پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

 

بسم الله الرحمن ارحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کتاب چرا...بیست ودوم   . أَ فَلا تَعْقِلُونَ‏..چرا نمیاندیشید !؟
  1. پژوهش و اندیشه
    1. نقش ایمان در پاکدامنى فرد و جامعه چگونه است؟
  2. پوشش زن‏ در اسلام این است که زن‏ در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى‏کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است
  3. و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت «حجاب» به کار نرفته است. آیاتى که دراین‏باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهاى زن‏ و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه «حجاب» را به کار برده باشد. آیه‏اى که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.
  4. آیا اسلام طرفدار پرده‏نشینى زن است همچنان که لغت «حجاب‏» بر این معنى دلالت مى‏کند، یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کناره گیرى کند؟ و در صورت دوم حدود پوشش چقدر است؟ آیا چهره و دو دست تا مچ نیز باید پوشیده شود یا ماوراى چهره و دو دست باید پوشیده شود اما چهره و دو دست تا مچ پوشیدنش لازم نیست؟ و در هر حال آیا در اسلام مسأله‏اى به نام «حریم عفاف» وجود دارد یا نه؟ یعنى آیا در اسلام مسأله سومى که نه «پرده‏نشینى» و «محبوسیّت» و نه «اختلاط» باشد وجود دارد یا خیر؟ و به عبارت دیگر آیا اسلام طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه؟. اینها پرسشهایى است که این کتاب بدانها پاسخ مى‏گوید.
  5. تاریخچه حجاب‏
  6. اطلاع من از جنبه تاریخى کامل نیست. اطلاع تاریخى ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللى که قبل از اسلام بوده‏اند اظهار نظر کنیم. قدر مسلّم این است که قبل از اسلام در میان بعضى ملل حجاب وجود داشته است.
  7. تا آنجا که من در کتابهاى مربوطه خوانده‏ام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالًا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‏تر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
  8. ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن (ترجمه فارسى) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مى‏نویسد:
  9. «اگر زنى به نقض قانون یهود مى‏پرداخت چنانکه مثلًا بى‏آنکه چیزى بر سر داشت به میان مردم مى‏رفت و یا در شارع عام نخ مى‏رشت یا با هر سنخى از مردان درد دل مى‏کرد یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلم مى‏نمود همسایگانش مى‏توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» على هذا حجابى که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامى- چنانکه بعداً شرح خواهیم داد- بسى سخت‏تر و مشکلتر بوده است.
  10. قدر مسلّم این است که قبل از اسلام در میان بعضى ملل حجاب‏ وجود داشته است.
  11. تا آنجا که من در کتابهاى مربوطه خوانده‏ام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالًا در هند حجاب‏ وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‏تر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب‏ وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
  12. چنانکه ملاحظه مى‏فرمایید حجاب‏ سخت و شدیدى در ایران باستان حکمفرما بوده، حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مى‏شده‏اند.
  13. به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدى که طبق رسوم و آئین کهن مجوسى درباره زن حائض اجرا مى‏شده که در اتاقى محبوس بوده، همه از او در مدت عادت زنانگى دورى مى‏جسته‏اند و از معاشرت با او پرهیز داشته‏اند، سبب اصلى پیدا شدن حجاب‏ در ایران باستان بوده است. در میان یهودیان نیز چنین مقرراتى درباره زن حائض اجرا مى‏شده است.
  14. زن حائض در اسلام فقط از برخى عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است و همخوابگى با او نیز در مدت عادت زنانگى جایز نیست، ولى زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچ گونه ممنوعیتى ندارد که عملًا مجبور به گوشه نشینى شود.
  15. اگر مقصود این است که حجاب‏ رایج میان مسلمانان عادتى است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستى است، زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب‏ نازل شده است.
  16. «کنت گوبینو» در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب‏ شدید دوره ساسانى، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقى ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانى بوده است تنها پوشیدگى زن نبوده است بلکه مخفى نگه داشتن زن بوده است.
  17. . آنچه مسلّم است این است که حجاب‏ هندى نیز نظیر حجاب‏ ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن برمى‏آید که حجاب‏ هندى به وسیله ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است.
  18. به هر حال آنچه مسلّم است این است که قبل از اسلام حجاب‏ در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما اینکه حدود حجاب‏ اسلامى با حجابى که در ملل باستانى بود یکى است یا نه، و دیگر اینکه علت و فلسفه‏اى که از نظر اسلام حجاب‏ را لازم مى‏سازد همان علت و فلسفه است که در جاهاى دیگر جهان منشأ پدید آمدن حجاب‏ شده است یا نه، مطالبى است که در قسمتهاى بعدى به تفصیل درباره آنها سخن خواهیم گفت.
  19. مخالفان حجاب‏ سعى کرده‏اند جریانات ظالمانه‏اى را به عنوان علت پیدا شدن حجاب‏ ذکر کنند، و در این جهت میان حجاب‏ اسلامى و غیر اسلامى فرق نمى‏گذارند، چنین وانمود مى‏کنند که حجاب‏ اسلامى نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه مى‏گیرد.
  20. قدر مسلّم این است که حجاب‏ در اسلام بدین منظور نیست. اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهره‏کشى اقتصادى کند، بلکه سخت با آن مبارزه کرده است. اسلام با قطعیّت تامّى که به هیچ وجه قابل مناقشه نیست، اعلام کرده است که مرد هیچ گونه حق استفاده اقتصادى از زن ندارد. این مسأله که زن استقلال اقتصادى دارد از مسلّمات قطعى اسلام است. کار زن از نظر اسلام متعلق به خود اوست. زن اگر مایل باشد، کارى که در خانه به وى واگذار مى‏شود مجّاناً و تبرّعاً انجام مى‏دهد، و اگر نخواهد، مرد حق ندارد او را مجبور کند. حتى در شیر دادن به طفل‏
  21. اینکه آیا نظر اسلام درباره حجاب‏ و پوشش احترام گزاردن به حس غیرت مرد است یا نه؟.
  22. جواب این است که بدون شک اسلام همان فلسفه‏اى که در حس غیرت هست یعنى حفاظت پاکى نسل و عدم اختلاط انساب را منظور نظر دارد، ولى علت حجاب اسلامى منحصر به این نیست.
  23. کلمه «حجاب» هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بیشتر، استعمالش به معنى پرده است. این کلمه ازآن‏جهت مفهوم پوشش مى‏دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به‏
  24. حسب اصل لغت هر پوششى حجاب نیست، آن پوشش «حجاب» نامیده مى‏شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این‏طور توصیف مى‏کند: «حَتَّى تَوارَتْ بِالْحجاب‏» یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد. پرده حاجز میان قلب و شکم را «حجاب» مى‏نامند.
  25. استعمال کلمه «حجاب‏» در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «سَتر» که به معنى پوشش است به کار رفته است. فقها چه در کتاب الصلاة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اند کلمه «ستر» را به کار برده‏اند نه کلمه «حجاب‏» را.
  26. بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار مى‏بردیم،
  27. به هر حال آیه‏اى که در آن آیه کلمه «حجاب‏» به کار رفته آیه 53 از سوره احزاب‏ است که  زنان پیامبر مى‏فرماید: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حجاب‏» یعنى اگر از آنها متاع و کالاى مورد نیازى مطالبه مى‏کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.
  28. سیماى حقیقى مسأله حجاب‏ : حقیقت امر این است که در مسأله پوشش- و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟
  29. روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنى در هر محفلى حد اکثر تمتعات را به استثناى زنا ببرد یا نه؟. اسلام که به روح مسائل مى‏نگرد جواب مى‏دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگى و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین مى‏توانند از زنان به عنوان همسران قانونى کام‏جویى کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان‏ بیگانه ممنوع است.
  30. آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب‏؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره‏کشى جنسى از زن، جز از جهت زنا، آزادى مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنى آن که در این مسأله ذى نفع است مرد است نه زن، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذى‏نفع‏تر است. به قول ویل دورانت: «دامنهاى کوتاه براى همه جهانیان به جز خیاطان نعمتى است.».
  31. حجاب‏ در اسلام از یک مسأله کلى‏تر و اساسى‏ترى ریشه مى‏گیرد و آن این است که اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج قانونى اختصاص یابد، اجتماع منحصراً براى کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت‏جوییهاى جنسى به هم مى‏آمیزد اسلام مى‏خواهد این دو محیط را کاملًا از یکدیگر تفکیک کند.
  32. حجاب‏ و اصل آزادى‏ : ایراد دیگرى که بر حجاب گرفته‏اند این است که موجب سلب حق آزادى که یک حق طبیعى بشرى است مى‏گردد و نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مى‏رود.
  33. حجاب‏ در اسلام یک وظیفه‏اى است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.
  34. رکود فعالیتها : سومین ایرادى که بر حجاب‏ مى‏گیرند این است که سبب رکود و تعطیل فعالیتهایى است که خلقت در استعداد زن قرار داده است.
  35. جواب این اشکال آن است که حجاب‏ اسلامى که حدود آن را به زودى بیان خواهیم کرد، موجب هدر رفتن نیروى زن و ضایع ساختن استعدادهاى فطرى او نیست. ایراد مذکور بر آن شکلى از حجاب‏ که در میان هندیها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است وارد است. ولى حجاب‏ اسلام نمى‏گوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوى بروز استعدادهاى او را گرفت. مبناى حجاب‏ در اسلام چنانکه گفتیم این است که التذاذات جنسى باید به محیط خانوادگى و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص براى کار و فعالیت باشد. به همین جهت به زن اجازه نمى‏دهد که وقتى از خانه بیرون مى‏رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمى‏دهد که چشم‏چرانى کند. چنین حجابى نه تنها نیروى کار زن را فلج نمى‏کند، موجب تقویت نیروى کار اجتماع نیز مى‏باشد.
  36. من حقیقتاً تعجب مى‏کنم از یک عده مردمى که مثل اینکه دستى و دستگاهى هست که حالا هر جور هست امثال حافظ را به یک شکلى مسخ کنند که از این راه و به این وسیله بالاخره به جاى اینکه فکر مردم را بالا ببرند و تعالى بدهند، مردم را به سوى فساد و تباهى و انحراف سوق بدهند. مى‏گویند اصلًا حافظ معتقد به معاد و عالم بعد از مرگ نبوده؛ حالا خود بیچاره چه مى‏گوید، آنها چه مى‏گویند.     حجاب چهره جان مى‏شود غبار تنم‏..... خوشا دمى که از این چهره پرده برفکنم‏
  37. در چند سال پیش چقدر [با حجاب‏ دختران دانش‏آموز] مبارزه مى‏شد؟ دشمن اینها را خوب حساب کرده بود و خوب آگاه بود و خوب احساس خطر مى‏کرد. چرا چند سال پیش، اول سال تحصیلى یک‏دفعه از طرف مأمورین ساواک که پستهاى عالى در وزارت آموزش و پرورش داشتند ریختند در مدارس دخترانه، بى‏خبر داخل کلاسها شدند و روسریها را از سر محصلین کشیدند؟ آیا فقط منظورِ شهوت‏رانى شخصى داشتند؟ اینها از این حرفها خیلى دارند. احساس خطر مى‏کردند
  38. من در کتاب‏ مسئله‏ حجاب‏ نوشته‏ام که بعضى از لباسها و بعضى از ژستها زبان‏دار است. آدمى که وقتى راه مى‏رود بادى به غبغب مى‏اندازد، صدایش را کلفت مى‏کند و پایش را محکم به زمین مى‏کوبد، در واقع مى‏خواهد به دیگران بگوید: دور باش، کور باش، از من بترس. همچنین یک زن دو جور لباس مى‏پوشد
  39. یک وقت زن طورى لباس مى‏پوشد و در خیابانها راه مى‏رود که خود وضعش داد مى‏زند و مى‏گوید که من عفیفم، کسى را نرسد که چشم طمع به من بدوزد. اصلًا خود ژست و خود لباس مى‏گوید من چنینم، و طبعاً افرادى هم که دنبال شکارى مى‏روند و مى‏خواهند ببینند چه کسى اهلش است، سراغ آنها نمى‏روند[1].
  40. و یک وقت نقطه مقابل آن است: همان طور که آن شخص طورى لباس مى‏پوشد که مى‏گوید از من بترس، یک زن هم ممکن است طورى لباس بپوشد که مى‏گوید بیا دنبال من. با زبان خودش حرف نمى‏زند ولى ژستش همه را دعوت مى‏کند که بیا سراغ من و مرا تعقیب کن، من این‏کاره هستم. این را مى‏گویند «زبان حال».
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی