لشکر عقل وجهل :خداى متعال «عقل» را آفرید، و او نخستین آفریدهاى است رو کرد و پیش آمد.فرمود: تو را موجودى با عظمت آفریدم و از همه آفریدگانم گرامىتر ساختم.
يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۵۳ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
جنود العقل و الجهل
- امام (علیه السّلام) فرمود: خداى متعال «عقل» را آفرید، و او نخستین آفریدهاى است که از روحانیان از جانب راست عرش از نور خویش بیافرید، و به او فرمود: رو کن و پیش آى، و او رو کرد و پیش آمد. سپس به او فرمود: پشت کن و برگرد و او پشت کرد و برگشت. و خداى متعال فرمود: تو را موجودى با عظمت آفریدم و از همه آفریدگانم گرامىتر ساختم.
- امام فرمود: آنگاه «جهل» را از دریاى تلخ و شور و تاریک و سیاه بیافرید، و به او فرمود: پشت کن و برگرد و او پشت کرد و برگشت؛ سپس به او فرمود: رو کن و پیش آى، و او رو نکرد و پیش نیامد، پس به او فرمود: تکبر کردى، آنگاه او را لعنت کرد.
- سپس براى عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد؛ وقتى جهل دید که خداوند چگونه عقل را گرامى داشت و چه چیزى به او عطا کرد کینه او را به دل گرفت، و گفت: اى پروردگار، این آفریدهاى است همچون من، او را آفریدى و گرامى ساختى و نیرومند کردى و من ضد و مخالف اویم و قدرتى بر او ندارم؛ پس به من هم سپاهى مثل آنچه به او عطا کردى عطا کن.
- خداوند فرمود: مىپذیرم، و اگر پس از آن عصیان ورزى ترا و سپاهت را از رحمت خویش بیرون مىدانم.
- جهل گفت: قبول دارم؛ و خداوند به او هفتاد و پنج لشکر عطا کرد، و از جمله هفتاد و پنج لشکر که به عقل عطا فرموده است:
- «خیر» است و او وزیر «عقل» است، و ضد آن را «شر» قرار داده و او وزیر «جهل» است.
- الْإِیمَانُ الْکُفْرُ؛ ایمان، کفر؛ «هر چیزى که نتیجه اقرار و تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد او ایمان است و هر چیزى که نتیجه روح عناد و سرپیچى از حقیقت باشد او کفر است.» «ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادى للایمان ان آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیئاتنا و توفّنا مع الابرار»
- یعنى هر مؤمنى باید کافر نیز باشد؛ یعنى به حق که ایمان دارد، بایستى در مقابل باطل موضع بگیرد و آن را انکار کند و این است همان کفر مقدس!
- این که مىگویند کلمه «لا الهَ الَّا اللَّهُ» جمعى است میان نفى و اثبات، سخن درستى است.
- «لا الهَ» نفى و انکار است، کفرِ به غیر خداست؛
- «الَّا اللَّهُ» اثبات ایمان به خداست، که در «آیةالکرسى» اینطور مىخوانیم: «لا اکْراهَ فىِ الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى». تنها نفرمود:«مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»؛ قبل از ایمان به اللَّه، کفر به طاغوت را ذکر کرده.
- لْإِیمَانُ الْکُفْرُ؛ مومن؛ کافر
- التَّصْدِیقُ التَّکْذِیبُ؛ تصدیق، تکذیب؛
- الْإِخْلَاصُ النِّفَاقُ ؛ اخلاص، دوروئى؛
- الرَّجَاءُ الْقُنُوطُ ؛ امیدوارى، ناامیدى؛
- الْعَدْلُ الْجَوْرُ ؛ عدالت، بیدادگرى؛
- الرِّضَا السُّخْطُ ؛ خشنودى، ناخشنودى؛
- الشُّکْرُ الْکُفْرَانُ ؛ حقّشناسى، ناسپاسى،
- الْیَأْسُ الطَّمَعُ ؛ بىطمعى،طمع؛
- التَّوَکُّلُ الْحِرْصُ ؛ توکّل،حرص (زیاده خواهى)؛
- الرَّأْفَةُ الْغِلْظَةُ ؛ دل نرمى، خشونت؛
- الْعِلْمُ الْجهل ؛ دانش، نادانى؛
- الْعِفَّةُ التَّهَتُّکُ ؛ پاکدامنى، پردهدرى؛
- الزُّهْدُ الرَّغْبَةُ ؛ زهد، رغبت؛
- الرِّفْقُ الْخُرْقُ ؛ مدارا، کج خلقى؛
- الرَّهْبَةُ الْجُرْأَةُ ؛ ترس، گستاخى؛
- التَّوَاضُعُ الْکِبْرُ ؛ فروتنى، بزرگى؛
- التُّؤَدَةُ الْعَجَلَةُ ؛ آرامش، شتاب؛
- الْحِلْمُ السَّفَهُ ؛ بردبارى، حماقت؛
- الصَّمْتُ الْهَذَرُ ؛ سکوت، گزافه گوئى؛
- الِاسْتِسْلَامُ الِاسْتِکْبَارُ ؛ گردن نهادن، گردنفرازى؛
- التَّسْلِیمُ التَّجَبُّرُ ؛ مطیع بودن، سرکشى؛
- الْعَفْوُ الْحِقْدُ ؛ گذشت، کینه؛
- الرَّحْمَةُ الْقَسْوَةُ ؛ نرم دلى، سخت دلى؛
- الْیَقِینُ الشَّکُّ ؛ باور، دودلى؛
- الصَّبْرُ الْجَزَعُ ؛ پایدارى، بیتابى؛
- الصَّفْحُ الِانْتِقَامُ ، چشم پوشى، انتقام؛
- الْغِنَى الْفَقْرُ ؛ بىنیازى، فقر؛
- التَّفَکُّرُ السَّهْوُ ؛ اندیشیدن، بىتوجّهى؛
- الْحِفْظُ النِّسْیَانُ ؛ حفظ، فراموشى؛
- التَّوَاصُلُ الْقَطِیعَةُ ؛ پیوستن، قطع رابطه؛
- الْقَنَاعَةُ الشَّرَهُ ؛ قناعت و صرفهجوئى، زیادهطلبى؛
- الْمُوَاسَاةُ الْمَنْعُ؛ احسان، دریغ؛
- الْمَوَدَّةُ الْعَدَاوَةُ؛ دوستى، دشمنى؛
- الْوَفَاءُ الْغَدْرُ؛ وفادارى، خیانت؛
- الطَّاعَةُ الْمَعْصِیَةُ ؛ فرمانبرى، سرپیچى؛
- الْخُضُوعُ التَّطَاوُلُ ؛ فروتنى، گردنکشى؛
- السَّلَامَةُ الْبَلَاءُ ؛ راحتى، گرفتارى؛
- الْفَهْمُ الْغَبَاوَةُ ؛ درک، غفلت؛
- الْمَعْرِفَةُ الْإِنْکَارُ ؛ دانستن، ندانستن،
- الْمُدَارَاةُ الْمُکَاشَفَةُ ؛ مدارا، دشمنى؛
- سَلَامَةُ الْغَیْبِ ؛ پاکدلى، فریبکارى؛
- الْمُمَاکَرَةُ الْکِتْمَانُ ؛ نگهدارى، افشاگرى؛
- الْإِفْشَاءُ الْبِرُّ الْعُقُوقُ؛ خیراندیشى، بدخواهى؛
- الْحَقِیقَةُ التَّسْوِیفُ ؛ درستى، تأخیر و امروز و فردا کردن؛
- الْمَعْرُوفُ الْمُنْکَرُ ؛ نیکى و شایستگى، زشتى و ناشایستگى؛
- التَّقِیَّةُ الْإِذَاعَةُ ؛ تقیه و پنهان کارى، افشاء و بىپروائى؛
- الْإِنْصَافُ الظُّلْمُ ؛ انصاف، ستم؛
- التُّقَى الْحَسَدُ ؛ پرهیزگارى، رشک و حسد؛
- النَّظَافَةُ الْقَذَرُ ؛ پاکیزگى، آلودگى؛
- الْحَیَاءُ الْقِحَةُ ؛ پاکدامنى، بىشرمى؛
- الْقَصْدُ الْإِسْرَافُ ؛ میانه روى، زیادهروى؛
- الرَّاحَةُ التَّعَبُ ؛ راحتى، خود را برنج انداختن؛
- السُّهُولَةُ الصُّعُوبَةُ ؛ آسانگیرى، سختگیرى؛
- الْعَافِیَةُ الْبَلْوَى ؛ تندرستى، بلا و گرفتارى؛
- الْقَوَامُ الْمُکَاثَرَةُ ؛ اعتدال، افزونطلبى؛
- الْحِکْمَةُ الْهَوَى ؛ موافقت با حقّ، پیروى از هوس؛
- الْوَقَارُ الْخِفَّةُ ؛ سنگینى و متانت، سبکى و جلفى؛
- السَّعَادَةُ الشَّقَاءُ ؛ خوشبختى، بدبختى؛
- التَّوْبَةُ الْإِصْرَارُ ؛ توبه، اصرار بر گناه؛
- الْمُحَافَظَةُ التَّهَاوُنُ ؛ دقّت و مراقبت، سهل انگارى؛
- الدُّعَاءُ الِاسْتِنْکَافُ ؛ دعا کردن، سرباز زدن؛
- النَّشَاطُ الْکَسَلُ ؛ شادابى، بىحوصلگى؛
- الْفَرَحُ الْحَزَنُ ؛ شادى، اندوه؛
- الْأُلْفَةُ الْفُرْقَةُ ؛ مأنوس شدن، کناره گرفتن؛
- السَّخَاءُ الْبُخْلُ ؛ سخاوت بخیل بودن؛
- الْخُشُوعُ الْعُجْبُ ؛ خشوع، خودبینى؛
- صَوْنُ الْحَدِیثِ النَّمِیمَةُ ؛ حفظ گفتار، سخن چینى؛
- الِاسْتِغْفَارُ الِاغْتِرَارُ؛ طلب آمرزش، بیهوده طمع بستن؛
- الْکِیَاسَةُ الْحُمْقُ؛ زیرکى، حماقت.
- یَا هِشَامُ لَا تُجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالُ إِلَّا لِنَبِیٍّ أَوْ وَصِیٍّ أَوْ مُؤْمِنٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ :
- وَ أَمَّا سَائِرُ ذَلِکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ أَحَدَهُمْ لَا یَخْلُو مِنْ .. ای هشام، تمام این امتیازات جمع نمیشود مگر براى پیامبر یا اما سایر مؤمنین ممکن است
أَنْ یَکُونَ فِیهِ بَعْضُ هَذِهِ الْجُنُودِ مِنَ أَجْنَادِ الْعقل حَتَّى یَسْتَکْمِلَ الْعقل وَ یَتَخَلَّصَ مِنْ جُنُودِ الْجهل فَعِنْدَ ذَلِکَ یَکُونُ فِی الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا مَعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ ع وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ لِطَاعَتِهِ : بعضى از این قوا و سپاه را داشته باشند و آسوده از بعضى یاوران جهل شده باشند. در این موقع که امتیازاتش کامل شود در درجه عالى با انبیاء و اوصیاء خواهد بود. خدا ما و شما را توفیق فرمانبردارى عنایت کند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۷/۱۱