کلمه بیمه- لغت فارسى است- کلمه عربى آن یعنى تأمین، این مفهوم را به خوبى مىرساند.
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۴۵ ق.ظ
بیمه 6
بسم الله الرحمن الرحیم ...
اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم
- قرار داد بیمه وضمان جریره : جمله «عقدت ایمانکم» اشاره به قراردادهایى است که پیش از اسلام، میان دو نفر برقرار مىشد و اسلام، با اندکى تغییر، آن را پذیرفت و نامش در کتب فقهى، «ضمان جریره» است. متن قرارداد به این صورت بوده که دو نفر پیمان ببندند در زندگى، همدیگر را یارى کنند و در پرداخت غرامتها، کمک هم باشند و از هم ارث برند. (چیزى شبیه قرارداد بیمه در امروز)، که اگر خسارتى بر یکى وارد شد، همپیمان او، دیهى آن را بپردازد. اسلام این قرارداد را پذیرفت، ولى ارث بردن از دیگرى را مشروط به آن کرد که انسان وارثى نداشته باشد.
- بیمه پیامبر : خداوند، آنگونه که قرآن را بیمه کرده «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا لهلحافظون»، پیامبرش را نیز بیمه مىکند. «و ما یضرّونک من شىء»
- بیمه مکتب ملاک است: همسرى پیامبر، مستلزم عصمت نیست. «من یأت منکنّ بفاحشة» (آرى در خانه پیامبر بودن انسان را بیمه نمىکند، این مکتب است که انسان را بیمه مىکند.)
- بیمه راه سعادت : آرى، در این دریاى علوم، تنها کشتى قرآن از هر خطرى بیمه شده است. تلاش کنیم با این کشتى، راه سعادت ابدى را در میان امواج بلاها طى کنیم.
- بیمه در برابر فریب وخطا : در طول تاریخ، بسیارى از فتنهها و نزاعها، بهجهت قضاوتهاى عجولانه یا حرفهاى جاهلانه و اظهار نظرهاى بدون تحقیق و علم، بروز کرده است. عمل به این آیه، وَ لَاتَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا ( اسرا/36) فرد و جامعه را در برابر بسیارى از فریبها و خطاها بیمه مىکند. چرا که خوشبینى بىجا، زودباورى وشایعهپذیرى، جامعه را دستخوش بىثباتى و ذلّتپذیرى مىکند.
- بیمه و استراتژی زیبا : امام صادق (ع) با انتخاب استراتژی زیبا به نام دانشگاه، کارکرد و عملکرد پدر بزرگوارشان را" نهادینه" کردند و با به وجود آوردن" فرهنگ شیعی" شیعیان و اعتقادات ناب آنها را بیمه کردند.
- عدالت: انفاق، قرض، بیمه و ...
- بیمه ونداشتن دلهره : بیمه بودن و نداشتن دلهره از حوادث غیرمترقّبه
- به ضمیمه بیمه : در این جا چند اصل از احکام فقهی بیمه ونقطه نظرات از شهید بزرگوار استا د مطهری [به ضمیمه بیمه] جهت مطالعه آمده است.
- +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
- 1- مسئله بیمه را اخیراً علماى معاصر : در شکل فقهىاش طرح کردهاند و تقریباً عموماً آن را با موازین فقهى منطبق دانستهاند.
- 2- بیمه معامله مستقلى است: در باب بیمه ما مىتوانیم بگوییم بیمه معاملهاى است که در آن، ایجاب و قبول شرط نیست و ضرورتى ندارد و هیچ لازم نیست که یک طرف را معوّض بگیریم و طرف دیگر را عوض. بیمه معامله مستقلى است.
- 3- نفس تعهد بیمه گر ملاک است: فقها سخنى گفتهاند که به نظر من قابل توجه است و آن این است که در معامله بیمه آنچه که از طرف بیمهگر به بیمهگزار مىرسد پول نیست که بگوییم پول مجهول است یا نه. آنچه که بیمه را یک عمل معقول و مشروع مىکند، نفس تعهد بیمهگر است. در بیمه، بیمهگر متعهد مىشود که در صورت وقوع حادثه یا بروز خسارت، آن را جبران کند یا فلان مبلغ پول بدهد. این تعهد بیمهگر براى بیمهگزار ارزش دارد؛ یعنى بیمهگزار آدمى است که اگر این تعهد نباشد، همیشه یک حالت دلهره دارد که اگر حریقى بیاید و مالالتجاره من از بین برود من خاکنشین خواهم شد، اگر من فوت بکنم ورثه من چنین خواهند شد. یک حالت ناراحتى و اضطرابى دارد، دنبال کسب اطمینان مىگردد. کار بیمهگر این است که به او تأمین مىدهد؛ یعنى وقتى او متعهد شد که در صورت وقوع حادثه یا بروز خسارت من جبران مىکنم، آن اضطراب و ناراحتى بیمهگزار را از بین مىبرد. در زبان عربى بیمه را تأمین مىگویند و این لغتِ بسیار خوبى بوده که برایش انتخاب کردهاند.
- 4- ارزش کار بیمهگر که در متن معامله قرار گرفته، پولى نیست که بعدها مىخواهد بپردازد که بگویید این پول مجهول است و چون مجهول است عقد باطل است. آنچه که در اینجا ارزش دارد این است که بیمهگر متعهد مىشود. این تعهد براى بیمهگزار ارزش دارد.
- 5- بیمه یک تعهد است : بیمهگزار پول را در ازاى این تعهد مىدهد. ولى این تعهد یک تعهد خالى نیست، تعهدى است که «الْمُؤْمِنونَ عِنْدَ شُروطِهِمْ» هرکس که تعهدى کرد باید به تعهد خود وفا کند. لهذا فقها گفتهاند اگر ما بخواهیم بیمه را داخل در یکى از عقود معمول درآوریم، نزدیکترین مسئله فقهى به مسئله بیمه مسئله ضمان است، کتاب الضمان: (کتاب ضمانت) چون ضمانت تعهد است.
- 6- بیمه یک تأمین روحى و روانى است : پس در باب بیمه آنچه که به این کار ارزش مىدهد و بیمهگزار پول را در مقابل آن مىپردازد، از نظر فقها تأمین دادن بیمهگر است که یک حالت روحى و روانى است و هیچ مانعى ندارد که در یک معامله، انسان در مقابل یک تأمین روحى و روانى پول بدهد.
- 7-ما در مجموع سه نوع معامله دوطرفى خواهیم داشت. 1-یک نوع آن است که عین مالى یا حقى از یک طرف منتقل مىشود به طرف دیگر و در مقابل این مال، مال دیگرى برمىگردد؛ مثل بیع یا اجاره. 2-نوع دیگر معاملهاى است که در آن دو مال در مقابل هم قرار نمىگیرد، دو عمل در مقابل یکدیگر قرار مىگیرد ولى عمل تملیکى؛ مثل هبه معوّضه. در هبه معوّضه، مثلًا من کتابم را مىبخشم به شما در عوض اینکه شما کتاب خودتان را ببخشید به من. اینجا دو کتاب در مقابل هم قرار نگرفته. نه این است که من این کتاب را فروختم به آن کتاب که بشود بیع، بلکه من بخشیدم به شما و شما هم بخشیدید به من. دو بخشش در مقابل یکدیگر قرار مىگیرد. 3- ولى در مسئله بیمه یک شکل سومى پیدا مىشود- ازاینجهت مصداق جدید مىشود و در کتب فقهى وجود نداشته- و آن این است که شخصى تأمین مىدهد و دیگرى در مقابل امنیتى که از ناحیه او کسب مىکند پول مىدهد.
- بیمه داخل باب قمار نمی شود : فقها هیچ احتمال ندادهاند که بیمه داخل در باب قمار بشود و وجهى هم نداردکه ما بیمه را داخل در باب قمار بدانیم. صرف به خطر انداختن، ملاک قمار نیست.
- بیمه یک هدف عقلایى دارد : در مورد بیمه اینطور نیست. بیمه یک هدف عقلایى دارد. انسان تأمین مىگیرد و در مواردى- اگر خسارتى یا حادثهاى پیش آید- غیر از تأمین، پول هم مىگیرد و بنابراین پولى که بیمهگزار مىدهد هرگز مصداق وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ نیست.
- سؤال: در بیمه شخص ثالث : که اکنون در مورد اتومبیلها از طرف دولت معمول شده، افراد را وادار مىکنند که حتماً اتومبیلشان را بیمه کنند. آیا اگر اتفاقى افتاد مىتوان پول گرفت با توجه به اینکه شخص این معامله را به اجبار انجام داده؟.
- بیمه شخص ثالث اجبارى است : جواب: اینکه گفتید بیمه شخص ثالث اجبارى است، مسئله خوبى است. راجع به بیمه مسؤولیت که در چه حدودى این کارها واقعاً ایجاد مسؤولیت مىکند آنجا که تقصیر نباشد و خطر باشد،
- مسئله اجبارى بودن : بیمه شخص ثالث که کسى دلش نمىخواهد بیمه کند ولى دولت مجبور مىکند، مسئله علىحده است و به ماهیت بیمه مربوط نیست. در ازدواج اجبارى هم این مسئله هست، مسئله اجبار است.
- یکی از شرایط عمومی بلوغ است : مسئله بیمه (2) یکی از شرایط عمومی صحت معامله بلوغ است ودیگر شرایط عمومى صحت معامله، عاقل بودن است. بدیهى است هر معاملهاى که دیوانه انجام دهد باطل است، بیمهاش هم باطل است. شرط دیگر، اختیار یعنى از روى اکراه و اجبار نبودن است. هر معاملهاى را انسان از روى اجبار انجام دهد، یعنى تهدیدش کرده باشند که اگر انجام ندهى فلان صدمه را به تو مىزنیم، آن معامله باطل است. بیمه هم اگر از روى اکراه و اجبار باشد باطل است.
- دربیمه باید فساد در معامله وجود نداشته باشد : باید دقت کنیم که آن چیزهایى که نباید در هیچ معاملهاى وارد بشود که اگر وارد شد آن معامله را فاسد مىکند، وجود نداشته باشد. نظر علماى فعلى هم در مورد بیمه همین است که بیمه یک معامله مستقلى است و بنابراین، این معامله صحیح است و آن موانعى هم که مىتواند یک معامله را فاسد کند در آن الزاماً وجود ندارد، یعنى ممکن است آن را به آن شکل درآورند ولى آن موانع الزاماً وجود ندارد.
- بیمه یک عقد لازم است : عقد لازم یعنى عقد غیر قابل برگشت، به این معنى که طرف بعد از اینکه معامله را انجام داد دیگر نمىتواند آن را فسخ کند. مثلًا مثل بیع عقد لازم است.
- عقد جایز یعنى عقد قابل برگشت، یعنى هرگاه بخواهد آن را بهم بزند مىتواند. وکالت عقد جایز است. آدمى که کسى را وکیل کرد و او هم قبول نمود، هر زمانى که بخواهد حق دارد این وکالت را بهم بزند.
- بیع یا اجاره از معاملات لازم است : در شرایط بالخصوصى خیار فسخ مىگذارند. خیار یک امر ثانوى است؛ یعنى طبیعت این عقد، لازم است ولى خیار یک قرار مجددى است که روى عقد لازم گذاشته مىشود
- بیمه عقد لازم است نه جایز؟ اصل در همه عقود، لزوم است. اصل اوّلى در همه عقدها لازم بودن است مگر اینکه دلیلى بر جایز بودن داشته باشیم.
- بیمه معامله غیر قابل برگشت هم هست : اگر ما معامله بیمه را معامله بىمانعى تشخیص دهیم، معامله غیر قابل برگشت هم هست؛ یعنى بیمهگر یا بیمهگزار حق ندارد بعد از بستن قرارداد معامله، آن را بهم بزند مگر دو طرف حاضر بشوند که در این صورت اسم آن مىشود اقاله یا تقایُل، یعنى دو طرف مىخواهند معامله را بهم بزنند. دو طرف، هر عقد لازمى را مىتوانند بهم بزنند ولى خاصیت عقد لازم این است که یک طرف به تنهایى نمىتواند آن را بهم بزند. پس، از جمله خصوصیات عقد بیمه- اگر بیمه را یک عقد جداگانه بدانیم- این است که عقد لازم است.
- بیمه و ضمان : در میان عقودى که ما در فقه داریم، عقود تا آنجا که ضمان دین است، با بیمه هیچ ارتباطى پیدا نمىکند. ضمان دین ربطى به بیمه ندارد. یعنى ضامن در مقابل ضمان خود پول نمىگیرد.
- اگر گفتیم بیمه ضمان عین درست است : و عوض گرفتن در ضمان هم درست است، یعنى اگر گفتیم ادله ضمان شامل اینها مىشود، در آن صورت بیمه نوعى از ضمان مىشود. لااقل بیمههاى اشیاء اینطور است
- چون بیمه اشیاء معنایش این است : که شخص، ضامن مال شما که در اختیار خودتان است مىشود که اگر خسارتى بر آن وارد شد یا تلف شد عهدهدار خسارت یا تلف آن باشد ولى در مقابل این ضمان پولى هم مىگیرد.
- در فقه در باب ضمان مسئلهاى داریم : به نام ضمان عهده ، ضمان عهده که مسئلهاش در فقه مطرح بوده این است که دو نفر با همدیگر معامله مىکنند. چون مشترى بایع را نمىشناسد، گاهى یک وضعى پیش مىآید که مشترى حق دارد جنس را پس بدهد،
- مسئله دیگرى داریم به نام ضمان دَرَک. آنجایى است که عیب در کار باشد. درک به معنى عیب است. ضمان درک یعنى ضمان عیب. شما معاملهاى با یک فروشنده ناشناس مىکنید. با خود مىگویید نکند این جنس معیوب از آب دربیاید و آنوقت دسترسى به فروشنده نداشته باشم. یک کسى مىآید ضامن درک یعنى ضامن عیب مىشود، مىگوید اگر این جنس معیوب بود من خسارتش را به شما مىپردازم.
- بیمه یک معامله مستقل است : یک معامله مستقل هیچ اشکالى ندارد. اساساً ضرورتى ندارد که اسمش را ضمان بگذاریم. ضمان شرعى همان ضمان دین است و بس. ما تابع اسم نیستیم که آن را ضمان عهده یا ضمان درک بنامیم. خودش یک معامله مستقل است
- بیمه یک لغت فارسبی است : چیزى که امروز به آن بیمه مىگویند و شامل همه اقسام بیمه هم مىشود و جامع مشترک همه آنها- براى اینکه این معامله یک معامله عقلایى باشد- تأمین بودن آن است. من لغت فرنگى بیمه را نمىدانم ولى در رساله آقاى دکتر جبارى آمده است که کلمه بیمه- که یک لغت فارسى است- مفهوم اصلى فرنگى این لفظ را درست نمىرساند ولى کلمه عربى آن یعنى تأمین، این مفهوم را به خوبى مىرساند.
- تأمین یعنى امنیت دادن. شاید در فارسى هم که بیمه گفتهاند به اعتبار این است که نفى بیم مىکند و بیمه یعنى رفع کننده بیم.
- کار اساسى بیمهگر : که در مقابل آن حق بیمه مىگیرد، همان تأمین است و در واقع با تعهدى که مىکند یک امر معنوى و غیر مادى به بیمهگزار مىدهد و حق بیمه در مقابل این تأمین و این حالت روحى و معنوى پرداخت مىشود.
- بیمه معامله معلومى است : ماهیت بیمه : آن چیزى باشد که ما عرض کردیم، در واقع بیمه معامله میان دو پول نیست که بعد بگوییم یک طرفش مجهول است یا نه. جنبه عقلایى بیمه که عقلا اقدام به بیمه مىکنند، تأمین پیدا کردن از ورشکستگى، تحمل خسارت زیاد، بیچارگى در زمان از کار افتادگى و ... مىباشد. پولى که بیمهگر مىدهد، طرف معامله و یکى از عوضین نیست.
- دربیمه تعهدش ارزش دارد : آنچه که بیمهگر به بیمهگزار مىدهد خود تأمین است. همان تعهدش ارزش دارد. در مقابل این تعهد، بیمهگزار حق بیمه مىدهد. ارزش، متعلق به خود تعهد است. بیمه گزار پول مىدهد که ارزش مادى دارد و بیمهگر تعهد. تعهد یک امر مشخص است. اگر عقلا چنین معاملهاى را اختراع کرده باشند که در مقابل تعهد پول بدهند، چون تعهد یک امر مشخصى است، هیچیک از موانعى که در فقه مسطور است در اینجا وجود ندارد و معامله معامله صحیحى است. بنابراین یکى از مشکلاتى که در باب بیمه هست، یعنى مشکل مجهول بودن، به این طریق حل مىشود.
- زمان بیمه : بیمه هم جزء معاملاتى است که زمان در آن دخالت دارد، مدتش باید مشخص باشد. اگر زمان بیمه مشخص نباشد، باطل است. از جمله خصوصیات بیمه مشخص بودن زمان آن است.
اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۶/۱۲