قرآن : جلسه دهم تفسیرسوره یس:حضرت استاد ، قضیه اتاکیه، حضرت موسی دو نفررا فرستاد به یک شهری بنام شهر انتاکیه که الآن یکی از شهرهای بزرگ ترکیه که حضرت موسی دو نفررا فرستاد به شهر انتاکیه،
چهارشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۲۱ ب.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- جلسه دهم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری9/10/1389 پنجشنبه 24محرم .
- وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (13)
- إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ (14)
- قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ (15)
- این آیات که 18 آیه است، در باره یک قضیه است، معلوم می شود قضیه مهم است، درباره 18آیه نازل شده به اش می گویند قضیه اتاکیه،
- حضرت موسی دو نفررا فرستاد به یک شهری بنام شهر انتاکیه که الآن یکی از شهرهای بزرگ ترکیه که حضرت موسی دو نفررا فرستاد به شهر انتاکیه،
- انتاکیه، که الآن یکی از شهر های بزرگ ترکیه است، خیلی شهر حساسی بوده معلوم می شود، این دو پیامبر تبلیغی نه تشریعی
- که پیامبرهای اولی العظم زیردستشان تبلیغی بود وخیلی هم بودند، نظیرروحانیت الآن است که سربازان امام زمانند، همان وقتها هم پیامبر هزارها پیامبربنی اسرائیل زیر دست حضرت عیسی بودند،
- هزارها پیامبر زیر دست حضرت ابراهیم بودند 124000 هزار ها مثل قضیه لوط ، هزارها پیامبراین جوری بوده،
- هزارها پیامبر زیردست حضرت موسی وحضرت هارون ، هزارها پیامبر زیردست ابراهیم، قصیه، لوط تا آخر،
- حضرت عیسی ازآن پیامبر هاش دونفرروحانی دونفر مبلغ را فرستاند، فرقش باروحانیت الآن باید زحمت بکشند دوبال هم تقوی وهم عمل بازحمت چندین سال کسب دوبال بکنند با زحمت وخون جگرتابتوانند تبلیغ کنند،
- اماپروردگارعالم به آنها هم علم وهم عصمت بهشان می داد، که به آنها لدنی می گویند درروایت داریم که این روحانیت افضل ازروحانیت تبلیغی هستند که هم تبلیغ قرآن هم تبلیغ پیامبرمی کنند،
- آنها تبلیغ حضرت عیسی می کردنند، این دونفر آمدند، به شهر انتاکیه ، آمدند ومعجزه می کردند، یعنی کورمادرزاد شفاء می دادند،
- یعنی درناعلاج مثل پیسی وبرس علاج می دادند،این دونفر آمدند کارشان شروع کردند، نگرفت، مردم زیربارنرفتند، خبردادند که کارمان نگرفت،
- حضرت عیسی یک قوی ترفرستاد اتاکیه، ببیند چه جور می شود، نشد، سومی فرستاد نشد سروصدا درست شد،
- ارازل واوباش درمقابلشان قد علم کردند،هرچه گفتند فایده ای نداشت بلاخره دریک جلسه همه جمع شدند، اینها چه می گویند، آنها چه می گویند، اینها می گفتند ما ازطرف خدا آمدیم، به شما می گوئیم بت نپرسستید، می گوئیم آدم باشید،
- می گوئیم ارازل واوباش بازی را کناربگذارید، ما معجزه داریم مرده زنده می کنیم، کورشفاء می دهیم، معجزه کردند، کورشفا دادند، زیربارنرفتند، نرفتند، اگرانسان قابل انعطاف باشد زیربارمی رود،
- اگردل قابل انعطاف نباشد زیربار نمی رفتند، دیگر هرچه کنند زیربار نمی رود، دروری می گوید، ایکاش حرف حسابی می زدند درمقابل حرف حسابی، آنها خدا، حقیقت، واقعیت، کارخوب کردن ، کاربد نکردن،
- حرف حسابی ازطرف خدا، ما ازطرف حضرت عیسی معجزه او را ما داریم، مرده زنده می کنیم، شما نمی توانید بکنید، کورمادرزاد شفا می دهیم شما نمی توانید، خوب بیائید به گروید به ما هوچی بازی در می کردند،
- می گفتند ، آمدید بلا برای ما آوردید، اصلا خشک سالی برای خاطرشما ست، می گفنتد شما شوم هستیید
- می گفتند خودتان شوم هستید، گناه نکنید باران می آید، مثل دم اسب، اگرنکبت وبدبختی دارید، خودتان کسب کرده اید،
- آدم های خوبی بشوید، رفع می شود بلا رفع می شود خشک سالی، اگرمتقی شدید ازجائی که گمان ندارید خدا من حیس مالا یحتسب زیاد نعمت می کند،
- اما زیربارنمی رفتند،به جای زیربار رفتن مسخره می کردند، ارازل واوباش سنگشان میزدند، حرف نا مربوط می زدند،
- یک نفر از مصتضعفین است ازآن محله های دورآمد، یک آدم معمولی اسمش را می گذارند بنام حبیب نجار، اول ایمان آورد، آمد از دور، گفت: آی مردم حرف حسابی دارند،
- علاوه برحرف حسابی معجزه هم دارند، کورشفامی دهند، مرده زنده می کنند، حرف حسابی می زنند، ازتان هم هیچ نمی خواهند، پول هم ازتان نمی خواهند، دیگرچه می خواهید؟ بیائید بگروید،
- آمدند ارازل واوباش ها را روکار کردند، ریختند نابودش کردند، بلاخره او را کشتند، قرآن می فرماید: یک دفعه صیحه ای از آسمان یک زمین لرزه صدای عجیب دار این افرادی که ریختند وحبیب را کشتند، نابود شدند، حبیب نجار را کستند نابود شدند،
- ما بقی ها زیرباررفتند زیربارنرفتند ، بیدارشدند؟ زیربا نرفتند! بیدارنشدند! خدا نکندآدم لجبازشود، الاغ های سیاه حاضرند خودشان را به کشند تا به صاحبشان ضرربزنند،
- به قول اصفهانی ها به خاطریک دستمال حاضراست قیصریه راآتش بزند،
- آیا خدا دست برمی دارد؟ نه ، اگرزیربار خدا رفتند که سعادتمند، اگرنرفتند مخصوصا تا انبیاء را نکشندشان دست برنمی دارند،
- از این جهت حضرت عیسی قوی تر فرستاد، شخصی بنام شمعون یکی ازقوی ترین ازراه دیگروارد شد بر دربارآمد ودربزرگان وامناء جا وا کرد، کم کم با یک تلطف ومهربانی یکی دو سه روزی ،
- یک روزگفت این دوسه تا چه می گویند، گفتند شما بت نپرستید وشما خدا پرست باشید، گفت این ها گتره ای می گویند ؟ گفتند که نه اینها معجزه هم دارند، گفت، پس چرا زیربارشان نمی روید، گفت بیاوریدشان ، به شان حرف به زنید،
- آن دوسه نفر را آوردند، گفته بود نگوئید که من از طرف شما هستم ، گفت شما چه می گوئید، گفتند ما از طرف عیسی آمدیم،
- حضرت شمعون گفتند ما ازطرف خدا آمدیم، ازطرف حضرت عیسی آمدیم، می گوئیم بت نه خراقت نه، خدا آری بدی نه ، تعاون آری، بلاخره آمدیم که بگوئیم آدم بشوئید، ازتان هیچ چیزنمی خواهیم، توقع نداریم، معجزه داریم،
- درمقابل حضرت شمعون یک مرده را زنده کردند، ویک کورمادرزا هم شفادادند، ورفتند این طرف آن طرف یک پیسی را آوردند شفادادند
- گفت حالا دیگه چی، جلسه جلسه انعطافی شد، اما زیربار نرفتند آن ارازل واوباش، وهوچی بازی کردند، وزیربار نرفتند که نرفتند، وآن4 پیامبر را هم کشتند،
- پروردگارعالم هم بلا برایشان نازل کرد، هم بلای آسمانی، هم بلای زمینی، این را که بدانید پروردگارعالم خیلی حلیم است، خدا رحمت کند، مرحوم آقای اراکی نمازجمعه را واجب می دانستند، بعضی اوقات ها علیه طاغوت هم صحبت می کردند،
- اما این طورمی گفت ای مردم خدا دیرگیراست، اما سخت گیراست، خدا دیرمی گیرد اما سخت می گیرد، خدا می فرمایند من لشکر کشی نمی کنم ، شما هی بدی می کنید، بدی می کنید، من صبر می کنم، صبر می کنم،
- ناگهان با یک صدای آسمانی، یک زلزله شما را نابود می کنم، خدایا به حق این قرآن ورحمانیت توفیق بندگی به همه ما عنایت به فرما
- دشمنان ما همه نابود بگردان. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان .
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۴/۱۵