متقین (همام ) امیثر المومنین 28- 29- - 1رکوع و سجدههاى طولانى پرهیزگاران آنها به کمر خود مهربانند و بر پیشانی و کف دست و زانو و انتهای پاهای خود پهن می کنند براى خدا این اعضاء را بر خاک مىگذارند
پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۳۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- متقین (همام ) امیثر المومنین 28- 29- -1رکوع و سجدههاى طولانى پرهیزگاران «فهم حانون على اوساطهم مفترشون لجباههم و اکفهم و رکبهم و اطراف اقدامهم» آنها به کمر خود مهربانند و بر پیشانی و کف دست و زانو و انتهای پاهای خود پهن می کنند
- براى خدا این اعضاء را بر خاک مىگذارند - ترجمه: متّقین در پیشگاه الهى به رکوع مىروند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاک مىسایند. شرح: وقتى آنگونه که ذکر شد آیات خدا را تلاوت مىکنند و مىشنوند، باید اینگونه نیز خضوع و خشوع کنند و به رکوع روند، و اعضاء بر خاک مالند، و گویا این اعضاء را فرش زمین مىکنند. اینان براى خدا این اعضاء را بر خاک مىگذارند و غیر او را در این عمل شریک او نمىگردانند؛ زیرا که خود فرمود: «ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا».
- اعضاء هفتگانهاى سجده - روایت است که معتصم عباسى از امام جواد (علیه السلام)درباره این آیه سؤال کرد و حضرت فرمود:«هِىَ الاعْضاءُ السِّبْعَة الَتّى یَسْجُدُ عَلَیها»: آن (مساجد) اعضاء هفتگانهاى هستند که سجده با آنها صورت مىگیرد. به مناسبت ذکر رکوع و سجود روایاتى درباره فضیلت آنها ذکر مىکنیم:
- طولانى کردن رکوع و سجود؛- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «عَلَیکُم بِطُولِ الرکوع و السجود فَانَّ احَدَکُم اذا اطالَ الرکوع و السجود هَتَف ابْلیسُ مِن خَلفِه فَقال یا وَیلَه اطاعَ و عصیتُ وَ سَجَدَ وَ ابیتُ»: «بر شما باد به طولانى کردن رکوع و سجود؛ زیرا وقتى که یکى از شماکوع و سجده خود را طولانى کند، ابلیس ندا دهد از پشت سر او، واى برمن، اطاعت کرد و عصیان کردم، سجده کرد و إبا نمودم».
- با رکوع تمام وحشت قبر به او راه پیدا نکند» امام باقر (علیه السلام) نیز فرمود: «مَن اتَمَّ رکوع هَلم یَدخُله وَحْشَةُ القبر»: «کسى که رکوع خود را تماماً با جاى آورد و حق آن را ادا کند، وحشت قبر به او راه پیدا نکند». بیش از همه شیطان به مسئله سجده حساس است، زیرا او به وسیله همین سجده رانده شد، و در روایتى از مولى على (علیه السلام) آمده که سجده را طولانى کنید که عملى سنگینتر بر ابلیس نیست که ببیند انسانى در سجده است، زیرا او امر به سجده شد و عصیان کرد.
- سجده چو باد برگ درختان گناه می ریزد - را چنانکه در روایات آمده طولانى کردن سجده از آئین ائمه و سنّت توبهکنندگان است و سجده گناهان را مىریزد، چنانکه باد برگ درختان را سجده نهایت مرتبه عبادت فرزندان آدم است. در روایتى چنین آمده: «اقْرَبُ مایَکُون العَبْدُ الى اللّه وَ هُوَ ساجِدٌ»: «نزدیکترین حالت بنده به خدا وقتى است که به سجده مىرود».
- در سجده صاحب ثفنات نامیده مىشد - خاندانى که ما را امر به طول سجده کردهاند، خود به قدرى در سجده فرو مىرفتند که پیشانى و زانوهاى آنها پینه مىبست. امام باقر (علیه السلام) مىفرماید: در مواضع سجده پدرم آثار سجده و برآمدگى و تورم نمایان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قیچى مىکرد، در هر مرتبه پنج ثَفِنات (سفت؛ کلفت ؛ خشن ) بود و او صاحب ثفنات نامیده مىشد.
- برای هر نعمتی سجده می کرد - سجده امام سجاد (علیه السلام) - در جاى دیگر امام باقر (علیه السلام) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتى ذکر مىشد، با آیهاى که در آن سجده بود قرائت مىگردید، یا خداوند دفع بلا و کید از او مىکرد، یا از نمازش فارغ مىشد، یا اصلاح بین دو نفر مىکرد، درهمه اینها سجده مىکرد و اثر سجود در تمام مواضع سجدهاش نمایان بود؛ و از این رو او را «سجّاد» مىنامیدند».
- سجده جسمانى ؛ سجده نفسانی - امام سجاد (علیه السلام) گاهى در بیابان به سجده مىرفت و هزار مرتبه مىفرمود: «لا الهَ الّا اللّه حقّاً حقا لا اله الا اللّه تعبداًو رِقّا لا اله الله ایماناً و تصدقاً». اینها در مورد سجده جسمانى بود؛ البته سجده کامل، ضمیمه شدن سجده جسمانى با سجده نفساى است. در روایتى از مولى على (علیه السلام) آمده: «سجود جسمانى قرار دادن اعضاء هفتگانه با خشوع قلب و اخلاص بر زمین است ولى سجود نفسانى فراغت و دورى قلب از امور فانى و روى آوردن با آخرین همّت به سوى امور باقى و کندن لباس کبر و خودپسندى و قطع علائق دنیوى و مزّین شدن به اخلاق نبوى (صلى الله علیه وآله) است».
- آب کننده وزر و وبال و گناهان - پس اى عزیز! سعى کن لااقل از سجده جسمانى به معنى واقعى که مولى فرمود محروم نشویم که آن آب کننده وزر و وبال و گناهانى است که بر پشت ما سنگینى مىکند. رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) در خطبهاى که به مناسبت ماه رمضان ایراد فرمودند، چنین گویند: «ظُهُورُکُم ثَقیلةٌ مِنْ اوزارِکم فَخَففوا عنها بِطولِ سجودکم»: «پشتهاى شما از گناهان و اعمالى که وزر و وبال است، سنگین شده، پس با طول سجدههایتان از آنها بکاهید».
- اصل عبادت حضور قلب است، از این روایات استفاده مىشود که در نماز و عبادت خلوص و توجه لازم است، اصل عبادت حضور قلب است، نمازى که با گفتن تکبیرة الاحرام، طوفان افکار و تندباد اندیشهها ذهن را مشوش کند، میوهاى است که به جز پوسته، بهرهاى ندارد. این چه نماز و حضور قلبى است که در آن گمشدهها و فراموش شدهها را پیدا کرده و به ذهن مىآوریم! این نماز گرچه اداء وظیفه و تکلیف است ولى در مقبول بودنش جاى حرف است.
- اداء وظیفه تا نماز مقبول بسیار فاصله دارد. چه بسیار نمازهاى ما که صحیح است ولى مقبول نیست! ظاهراً با تمام ارکان و اجزاء و شرایط است ولى پوستهاى زیبا است که مغزى در درون ندارد. نماز مىخوانیم و مىگوئیم چرا در خود تغییرى نمىبینیم، در حالى که نمىدانیم نماز مؤثر و نمازى که ما را از فحشاء و منکر دور مىکند و به خدا نزدیک مىکند، نماز با لبّ و مغز است! الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ
- آیا نمازى که آلوده به ریا است، نماز است! آیا نمازى که به دنبال آن مىگوید عَجَب نمازى خواندم، عجب رکوع ى، عجب خلوصى، نماز است! منشاء این عَجَبْها، عُجْبْ است. آیا نماز ما نمازى است که در روایت فرمود همچون نهرى است که روزى پنج مرتبه خود را در آن شستشو مىدهید و مسلماً اگر کثافتى در بدن شما بود مرتفع مىشود. «قال الصادق (علیه السلام) : لَوْ کانَ عَلى بابِ احَدِکُم نهرٌ فَاغتَسَل منه کلَّ یوم خَمْسَ مَرّات هَلْ کانَ یَبقى على جَسَده مِنَ الدَّرَن شىءٌ؟ انَّما مَثَلُ الصّلاةِ مَثَلُ النَّهرِ الّذى یَنْقى، کُلَّما صَلّى صَلاةَ کانَ کفارةٌ لِذُنُوبه الّا ذَنْبٌ اخرَجَه مِن الایمان مِقیمٌ عَلیه»:
- آیا نماز ما پاک کننده رذائل اخلاقى ما است - امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر درب خانه یکى از شما نهرى بود که هر روز پنج مرتبه خود را در آن مىشست (یعنى پنج مرتبه از خانه خارج مىشد و از درون نهر باید مىگذشت) آیا چرکى بر بدن او باقى مىماند! همانا مَثَل نماز، مَثَل نهرى است که پاک مىکند (کثافات روحى را) هرگاه نمازگزار، نماز بخواند، آن نماز کفّاره گناهان او است مگر گناهى که بر او بماند و او را از ایمان خارج کند (مثل این که چیزى به بدن انسان باشد که با درون آب رفتن زایل نمىشود و انسان را از تمیز بودن خارج کرده است). آیا نماز ما چنین است، آیا نماز ما پاک کننده رذائل اخلاقى ما است یا موجب سیاهتر شدن و دورى از خدا، چنانکه براى بعضى چنین است»!
- آیا متوجه هستیم که اصل نماز خشوع و خضوع است، نزدیکترین حالتى که بنده به خدایش نزدیکتر است، حالتى است که بیشتر در خشوع است و آن سجده یعنى پائینترین حالت در نماز است که این پائینى خود، بزرگى است، زیرا پائین آمدن براى خدا، بزرگى در نزد او است، آیا مىدانیم علت عظمت سجده، خضوع آن است؟! آیا مىدانیم چرا باید بر زمین و خاک سجده کرد، هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) پرسید بر چه چیزى مىشود سجده کرد، فرمود: سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آنچه از آن مىروید، الّا این که مَأکُول (خوردنى) و ملبوس (پوشیدنى) باشد»،
- گفتم فدایت شوم علّت چیست؟ فرمود: «سجود خضوع براى خداوند عزّوجل است، پس جایز نیست بر مأکول و ملبوس، زیرا فرزندان دنیا و دنیاپرستان بنده و عبید مأک
-
ول و ملبوسند (گویا بر آنها سجده کنند) و سجده کننده براى خدا، جایز نیست پیشانى خود را در سجده بر جاى سجده دنیاپرستانى گذارد که دنیا فریبشان داده است، و سجده بر زمین افضل است، زیرا نشان دهنده تواضع و
- خضوع بیشتر براى خداوند است.
- آیا مىدانى مفهوم سجود چیست؟ سجودى که تنها در نمازهاى و اجب یومیه 34 بار انجام مىدهیم این سؤال را از مولى على (علیه السلام) کردند، فرمود: وقتى سر بر زمین مىنهى، یعنى (مِنْها خَلَقْتَنى) از این خاک خلقم کردى وقتى سرت را برمىدارى، یعنى (الَیْها تُعیدُنى) به سوى همین خاک مرا باز مىگردانى، و وقتى از سجده دوم برمىدارى، یعنى (مِنها أخرجتَنى) از همین خاک بیرون آوردى و سجده دوم را که مى کنى (وَ مِنها تَخْرُجُنى تارَة اخْرى) از همین خاک یکبار دیگر مرا خارج مىکنى.
- پس اى عزیز حال که این معارف آشکار شد، دقت کن در عظمت خداوند و کوچکى خود و این که نماز با خضوع و خشوع موجب استفاده تو است، نه افاده خدا، زیرا او خدائى است که آسمانها و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و اشجار و تمامى جنبندگان ساجد او هستند،
- حتى از نظر تکوین ملائکه و جن و انس سجده کننده براى اویند. (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ) سجود، تفسیر شده به غایت خضوع و ذلّت و اطاعت، خواه، بااراده و یا بدون اراده.
- موجودات به دو دسته تقسیم مىشوند: 1- موجوداتى که داراى اراده و اختیار ناشى از تعقّل نیستند، مثل جمادات و گیاهان و حیوانات (جمادات و گیاهان اراده ندارند و حیوانات هم اراده و اختیار ناشى از تعقل، ندارند). اینها چون اراده ندارند که مخالفت پروردگار کنند، همگى خاضع و مطیع او هستند.
- 2- موجودات دارای اختیار وتعقل - موجوداتى که داراى اراده و اختیار ناشى از تعقّل، هستند مثل ملائکه و انسانها، اینها داراى دو جهت هستند: الف) جهت غیرارادى: مثل جریان خون در قلب و رگها یا پالایش خون در کلیهها، قلب و کلیه و دستگاه گوارش و امثال آن، از این نظر که موجودى تکوینى هستند، همانند جمادات و گیاهان و حیوانات، با زبان حال تسبیح و اطاعت خداوند مىکنند، حتى کافر هم از این نظر مطیع فرمان الهى است.
- ب) جهت ارادى: از این جهت، ملائکه، باز مطیع هستند؛ چون در ساختار وجودى آنها شهوت و غضب نیست، سرپیچى از فرمان الهى ندارند؛ ولى انسانها چون داراى شهوت و غضب هستند، دو قسم مىشوند: عدهاى مطیع و عدهاى نافرمان. و به همین جهت در آیهاى که ذکر شد مىفرماید: بسیارى از مردم «کَثیرٌ مِنَ النّاس» مطیع و خاضع هستند و بسیارى (بواسطه سرپیچى) مستحق عذاب مىشوند «کثیرٌ حقَّ عَلَیه العَذابُ».
- جن ها هم اراده داشته ومکلفند- در آیه 49 «سوره نحل» نسبت به ملائکه تصریح مىکند که (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ). البته جنها هم مثل انسانها هستند، زیرا اراده داشته و مکلفّندو مطیع و عاصى دارند. حال به مناسبت این که این فراز خطبه اشاره به نماز شب پرهیزگاران و در رکوع و سجود بودن آنها است اشارهاى هم به فضیلت نماز شب کنم،
- در فضیلت نماز شب همین بس که صاحب میزان الحکمه هفت آیه از آیات قرآن را ذکر کرده که اشاره به نماز شب و فضیلت آن دارد، در کنار این آیات، روایات معصومین (علیهم السلام) مملوّ از فضائل این عبادت است، در وصایاى پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) به مولانا على بن ابیطالب (علیه السلام) آمده که چهار مرتبه فرمود: «عَلَیکَ بِصلاةِ اللّیل»: «بر تو باد نماز شب و لازم کن بر خود نماز شب را».
- جبرئیل مرا به نماز و عبادت شب - در جاى دیگر پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمودند: آنقدر جبرئیل مرا به نماز و عبادت شب و شب زندهدارى سفارش کرد که گمان کردم بهترین افراد امت من هرگز نمىخوابند. یا در حدیث دیگر فرمود گمان کردم بهترین افراد امّت من شب را نمىخوابند مگر مقدار کمى را.
- نماز شب زینت آخرت - در روایتى امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند زینت حیات دنیوى را مال و فرزند قرار داد، و نماز شب که هشت رکعت است و بنده مؤمن در آخر شب مىخواند، زینت آخرت است.
- نماز شب شرف مؤمن و موجب مباهات و افتخار خداوند است، خداوند مباهات مىکند به کسى که نماز به تنهائى در شب مىخواند، و سجده مىکند و چه بسا در سجده به خواب مىرود، خداوند به ملائکه گوید: «انْظُروا الى عَبدى روُحُه عندى و جَسَدُه ساجدٌ لى»: «نگاه کنید بنده مرا که روحش نزد من و بدنش سجده کننده به من است».
- پشت سر او هفت صف از ملائکه - ابنعباس گفت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در ضمن حدیثى فرمود: هر مرد یا زنى موفق به اداى نماز شب شد براى خدا قیام کرد و وضوى شادابى گرفت، و نماز براى خدا به نیت صادق و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان خواند، خداوند پشت سر او هفت صف از ملائکه قرار دهد که تعداد هر صفى را غیر از خداوند احصاء نتواند کرد، یک طرف صف در شرق و طرف دیگر در مغرب است و زمانى که از نماز فارغ شد، خداوند به عدد آن ملائکه درجات براى این نمازگزار نویسد.
- دو رکعت نماز در شب بهتر است - در روایتى دیگر انس گوید شنیدم از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) که مىفرمود: «الرَّکعَتانِ فِى جَوفِ اللّیل احَبُّ الَىّ مِنَ الدنیا وَ ما فیها»: «دو رکعت نماز در شب بهتر است، نزد من، از دنیا و هر آن چه در آن است».
- اطعام و نماز شب- جابر بن عبدالله انصارى گفت شنیدم از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) که مىفرمود: «ما اتَّخَذَ اللّهُ ابراهیمَ خلیلا الّا لِاطْعامِ الطَّعام و الصلاةِ باللیل و النّاسُ نیام»: «خداوند، ابراهیم (علیه السلام) را دوست و خلیل نگرفت مگر براى اطعامِ طعام و نماز شب در حالى که مردم در خواب بودند».
- دوست گرفتن حق تعالی - امام امّت در کتاب چهل حدیث خود در ذیل این حدیث چنین گویند: «اگر نبود براى نماز شب جز این یک فضیلت کفایت مىکرد، ولى براى اهلش و آن امثال من نیست، ماها نمىدانیم خَلعت خَلَّت چه خلعتى است، و دوست گرفتن حق تعالى بنده را چه مقامى است، تمام عقول عاجز است از تصوّر آن، تمام بهشتها را اگر به خلیل دهند، به آنها نظر نکند، تو نیز اگر محبوب عزیز یا صدّیق محبوبى داشته باشى و بر تو وارد شود، از هر ناز و نعمتى غفلت کنى، و به جمال محبوب و لقاء صدیق از آنها مستغنى گردى با آن که این مثل خیلى بى تناسب و فرق بین المشرقین است».
- ازجلوه دوست چه دانند - آرى بى خبران از این حالات چه ادراکى و بهرهاى دارند، بى خردان قیام در شب و با معشوق حقیقى راز و نیاز کردن را بىخردى مىپندارند، آنها را با این وادى چه کار، آنها در زندگى مادّى دنیوى غرقند و از راز عشق و رمز محبوب و جلوه دوست چه دانند، از آنها بگذریم و به سراغ خود آئیم،
- سخن با معشوق ازلی و ابدی - آیا ما درک نماز خلیل الرحمن را مىتوانیم بکنیم؟ آیا نماز او مثل نماز ما بود؟ او عرض حاجت به جبرئیل امین نفرمود و ما حاجات خود را از شیطان هم بشود مىطلبیم، ما وقتى با محبوب دنیوى سخن گوئیم از خود بى خود شویم، چگونه او با معشوق ازلى و ابدى از خود بىخود نشود، نماز شب به قدرى نزد خدا محبوب است که ثواب آن را خود داند و بس،
- ثواب نماز شب نزد خدا - امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: «ما مِنْ عَمل حَسَن یَعْمَله العبدُ الّا و له ثوابٌ فى القرآن الّا صلاةَ اللیل فانَّ اللّه لم یُبَیّن ثوابَها لعَظیم خَطَره عندَه فقال: تَتجا فى جُنُوبُهم عن المَضاجِع یَدْعُونَ رَبَّهُم خوفاً و طَمَعاً و ممّا رزَقناهُم یُنْفِقوُن فلا تَعلمُ نَفْسٌ ما اخْفِىَ لَهُم مِنْ قُرّة اعیُن جزاءً بما کانوا یعملون». (هیچ عمل نیکوئى نیست که بنده آن را انجام دهد مگر این که ثواب آن در قرآن آمده، الّا نماز شب، زیرا خداوند ثواب آن را به خاطر عظمت آن در نزد خودش بیان نفرمود و (در قرآن) فرمود: دور مىکنند پهلوهاى خود را از خوابگاهها (کنایهاز این که از رختخواب برمىخیزند) و با ترس و امید، پروردگار خود را مىخوانند، و از آنچه روزى آنها کردهایم انفاق مىکنند، پس هیچ کسى نمىداند،
- مایه سرور شب زندهدار - چه سرور و روشنى چشمى براى آنها در نظر گرفته شده است، (این) جزاى عملکرد آنها (و نماز و نیایش شب) آنها است». این «قرة العین» و روشنى دیده که مایه سرور شب زندهدار است چیستکه خداوند ذکر نکرده، اگر از ثوابها و باغهاى بهشتى است، که مىتوانست مثل جاهاى دیگر و اعمال دیگر بیان کند، معلوم مىشود پاداش آن از سنخ این پاداشها نیست که گوشزد کسى توان کرد، خصوصاً براى اهل دنیا، فهم ما از درک نعمتهاى آنجا کوتاه است و تمام این دنیا در مقابل تار موئى از حور العین بهشتى نیست، بلکه مقابل تارى از تارهاى حلههاى بهشتى که براى اهلش مهیا شده نیست.
- ما اهل غفلت تا آخرعمر از خواب برنمىخیزیم - امام امت در ذیل این روایت مىفرماید: «اى واى به حال ما اهل غفلت که تا آخر عمر از خواب برنمىخیزیم و در سُکر (و مستى) طبیعت باقى هستیم بلکه هر روز بر مستى و غفلت ما مىافزاید، جز مقام حیوانیت و مأکل و مشرب و منکح آنها چیز دیگرى نمىفهمیم، و هر چه مىکنیم گرچه از سنخ عبادات هم باشد باز براى اداره بطن و فرج مىکنیم ...
- ولى باز ناامید نباید شد، ممکن است پس از مدتى بیدارىِ شب و انس و عادت به آن، خداى تعالى کمکم دستگیرى فرماید و با یک لطف خفىّ، خلفع رحمت بر تو بپوشاند، ولى از سرّ عبادت مجملا غافل مباش و همه را به تجوید قراءات و تصحیح ظاهر فقط مپرداز، اگر نمىتوانى مُخَلَّص شوى، لااقل براى آن قرة العینى که حق تعالى مخفى فرموده بکوش و یادى از فقیر عاصىِ حیوان سیرت که از همه درجات به حیوانیت قناعت کرده- اگر مایل شدى- بکن،
- آمادگى براى مرگ را قبل از رسیدن فوت نصیب من گردان. و با توجه به خلوص نیت بخوآن «اللّهُمَ ارْزُقْنى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الغُرُور وَ الانابَةَ الى دارِ الخُلودِ و الاسْتِعْدادَ لِلموت قَبْلَ حُلُولِ الفَوت»: «خدایا دورى از دار فریب و (این دنیا) را روزى من گردان و رجوع به سوى خانه همیشگى و آخرت و آمادگى براى مرگ را قبل از رسیدن فوت نصیب من گردان.
- اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص: 23
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۵/۱۲