایة، و من وثق بالکلام و اکتفى به عن الوعی و العمل فهو اسطوانة و شریط مسجل.. و الفرق ان هذا الشریط یتکلم و لا یسمع، أما الحافظ فإنه یتکلم و یسمع، و أیضا یحب الاستماع الى صوته.. و العالم حقا هو الذی لا یهتم بالحفظ و التفوق بالجدال على الأقران، بل ینظر الى الألفاظ کوسیلة، و العمل النافع هو الغایة فی نظره.  فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة ج 4.  ص312     
  8. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، (آنها خودشان بر دانشی که برایشان سودمند است ایستادند). جز حقیقت و حکمت را تقدیس نمی کنند و فقط به دانش مولد اهمیت می دهند، زیرا هیچ دینی بدون علم نیست و کسی که بدون علم کار کند بیش از آن که اصلاح کند فساد می کند (وقفوا أنفسهم على العلم النافع لهم). لا یقدسون إلا الحق و الحکمة، و لا یهتمون إلا بالعلم المنتج، إذ لا دین بلا علم، و العامل بغیر علم یفسد أکثر مما یصلح‏ .فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة ج 1 ص449     
  9. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم مفید و عمل صالح، زیرا دنیاى خدا و راه رضاى او و بهشت ​​است و دلیلى بر آن نیست جز اینکه خداوند سبحان خیر آخرت را به خیر دنیا پیوند داده است. و شرّ آن با شرّش، و هر کس به اندازه ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید - 8 زلزله. و فرمود: و هر کس در دنیا نابینا باشد در آخرت نابینا و از راه منحرف است.72 الاسراء.و العلم النافع ، و العمل الصالح فهی دنیا اللّه و سبیل رضوانه و جنانه، و لا شی‏ء أدل على ذلک من أنه سبحانه و تعالى ربط خیر الآخرة بخیر الدنیا، و شرها بشرها، قال عز من قائل: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ-  8 الزلزلة. و قال: وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِیلًا-  72 الاسراء
  10. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم مفید برای یک زندگی بهتر، از دین در هسته است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان. و هر کس در مقابل علم مفید یا هر کاری که زندگی را از یک جهت اصلاح می کند بایستد خواه ناخواه دشمن خدا و دین خداست. چگونگی و اصلاح، اولین هدف پیام پیامبران و پیامبران است ..الانسان الى حیاة أفضل فهی من الدین فی الصمیم، مسلما کان أم غیر مسلم. و من یقف ضد العلم النافع أو أی عمل یصلح الحیاة بجهة من الجهات فهو عدو للّه و دین اللّه، أراد ذلک أم لم یرد. کیف و الاصلاح هو الغایة الأولى من رسالة الرسل و الأنبیاء. فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة ج 1 ص449     
  11. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم،  وجوب علم مفید : و چون معتقدم و معتقدم اسلام فقط برای صلاح و سعادت انسان تشریع شده است و علم مفید برای او فضیلت و واجب است و تلاش برای زندگی بهتر عبادت و جهاد است، همین عقیده بود. در تبیین رویکرد بر من تحمیل شد و مرا فراخواند که هر کلمه یا جمله ای از آن را در صورتی که معنای ظاهری کلام تحمل می کند و به آن اشاره می کند از طریق این بینش توضیح دهم و لأنی أدین و أعتقد بأن الإسلام ما شرع إلا لخیر الإنسان و سعادته، و انه من أجله یعتبر العلم النافع فضیلة و فریضة، و العمل لحیاة أفضل عبادة و جهادا-  فقد فرض علیّ هذا الاعتقاد نفسه فی شرح النهج، و دعانی أن أفسر کل کلمة أو جملة منه من خلال هذه الرؤیة إن تحملها ظاهر الکلام و أشار الیها. فی‏ظلال‏نهج‏البلاغة ج 1  ص182     
  12. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، و به دانشی که برایشان سودمند است بشنوید - و گوش فر درند با آن علم من مانند بایشان سود بخش است، در دنیا و آخرت، مستلزم کمال قوت نظری و حکمت عملی، استمداد از علوم الهی، قرآنی است. آیات و احادیث نبوی و سخنان معصوم و حکیمانه و بطالت پوچ و بیهوده های عجیب و غریب. و از آنچه پنهان و سرود و ناپسند است نقش و روایت و تعلیم قرآن برانگیخته می شود: و الذین اعترافوا البیه الباطل، چون قدیس، گویی بیهوده از ذهن من دور می شود..و وقفوا اسماعهم على العلم النّافع لهم-  و گوش فرا دارند به علمى که بایشان سود بخش است، در دنیا و آخرت که موجب کمال قوّه نظریّه و حکمت عملیّه است از علوم الهیّه و آیات قرآنیّه و احادیث نبویّه و معصومیّه و کلام حکیمانه و از لغو و اباطیل بیزار. و از شنیدن غیبت و غنا و فحش دور و کنار، و اینست تعلیم قرآن: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ رستگاران کسانیست که از لغو اعراض مى‏نمایند. شرح‏نهج..(مدرس‏وحید) ج 12 ص23

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، پنجم: سماع آنها بر شنیدن علم مفید است که فضیلت عدل در قوه سماع است. علوم نافع آن است که کمال قوه نظری علم الهی و متناسب با آن چیست و کمال قوه عملیه که حکمت عملی است..الخامسة: وقوفهم أسماعهم على سماع العلم النافع، و هو فضیلة العدل فی قوّة السمع. و العلوم النافعة ما هو کمال القوّة النظریة من العلم الالهیّ و ما یناسبه و ما هو کمال للقوّة العملیّة و هی الحکمة العملیّة. شرح‏نهج..(مدرس‏وحید) ج 12 ص23    
  2. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، خیر درعقل وعلم مفید : نیکی: آنچه در آن نوشته شده است، مانند عقل، عدل، علم و چیز مفید، و شر مخالف آن است، پس از او جهنم است، و بعد از بهشت ​​بدی نیست، و خیر و شر مقید است. برای یکی خوب است و برای دیگری بد، مانند مالی که ممکن است برای زید خوب باشد و برای عمر بد..الخیر: ما یترتّب فیه الکل کالعقل و العدل و العلم و الشی‏ء النافع ، و الشر ضده قیل الخیر ضربان: خیر مطلق و هو أن یکون مرغوبا فیه بکل حال و عند کل أحد، کما وصف علیه السلام به الجنة فقال: لا خیر بخیر بعده النار و لا شر بشر بعده الجنة، و خیر و شر مقیّدان و هو یکون خیرا لواحد و شرّا لآخر، کالمال الذی یکون ربما کان خیرا لزید و شرّا لعمر. شرح‏نهج..(القرن‏الثامن) ص281

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم نافع  در نظم جهان و با جست و جو و بررسی وادی دل ها و مهجوریت، آب حیات را طلب می کنند که علم نافع آن در منظم بودن شرایط زندگی و بهره گیری از آسایش قیامت است. از نجاست هایی که آنها را سیاه می کند و جز با عرضه آن قادر به استخراج آن نیستند..و یطلبون ماء الحیاة الذی هو العلم النافع لها فی انتظام أحوال المعاش و اغتنام ارتیاش المعاد، بالبحث و الفحص عن أودیة القلوب و تخلیتها عن الأدناس المسوّدة لها، فلا یقدرون على استخراجه إلّا بامداده. شرح‏نهج..(القرن‏الثامن) ص113     

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم مفید همان چیزی است که اسلام به آموختن و تعلیم آن سفارش و سفارش کرده است و علم بیهوده نهی کرده بلکه نهی کرده است. بنابراین ما شاهد نهی از سحر و جادو و فال و سایر علوم مضر یا بیهوده هستیم و در عین حال امر به ضرورت فهم و ادب و امر به شایستگی در برخی از رشته های علمی که جامعه در هدایت زندگی و اجتماعی فاقد آن است و به آن نیاز دارد. حرکتی مانند پزشکی و مهندسی و هر چیزی که برای جامعه مسلمانان نیرو، عزت و مصونیت ایجاد می کند..إن العلم النافع هو الذی حث علیه الإسلام و أمر بتعلمه و تعلیمه، أما العلم غیر النافع فإنه نهى عنه بل منعه. و لذا نراه منع السحر و الشعوذة و الکهانة و غیرها من العلوم المضرة أو التی لا نفع فیها، بینما أمر بوجوب التفقه و الأدب و أوجب الاختصاص کفائیا فی بعض مجالات العلوم التی یفتقر إلیها المجتمع و یحتاجها فی تسییر دفة الحیاة و الحرکة الاجتماعیة کالطب و الهندسة و کل ما یوفر للمجتمع المسلم القوة و العزة و المنعة. شرح‏نهج..(السیدعباس) ج 4 ص283
  2. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، دانش سودمند: و گوش خود را بر دانشی که برایشان سودمند است ببندند) تا آنچه را که در زندگی و قیامت مفید است، بدون هیچ ضرر و زیان دیگری بردارند و به غیبت و غیبت و فحاشی و آواز گوش ندهند. فقط کار می کند.. (و وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم) فهم یلتقطون ما ینفع فی المعاش و المعاد دون ما سواه مما یضر و یؤذی فلا یستمعون إلى غیبة و لا نمیمة و لا فحش و لا غناء و ما أجمل تعبیر «وقفوا» التی تتجمد عندها الأسماع لتصغى لما ینفع فحسب... شرح‏نهج..(السیدعباس)ج 3 ص357
  3. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، اطلاق علم : از آنجا که حقیقت قناعت، سکون نفس انسان است و محبت، گرایش او به سوی منفعت است، پس اطلاق آنها به علم، اطلاق اسم واجب بر مکلف و نیز اطلاق واژه کراهت و غضب است. در حق او حق تعالی به علم خاص اوست.. إذ کانت حقیقة الرضا هى سکون النفس الإنسانیّة و المحبّة میلها إلى النافع فإطلاقهما على العلم إطلاق لاسم اللازم على الملزوم، و کذلک إطلاق لفظى البغض و الغضب فی حقّه تعالى على علمه المخصوص. شرح‏نهج..(ابن‏میثم)ج 4 ص171
  4. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، پنجم: استماع آنها به علم نافع و فضیلت عدل در قوه سمع است و علوم مفید آن چیزی است که کمال قوه نظری علم الهی و مقتضی آن است و کمال قوه عملیه که عملی است. خرد، همانطور که قبلا توضیح داده شد..الخامسة: و قوفهم أسماعهم على سماع العلم النافع
      1. و هو فضیلة العدل فی قوّة السمع، و العلوم النافعة ما هو کمال القوّة النظریّة من العلم الإلهى و ما یناسبه، و ما هو کمال للقوّة العملیّة و هى الحکمة العملیّة کما سبق بیانها.
  5. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علم مفید اخروی است : حکمت در زبان شریعت، علم مفید اخروی است و شاید بتوان آن را کلی تر از آن نامید. سپس اوصاف آن را ذکر کرد: اول: حیات قلب مرده است و روایت شده که قلب در علم عرفان روح انسان است و برای حکمت اصطلاح حیات و وجه را به عاریت گرفته است. شباهت این است که زندگی، وجود و بقای دل دارد، همچنان که خرد، بقای انسان و سعادت او در دو خانه را دارد..و الحکمة فی لسان الشریعة هى العلم النافع فی الآخرة، و قد یطلق على ما هو أعمّ من ذلک. ثمّ ذکر لها أوصافا: الأوّل: أنّها حیاة للقلب المیّت، و قد مرّ أنّ القلب فی عرف العارفین هى النفس الإنسانیّة، و استعار للحکمة لفظ الحیاة، و وجه المشابهة کون الحیاة بها وجود القلب و بقائه کما أنّ الحکمة بها بقاء الإنسان و سعادته فی الدارین، شرح‏نهج..(ابن‏میثم)ج 3  ص158     

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم،علم وایمان : سپس فرمود: و با ایمان، علم محفوظ می‌ماند - و آن هم به این دلیل که عالم در حالی که با علم خود کار نمی‌کند - از آنچه می‌داند سودی نمی‌برد، بلکه از آن زیان می‌بیند. افراط در ضرر - پس گویا علمش خراب است و سکنی ندارد - اما با ایمان که ادای تکلیف است - و پرهیز از زشتی بنابر عقیده ما - زندگی می کند یا اعتقاد و علم بر اساس عقیده است. از دیگران - یا قول زبانی به قول دیگران است - و آموزه ما محتملتر است - زیرا بنای دانش فقط از طریق کار اعضا و اعضاء است - و بدون آن علم بر ویرانه های خود همان طور که بود می ماند...ثم قال (علیه السلام) و بالإیمان یعمر العلم -  و ذلک لأن العالم و هو غیر عامل بعلمه-  غیر منتفع بما علم بل مستضر به غایة الضرر-  فکأن علمه خراب غیر معمور-  و إنما یعمر بالإیمان و هو فعل الواجب-  و تجنب القبیح على مذهبنا-  أو الاعتقاد و المعرفة على مذهب غیرنا-  أو القول اللسانی على قول آخرین-  و مذهبنا أرجح-  لأن عمارة العلم إنما تکون بالعمل من الأعضاء و الجوارح-  و بدون ذلک یبقى العلم على خرابه کما کان- شرح‏نهج..(ابن‏أبی‏الحدید) ج 9 ص202
  2.  وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، دانش سودمند : به دانشی که برایشان سودمند است گوش می‌دادند، و جان‌هایشان در مصیبت از آنان فرود می‌آید، همچنان که در رفاه فرود می‌آمدند، و اگر مدتی که برایشان مقرّر شده نبود، ارواحشان برای یک پلک زدن در بدنشان ساکن نمی‌شد. یک چشم..وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم، نزّلت أنفسهم منهم فی البلاء کما نزّلت فی الرّخاء، و لو لا الأجل الذی کتب علیهم لم تستقرّ أرواحهم فی أجسادهم طرفة عین. روائع‏نهج‏البلاغة ص185
  3. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، گفتارعلم با عمل :و به دانشی گوش دادند که برایشان سودمند است. و از روی علاقه به علم، و علم در حلم ، وحلم  را با علم و گفتار درعمل می آمیزد.. خطبه 193 184 وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ، وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ، یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ‏ بالْعَمَلِ. الدلیل‏على‏موضوعات‏نهج‏البلاغة، ص 808
  4. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، بندگان خدا حافظ علم و بدان که بندگان خدا حافظ علم او و پاسداری از امان او و تسبیح چشمان او هستند. وفا را می بینند و محبت می کنند و با روایتی اصلاح می شوند و با صلاحی رها می شوند و راهی نیست. بر آن خلقت و خلقت خود را آفریدند، پس او را دوست می دارند.. خطبه 214 205 وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفَظِینَ عِلْمَهُ، یَصُونُونَ مَصُونَهُ، وَ یُفَجِّرُونَ عُیُونَهُ. یَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلَایَةِ، وَ یَتَلَاقَوْنَ بِالْمَحَبَّةِ،
  5. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، زندگی علم : در آن از آل محمد ـ صلوات الله علیه و آله ـ  زندگی علم و مرگ جاهلیت یاد می کند. خواب آنها به شما از دانش آنها، ظاهر ظاهری آنها در مورد باطن و سکوت آنها در مورد قضاوت منطقه خود می گوید خطبه 239 239 یذکر فیها آل محمد-  صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ-  هُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ، وَ مَوْتُ الْجَهْلِ. یُخْبِرُکُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ، وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِکَمِ مَنْطِقِهِمْ.
  6. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم،همانا برای هر پیروی امامی است که از او پیروی می کند و به نور علمش منور می شود نامه 45 45 أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً، یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ.
      1. و علما را بیشتر مطالعه کن و با خردمندان گفتگو کن، در تأیید آنچه امر کشورت با آن مصالحه شده است، و اقامه آنچه که زاهد ساخته است نامه 53 53 وَ أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَ مُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ بِلَادِکَ، وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ.
  7. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، فقیه همه فقیهی : و او علیه السلام فرمود: فقیه همه فقیهی است که مردم را از رحمت خدا مأیوس نکند و از روح خدا ناامید نکند و به فریب خدا ایمان نیاورد قصار 90 87 وَ قَالَ علیه السلام: الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ. الدلیل‏على‏موضوعات‏نهج‏البلاغة، ص 809

 

  1. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، سه نفر: عالم ربانی. مردم سه دسته اند: عالم ربانی، دانش آموز در راه نجات، و وحشی غوغاگر، پیرو هر غرغری.. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ‏ رَبَّانِیٌ‏ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ بِطُولِهِ إِلَى آخِرِه‏.. قصار 147 139
  2. وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم، علماء تا روزگار باقى : اى کمیل، سود مال با زوال آن از بین مى‏رود، اى کمیل، مال اندوزان مرده‏اند، و علماء تا روزگار باقى است پایدارند، ظاهرا وجودشان مفقود است، ولى‏ امثال و یادگارهایشان در دلها موجود است.آه آه همانا در اینجا- و با دست اشاره به سینه‏اش فرمود- دانشى فراوان نهفته است که کاش افرادى شایسته فرا گرفتن آن مى‏یافتم، بلى، بآدم زیرک و تیزهوش دسترسى دارم ولى در مورد این دانش ویژه از او اطمینان ندارم که مبادا ابزار دین را براى دنیاى خود بکار گیرد، و با دلائل الهى بر آفریدگانش، و با نعمتهاى خداوند بر بندگانش غلبه کند، تا در نتیجه بندگان ضعیف خدا او را بجاى ولىّ حق دوست نزدیک خود بگیرند. المفید، ص: 249..یَا کُمَیْلُ مَنْفَعَةُ الْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ یَا کُمَیْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ- وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ- هَاهْ هَاهْ‏ إِنَّ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَعِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى أُصِیبُ لَهُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ یَسْتَعْمِلُ آلَةَ الدِّینِ فِی الدُّنْیَا-
    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

 

 

 

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی