فهرست امیرالمومنین متقین 34- برنامه روزانه داستان عجیبى از حلم و بردبارى صاحب جامع السعادات نقل مىکنند؛ از قضا ملامهدى نراقى نیز در آتش اشتیاق زیارت ائمه طاهرین (علیهم السلام) مىسوخت
پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۲۲ ب.ظ
بسم الله الرحمان الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- فهرست امیرالمومنین متقین 34- برنامه روزانه «و اما النهار فحلماء علماء، ابرار اتقیا»
- داستان عجیبى از حلم و بردبارى ملامهدى نراقى صاحب جامع السعادات نقل مىکنند؛
- از قضا ملامهدى نراقى نیز در آتش اشتیاق زیارت ائمه طاهرین (علیهم السلام) مىسوخت
- نراقى بزرگوار احوال سید را جویا شد، و نشانى خواست و به دیدار او شتافت ،
- بعداز چند روز بار دیگر مرحوم نراقى به دیدار سید شتافت، ولى باز به همان منوال و شاید
- پس از پایان مجلس، سبب برخورد اول و دوم را از او پرسیدند، آن جناب جواب داد،
- به سبب حلم و بردبارى ذلیل نگردد - «ما اعَزَّ اللّهِ بَجهْلِ قَطُّ وَ لا اذَلّ بحلم قطّ»:
نظر خواجه نصیرالدین طوسى در مسئله غضب
- غارکوهى ، مملوّ به حریق - خواجه نصیر «غضب (نقطه مقابل حلم ) حرکتى بود، نفس را
- عضب نقطه مقابل حلم - اگر به موعظت تمسک کنند، خشم بیشتر و اگر در تسکین حیله نمایند
- هیچ حیله در غضب نافع نیاید - و چندان که وعظ و تضرّع و خضوع بیشتر بکار دارند،
- و اسباب غضب ده تا است»:1-عجب. 2- افتخار. 3- مراء. 4- لجاج. 5- مزاح. 6- تکبّر.
- 1-عجب از اسباب غضب است. رضا العبد عن نفسه مقرون بسخط ربه فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ اعراف/ 99.- .
- 10 مورد - درمان عجب که اسباب غضب است1. کار کثیر خود را کم بداند: 2 کار نیک خود را
- باز 10مورد - درمان عجب که اسباب غضب است ارزش مادی عمل را در نظر گیرد: 12 توجه
- باز 6 مورد - درمان عجب که اسباب غضب است من کجا و علی (علیه السلام ).من کجا و امام
- مورد 27- انتقاد کردن از خود درمان عجب که اسباب غضب است عابدی چهل سال عبادت کرد
- 2- افتخاری که سبب عجب و اسباب غضب شود! «الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» «وَبَنِینَ شُهُودًا».
- 3- مراء.جدال : که سبب عجب و اسباب غضب شود! «فَتُمارُونَهُ» «یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا» «و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحقّ» «و لا تجادلوا اهل الکتاب الّا بالّتى هى احسن» «جادلهم بالتى هى احسن»
- 4- لجاج. اسباب غضب! لجّ: بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ --لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ مؤمنون: 75
- 5- مزاح. اسباب غضب! مازَحَ- مِزَاحاً و مُمَازَحَةً [مزح] هُ: با او شوخى کرد.- انسان دلقک معرفى.
- 6- تکبّر. اسباب غضب! 5. فرق تکبر وعجب بزرگ شمردن خود، یا بیخود و مغرور به کمال واقعی
- 7- استهزاء. اسباب غضب! - وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِی جَمَعَ مالا وَ عَدَّدَهُ: من استذل مؤمنا أو حقره لفقره أو قلة ذات یده شهره الله یوم القیامة ثم یفضحه: فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِونَ:- قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّة..
- گرفتار شدن مسخره کننده - «ولاالضالین» وسواس داشت و در نماز بعد از «غیر المغضوب علیهم»
- 8- غدر (حیله و مکر). اسباب غضب! -«مَنْ غَشَّ النَّاسَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»: «مؤمن کالجبل الراسخ»
- 9- ضیم (ستم). اسباب غضب! «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»
- - طلب نفایسى که از عزّت موجب مناقشه و محاسده شود و شوق به انتقام غایت این اسباب بود.که اسباب غضب است!
- حدود سى رقم گذشت داریم. گذشت از جان، گذشت از مال، گذشت از عنوان، گذشت از فرزند، گذشت
- أعراض از این مرض غضب 7 است.- ولواحق (ملحقات) غضب که أعراض این مرض بود
- أعراض از این مرض غضب :1-ندامت. إِنَّ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلا ثُمَّ عَمِلَ بِغَیْرِهِ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلا: قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِیها انعام/ 31.
- أعراض از این مرض غضب :2- توقع مجازات عاجل (سریع) و آجل (مؤخّر). چون قصّه هاروت
- أعراض از این مرض غضب : 3- هشت خصلت 1- با وقار باشد هنگام جنبانیدن بلاها 2و جنگها مردم
- أعراض از این مرض غضب :4- استهزاى اراذل. هیچ قدرت مادى از پیغمبر حمایت نمىکرد.
- صبر در شماتت اعداء 5- کسى که صبر کند یعنى در حقیقت مصیبتى باو نرسیده زیرا که از عهده
- تغییر مزاج منفی به مزاج مثبت- 6- استنابط نابجا، یدلّ على خلط الشیء بغیره، المَزَّاج-.
- شفای درد های بدن - 7- «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» سفرهى دلش را پهلوى کسى
- که قرآن، شفاى دردهاى فکرى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى، خانوادگى و اقتصادى ماست.کتابى که «غضب نوعى از دیوانگى است :«الْحِدَّةُ نَوعٌ مِنَ الجُنُونِ لانَّ صاحِبَه یَنْدُم فِانْ لَمْ یَنْدُم فَجُنُونه مُسْتَحْکمٌ»: ،
- نوعى از دیوانگى عمیق است-(یعنى اگر از عمل و حالت خود پشیمان نشد، هنوز به حالت طبیعى
- خداوند ما را به این جنون مبتلا نگرداند سریعاً به هوش آئیم و خود او ما را در آن حال حفظ کند
- اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص: 56
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۵/۱۹