کتاب یک. دو. سه ...2 اولین علم مفید خدا شناسی است: قَالَ الصَّادِقُ (ع): وجدت علم الناس فی أربع أحدها أن تعرف ربک و الثانی أن تعرف ما أراد منک
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۳۵ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
کتاب یک. دو. سه ...2
- اولین علم مفید خدا شناسی است: قَالَ الصَّادِقُ (ع): وجدت علم الناس فی أربع أحدها أن تعرف ربک و الثانی أن تعرف ما أراد منک و الثالث أن تعرف ما صنع بک و الرابع أنتعرف ما یخرجک من دینک أعلامالدین، ص 88. اول اینکه خدا را بشناسیم. آیا واقعاً در این جهان هستى شعورى حاکم است یا خیر؟ وجود نظم به ما مىگوید شعور حاکم است.
- اولین مرحله علم، شناخت خداست : شما وقتى مىخواهید شیر توى ظرف بریزید اول ظرف را مىشویید چون ظرف نشسته را هرچه شیر بیشتر توى آن بریزى فساد آن بیشتر است اینکه امام مىفرماید اگر انسان علم توحید را بگوید ممکن است منحرف باشد، علم توحید در ظرف نشسته. اول باید خدا را بشناسیم آنوقت اگر خدا را شناخت همه کارهایش در خط رضاى اوست.
- اولین تشویق کننده خداست اولین مشوق خود خداست. خداوند خیلى تشویق کرده است. مکرر گفته است: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ» (مائده/ 42) «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ» (آل عمران/ 76)، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» (بقره/ 222) من دوستتان دارم. این تشویق است.
- اولین گزینش کننده خداست : اولین هستهى گزینش در عالم خود خداست. خدا پیغمبران را برمىگزیند. گاهى هم به پیغمبرها مىگوید: چرا تو را انتخاب کردم؟
- اولین محاکمه در تاریخ : بعد از پیغمبر اولین محاکمه را حضرت فاطمه تشکیل داد. تشکیل دهندهى اولین دادگاه فاطمه بود. دادگاه چه بود؟ آمدند فدک را از فاطمه گرفتند،
- اولین سطر وصیت نامه امام همان وصیت نامه پیغمبر است :اولین سطر وصیت نامه همان وصیت نامهى پیغمبر است، چون وصیت نامهى حضرت امام عین وصیت نامهى رسول خداست. پیغمبر اسلام در وصیت نامه فرمود: «إِنِّى تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَیْتِى وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ» (إرشادمفید، ج 1، ص 231)
- اولین وظیفه براى حل اختلافات گذشت است : براى حل اختلافات خانوادگى راه هایى هست که برایتان عرض مىکنم چند تایش را، یک وظیفهاى دولت و مسئولین دارند، یک وظیفهاى خود آدم دارد. یک وظیفهاى مردم دارند. حل اختلافات، حل اختلافات، یکى خود ما باید حل کنیم، یکى مردم باید حل کنند. یکى هم دولت. خود ما چه جورى حل کنیم؟ آقا گذشت، گذشت، عفو، قرآن مىگوید: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/ 63) آدمهاى خوب کسانى هستند که اگر یک برخورد بدى هم باهاشان شد این انتقام نکشد «قالُوا سَلاماً»،
- اولین شهید کربلا مسلم بن عقیل : مسلمبن عقیل را بىوفایى کردند. هجده هزار نفر با او بیعت کردند. بعد در یک غروبى یک خانمى به نام طوعه آمد گفت: آقا خانهتان برو. مگر نمىدانى حکومت نظامى است؟ ایشان گفت: من جایى ندارم بروم. گفت: شما چه کسى هستى؟ گفت: من مسلمبن عقیل هستم! گفت: ا ... کلى جایزه تعیین کردند هرکس شما را بگیرد، پس در خانه من بیا. تازه این خانمى که مسلم را راه داد، پسرش دربارى بود. جزء یاران ابن زیاد بود. و بالاخره پسر متوجه شد. مسلم را گرفتند. بعد مسلم را دارالاماره بردند. چقدر، آنقدر این مسلم را سنگباران کردند، البته خود مسلم هم شجاع بود. وقتى او را گرفتند همان لحظه با 35 نفر درگیر شد، الحمدلله 35 نفر را کشت. اما در عین حال بالاخره یک نفر که نمىتوانست مقاومت کند. او را گرفتند. وقتى سنگ بارانش کردند، لب پاره شد. دندان شکست. آب خواست بخورد، تا رفت آب بخورد خونها در ظرف ریخت. گفت: خدا اراده کرده من تشنه شهید شوم.او را بالاى پشت بام بردند سرش را بریدند. بدنش را در کوچه انداختند. طناب به پایش بستند و او را در کوچهها کشاندند. این سفیر امام حسین را،
- اولین قدم عرفان نماز است : خلاصه اینکه نماز مثل نخى است که از تمام دانههاى اسلام عبور کرده است. حالا شیطان مىآید و این نخ را پاره مىکند. نخ که پاره شد همه دانهها مىریزد.
- اولین معلم خداست : «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (الرحمن/ 1 و 2) خداى رحمان معلم است علم مال خداست، «یُعَلِّمُهُمُ» (بقره/ 129) مال پیغمبر است، «عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوى» (نجم/ 5)
- برهنگى، نتیجه اولین گناه بشر : دشمن ما شیطان است که با وسوسه خود آدم و حوا را فریب داد و آنان را به کارى وادار کرد که موجب کنار رفتن پوشش بهشتى آنان گردید آرى برهنگى اولین برنامه شیطان و اولین نتیجه عصیان انسان بود که آدم و حوا خدا گفت این غذا را نخور خورد یک مرتبه لباسهایش ریخت برهنگى سیلى الهى است که اولین سیلى را آدم و حوا خورد.
- حمد خدا، اولین کلام زینب (س) در برابر یزید : خطبه شاماش را برایتان معنا کنم مىگوید که: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین» (فاتحه/ 2) اول حرفش مىگوید خدا را شکر ما وقتى شکممان سیر است مىگوییم خدا را شکر. زینب (س) در حال گرسنگى هم گفت خدا را شکر. در حالى که همه سختىها دیده، پیاده و سواره از کربلا تا کوفه از کوفه تا شام دهها روز اسارت، در به درى داغ خطر نیش همه را تحمّل کرده باز مىگوید: «الْحَمْدُ لِلَّه»
- اعلام جانشینى امام على در اولین دعوت پیامبر: در همان جلسه اول فرمود اولین کسى که به من ایمان بیاورد او جانشین من است و اول کسى که ایمان آورد امیرالمؤمنین بود.
- فرمان فرهنگى، اولین فرمان الهى : خوب، به گفته مشهور اولین آیاتى که بر پیغمبر نازل شد همین پنج آیه اول سوره «اقْرَأْ» هست.
- خداوند، اولین معلم بشر : «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ»، «عَلَّمَ» یعنى معلم اصلى خداست. یک سخنى از امام نقل مىکنم که نصفش را من مىگویم نصفش را شما، معلمى شغل انبیاست. درست است معلمى شغل انبیاست حرف درستى است، اما یک چیز دیگر هم هست، معلمى شغل خداست، چون «وَعَلَّمَ آدَمَ» خدا «عَلَّمَ» پس معلمى قبل از انبیا شغل خداست. «الرَّحْمَانُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (رحمن/ 1- 2) پس معلمى اول شغل خداست، به چه دلیل؟ «الرَّحْمَانُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، «عَلَّمَ آدَمَ» بعد شغل پیغمبر است، «یُعَلِّمُهُمْ»، «وَیُزَکِّیهِمْ» (بقره/ 129) شغل جبرئیل هم هست، «عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى» (نجم/ 5)
- اولین برنامه پیامبران، رفع ظلم از مردم : اولین پیام موسى این بود که به فرعون گفت: «فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنى إِسْرائیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُم» (طه/ 47) اى فرعون! بنى اسرائیل را آزاد کن. تو حق ندارى «لا تُعَذِّبْهُم» حق ندارى اینها را عذاب کنى.
- اولین اصل دین : توحید که اولین اصل دین است، زمانى نمادین مىشود که حاکم جامعه، امام معصوم باشد وگرنه به جاى توحید، شرک و طاغوت سبز مىشوند. نبوّت و شریعت زمانى پابرجا مىماند که رهبرى معصوم آن را حفظ کند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقههاى شخصى آمیخته شده و وحى از اعتبار مىافتد.
- اصل اول اصول دین یعنى ایمان به یگانگى خدا که دلیل ساده دارد. اگر شما به یک نقاش بگویى، سر خروس را بکش. به نقاش دیگر بگویى شکم خروس را بکش و به نقاش بعدى هم بگویى پاى خروس را بکش. وقتى که این تصاویر را کنار هم بگذاریم با هم هماهنگ نخواهند بود. از هماهنگى مىفهمیم که نقاش یکى است. امام صادق (ع) مىفرماید: «و اتِّصَالُ التَّدْبِیرِ» (توحید صدوق، ص 250) اتصال تدبیر یعنى اینکه تدبیر با هم هماهنگ است. هماهنگى یک ساختمان دلیل بر این دارد که معمار یکى است. اگر یک گوشهاى از هر ساختمانى را یک نفر بسازد، این مجتمع هماهنگ نخواهد بود.
- اصل اول در اصول دین : توحید یعنى: ایمان به یگانگى خداوند. توحید یعنى: نفى هوسها. کسى که هوا پرست است، از مدار توحید خارج است. «أفرأیتَ مَن إتّخَذ إلهَه هَواه» آرى، کسانى که از هوسهاى خود پیروى مىکنند، در حقیقت خداى آنها، هواى نفس آنان است. توحید یعنى: نفى طاغوتها. شعار و هدف تمام انبیا این بود: «أن اعبدوا اللّه و اجْتَنبوا الطّاغوت» توحید یعنى: نفى نظامهاى طاغوتى. امام رضا علیه السلام پس از آنکه مجبور شد ولیعهدى مأمون را بپذیرد، در جلسه علنى و در برابر همه مردم شرط کرد که در نظام مأمون عزل و نصبى و دخالتى نکند.
- توحید یعنى : خطّ بطلان کشیدن بر تمام افکار التقاطى و ردّ تمام ایسمها و مکتبهایى که از مغزهاى بشرى برخاسته است.توحید یعنى: قطع تمام روابطى که سبب سلطه وسرپرستى بیگانگان است. توحید یعنى: نفى فرمان کسى که دستورش با دستور خدا هماهنگ نباشد. توحید یعنى: قبول رهبرى کسانى که خدا رهبرى آنان را امضا کرده است. توحید یعنى: نق نزدن به دستورات خدا، تسلیمبودن وبندگى در پیشگاه او. خلاصه توحید یعنى: سرکوبى بتهاى درونى و بیرونى، بت عنوان، بت مدرک، بت مقام، بت مال، تا هیچ یک از آنها ما را از مدار حقّ و پیروى از راه حقّ باز ندارد. توحید یعنى: خالص کردن فکر و عمل از هرگونه شریک و همتایى براى خدا. نه شرکِ نظرى و نه ریاى عملى. بلکه هم انگیزه و هدف تنها خدا باشد، و هم نفس کار، خدایى و الهى.
- اولین و مهمترین اصل 1- یکتایى و یگانگى، اولین و مهمترین اصل در صفات الهى است. «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
- 2- او که همه به دنبال اویند، خداست. «هُوَ اللَّهُ»
- 3- علم خداوند به غیب و شهود یکسان است. «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ»
- 4- با اینکه خداوند همه چیز را مىداند، «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» ولى با رحمت با بندگان برخورد مىکند. اگر علم او بیمآور است، رحمت او امیدبخش است و در تربیت، انسان باید بین بیم و امید باشد. «الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ»
- 5- هر موجودى جز خداى یکتا، فاقد علم و رحمت گسترده است. هُوَ ... عالِمُ الْغَیْبِ ... هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیم
- اولین و مهمترین اصل : اولین و مهمترین اصل اعتقادى بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»
- توحید که اولین اصل دین است، زمانى نمادین مىشود که حاکم جامعه، امام معصوم باشد وگرنه به جاى توحید، شرک و طاغوت سبز مىشوند. نبوّت و شریعت زمانى پابرجا مىماند که رهبرى معصوم آن را حفظ کند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقههاى شخصى آمیخته شده و وحى از اعتبار مىافتد.
- اصولًا جامعه بدون قانون و رهبر حقّ، مساوى با جنگل است و هر یک از قانون و رهبر مکمّل یکدیگر و جدایى ناپذیرند.
- اولین و مهمترین اصل بعد توحید ومعاد امامت است :شناخت و توجه به معاد و آشنائى با مسائل ملکوتى آن، جز از طریق امام معصوم ممکن نیست. امامت است که به نماز جان مىدهد، به حج و روزه جهت مىدهد، به جهاد مشروعیّت مىدهد و فرائض الهى را احیا مىکند. امام همانند کارخانه برق به همه لامپها نور و روشنایى مىدهد.
- امامت و رهبرى در استقرار قانون : و امامت و نقش آن در نظام جامعه اسلامى و حفظ و استقرار قانون جاى هیچ گونه تردید و گفتگوئى نیست.
- اولین اصل از قیام امام حسین مبارزه با طاغوت بود. دلیلش هم این است. امام حسین فرمود: «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً» (بحارالأنوار/ ج 44/ ص 381) هرکس در مقابل پادشاهى ستمگر که حلال را حرام و حرام را حلال مىکند و به مقدسات بى اعتنایى مىکند، سکوت کند جرم بزرگى انجام داده است. در زمان شاه، حسینیه دربند دورتا دورش به جاى بعضى از اشعار و کتیبهها کلمات امام حسین بود. الآن هم همینطور باشد. بر روى دیوار نقاشى نکشید. با سخنان امام حسین دیوارها را کاشى کارى کنید که مکتب حسین در قلبتان حک و ساخته و ضبط شود.
- نماز، اوّلین واجب بعد از ایمان به خدا «الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة» در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره، بعد از ایمان به غیب که شامل ایمان به خداوند و معاد و فرشتگان است، اوّلین اصل عملى که مورد توجّه قرار گرفته، مسئله اقامه نماز است.
- اوّلین کلنگ : با نام خدا بسم الله الرحمن الرحیم و به دست اولیاى خدا، کار را شروع مىکنند. چنانکه در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا صلى الله علیه و آله بر زمین زد.
- اولین کلام «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سر آغاز کتاب الهى است. «بِسْمِ اللَّهِ» نه تنها در ابتداى قرآن، بلکه در آغاز تمام کتابهاى آسمانى بوده است. در سر لوحهى کار و عمل همهى انبیا «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت.
- اولین و ابتدای حرکت : وقتى کشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیه السلام به یاران خود گفت: سوار شوید که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «2» یعنى حرکت و توقّف این کشتى با نام خداست.
- اولین کلمه در نوشتاری و املاء : حضرت سلیمان علیه السلام نیز وقتى ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» «3» آغاز نمود
- اولین کلمه در آموزش : در حدیث مىخوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نکن، حتّى در نوشتن یک بیت شعر. و روایاتى در پاداش کسى که اوّلین بار «بسم اللَّه» را به کودک یاد بدهد، وارد شده است.
- اول شروع کارها : سؤال: چرا در شروع هر کارى «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟پاسخ: «بِسْمِ اللَّهِ»* آرم ونشانهى مسلمانى است وباید همه کارهاى او رنگ الهى داشته باشد.همان گونه که محصولات و کالاهاى ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزیى باشد یا کلّى. مثلًا یک کارخانه چینى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد یا ظرفهاى کوچک. یا اینکه پرچم هر کشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن کشور است و هم بر فراز کشتىهاى آن کشور در دریاها، و هم بر روى میز ادارى کارمندان.
- اولین سوره قرآن : در اوّلین سورهى قرآن، مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِکیت او. «مَلِکِ النَّاسِ»
- اوّلین فرمان الهى خطاب به انسان در قرآن است، سرفصلهایى را بیان مىکنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:
- 1. عبادت مامورانه، یعنى طبق دستور او بدون خرافات.2. عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» 3. عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» 4. عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» 5. عبادت عاشقانه. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة» و خلاصه مطلب اینکه براى عبادت سه نوع شرط است؛الف: شرط صحّت، نظیر طهارت وقبله. ب: شرط قبولى، نظیر تقوا.ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه وعاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۰/۱۵