قرآن : جلسه دوازدهم تفسیرسوره یس حضرت استاد: ، به هراندازه که می توانیم بگویم دربرابرنا ملایمات به هراندازه که می توانیم، با تلطف ومهربانی، با استقامت، سعی وتلاش، صبرداشته باشید، ا
دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ۰۶:۳۸ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- جلسه دوازدهم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری12/10/1389 یکشنبه 27محرم.
- قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیمٌ (18)
- قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (19)
- وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ (20)
- آن دوپیامبری که آمده بودند انتاکیه سومی هم آمد برای تقویت آنها گفتند پیامبریم ما ادعاداریم ما دلیل داریم، مرده زنده می کنیم، کورمادرزاد بینامی کنیم، بجای اینکه بپذیرند گفتند، ما مثل شما شما مثل ما برای چی ما زیر بار شما برویم،
- بحث رسید به اینجا که اینهارا تکفیر کردند، هرچه گفتند فایده ای نداشت، دودفعه اینها دست بردارنبودند،
- یکی ازچیزهائی که باید ازپیامبران یاد بگیریم این است که باید برحقمان پا برجا با باشیم، به هراندازه که می توانیم بگویم دربرابرنا ملایمات به هراندازه که می توانیم، با تلطف ومهربانی، با استقامت، سعی وتلاش، صبرداشته باشید،
- البته حضرت نوح مبعوث به امر رسالت شد، قران می فرمایند: 950 سال خواند برای این مردم را بامعجزه اما فایده نداشته، لذا ما باید پا برجا باشیم ، بامهربانی وتلطف ، زن به شوهر ،شوهربه زن ، هردوبه بچه ها بازبان لین وتلطف ومهربانی ، نه بازبان بد امربه معروف ونهی ازمنکرکند،
- بلاخره اثرخودش را می گذارد صبرواستقامت می خواهد، پا برجای برروی حرف ، انسان ازمیدان درنرود،
- البته کارومبارزه لازم دارد، پس کم کم این حالت پیدا بکنیم، اگراذیتش کردند، ازمیدان درنرود، لذا آنها می گفتند ما مثل شما ، شما مثل ما،هیچ فرقی نمی کنیم، آنهاهم درمقابل باطل حرفشان رامی زدند، می گفتد ما ازطرف خدا دلیل ما معجره ماست، حرف های حسابی داریم، ما مثل شما حرف های ما حرف های نا حسابی نیست، معلوم است ارازل واوباش حرف حسابی سرشان نمی شود، قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ ، آنان می گفتند خدا می داند که ما پیامبریم،
- وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ، وظیفه ما این است که ما به شما بگوئیم، که ازطرف خدا یم ، خدا گفته بگو، ما می گوئیم، اینکه تحمیل بکنیم نه ، ما بلاغ مبینیم، ما پیامبریم، یعنی ماحرف حسابی ومعجزه داریم،
- قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ...، اصلا شما آدم های شومی هستید، مثل آنها دردرتاریخ داریم، که برایشان خشک سالی آمده بود، گفتند شما شومید، اصلا این بلاهای ما زیرسرشماست، بروید این خشک سالی ازبین می رود، باران می آید، شما شومید بروید، دست ازکارهایتان بردارید، باران می آید،
- قرآن 7،8، مرتبه به پیامبرتغیرمی زند، که اصلا این بلاها زیرسرشماست، این عقب ماندگی ما زیرسر شماست، اگرشما دست ازکارهایتان بردارید ما ازعقب ماندگی مان نجات پیدامی کنیم،
- یعنی حرف را گردانبدند ،اول می گفتند مامثل شما، شما مثل ما، بعد دست از آن حرف های خرافی بر می داشتند می گفتند که بلی پیامبرید ومعجزه هم دارید حرف حسالی هم می زنید، اما عقب ماندگی ما زیرسرشماست، شمابروید مانجات پیدامی کنیم،
- هرچه می گفتند ما تبلیغ ومعجزه دازیم، ما حرف حق داریم، گفتند ما مثل شما، بعد دست برداشتند، گفتند عقب ماندگی ما، حشکسالی ما زیرسرشماست، وبلاخره این بلاهای ما زیرسرشماست، اگردست ازحرف هاتان برندارید ماشمارامی کشیم، لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیمٌ ،
- این کلمه لَنَرْجُمَنَّکُم یعنی ما شما را سنگسارمی کنیم، تا زیرسنگ له تمام بشوید، ولی علاوه که سنگسارمی کنیم شما رامی کشیم باشکنجه،
- حالا اینها ازتبلیغ دست برمی داشتند؟ اینها حرف حسابی ، آنهامی گفتند می کشیم، اینها می گفتند خوب بکشید، کشتن درراه حق بلاخره حق ظاهرمی شود،
- بعد جواب آن قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا آنها جواب می دادند، که آن هم یک معجزه بود، قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَإِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ، می گفتند این شومی این بلاها که آمده زیرسرخودتان است،
- حالامی گوئید نه ، شما دست ازکارهای بدتان بردارید، آنچه که مامی گوئیم شما بشوید، ببینید چه جورتمام بلاها رفع می شود،
- حضرت نوح هم همین طور می گفت شما خشکسالی دارید، بیائید حرف ما را بشنوید نعمت فراوان برایتان می بارد، مثل دم اسب برایتان باران می بارد، دیگرنعمت حسابی برای شما قرار می گیرد،
- اینکه شما بما می گوئید شومید ما شوم نیستیم، ماحرف حسابی داریم اگرشومی دارید زیرسرخودتان است، نه زیرسرما، طائِرُکُمْ مَعَکُمْ حالا چه طورشومید، بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ، گناه ، کارید، تجمل گرائی، اسراف وتبذیر، گناه روی گناه، اینها موجب شومی شما شده است، اینها موجب بدبختی شما شده است،
- می گویید نه، امتحان کنید ما آمده ایم با معجزه ،این معجزه هارا شما زیرپا می گذارید، به ما می گوئید شومید، نه ما می گوئیم که شوم نیستیم وخودتان شومید،
- می گوئید نه امتحان کنید، الان هم قرآن به ما این را می گوید، بدبختی را خودتان برای خودتان ایجاد کردید، قرآن به شما بدبختی نداده است، بلکه خودتان به دست خودتان بدبختی را ایجاد کردید،
- ازاسراف گری ، ازگناه روی گناه دست بردارید، می بیند حسابی کارها درسـت می شود، این تقوی حسابی برای شما کار می کند، کارهای دنیا وآخرتتان اصلاح می کند،
- واین جمله که پیامبران برای آنها نفل می کردند، بیش ازصد مرتبه درقرآن آمده، گاهی صریح گاهی با اشاره گاهی روی مثال، گاهی ریختن مطلب روی تاریخ، قرآن که کتاب تاریخ نیست، می خواهد بگوید اگر انسان بخواهد لجوج بشود دیگرفایده ندارد، دیگراین بدبختی دنیا وآخرت است،
- دست ازلجاجت بردارید که تا سعادتمند بشوید وهم کارها درست می شود، مثل ما زیرحرف های حسابی بروید،همه کارهادرست می شود،
- بنابراین خودتان شومید وشومیتان براثراعمال بدتان آمده، طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَإِنْ ذُکِّرْتُمْ..،
- اگربا یک تذکرویک تدبرمی شود ازخوب غفلت بیدارشدید می فهمید، اکربیدارشدید وبازهم نفهمیدید بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ، دست ازگناه بردارید، وقتی دست ازگناه برداشتید یک زندگی پرازبرکت، یک زندگی پرنعمت خواهید داشت،
- بنابراین ازاینکه حرف مارا نمی شنوید این بد بختی است برایتان، ازاینکه گناه ازاینکه گناه درزندگیتان آمده،
- ازاینکه فساد اخلاقی درجامعه تان آمده این بدبختی است برای شما طائِرُکُمْ مَعَکُمْ..، اماحالابا این همه حرفها که این سه تا پیامبرمثل سایرپیامبرها می گفتند ما پیامبریم واین هم معجزه ما،
- می گفتند مامثل شما، شمامثل ما، بعضی ها شان می گفتند اباء واجدادماچنین بودند، بامعجزه هم نمی شد، بعد با نصیحت جلوآمدند، آنها می گفتند شما شومید، اینها می گفتند نه شما شومید چرا بیائید امتحان کنید، این بیائید امتحان کنید درقرآن زیاد آمده، بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ، یعنی گناهکار ازگناه دست بردارید یک جامعه خوش تجربه کنید،غیرشوم هم دردنیا وهم درآخرت، بیائید مطابقت ازمابکنید،
- اما باهوچی بازی جواب پیامبران را می دادند، نه خیال کنید فقط آن وقتها بوده، بلکه همیشه بوده، امام حسین درروز عاشورا تبلیغ کرد روی آخرت آنها کارکرد، آنهارا متغیرکرد همه اینها را خفه کرد، ولایت تکفینی برداشت،
- شروع کردند به شلوغ بازی، دومرتبه تصرف کرد، دیدند حتی زنگ ها هم ازکار افتاده بود، اما نه شد شلوغ کردند، باز دومرتبه ولایت تکفینی، یعنی همه دوخته می شوند روی اسبها واسبها روی دوخته می شوند روی زمین، دومرتبه ولایت تکفینی را برداشت، شروع کردند به شلوغ کردن،
- امام اقلا صدایش رابه 30 هزارنفرمی رساند، تبلیغ می کند ای مردم شومید اگرمرا کشتید نا بود می شوید،دودفعه ولایت رابرداشت، شروع کردند به شلوغی حتی جسارت به اباعبدالله،
- این شما بودید مردم عوت کردید، معجزه راببینید ولی معجزه فایده ندارد، وقتی انسان دل ندارد معجزه هم فایده ندارد،
- دفعه سوم وبعدش هم روضه تحریک عواطف اما فایده نکرد، اول می خواست آن پیامبردرون را اول باعقل بعد هم باعاطفه این مردم را تحریک عاطفه کند، برایشان روضه خواند وروضه عطش هم خواند وقتی که ولایت تکفینی را برداشت،
- دیگر شمرخیلی جسارت کرد، مالک ابن یسر، پهلوی شمربود اول جسارت کرد بعد هم یک سنگ به پیشانی آقا اباعبدالله الحسین، پیشانی آقا شکسته شد، چه جوری می شود
- این معجزه دارد، حرف حسابی می زند می گوید خیر دنیا وآخرت، آنها می گویند ساکت شوحرف نزن قضیه راتمام کن حسته شدیم، این جوری سنگ به پیشانی ، پیشانی شکسته می شود،
- تمام قرآن را وقتی ورق بزنیم یک پند است گاهی درلحافه تاریخ ، گاهی درلحفافه دیگر، گاهی جمله تاریخی، آی مردم بیائید آدم شوید، والا ذلت دنیا وآخرت ، جواب نمی دیدم ، نمی دیدم بلکه توقف درهمان فساد اخلاقی،
- همه هم تائید می کنیم فساد اخلاقی را ، وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ، چهارمی آمد، اما ازخودشان بودکه دیدند نمی شود کار کرد آنرا کشتند، خدایا به حق قران وعظمتش واهل البیت وعصمت توجه به این گونه مطالب مخصوصا جوانان ما عنایت بفرما. دشمنان ما همه نابود بگرداند. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان .
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۴/۲۰