پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

بیمه 6

بسم الله الرحمن الرحیم ...

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم

  1. قرار داد بیمه‏ وضمان جریره : جمله‏ «عقدت ایمانکم» اشاره به قراردادهایى است که پیش از اسلام، میان دو نفر برقرار مى‏شد و اسلام، با اندکى تغییر، آن را پذیرفت و نامش در کتب فقهى، «ضمان جریره‏» است. متن قرارداد به این صورت بوده که دو نفر پیمان ببندند در زندگى، همدیگر را یارى کنند و در پرداخت غرامت‏ها، کمک هم باشند و از هم ارث برند. (چیزى شبیه قرارداد بیمه‏ در امروز)، که اگر خسارتى بر یکى وارد شد، هم‏پیمان او، دیه‏ى آن را بپردازد. اسلام این قرارداد را پذیرفت، ولى ارث بردن از دیگرى را مشروط به آن کرد که انسان وارثى نداشته باشد.
  2. بیمه‏ پیامبر : خداوند، آنگونه که قرآن را بیمه‏ کرده‏ «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له‏لحافظون»، پیامبرش را نیز بیمه‏ مى‏کند. «و ما یضرّونک من شى‏ء»
  3. بیمه‏ مکتب ملاک است: همسرى پیامبر، مستلزم عصمت نیست. «من یأت منکنّ بفاحشة» (آرى در خانه پیامبر بودن انسان را بیمه‏ نمى‏کند، این مکتب است که انسان را بیمه‏ مى‏کند.)
  4. بیمه‏ راه سعادت : آرى، در این دریاى علوم، تنها کشتى قرآن از هر خطرى بیمه‏‏ شده است. تلاش کنیم با این کشتى، راه سعادت ابدى را در میان امواج بلاها طى کنیم.
  5. بیمه‏ در برابر فریب وخطا : در طول تاریخ، بسیارى از فتنه‏ها و نزاع‏ها، به‏جهت قضاوت‏هاى عجولانه یا حرف‏هاى جاهلانه و اظهار نظرهاى بدون تحقیق و علم، بروز کرده است. عمل به این آیه، وَ لَاتَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ‏ مَسْئُولا ( اسرا/36) فرد و جامعه را در برابر بسیارى از فریب‏ها و خطاها بیمه‏ مى‏کند. چرا که خوش‏بینى بى‏جا، زودباورى وشایعه‏پذیرى، جامعه را دستخوش بى‏ثباتى و ذلّت‏پذیرى مى‏کند.
  6. بیمه‏ و استراتژی زیبا : امام صادق (ع) با انتخاب استراتژی زیبا به نام دانشگاه، کارکرد و عملکرد پدر بزرگوارشان را" نهادینه" کردند و با به وجود آوردن" فرهنگ شیعی" شیعیان و اعتقادات ناب آنها را بیمه‏‏ کردند.
  7. عدالت: انفاق، قرض، بیمه‏ و ...
  8. بیمه‏ ونداشتن دلهره : بیمه‏ بودن و نداشتن دلهره از حوادث غیرمترقّبه‏
  9. به ضمیمه بیمه‏‏ :  در این جا چند اصل  از احکام فقهی بیمه‏ ونقطه نظرات از شهید بزرگوار استا د مطهری [به ضمیمه بیمه‏] جهت مطالعه  آمده است.
  10. +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
  11. 1- مسئله بیمه‏‏ را اخیراً علماى معاصر : در شکل فقهى‏اش طرح کرده‏اند و تقریباً عموماً آن را با موازین فقهى منطبق دانسته‏اند.
  12. 2- بیمه‏‏ معامله مستقلى است: در باب بیمه‏‏ ما مى‏توانیم بگوییم بیمه‏‏ معامله‏اى است که در آن، ایجاب و قبول شرط نیست و ضرورتى ندارد و هیچ لازم نیست که یک طرف را معوّض بگیریم و طرف دیگر را عوض. بیمه‏‏ معامله مستقلى است.
  13. 3- نفس تعهد بیمه‏ گر ملاک است: فقها سخنى گفته‏اند که به نظر من قابل توجه است و آن این است که در معامله بیمه‏‏ آنچه که از طرف بیمه‏‏گر به بیمه‏‏گزار مى‏رسد پول نیست که بگوییم پول مجهول است یا نه. آنچه که بیمه‏‏ را یک عمل معقول و مشروع مى‏کند، نفس تعهد بیمه‏‏گر است. در بیمه‏، بیمه‏‏گر متعهد مى‏شود که در صورت وقوع حادثه یا بروز خسارت، آن را جبران کند یا فلان مبلغ پول بدهد. این تعهد بیمه‏‏گر براى بیمه‏‏گزار ارزش دارد؛ یعنى بیمه‏‏گزار آدمى است که اگر این تعهد نباشد، همیشه یک حالت دلهره دارد که اگر حریقى بیاید و مال‏التجاره من از بین برود من خاک‏نشین خواهم شد، اگر من فوت بکنم ورثه من چنین خواهند شد. یک حالت ناراحتى و اضطرابى دارد، دنبال کسب اطمینان مى‏گردد. کار بیمه‏‏گر این است که به او تأمین مى‏دهد؛ یعنى وقتى او متعهد شد که در صورت وقوع حادثه یا بروز خسارت من جبران مى‏کنم، آن اضطراب و ناراحتى بیمه‏‏گزار را از بین مى‏برد. در زبان عربى بیمه‏‏ را تأمین مى‏گویند و این لغتِ بسیار خوبى بوده که برایش انتخاب کرده‏اند.
  14. 4- ارزش کار بیمه‏‏گر که در متن معامله قرار گرفته، پولى نیست که بعدها مى‏خواهد بپردازد که بگویید این پول مجهول است و چون مجهول است عقد باطل است. آنچه که در اینجا ارزش دارد این است که بیمه‏‏گر متعهد مى‏شود. این تعهد براى بیمه‏‏گزار ارزش دارد.
  15. 5- بیمه‏ یک تعهد است : بیمه‏‏گزار پول را در ازاى این تعهد مى‏دهد. ولى این تعهد یک تعهد خالى نیست، تعهدى است که «الْمُؤْمِنونَ عِنْدَ شُروطِهِمْ» هرکس که تعهدى کرد باید به تعهد خود وفا کند. لهذا فقها گفته‏اند اگر ما بخواهیم بیمه‏‏ را داخل در یکى از عقود معمول درآوریم، نزدیکترین مسئله فقهى به مسئله بیمه‏‏ مسئله ضمان است، کتاب الضمان: (کتاب ضمانت) چون ضمانت تعهد است.
  16. 6- بیمه‏ یک تأمین روحى و روانى است : پس در باب بیمه‏‏ آنچه که به این کار ارزش مى‏دهد و بیمه‏‏گزار پول را در مقابل آن مى‏پردازد، از نظر فقها تأمین دادن بیمه‏‏گر است که یک حالت روحى و روانى است و هیچ مانعى ندارد که در یک معامله، انسان در مقابل یک تأمین روحى و روانى پول بدهد.
  17. 7-ما در مجموع سه نوع معامله دوطرفى خواهیم داشت. 1-یک نوع آن است که عین مالى یا حقى از یک طرف منتقل مى‏شود به طرف دیگر و در مقابل این مال، مال دیگرى برمى‏گردد؛ مثل بیع یا اجاره. 2-نوع دیگر معامله‏اى است که در آن دو مال در مقابل هم قرار نمى‏گیرد، دو عمل در مقابل یکدیگر قرار مى‏گیرد ولى عمل تملیکى؛ مثل هبه معوّضه. در هبه معوّضه، مثلًا من کتابم را مى‏بخشم به شما در عوض اینکه شما کتاب خودتان را ببخشید به من. اینجا دو کتاب در مقابل هم قرار نگرفته. نه این است که من این کتاب را فروختم به آن کتاب که بشود بیع، بلکه من بخشیدم به شما و شما هم بخشیدید به من. دو بخشش در مقابل یکدیگر قرار مى‏گیرد. 3- ولى در مسئله بیمه‏‏ یک شکل سومى پیدا مى‏شود- ازاین‏جهت مصداق جدید مى‏شود و در کتب فقهى وجود نداشته- و آن این است که شخصى تأمین مى‏دهد و دیگرى در مقابل امنیتى که از ناحیه او کسب مى‏کند پول مى‏دهد.
  18. بیمه‏‏ داخل باب قمار  نمی شود :  فقها هیچ احتمال نداده‏اند که بیمه‏‏ داخل در باب قمار بشود و وجهى هم نداردکه ما بیمه‏‏ را داخل در باب قمار بدانیم. صرف به خطر انداختن، ملاک قمار نیست.
  19. بیمه‏‏ یک هدف عقلایى دارد : در مورد بیمه‏‏ این‏طور نیست. بیمه‏‏ یک هدف عقلایى دارد. انسان تأمین مى‏گیرد و در مواردى- اگر خسارتى یا حادثه‏اى پیش آید- غیر از تأمین، پول هم مى‏گیرد و بنابراین پولى که بیمه‏‏گزار مى‏دهد هرگز مصداق‏ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‏ نیست.
  20. سؤال: در بیمه‏‏ شخص ثالث : که اکنون در مورد اتومبیلها از طرف دولت معمول شده، افراد را وادار مى‏کنند که حتماً اتومبیلشان را بیمه‏‏ کنند. آیا اگر اتفاقى افتاد مى‏توان پول گرفت با توجه به اینکه شخص این معامله را به اجبار انجام داده؟.
  21. بیمه‏‏ شخص ثالث اجبارى است : جواب: اینکه گفتید بیمه‏‏ شخص ثالث اجبارى است، مسئله خوبى است. راجع به بیمه‏‏ مسؤولیت که در چه حدودى این کارها واقعاً ایجاد مسؤولیت مى‏کند آنجا که تقصیر نباشد و خطر باشد،
  22. مسئله اجبارى بودنبیمه‏‏ شخص ثالث که کسى دلش نمى‏خواهد بیمه‏‏ کند ولى دولت مجبور مى‏کند، مسئله على‏حده است و به ماهیت بیمه‏‏ مربوط نیست. در ازدواج اجبارى هم این مسئله هست، مسئله اجبار است.
  23. یکی از شرایط عمومی بلوغ است : مسئله بیمه‏‏ (2) یکی از شرایط عمومی صحت معامله بلوغ است ودیگر شرایط عمومى صحت معامله، عاقل بودن است. بدیهى است هر معامله‏اى که دیوانه انجام دهد باطل است، بیمه‏‏اش هم باطل است. شرط دیگر، اختیار یعنى از روى اکراه و اجبار نبودن است. هر معامله‏اى را انسان از روى اجبار انجام دهد، یعنى تهدیدش کرده باشند که اگر انجام ندهى فلان صدمه را به تو مى‏زنیم، آن معامله باطل است. بیمه‏‏ هم اگر از روى اکراه و اجبار باشد باطل است.
  24. دربیمه‏ باید فساد در معامله وجود نداشته باشد : باید دقت کنیم که آن چیزهایى که نباید در هیچ معامله‏اى وارد بشود که اگر وارد شد آن معامله را فاسد مى‏کند، وجود نداشته باشد. نظر علماى فعلى هم در مورد بیمه‏‏ همین است که بیمه‏‏ یک معامله مستقلى است و بنابراین، این معامله صحیح است و آن موانعى هم که مى‏تواند یک معامله را فاسد کند در آن الزاماً وجود ندارد، یعنى ممکن است آن را به آن شکل درآورند ولى آن موانع الزاماً وجود ندارد.
  25. بیمه‏ یک عقد لازم است : عقد لازم یعنى عقد غیر قابل برگشت، به این معنى که طرف بعد از اینکه معامله را انجام داد دیگر نمى‏تواند آن را فسخ کند. مثلًا مثل بیع عقد لازم است.
  26. عقد جایز یعنى عقد قابل برگشت، یعنى هرگاه بخواهد آن را بهم بزند مى‏تواند. وکالت عقد جایز است. آدمى که کسى را وکیل کرد و او هم قبول نمود، هر زمانى که بخواهد حق دارد این وکالت را بهم بزند.
  27. بیع یا اجاره از معاملات لازم است : در شرایط بالخصوصى خیار فسخ مى‏گذارند. خیار یک امر ثانوى است؛ یعنى طبیعت این عقد، لازم است ولى خیار یک قرار مجددى است که روى عقد لازم گذاشته مى‏شود
  28. بیمه‏‏ عقد لازم است نه جایز؟ اصل در همه عقود، لزوم است. اصل اوّلى در همه عقدها لازم بودن است مگر اینکه دلیلى بر جایز بودن داشته باشیم.
  29. بیمه‏ معامله غیر قابل برگشت هم هست : اگر ما معامله بیمه‏‏ را معامله بى‏مانعى تشخیص دهیم، معامله غیر قابل برگشت هم هست؛ یعنى بیمه‏‏گر یا بیمه‏‏گزار حق ندارد بعد از بستن قرارداد معامله، آن را بهم بزند مگر دو طرف حاضر بشوند که در این صورت اسم آن مى‏شود اقاله یا تقایُل، یعنى دو طرف مى‏خواهند معامله را بهم بزنند. دو طرف، هر عقد لازمى را مى‏توانند بهم‏ بزنند ولى خاصیت عقد لازم این است که یک طرف به تنهایى نمى‏تواند آن را بهم بزند. پس، از جمله خصوصیات عقد بیمه‏- اگر بیمه‏‏ را یک عقد جداگانه بدانیم- این است که عقد لازم است.
  30. بیمه‏‏ و ضمان‏ : در میان عقودى که ما در فقه داریم،  عقود تا آنجا که ضمان دین است، با بیمه‏‏ هیچ ارتباطى پیدا نمى‏کند. ضمان دین ربطى به بیمه‏‏ ندارد. یعنى ضامن در مقابل ضمان خود پول نمى‏گیرد.
  31. اگر گفتیم بیمه‏ ضمان عین درست است :  و عوض گرفتن در ضمان هم درست است، یعنى اگر گفتیم ادله ضمان شامل اینها مى‏شود، در آن صورت بیمه‏‏ نوعى از ضمان مى‏شود. لااقل بیمه‏‏هاى اشیاء این‏طور است
  32. چون بیمه‏‏ اشیاء معنایش این است : که شخص، ضامن مال شما که در اختیار خودتان است مى‏شود که اگر خسارتى بر آن وارد شد یا تلف شد عهده‏دار خسارت یا تلف آن باشد ولى در مقابل این ضمان پولى هم مى‏گیرد.
  33. در فقه در باب ضمان مسئله‏اى داریم :  به نام ضمان عهده ، ضمان عهده که مسئله‏اش در فقه مطرح بوده این است که دو نفر با همدیگر معامله مى‏کنند. چون مشترى بایع را نمى‏شناسد، گاهى یک وضعى پیش مى‏آید که مشترى حق دارد جنس را پس بدهد،
  34. مسئله دیگرى داریم به نام ضمان دَرَک. آنجایى است که عیب در کار باشد. درک به معنى عیب است. ضمان درک یعنى ضمان عیب. شما معامله‏اى با یک فروشنده ناشناس مى‏کنید. با خود مى‏گویید نکند این جنس معیوب از آب دربیاید و آن‏وقت دسترسى به فروشنده نداشته باشم. یک کسى مى‏آید ضامن درک یعنى ضامن عیب مى‏شود، مى‏گوید اگر این جنس معیوب بود من خسارتش را به شما مى‏پردازم.
  35. بیمه‏‏ یک معامله مستقل است‏ : یک معامله مستقل هیچ اشکالى ندارد. اساساً ضرورتى ندارد که اسمش را ضمان بگذاریم. ضمان شرعى همان ضمان دین است و بس. ما تابع اسم نیستیم که آن را ضمان عهده یا ضمان درک بنامیم. خودش یک معامله مستقل است ‏
  36. بیمه‏ یک لغت فارسبی است : چیزى که امروز به آن بیمه‏‏ مى‏گویند و شامل همه اقسام بیمه‏‏ هم مى‏شود و جامع مشترک همه آنها- براى اینکه این معامله یک معامله عقلایى باشد- تأمین بودن آن است. من لغت فرنگى بیمه‏‏ را نمى‏دانم ولى در رساله آقاى دکتر جبارى آمده است که کلمه بیمه‏- که یک لغت فارسى است- مفهوم اصلى فرنگى این لفظ را درست نمى‏رساند ولى کلمه عربى آن یعنى تأمین، این مفهوم را به خوبى مى‏رساند.
  37. تأمین یعنى امنیت دادن. شاید در فارسى هم که بیمه‏‏ گفته‏اند به اعتبار این است که نفى بیم مى‏کند و بیمه‏‏ یعنى رفع کننده بیم.
  38. کار اساسى بیمه‏‏گر : که در مقابل آن حق بیمه‏‏ مى‏گیرد، همان تأمین است و در واقع با تعهدى که مى‏کند یک امر معنوى و غیر مادى به بیمه‏‏گزار مى‏دهد و حق بیمه‏‏ در مقابل این تأمین و این حالت روحى و معنوى پرداخت مى‏شود.
  39. بیمه‏‏ معامله معلومى استماهیت بیمه‏‏ :  آن چیزى باشد که ما عرض کردیم، در واقع بیمه‏‏ معامله میان دو پول نیست که بعد بگوییم یک طرفش مجهول است یا نه. جنبه عقلایى بیمه‏‏ که عقلا اقدام به بیمه‏‏ مى‏کنند، تأمین پیدا کردن از ورشکستگى، تحمل خسارت زیاد، بیچارگى در زمان از کار افتادگى و ... مى‏باشد. پولى که بیمه‏‏گر مى‏دهد، طرف معامله و یکى از عوضین نیست.
  40. دربیمه‏ تعهدش ارزش دارد :  آنچه که بیمه‏‏گر به بیمه‏‏گزار مى‏دهد خود تأمین است. همان تعهدش ارزش دارد. در مقابل این تعهد، بیمه‏‏گزار حق بیمه‏‏ مى‏دهد. ارزش، متعلق به خود تعهد است. بیمه‏‏ گزار پول مى‏دهد که ارزش مادى دارد و بیمه‏‏گر تعهد. تعهد یک امر مشخص است. اگر عقلا چنین معامله‏اى را اختراع کرده باشند که در مقابل تعهد پول بدهند، چون تعهد یک امر مشخصى است، هیچیک از موانعى که در فقه مسطور است در اینجا وجود ندارد و معامله معامله صحیحى است. بنابراین یکى از مشکلاتى که در باب بیمه‏‏ هست، یعنى مشکل مجهول بودن، به این طریق حل مى‏شود.
  41. زمان بیمه‏‏ : بیمه‏‏ هم جزء معاملاتى است که زمان در آن دخالت دارد، مدتش باید مشخص باشد. اگر زمان بیمه‏‏ مشخص نباشد، باطل است. از جمله خصوصیات بیمه‏‏ مشخص بودن زمان آن است.

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی