پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. امیر المومنین – متقین  8- - میانه‏روى در همه چیز 2. ملبسهم الاقتصاد پوشش آنان (پرهیزکاران) میانه‏روى است.***
  4. شرح: «مَلْبَس» مصدر میمى از ماده لباس به معنى پوشش است. لباس در مواردى در معنى حقیقى و در مواردى در معانى مجازى استعمال مى‏شود. در اینجا یک مورد از معنى حقیقى و سه مورد از معانى مجازى آن را از قرآن ذکر مى‏کنیم: (ملبسهم الاقتصاد).  
  5. کنار زدن لباس و برهنه از توانایی وقدرت - سوره اسراء، آیه 29. - وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً. محسور از ماده حَسْر (بر وزن قصر) در اصل معنى کنار زدن لباس و برهنه ساختن قسمت زیر آن است. به همین جهت حاسر به جنگجویى مى‏گویند که زره در تن و کلاه‏خود بر سر نداشته باشد، به حیواناتى که بر اثر کثرت راه رفتن خسته و وامانده مى‏شوند،
  6. کلمه (حَسیرُ حاسر) اطلاق شده است، گویى تمام گوشت تن آنها با قدرت و نیرویشان کنار مى‏رود و برهنه مى‏شوند و بعداً این مفهوم توسعه یافته به هر شخص خسته و وامانده که از رسیدن به مقصد عاجز است (محسور یا حسیر و حاسر) گفته مى‏شود حسرت به معنى غم و اندوه نیز از همین ماده گرفته شده، چرا که این حالت به انسان معمولًا در مواقعى دست مى‏دهد که نیروى جبران مشکلات و شکست‏ها را از دست داده گویى از توانایى و قدرت برهنه شده است.
  7. در مسئله انفاق و بخشش اگر از حد بگذرد طبیعى است که انسان از ادامه کار و فعالیت و سامان دادن به زندگى خود وامانده و برهنه از نیروها و سرشار از غم مى‏گردد و طبعاً ارتباط و پیوند او با مردم نیز قطع خواهد شد. (تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 91).
  8. میانه‏روى در این آیه منافات با ایثار که در سوره هود و آیات دیگرى مورد ستایش قرار گرفته ندارد. زیرا دقت در شأن نزول آیات و قوانین دیگر نشان مى‏دهد، رعایت اعتدال حکم عامى است که تضادى با ایثار که حکم خاص مربوط به موارد معینى است، ندارد. [تفسیر اعتدال‏]
  9. انتخاب راهى (معتدل) -  سائلى از امام صادق (علیه السلام) تفسیر اعتدال را پرسید، حضرت عملى انجام دادند که پاسخى عینى به سؤال سائل بود، ایشان مشتى خاک برداشته و مشت را باز نکردند و فرمودند: «این بخل است» و مرتبه دیگر مشتى برداشته و مشت را به طرف زمین بازکرده به طورى که تمام خاک‏ها ریخت، فرمودند: «این مقابل بخل و حد افراط است» و بعد مشتى برداشته و لابلاى انگشتان را بازکرده به طورى که مقدارى خاک از لابلاى انگشتان حضرت ریخت و مقدارى ماند،
  10. فرمودند: «این اعتدال است».3. «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا» : «نمازت را زیاد بلند یا آهسته مخوان و در میان این دو راهى (معتدل) انتخاب کن»
  11. این دستور به پیامبر (صلى الله علیه وآله) داده شد، زیرا مشرکان در مکه در رابطه با نماز ایشان مى‏گفتند: او نمازش را بلند مى‏خواند و موجب ناراحتى ما مى‏شود، این چه عبادت و چه برنامه‏اى است؟!
  12. اما حدّ اعتدال میان جهر و اخفتات در این آیه از روایت امام صادق (علیه السلام) در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل این آیه فهمیده مى‏شود، حضرت فرمودند:«الْجَهرُ بِها رَفْعُ الصَوتَ والتَّخافُتُ بها ما لَمْ تَسْمَع نَفْسُکَ واقْرَأ بَیْنَ ذلک»: «جهر این است که زیاد صدا را بلند کنى و اخفات آن است که حتى خود نشنوى، هیچ یک از این دو را انجام نده، بلکه حد وسط میان آن دو را انتخاب کن».
  13. نکته‏اى که جا دارد تذکر داده شود این است که: از آیه استفاده مى‏شود که: اولًا عبادات خود را چنان انجام ندهید که بهانه به دست دشمنان افتاده و آنها را به استهزاء و مسخره بگیرند. چه بهتر که همراه با شکوه و ادب اسلامى و ابهت و عظمت انجام بگیرد
  14. و این که بعضى‏ها صداى بلندگوهاى مجالس دینى را بلند مى‏کنند و باعث ناراحتى و ایذاء مردم مى‏شوند بدانند که این صداى اسلام نیست، بلکه صدایى است که موجب پراکندگى مردم از اسلام و در نتیجه ضربه به تبلیغات دینى و مذهبى است.ثانیاً باید اعمال  ما در تمام امور اعم از اجتماعى و سیاسى و اقتصادى و غیره، خالى از افراط کاریها و تندروى‏ها و تفریط کارى‏ها و مسامحه و سهل‏انگارى باشد،
  15. لازم به تذکر است که طبق روایت متعددى از امام باقر و امام صادق علیهم‏السلام که در تفسیر نورالثقلین (جلد 3، صفحه 233) آمده و طبق شأن نزولى که از ابن عباس رسیده، این آیه مربوط به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است نه نمازهاى اخفاتیه (نمازهایى که در شبانه روز آهسته باید خواند مثل ظهر و عصر) و نه نمازهاى جهریه (نمازهائى که در شبانه روز بلند باید خواند مثل صبح و مغرب و عشا) این حکم دیگى است که فقهاى بزرگوار ما مدرک آن را در کتاب الصلوة آورده‏اند.
  16. اصل اساسى وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا یعنى جستجوگرى طریق اعتدال و طى آن طریق است.در این سه آیه فوق، قرآن دست روى موردى گذارده است که: از مصادیق «ملبسهم الاقتصاد» به معنى دوم (معنى اعم) است و آیه چهارمى که ذکر مى‏کنیم جامع تمام موارد مذکور است.
  17. 4.امت میانه و امت نمونه -  «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»: «همان طور (که قبله شما یک قبله میانه است) خود شما را نیز امّت میانه‏اى- که از هر نظر در حد اعتدال در میان افراط و تفریط مى‏باشد- قرار دادیم تا امت نمونه‏اى در برابر مردم باشید و پیامبر (صلى الله علیه وآله) هم فرد نمونه‏اى در برابر شما باشد».
  18. قبله مسلمانان میانه است - اما وجه این که قبله مسلمانان میانه است این است که: در آن زمان مسیحیان تقریباً به سمت مشرق مى‏ایستادند (زیرا بیشتر ملل مسیحى در کشورهاى غربى مى‏زیستند) و براى ایستادن به سوى بیت‏المقدس ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق به طور کلى قبله آنان محسوب مى‏شد، ولى یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مى‏بردند و به طرف بیت‏المقدس که براى آنان تقریباً در سمت غرب بود، مى‏ایستادند و بدین ترتیب نقطه غرب قبله آنان بود، اما کعبه نسبت به مسلمانان آن روز که ساکن مدینه بودند، سمت جنوب بود که میان مشرق و مغرب بود و از این جهت میانه محسوب مى‏شد، در حقیقت قرآن با معرفى کردن قبله مسلمانان مى‏خواهد رابطه‏اى بین برنامه‏هاى اسلامى بیان کند که: برنامه‏هاى میانه و متعادل هستند و در نتیجه مسلمانان امتى میانه و حد وسط هستند.
  19. اعتدال اصلى است که بر تمام تعلیمات اسلامى حاکم است، اعتدال در عقیده (یعنى نه غلو و نه شرک، نه‏ جبر و نه تفویض، نه تشبیه و نه تعطیل «1» هیچ کدام در عقئد اسلامى راه ندارد اعتدال در برنامه‏هاى اجتماعى، نه تنها توجه به جهان، مادّه (همچون یهود) و نه تنها توجه به مسائل روحى و رهبانیّت و کناره‏گیرى از اجتماع (به سان نصارى) اعتدال در شیوه‏هاى اخلاقى ، اعتدال در عبادت، اعتدال در اقتصاد که نه به طرف سرمایه‏دارى که انباشته شدن ثروت را به هر اندازه تجویز مى‏کند و محدودیتى براى بخش خوصى قائل نیست،
  20. به طورى که نوشته بودند بعضى سرمایه‏دارى‏هاى بلوک غرب در هواپیماى اختصاصى خود استخر شنا دارند و نه مارکسیسم که به کلى از انباشته شدن ثروت و فعالیت‏هاى بخش خصوصى جلوگیرى مى‏کند- اولى داراى اقتصادى لجام گسیخته و دومى داراى اقتصادى زنجیر کرده است و باید گفت سرمایه‏دارى و کمونیسم عکس‏العمل یکدیگرند و هر یک فرزند نامشروع دیگرى در بقاء خود هستند-
  21. اسلام هر دو را زیر سؤال برده و حد میانه را در پیش گرفته است، هم بیت‏المال و انفال و اموال حکومت دارد و هم جمع ثورت را براى افراد به طور متعارف و مشروع تجویز کرده است

(البته الان کمونیست‏ها از نیمه راه برگشته‏اند شوروى خیلى وقت است برگشته و چین هم دنباله روى آن شده و دروازه‏هاى خود را به روى بازارهاى آزاد جهان باز کرده و اجازه سرمایه‏گذارى به هر کشورى را در چین داده است).

 

  1. (1) طرف افراط مسئله را غلو گویند - . غلو این است که براى بزرگ جلوه دادن وجودى چیزهایى به او نسبت دهند که مبرّاى از آن است مثلًا درباره خداوند غلو کنند و بگویند خدا داراى صفاتى است که اصلًا قابل درک براى ما نیست و یا به على علیه‏السّلام نسبت خدایى داده و درباره ایشان غلو کنند، چنان که کردند، این طرف افراط مسئله و اما طرف تفریط مسئله این است که مقام ربوبى را به حدى پائین آورند که شریک و هم‏سطح با مخلوقات خود شود.
  2. جبر به طور کلى سلب اختیار از انسان - جبر آن است که به طور کلى سلب اختیار از انسان‏ها کنند، چنان که به اشاعره نسبت مى‏دهند و یا در مقابل تفریط کرده و بگویند انسان مختار است به طورى که هیچ دخالتى خداوند در اعمال  او ندارد، کما این که مُفَوِّضه گفته‏اند و یا مثل یهود بگویند خداوند جهان را در 6 روز آفرید و به گوشه‏اى رفت و دیگر دخالتى در این جهان نمى‏کند.
  3. فرغه مجسمه گویند خدا جسم است- تشبیه آن است که صفات خالق را به مخلوق تشبیه کنیم و از همین جا فرقه مجسمه بنیان نهاده شد که قائل‏اند خداوند جسم است و یا عده‏اى تفریط کرده و مى‏گویند صفات خداوندى قابل ادراک نیست و قائل به تعطیل عقل براى درک صفات‏اند که این نوعى غلو درباره خداوند است.
  4. (2) عدالت اخلاقى . صفات حسنه‏اى را که اسلام به آن امر فرموده در علم اخلاقى حد وسط مى‏دانند و آ نرا عدالت اخلاقى نامیدند مثلًا شجاعت حد وسط براى تَهَوُّر (بى‏پروایى) و جبن (ترس) است.
  5. اسلام اعتدال در همه امور - و بالاخره اسلام در تمام امورش اعتدال را پیشه کرده و به این ترتیب یک مسلمان واقعى نمى‏تواند انسان یک بعدى باشد و تنها نظر به جهت ماده یا به جهت معنا و یا تنها نظر به جنبه‏هاى فردى و یا اجتماعى نمى‏کند، بلکه انسانى است همه جانبه، متفکر، باایمان، دادگر، مجاهد، مبارز و در عین حال اهل معنویت و بندگى خدا و اهل زندگى و فعالیت و معاشرت.
  6. اسلام حد وسط بین تمام - پس از این که اسلام حد وسط بین تمام افراط و تفریطها شد و نمونه گردید، و از طرفى افراد نمونه براى گواهى و شهادت انتخاب مى‏شوند، مسلمانان مى‏توانند گواه و شاهدى بر اهل عالم باشند،
  7. همچنان که پیامبر (صلى الله علیه وآله) در میان مسلمانان فرد نمونه است، مسلمانان عملًا گواهى مى‏دهند که یک انسان مى‏تواند هم مرد دین و هم مرد دنیا و در عین اجتماعى بودن جنبه‏هاى روحانى و معنوى خود را حفظ کند و هر دو را مکمّل یکدیگر قرار دهد، گواهى مى‏دهند که دین و علم و دنیا و آخرت و ماده و معنا همه در حدود صحیح با هم سازگاراند و در میان آنها تضادّى نیست.
  8. هم مرد دین و هم مرد دنیا و در خاتمه از باب ختامُه مِسْکٌ اشاره به سخن على (علیه السلام) در نهج‏البلاغه  کنم، در این خطبه‏ دارد که دو برادر به نام‏هاى علاء بن زیاد حارثى و عاصم بن زیاد حارثى در بصره بودند هر دو از اصحاب على (علیه السلام) که یکى به راه افراط و دیگرى به راه تفریط سیر کرده بود
  9. راه متعادل - و حضرت آنها را به راه متعادل رهنمون ساختند. حضرت وقتى به بصره وارد شدند چون علاء مریض بود به دیدن او رفته
  10. فراخی این خانه و خانه آخرات هم - و وقتى وسعت خانه او را دیدند، فرمودند: «این خانه وسیع را در دنیا چه مى‏کنى، در حالى که تو به فراخى و وسعت آن در آخرت بیشتر نیازمندى؟! ولى مى‏توانى اگر بخواهى با فراخى این خانه، خانه آخرت خود را هم وسیع گردانى، از میهمان در این خانه پذیرایى نما و با خویشان پیوسته باش و حقوق شرعیه- اعم از خمس و زکات و صدقات و سایر حقوق واجبه و مستحبه- را از آن بده»
  11. از دنیا دورى گزیده، - سپس علاء از دست برادرش عاصم شکایت کرد که او چون رهبانان کلیمى پوشیده و از دنیا دورى گزیده،
  12. به زن و فرزندت رحم نمى‏کنى؟!- حضرت با او دیدار کرده و به او فرموده: «یا عدى نفسه»: «اى دشمنک نَفْس خود» شیطان تو را به این راه انداخته، آیا فکر مى‏کنى خداوند پاکیزه‏ها را حلال کرده و کراهت دارد که تو از آنها بهره‏مند گردى، آیا به زن و فرزندت رحم نمى‏کنى؟!»
  13. جانم فداى تو اى مولى که راهنماى این دو برادر به طریق حق و معتدلى و راهگشاى خطمشى ما در تمام مسائل فردى و اجتماعى.
  14. نادان  تندرو و یا کندرو - پس از این توضیحات درباره این فراز از خطبه، کوتاه سخن این که اگر عاقلى لازم است راه میانه و حد وسط را طى کنى و الا مصداق کلام مولا، خواهى بود: «لا یُرى الجاهل الّا مُفرِطاً او مُفَرَّطا»: «دیده نمى‏شود نادان مگر آن که تندرو و یا کندرو است».
  15. حد وسط و ملاک ارزش شده - مرحوم خویى در فراز قبلى یعنى (ملبسهم الاقتصاد) هم فرموده (وفى الاسناد توسّع) به خلاف ابن ابى الحدید که قائل به مجازیت نشده و به نظر مى‏رسد حق با مرحوم خویى باشد، زیرا اقتصاد همچنان که در عبارت مرحوم خویى است عبارت است از (التوسّط بین الافراط والتفریط) یعنى اقتصاد میان و حد وسط بین افراط و تفریط است. بنابراین لباس پوشیدن آنها منطبق بر حد وسط و اقتصاد است. اگر افراط و تفریط حدى و مصادیقى منطبق بر خود داشته باشند حد وسط و اقتصاد هم داراى مصادیقى است که لباس پوشیدن پرهیزکاران باشد. پس در این فراز مجاز به کار برده شده، یعنى گویا لباس پوشیدن پرهیزکاران خود حد وسط و ملاک ارزش شده نه این که منطبق بر حد وسط باشد.

 

  1. مرحوم الهى در ذیل این فراز «ملبسهم الاقتصاد» چنین مى‏سراید:

            هم آنان در لباس اقتصادند             بهر کارى قرین عدل و دادند

نه چون طاووس زینت کرده تن را             نه چون گل چاک‏داده پیرهن را

            زسرد و گرم عالم بى‏تظاهر             بدن را پوش وجان راباتفاخر

  1. لباس دانش و تقوا به جان پوش             نه‏برتن جامه برطبع زنان‏پوش‏

زن از آرایش‏تن گشت خرسند             به زیبایى جان مرد خردمند

نئى شاهد برعنایى مپرداز             چوگل صد چاک گردان جامه ناز

  1. به تقوا هرکه جان خود بیاراست             به‏ملک جاودانش روى زیباست‏

بهر کار از ره پرهیزکارى             نگه‏دار اعتدال از هوشیارى‏

چوآن پاکان همه تقواخصالند             به هر رفتار زیبا ز اعتدالند

  1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏1، ص: 131
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی