سرفصل امیر المومنین متقین 30- طلب آزادى از عذاب رستاخیز 1- «یطلبون الى الله تعالى فى فکاک رقابهم» آزادى خویش را (از عذاب رستاخیز) طلب مىکنند. «وَ مُنَّ عَلَىَّ فِکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّار «
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- سرفصل امیر المومنین متقین 30- طلب آزادى از عذاب رستاخیز 1- «یطلبون الى الله تعالى فى فکاک رقابهم» ترجمه: از خداوند متعال آزادى خویش را (از عذاب رستاخیز) طلب مىکنند. «وَ مُنَّ عَلَىَّ فِکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّار «
- هائى از چنگال گناه « (فِکاک رَقَبَة یا فَکُ رَقَبَة» لازم است بحثى اجمالى از آزادى و رهائى از اسارتها
- طلب آزادی و آزادى انسانها - نفى اسارت و اثبات آزادى (وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْاغْلالَ الَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ»:
- ساز کنند، نغمه حرّیت را - غُلّت ایْدیهم- اذا الاغلال فى اعْناقهم- و لا تَجْعَل یَدَکَ مَغْلُولَةً الى عُنُقِک.
- اطعام کردن در روز گرسنگى - «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ* وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ* وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ* فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ* وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ* فَکُّ رَقَبَةٍ* أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ* یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ»:
- سه عنصر برای شناخت ومعرفت - «هدیناه النجدین» ازگردنه «صعف العبور» ورهائى از گردنه آخرت.
- امر به آزاد کردن برده است، - «انَّ امامَکم عَقَبَة کَؤداً لا یَجوزها المُثَقَّلُون و انَا اریدُ انْ اخَفَّفَ عنکم تلک العَقَبَة»:
- اقتصاد عربستان روی برده فروشی - برده داری مىگشت، مصلحت ایجاب مىکرد به تدریج بردهدارى را..
- نگهدارى بردگان واداره آنها- فقر حاکم بر مسلمانان و کمبود کاراجازه نمىداد که بردگان آزادانه عمل کنند،
- برده هواى نفس بودن - بسیار خطرناکتر از برده انسانى بودن، و رهیدن از آن مشکلتر از رهیدن از این است.
- بندگى بت نفس - «و لا تَکُنْ عَبدَ غَیرِک و قَد جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً: «و بنده غیر از خودت مباش؛ خداوند تو را آزاد.
- آتش دوزخ پیچیده به شهوات - آزادی دنیا وآخرت «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» إنَّ الجنّة حُفَّتْ بِالْمَکارِهِ وَ إنَّ النارَ حُفَّت بِالشَّهوات».
- بزرگترین ظالمها شیطان ونفس آماره: (ارادتهم الدنیا فلم یریدوها) ولى (فَفَدَوا انْفُسَهم) براى آزادى خود ..
- جسم زندان بهتر از روح زندان - «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»: ازهوى و هوس زنى مثل زلیخا).
- غصب اجرت اجیر - «ان الله غافر کل ذنب الا من احدث دینا او اغتصب اجیرا او باع حرا؛ «ان الله غافر کل ذنب الا من جحد مهرا او اغتصب اجیرا اجره او باع حَرًّا؛ «مگر انکار مهریه کند، یا غصب اجرت یا آزادى را بفروشد».
- سلب حقوق و آزادى - خداوند هر گناهى را آمرزد، مگر حقّى از کارگر یا حق همسر یا حق آزادى از کسى گرفته شود،
- اهمیت مسئله آزادى - فرمود سه نفرند که روز قیامت دشمن آنها هستم، آزادى را بفروشد و از بهاى آن استفاده.
- فلسفه آزادى از وجدان است - گرچه برهانى و استدلالى نیز هست، انسان موجودات علاقمند به آزادى اند.
- پرنده خطر را در آزادی می پزیرد - شاداب و قوی تر و عمرطولانىتر، حبس شود، خواندن را فراموش مىکند،
- گیاه از سلب آزادی رنجور شده - داستانها دارد آزادی چو طوطى در قفس که خود را به مردن زده و رها شد.
- آزادی وسیله شکوفایی - نکته مهم : شکوفائى استعداد موجود در مسیر تکامل، با حبس شدن او حاصل نشود
- حد و مرز آزادی شگسته شده - آزادى در دنیاى امروز شامل برهنگى زنان، ایجاد بدترین مراکز فساد و روابط.
- آزادی به قیمت نابودی ارزش ها - اعلامیه حقوق بشر وحمایت از چنین آزادیهائى مىکند!؟ وجدان بشرکجاست.
- منطق آزادی درچهار چوبه منطقی باشد - در نوع آزادى انسانى و حیوانی ؛ حیوانات هم محدویت هایی دارند
- تجاوز به حقوق دیگران به اسم آزادی - اى کاش آزادى بعضى از این انسان نماها به اندازه حیوان بود، کدام حیوان درنده و وحشى تا وقتى گرسنه نشده به حقوق دیگران تجاوز کرده،
- انواع اسارت وبیماری به اسم آزادی -این آزادى غربى مشتمل بر انواع اسارتها، شهوت را آزاد گذارده، و ثمره. روابط نامشروع به اسم آزادی - مدعیان آزادى بىشرمانه در مجلس قانون گذارى خود حق تشکیل خانواده به دو مرد را دادند،
- آزادی در هفت تیر، چاقوزنى ، آدمکشى ؛ گانگسترى - که دستاورد آزادیش پروندههاى قطور در محاکم قضائى،
- آزادی در مسیر تکامل است نه در مسیر کج شدن- درختی که با درختان دیگر درگیرى پیدا کرده مهارباید شود.
- زبان حال درخت در کج شدن این باشد جلویش گرفته می شود اگر راست نشدى تو را با ارّه متوقف مىکنم،
- ظلم در حق آزادی فروگذار نگردید - چرا شهوتها را رها، آزادى، چرا ظلم و ستم آزادى است !! چه قیمتى؟!
- فریاد اسلام، فریاد آزادى است،«ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فى دنیاکم»: «اگر دین هم ندارید و اعتقادى به مبدأ و معادى ندارید شما انسانید لااقل در دنیاى خود آزاده باشید!»
- فقیردر فقر؛ ثروتمند در کفر ؛ بخیل در بخل رنج مىبرد، - گویا گوش ها براى شنیدن مواعظ الهى سنگین شده»
- براى این مصیبت باید گفت - إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» «ایْنَ خِیارُکم و صُلَحاؤُکم و أینَ احْرارُکم و سُمَحاؤکم! و ایْنَ المُتَوَرّعون فى مَکاسِبهم و المُتَنَزّهوُنَ فى مَذاهِبِهم؟ الیسَ قَد ظَعَنُوا جمیعاً عن هذِه الدنیا الدّنیّة و العاجلَةِ المنغّصَة؟ و هل خُلِقْتُم الّا فى حثالة لا تَلْتَقى بذَمهّم الشّفتان اسْتِصْغاراً لِقَدرهم و ذِهاباً عَن ذِکْرِهم؟ فانّا للّه و انّا الیه راجعون»:
- مسئله آزادى و حریت ؛ ریشه صفات اخلاقى - از این کلمات مولى از ویژگى فرد آزاده عدم توجه به این دنیا .
- آزادی عدم توجه به این دنیاست - «الا حُرٌّ یَدَعُ هذه اللُماظةَ لِاهلها؟ انّه لَیسَ لَانْفُسِکم ثَمَنٌ الّا الجنّة فلا تَبیعُوها الّا بها»:
- آزادی ومسیر فطرت خاموش -فرد که نتواند در مسیر اخلاق انسانى سیر کند، جانشین ناخلفى براى احراراست
- خالق آزادى تکوینى به ما داده -یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی واسِعَةٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ « سرزمین من بر باد دادن نوامیس مردم و کشت و کشتار و فساد آزاد نیست!
- و چه زیبا وچه تماشائى است، « (الهى کِفى بى عزّا انْ أکونَ لک عبداً و کَفى بى فَخْراً انْ تکونَ لى ربّا» «این عزت و تاج سر براى من بس که تو خداى منى و این افتخار براى من کافى است که من سر بر فرمان و عبد تو هستم».
- اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص: 35
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۵/۱۳