نهج البلاغه :امام ودنیا : قسمت 5نامه 45حضرت: اى دنیا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگالهاى تو رهایى یافتم، إلیک عنّى یا دنیا فحبلک على غاربک، قد انسللت من مخالبک،
چهارشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۲۳ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
نامه --45 از 79نامه و من کتاب له علیه السلام. إلى عثمان بن حنیف الأنصاری- و کان عامله على البصرة.. در نهج البلاغه امده است. 1- ضرورت ساده زیستی کارگزاران..2- امام الگوی ساده زیستی .3- امام در تلخىهاى روزگار با مردم بودند . 4- امام ودنبا
- امام ودنیا :چهارمین وآخرین قسمت نامه حضرت به عثمان بن حنیف الأنصاری
- اى دنیا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگالهاى تو رهایى یافتم، إلیک عنّى یا دنیا فحبلک على غاربک، قد انسللت من مخالبک، و أفلتّ من حبائلک،
- و از دامهاى تو نجات یافته، و از لغزشگاههایت دورى گزیدهام. و اجتنبت الذّهاب فى مداحضک.
- کجایند بزرگانى که به بازیچههاى خود فریبشان دادهاى : أین القوم الّذین غررتهم بمداعبک
- کجایند امتهایى که با زر و زیورت آنها را فریفتى که اکنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شدهاند. أین الأمم الّذین فتنتهم بز خارفک هاهم رهائن القبور،
- اى دنیا به خدا سوگند اگر شخصى دیدنى بودى، و قالب حس کردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مىکردم، و مضامین اللّحود و اللّه لو کنت شخصا مرئیّا، و قالبا حسّیّا،
- به جهت بندگانى که آنها را با آرزوهایت فریب دادى، لأقمت علیک حدود اللّه فى عباد غررتهم بالأمانى،
- و ملّتهایى که آنها را به هلاکت افکندى، و أمم ألقیتهم فى المهاوى،
- و قدرتمندانى که آنها را تسلیم نابودى کردى، و ملوک أسلمتهم إلى التّلف
- و هدف انواع بلاها قرار دادى که دیگر راه پس و پیش و ندارند، و أوردتهم موارد البلاء، إذ لا ورد و لا صدر.
- امّا هیهات کسى که در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد کرد، هیهات من وطىء دحضک زلق،
- و آن کس که بر امواج تو سوار شد غرق گردید، و من رکب لججک غرق،
- کسى که از دامهاى تو رهائى یافت پیروز شد، و من ازورّ عن حبالک وفّق،
- آن کس که از تو به سلامت گذشت نگران نیست که جایگاهش تنگ است، و السّالم منک لا یبالى إن ضاق به مناخه،
- زیرا دنیا در پیش او چونان روزى است که گذشت. از برابر دیدگانم دورشو، و الدّنیا عنده کیوم حان انسلاخه. أعزبى عنّى،
- سوگند به خدا، رام تو نگردم که خوارم سازى، فو اللّه لا أذلّ لک فتستذلّنى،
- و مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهى مرا بکشانى، و لا أسلس لک فتقودینى،
- به خدا سوگند، که تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان، هر گاه بیابم شاد شود، و ایم اللّه- یمینا برّة أستثنى فیها بمشیئة اللّه- لأروضنّ نفسى ریاضة تهشّ معها إلى القرص إذا قدرت علیه مطعوما،
- و به نمک به جاى نان خورش قناعت کند، و تقنع بالملح مأدوما،
- و آنقدر از چشمها اشک ریزم که چونان چشمهاى خشک در آید، و اشک چشمم پایان پذیرد. و لأدعنّ مقلتى کعین ماء نضب معینها مستفرغة دموعها.
- آیا سزاوار است که چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند، أ تمتلئ السّائمة من رعیها فتبرک و تشبع الرّبیضة من عشبها
- و على نیز [همانند آنان] از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند چشمش روشن باد که پس از سالیان دراز، چهارپایان رها شده، فتربض و یأکل علىّ من زاده فیهجع قرّت اذا عینه إذا اقتدى بعد السّنین المتطاولة بالبهیمة الهاملة،
- و گلّههاى گوسفندان را الگو قرار دهد خوشا به حال آن کس که مسئولیّتهاى واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده : و السّائمة المرعیّة طوبى لنفس أدّت إلى ربّها فرضها،
- و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خریده، و به شب زندهدارى پرداخته است، و عرکت بجنبها بؤسها، و هجرت فى اللّیل غمضها،
- و اگر خواب بر او چیره شده بر روى زمین خوابیده، حتّى إذا غلب الکرى علیها افترشت أرضها،
- و کف دست را بالین خود قرار داده، و در گروهى است که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و توسّدت کفّها، فى معشر أسهر عیونهم خوف معادهم،
- و پهلو از بسترها گرفته، و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانى گناهان را زدودهاند: و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم و همهمت بذکر ربّهم شفاههم، و تقشّعت بطول استغفارهم ذنوبهم
- «آنان حزب خداوند، و همانا حزب خدا رستگار است» پس از خدا بترس اى پسر حنیف، و به قرصهاى نان خودت قناعت کن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد. نهج..(دشتى) ص 555(أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). فاتّق اللّه یا ابن حنیف، و لتکفک أقراصک، لیکون من النّار خلاصک. اقول: المأدبة بالضم: الطعام یدعى الیه. اختیارمصباحالسالکین ص 531
- وداع از دنبا : در نخستین نکته به سپرى شدن دنیا و وداع کردن آن با اهل دنیا اشاره کرده مىفرماید: «اما بعد دنیا روى برگردانده و وداع خویش را اعلام داشته است، (أمّا بعد فإنّ الدّنیا قد أدبرت، و آذنت بوداع).
- بىتوجّهى به دنیاى دنیا پرستان و انّ دنیاکم عندى لأهون خ 224 11 10-
- عدم وابستگى به دنیا ما لعلّى و لنعیم یفنى خ 224 12 11-
- عدم وابستگى به لذّتهاى ناپایدار ما لعلّى.. و لذّة لا تبقى خ 224 12
- عدم وابستگى بر موجودات و اللّه لو أعطیت الأقالیم السبعة خ 224 10 9-
- عدم وابستگى به دشمنان : اسلام هرگز با برنامهریزى براى آینده مخالف نیست، به خصوص براى کارهاى اجتماعى که مایه سربلندى جامعه مسلمانان و عدم وابستگى آنها به دشمنان اسلام است. چنین کارى، نه تنها مذموم نیست، که نوعى عبادت محسوب مىشود. در زندگى فردى نیز عاقبت اندیشى کار مقبولى است و همان چیزى است که در روایات به «حزم» تعبیر شده است. در خطبه 81، آن را رکن اصلى زهد مىشمرد و مىفرماید: «أیّها النّاس الزّهادة، قصر الأمل و الشّکر عند النّعم و التّورّع عند المحارم، پیامامام ج 2 ص 200
- عدم وابستگى به دنیا، : خطبه پنجاه و دوم در واقع از سه بخش تشکیل شده است، در بخش اوّل ارزش زهد وعدم وابستگى به دنیا، و توجه به این حقیقت که تمام مواهب دنیا زودگذر و سریع الزّوال است، و افراد با ایمان باید خود را براى سفر بزرگى که در پیش دارند از طریق ذخیره کردن اعمال صالح آماده بنمایند. و هى فی التزهید فی الدنیا و ثواب اللّه للزاهد، و نعم اللّه على الخلق .. پیامامام ج 2 ص 583
- عدم وابستگی به مظاهر دنبا : حقیقت «زهد» که در برابر «رغبت» قرار دارد، همان بىاعتنایى نسبت به مواهب مادّى است و یا به تعبیر دیگر: «عدم وابستگى نسبت به دنیا و مظاهر دنیا مىباشد، هر چند امکانات وسیعى در اختیار داشته باشد.» کسى که نسبت به امور مادّى بىاعتنا است، هرگز دنبال آرزوهاى دور و دراز نیست (آرزوهاى دور و دراز مخصوص دنیاپرستان است) و کسى که چنین است در برابر نعمتها سپاسگزار و در برابر گناهان خویشتندار است، زیرا نعمتها، او را به خود مشغول نمىدارد و از یاد خدا غافل نمىکند و گناهان، دل و دین او را نمىربایند. «أیّها النّاس الزّهادة، قصر الأمل و الشّکر عند النّعم و التّورّع عند المحارم، پیامامام .ج 3.ص 306
- نزاع در دنیا : براى رسیدن به دنیاى فرومایه از هم سبقت مىگیرند و بر سر مردار گندیده با هم به نزاع مىپردازند، فى دنیا دنیّة، و یتکالبون على جیفة مریحة، و عن قلیل یتبرّأ التّابع من المتبوع،
- دنیا وعلى (علیه السلام) همانا خداوند تو را به زینتى آراسته است که بندگان را به زینتى خوشتر از آن در نظر خود نیاراسته است و آن زینت نیکان و برگزیدگان پیشگاه الهى است و زهد در این جهان است و تو را چنان قرار داده است که تو از دنیا چیزى نمىگیرى و دنیا هم از تو چیزى نمىگیرد و محبت بینوایان را به تو ارزانى داشته است تو را چنان قرار داده است که شاد و خشنودى که ایشان پیروان تو باشند و آنان هم به امامت تو شادند».ما أنت فیه من دنیا قد تبهّجت بزینتها، و خدعت بلذّتها، دعتک فأجبتها، و قادتک فاتّبعتها، و أمرتک فأطعتها. و إنّه یوشک أن یقفک واقف على ما لا ینجیک منه مجنّ،
- دنیا پرست : درنامه امام «علیه السلام» به معاویه نوشته است. راستى دنیا آدمى را از غیر خودش باز مىدارد دنیا پرست به چیزى از دنیا نمىرسد مگر آنکه دنیا در حرص و ولع بیشترى بسوى او مىگشاید، و هرگز به سبب آنچه در دنیا به آن رسیده از آنچه به آن نرسیده بىنیاز نمىگردد، و به دنبال این جمعآورى و استوار سازى، جدائى و شکست خواهد بود. کیف أنت صانع إذا تکشّفت عنک جلابیب ما أنت فیه من دنیا قد تبهّجت بزینتها، و خدعت بلذّتها، دعتک فأجبتها،
- آرى اهل دنیا : ، آنان لیاقت سربازىِ امام حق را نداشتند و از هدایت و حق فرار کردند و با سرعت در چاه کورى و نادانى در افتادند. اینان اهل دنیا و روى آورندگان به آنند که دل و دین به دنیا داده و تمام همّت و تلاش خود را وقف آن کردهاند. أهل دنیا مقبلون علیها، و مهطعون إلیها، و قد عرفوا العدل و رأوه و سمعوه و وعوه،..
- کسى که قصد اصلاح خود و حفظ دینش را دارد، باید از آمیزش با اهل دنیا بپرهیزد. «ینبغی لمن اراد صلاح نفسه و احراز دینه ان یجتنب مخالطة أبناء الدّنیا» هزارگوهر ص 412 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۹/۰۲