جلسه 52 موانع رشد بصیرت خطاء و اشتباه در قرآن ونهج البلاغه هیچکس نتواند گناه دیگرى را به عهده گیرد.
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
شنبه 9 دی 1402برابر 7رجب المرجب موانع بصیرت
- جلسه 52 بحث بصیرت وموانع رشد بصیرت در نهج البلاغه .. جاهل ؛عالم نما ؛ گمراه کنندگان بحث خصلت ها خصلت های زشت وناروا خطاء واشتباه – شنبه 20 دی 1402 مطلبق 8 رجب 1445مدرسه صدر بازار ساعت هشت ونیم صبح حجره تفسیر قرآن ونهج البلاغه شنبه ها استاد سالک زید عزه
وموانع رشد بصیرت خطاء و اشتباه در قرآن ونهج البلاغه
- هیچکس نتواند گناه دیگرى را به عهده گیرد.در قرآن : وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبیلَنا وَ لْنَحْمِلْ
خَطایاکُمْوَ ما هُمْ بِحامِلینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (العنکبوت/ 12)
منحرفان براى دعوت و تشویق دیگران به کار خلاف مىگویند: اگر این کار گناهى دارد به گردن ما. در حالىکه هیچکس نمىتواند گناه دیگرى را به عهده بگیرد. «وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ»
- مىگویند: شما لااقل در عمل پیرو ما باشید. اتَّبِعُوا سَبیلَنا که اگر چنین نمودید، دیگرآزار و اذیّتى نمىشوید و ما تمام مسئولیّت ارتداد شما را بر عهده مىگیریم. «وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ»
دشمنان، از شما دست بر نمىدارند و اهداف خود را تبلیغ مىکنند. (مسلمانان هم گرفتار شکنجه و آزار جسمى کفّار بودند، «فِتْنَةَ النَّاسِ» و هم مورد تهاجم فرهنگى، تبلیغاتى و روانى آنان.) «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا» «وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ»
- در جهانبینى اسلام، هیچکس بار کسى را به دوش نمىکشد. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»* ولى در تفکّر دیگران چنین نیست. «وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» (هنوز کلیسا، گناهان دیگران را مىخرد!)
وعدههاى کفّار و شیطان، تو خالى و بىاساس است. «وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ» (شیطان نیز به انسان دستور مىدهد کفر ورزد، ولى بعد از کفر ورزیدن، او را رها مىکند. «إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ»)
- در قرآن مىخوانیم که گروهى براى اغفال و فریب دیگران مىگویند: «اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» ما گناه شما را به دوش مىگیریم این آیه جواب آنها را مىدهد.
با توجه به خطا واشتباه آنها که بی منطق و پوچ وبی اساس مشرکین ومنافقین می گویند اتَّبِعُوا سَبیلَنا خطاء واشتباه و گناه شما را به عهده ودوش نخواهند گرفت .. «وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» .. دعوت می کنند که از ما تبعیت کنید قرآن جواب متعدد می دهد: تبعیت گناه.. قرآن مىگوید «وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْل» (مائده/ 77)
- هشدار دعوت کفار : راه دعوت کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعدهها نیز اثر نخواهند کرد: «سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تُنذرهم»؛ یهود ونصرانی و کفاردعوت می کنند لا تبعیت آیین یهود وانصار در قرآن «لا تَتَّبِعْ» هم داریم. «لا تَتَّبِعْ» یعنى تبعیت نکن، پیروى نکن. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین» (اعراف/ 142) (از مفسد پیروى نکن) «وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ» (شعراء/ 151) (از مسرف و اسراف کار پیروى نکن) «وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ» (مائده/ 77) «لا تَتَّبِعْوا» کسى که «ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ»
- نکته اصلاح جامعه، منطق غقل ودرایت و تدبر واندیشه سالم - وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین (الأعراف : 142)
10- امامت و رهبرى مردم باید به سفارش خدا توسط پیامبر خدا، «اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی» در مسیر اصلاح جامعه، «أَصْلِحْ» و به دور از انحراف باشد. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»
14- اگر مردم به فساد کشیده شدند و یا خواستار فساد بودند، رهبرى نباید از موضع اصلاحگرى دست بردارد. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»
15- تذکّر و یادآورى، در هر صورت مفید است. با آنکه هارون علیه السلام پیامبر و معصوم بود، امّا باز هم حضرت موسى او را به دو وظیفه عمدهى اصلاح و دورى از فساد توجّه داد. أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ ...
16- اصلاح جامعه، با عوامل فاسد و پیروى از مفسدان، امکانپذیر نیست. «أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»
17- جامعه نیاز به رهبرى اصلاحگر دارد، «أَصْلِحْ» رهبرى که هرگز تسلیم نظرات و توطئههاى مفسدان نشود. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»
2. عدم اطاعت مطلق از کافران، منافقان، مفسدان، گناهکاران، ظالمان و .... «وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ»*، «لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً»، «لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» درنتیجه باید دنبال منطق غقل ودرایت و تدبر واندیشه سالم و سلامت قرآن واهل بیت رفت.
- نکته دیگر لفظ خطاءء واشتباه کردن در نامه 31 نهج البلاغه بند 113 مرحوم دشتی آمده
رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِیرُ قَصْدَهُ وَ أَصَابَ الْأَعْمَى رُشْدَهُ أَخِّرِ الشَّرَّ فَإِنَّکَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ وَ قَطِیعَةُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ الْعَاقِلِ مَنْ أَمِنَ الزَّمَانَ خَانَه... بسا باشد که خطاء کند بینا از رشد خود، یعنى از آنچه راه درست باشد از براى او. و غرض ازین دو فقره این است که بمجرّد این که از کسى خطاها دیده شود حکم نباید کرد که آنچه او گفته و بآن رفته خطاء باشد بسیار باشد که کور بحسب اتفاق درست بمقصد خود برسد، و همچنین از این که اکثر أفکار کسى درست باشد حکم نتوان کرد بصحت و استقامت جمیع مذاهب و اقوال او، گاه هست که بینا خطا میکند و در مىگذرد از راه راست، پس در هر چیز آدمى خود باید تأمّل و تدبّر کند و بمجرّد این که خطاگوئى آن را گفته، ردّ نکند، و همچنین بمجرّد این که محققى آنرا گفته اعتقاد صحت آن نکند. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج4، ص: 80 –
خطاءء یعنی نادرست ؛ اشتباه ؛ سهل انگاری در گناه غیر عمد ... اما خطیعه یعنی گناه به عمد.. انسان چهار چشم دارد دو چشم ظاهری در صورت و دو چشم قلبی باطنی ..
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إن کلام الحکیم إذا کان صوابا کان دواء و إذا کان خطاء کان داء غررالحکم، ص 58. و قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع): الدولة ترد خطأ صاحبها صوابا و صواب ضده خطاء غررالحکم، ص 347.
- خطاء و اشتباه سه قسم است - خطأ: اشتباه. نا گفته نماند: خطاء و اشتباه سه قسم است. اوّل آنکه کارى ناشایست را از روى عمد و بىاعتنائى انجام دهند، اینگونه خطاء مسئولیّت آور و مورد باز خواست است و آن مثل جهالت عمدى است که در «جهل» گذشت مثل وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً اسراء: 31 پیداست که مشرکان فرزندان خویش را از روى عمد و اراده میکشتند و علّت خطا بودن همان ناشایست بودن آن عمل است.
«خطاء» در آیه شریفه بکسرخاء و فتح آن هر دو خوانده شده است. و آنرا بکسر اوّل، گناه معنى کردهاند در قاموس گوید: آن بمعنى گناه یا گناه عمدى است در مجمع آمده: «خَطِئَ یَخْطَأُ خطاء» آنگاه گویند که گناه از روى عمد باشد و خاطئ نیز از آن است یعنى آنکه از روى عمد خطا کار است راغب نیز در مفردات چنین گفته است.تمام گناهان که از آنها بخطاء و خطیئه و خطایا تعبیر شده همه از این قبیلاند مثل بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ بقره: 81 مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً نوح: 25 آمَنَّا بِرَبِّنا لِیَغْفِرَ لَنا خَطایانا ... طه: 73.
- دوّم آنکه کار شایستهاى اراده کند ولى خلاف آن واقع شود مثل آنکه میخواست پرندهاى شکار کند اشتباها انسانى را کشت. این خطاء قابل عفو و غیر مسئول است و فاعل آنرا مخطىء گویند نه خاطئ مثل وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً احزاب: 5 و مثل وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ ... نساء: 92. خطاء و اخطاء هر دو بیک معنى است (اقرب).
- سوّم آنکه کار خلافى را اراده کند و اشتباها کار خوبى را انجام دهد. اینگونه شخص در باره ارادهاش مذموم بوده و درباره فعلش نیز ممدوح نیست. راجع باین شقّ در قرآن مصداقى نیامده است. قسم اوّل چنانکه گفته شد خطاى مسئول است و در قسم دوّم اراده صواب و فعل خطاء و در قسم سوّم بعکس است. در تعیین این سه قسم از مفردات استفاده شده است. در اقرب الموارد هست: و گفتهاند: خطاء بر سه معنى است گناه، ضدّ عمد و ضدّ صواب و در معنى اخیر اکثر با مدّ آید. بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ بقره: 81 توجیه این آیه در «حوط» گذشت.
- بعضى از نسیانها و خطاها مؤاخذه دارد - رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا ... بقره: 286 اگر مراد از آیه خطاء بمعنى دوّم باشد صریح است که بعضى از نسیانها و خطاها مؤاخذه دارد مثل اینکه نسیان و خطا در اثر اهمال و بىاعتنائى باشد در این صورت هر چند عامل در موقع نسیان و خطاء غیر مختار است ولى سبب آند و اختیارى است در باره شخص مجرم آمده که روز قیامت میگوید: خدایا چرا مرا کور محشور کردى خطاب رسد کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها ... طه: 126 گر چه مراد از نسیان در این آیه بىاعتنائى و ترک عمل است. المنار در باره آیه ما نحن فیه توجیه متقنى دارد که قابل توجّه است. خاطئون و خاطئین پنج بار در قرآن مجید آمده و همه در باره کسانى است که عمدا خطا و گناه کردهاند مثل إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئِینَ قصص: 8 و در سابق گفتیم: که خاطئ بگناهکار اطلاق میشود و مخطىء بخطا کننده معذور. خاطئه مؤنّث خاطئ است مثل ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ علق: 16 و در آیه وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ حاقّه: 9 بمعنى گناه است چنانکه راغب گفته. در مجمع آنرا مصدر گرفته و اسم مصدر معنى کرده است و در اقرب میگوید: مصدر است مثل عاقبت. وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً نساء: 112 هر که خطا یا گناهى کند و آنرا بگردن بیگناهى افکند، بهتانى و گناهى آشکار بدوش گرفته است.
- بنظر میاید که مراد از خطیئة شقّ دوّم خطاست که خطاى معذور و غیر مسئول است. راغب نیز چنین معتقد است. در این صورت تردید میان خطیئة و اثم کاملا روشن است در المیزان خطیئة را بمعنى معصیت گرفته معصیتی که وبال آن از موردش تجاوز نمیکند مثل ترک روزه و خوردن خون، و اثم را بمعنى گناهى گرفته که وبال آن مستمرّ است مثل قتل نفس و سرقت. و در این باره تحقیق شایانى کرده است. ولى باید دانست که ذیل آیه در باره نسبت گناه بدیگرى است «ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً» نسبت ترک روزه و خوردن خون مثلا بدیگرى، با مساق آیه چندان جور در نمیآید.
- گناهى بزرگ متحمل شده است.بهتر آنست که خطیئه را بمعنى خطاى معذور بگیریم چنانکه گفتیم آنوقت معنى آیه کاملا طبیعى و مطابق فهم میشود یعنى: هر که خطائى مرتکب شود مثلا کسى را باشتباه بکشد و یا گناهى مرتکب شود مثلا پولى بدزدد سپس آنرا بگردن بیگناهى افکند گناهى بزرگ متحمل شده است.
کلمه خطیئة بطور مفرد فقط سه بار در قرآن مجید آمده یکى آیه 81 بقره که گذشت و دیگرى آیه 82 شعراء و سوّمى آیه ما نحن فیه. اوّلى حتما در باره گناه و دوّمى محتمل است و سوّمى بنا بر آنکه گفته شد بمعنى خطاى معذور است. قاموس قران، ج2، ص: 261
- دل بستگی ها از خطاء - و رشد بصیرت - خطبه 28 نهج البلاغه در بی اعتنایی دنیا می فرمایند: أَمَّا بَعْدُ أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَ الدُّنْیَا قَدْ أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَظَلَّتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در طى خطبهئى (نماز عید فطر) بعد از ستایش خدا فرموده: همانا دنیا پشت کرده باهلش و بجدائى آنها اعلان کرده و همانا آخرت رو آورده است و نزدیک شده آگاه باشید شما در روزگار آرزو و امید باشید که پشت سر این روز مرگست و بس، پس هر کس در روزگار امیدواریش پیش از رسیدن مرگش کارى کرد کردارش او را بهره بخشد مرگش زیانى باو نرساند و هر کس در روزگار پیش از مرگ کوتاهى کند کردارش زیان آورد و هلاکش کند و مرگش زیان آورد.اد از این خطبه 28 یک دید دقت باید داشته باشیم در دل بستگی ها از خطاء که در این مورد رشد بصیرت لازم دارد ... باید گفت یارب کمرم شکسته از بار گناه ..... با موی سفید وقد خمیده و روی سیاه
- چاره نجات خویش از امروز کنیم - دنباله خطبه 28 نهج البلاغه - اَلَا وَ إِنَّ الْمِضْمَارَ الْیَوْمَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةَ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةَ النَّار... آگاه باشید که امروز روز آماده شدن و فردا روز پیشى گرفتن، پیشى گرفتن بسوى بهشت و پایانش آتش است پس آیا توبهکنندهاى از گناه پیش از مرگ نیست و آیا نیست کسى که پیش از رسیدن روز سختى و بدبختى براى نجات خویشتن چارهاى کند. فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ مَنِیَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ وَ حَسْرَتِهِ أَلَا وَ إِنَّکُمْ فِی أَیَّامِ عَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیَّامِ عَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضُرَّهُ أَجَلُهُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِی أَیَّامِ عَمَلِهِ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ أَلَا فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَّهْبَة ... پس آیا توبهکنندهاى از گناه پیش از مرگ نیست و آیا نیست کسى که پیش از رسیدن روز سختى و بدبختى براى نجات خویشتن چارهاى کند.
آگاه باشید شما در روزگار آرزو و امید باشید که پشت سر این روز مرگست و بس، پس هر کس در روزگار امیدواریش پیش از رسیدن مرگش کارى کرد کردارش او را بهره بخشد مرگش زیانى باو نرساند و هر کس در روزگار پیش از مرگ کوتاهى کند کردارش زیان آورد و هلاکش کند و مرگش زیان آورد.
- سهل انگاری ریشه خطاء است - اشاهد مثال ما َائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ که ریشه آن سهل انگاری است که مطلع شیطان الی سبیلنا ... در قرآن مىخوانیم که گروهى براى اغفال و فریب دیگران مىگویند: «اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» ما گناه شما را به دوش مىگیریم این آیه جواب آنها را مىدهد. چاره کار در این است که فریب خودگان قبل از هرچیز توبه کنند توبه نصوح .حتی یک لحظه را هم از دست ندهیم ..که یک از نام های روز قیامت یوم الحسرت است که همه همه حسرت می خورند !!!
- به سهل انگاری یوم الحسرت گرفتارند - همه همه حسرت می خورند روز قیامت !!! .. 2- در قیامت، چشم انسان حقیقت بین شده و بر کارهاى خود، حسرت مىخورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ» کسانی نسبت به دعوت حق بی اعتنایی و خطاء کرده اند. در قیامت با حسرت تمام مىگویند: «لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ» .. راه نجات از حسرت آخرت، فکر و تعقّل است. یا حَسْرَتَنا ... أَ فَلا تَعْقِلُون
- عمل خلاف با گناه دو برابر - دعوت به عمل خلاف فراوان است - اما حیف وصد حیف که دعوت به عمل خلاف فراوان است خطرناکتر از خود تخلّف (عمل خلاف)، انگیزه و هدف و سوء قصد آگاهانه است. «مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً» گاهى در امور بیت المال با اسمهاى فریبنده نظیر هدیه، هبه، حقّ الزّحمة، پاداش و انعام، روى این عمل خلاف سرپوش مىگذارند فرد منصوب به اسلام و دین و جمهوری اسلامی ، تمام کارهایش زیر نظر مردم است. گناهش با گناه دیگران فرق دارد همانگونه که خداوند به زنان پیامبر مىفرماید: چون خانواده رسول خدایید عمل خلاف شما گناهش دو برابر زنان دیگر است. بنابراین مبلغ دین ومنسوب دولت باید کاملًا مواظب باشد و بخاطر سالم ماندن از خطرات به خدا پناه ببرد و از او کمک بجوید. در انجام دستورهاى الهى مقید باشد. در امور بیت المال و امکانات دولتی .واموراقتصادی تورمزا –
- دروغ معقول وعقلی نیست - اینگه خطاء کا ر می گویند ما به عهده می گیریم دروغ می گویند ومعقول وعقلی نیست احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً نساء: 112!!! خداوند عادل است کسی را به جرم دیگری عغاب نمی کند... 1- خداوند عادل است ومجازاتهاى او عکسالعمل کردارهاى خودماست. إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ ...-
- عمل هر انسانى را به گردنش مىآویزیم -خداوند عادل است و پاداش و کیفرش بر اساس عمل است. «مَنْ یَعْمَلْ - خداوند، عادل است و مرتبهى هر کس را طبق عملکرد خود او قرار مىدهد. وهر کس مسول عمل خودش است . جزاء غیراز عمل کرد باعدالت خداهم خوانی ندارد خداوند عادل است، حتّى کسانى که براى او کار نکنند، پاداش آنها را بدون کم و کاست در دنیا مىدهد. نُوَفِّ إِلَیْهِمْ ... لا یُبْخَسُون .براى هر فرد کتابى است که کارهاى شخصى او در آن ثبت است. «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً» فرموده ما عمل هر انسانى را به گردنش مىآویزیم و روز قیامت آن را به صورت کتابى در برابرش مىگشاییم و به او خطاب مىشود کتاب خود را بخوان. «اقْرَأْ کِتابَکَ» . شما در واقع خیالات خود را پرستش مىکردید. «فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ» به هر اظهار ارادت وادّعاى حمایت دل خوش نکنید. نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ ... لَکاذِبُون
- دنیا محل مسابقه عقب بماند باخته - خطبه 28 قابل دقت است وَ السَّبَقَةَ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةَ النَّار... امروز روز آماده شدن و فردا روز پیشى گرفتن، پیشى گرفتن بسوى بهشت و پایانش آتش است سبقت ومسابقه را می رساند که سبقت گرفتن به بهشت اول آورده بعد آتش وجهنم را . حضرت دنبال اموری می رود که مسرت بخش است که لازمه آن بهشتاست. جناب صاحب بن عباد : بین سبقت وغایت باید فاصله گذاشته اند جنته وغایت النار نکته ظریف وقابل تامل دارد وسر عجیبی وویژه ای در این دوکلمه است واختلافی عجیب دراین دومعنا وجود دارد ؛ که سبقت ومسابقه به سوی بهشت انسان ذاتا دوست دارد وپیشی می گیرد ولی این مورد در آتش نیست اگر برای خدا وشناخت زیر شکنجه چون بلال حبشی برود ویا در زمان ما زندان ها ابو حریره و...وشکنجه های ساوک برای بچه های مارا داشته باشد ارش دارد وبرنده اند.
- مرحوم سید رضى (قدس سره) در پایان این خطبه توضیحاتى به این شرح بیان فرموده : من مى گویم اگر سختى باشد که در دنیا مردم را با نهایت قوت، به سوى زهد بکشاند و به عمل کردن براى آخرت وادار سازد، همین گفتار (مولا امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این خطبه) است که مى تواند علاقه انسان را از آرزوهاى دراز قطع کند و جرقّه بیدارى و تنفّر از اعمال زشت را در دل ها برافروزد. نکته آقا جانمان جایز نمیدانند سبقت النار را نام ببرند نکته ای که در مفهوم غایت است بیان می کنند.که پایان کار سر انجام بهشت است. ومسرت..
- سرچشمهى شرک وانحراف - در قرآن داریم وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ «ابراهیم/30»
2- گاهى سرچشمهى شرک وانحراف، طاغوتها هستند. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا» و گاهى جاذبهى بتها عامل انحرافند. «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ»
3- خداوند افرادى را به حال خود رها مىکند. «قُلْ تَمَتَّعُوا»
4- کافران در دنیا کامیابند، ولى آخرت ندارند. «تَمَتَّعُوا فَإِنَ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ»
5- هر رفاهى نشانهى مهر نیست، شاید وسیله و مقدّمهى قهر الهى باشد. «تَمَتَّعُوا»
- دعوت رهبران فاسد،- در آیات قبل سوره ابراهیم خواندیم که رهبران فاسد، مردم را به سوى غیر خدا دعوت مىکنند. «جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» این آیه مىگوید: با آنکه از غیر خدا هیچ کارى ساخته نیست و هر که هر چه دارد از آنِ خداست، ولى انسان، بىتوجّه و ناسپاس است. نتیجه خطاء و خطیغه موانع رشد بصیرت است کسی انجام دهد در وادی انحراف کشانده می شود آخرکار هلاکت وناراست. نظیر آیهى 30 سوره ابراهیم؛ «قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ» براى خداوند رقیب تراشى مىکنند. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
- مبغوضترین مردم در پیشگاه خداوند - نقل است که حضرت أمیرعلیه السّلام فرموده: دو نفر در پیشگاه خداوند مبغوضترین مردمند: یکى آنکه خداوند او را به خود واگذارده است و از راه راست منحرف گشته، و بدون دانش و راهنما حرکت مىکند، به سخنان ساختگى و دور از حقّ و حقیقت و بدعتهاى خویش سخت دل بسته، و به سرعت در راه گمراه ساختن مردم گام بر مىدارد، و براى افرادى که فریبش را بخورند فتنه است، وى از مسیر هدایت پیشینیان گمراه گشته؛ و گمراهکننده کسانى است که در زندگى و پس از مرگش تابع او شوند، او بار گناهان کسانى را که گمراه ساخته به دوش مىکشد و همواره در گرو گناهان خویش نیز هست!. دوم کسى که مجهولاتى به هم بافته و به سرعت با حیله و تزویر در میان مردم نادان پیش مىرود، در تاریکیهاى فتنه و فساد به تندى قدم بر مىدارد، حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ رَهْنٌ بِخَطِیئَتِهِ وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلًا فَوُضِعَ فِی جُهَّالِ - خطبه 17- بند 3-
- در نقاط منظومی حضرت نکاتی دارد :
إِلٰهِى لَئِنْ جَلَّتْ وَجَمَّتْ خَطِیئَتِى .....فَعَفْوُکَ عَنْ ذَنْبِى أَجَلُّ وَأَوْسَعُ- معبودم، اگر خطایم بزرگ و انبوه است پس گذشت تو از گناه من بزرگتر و گستردهتر است
- وإِلٰهِى لَئِنْ أَعْطَیْتُ نَفْسِىَ سُؤْلَها..... فَهَا أَنَا فِى رَوْضِ النَّدَامَةِ أَرْتَعُ معبودم، اگر خواهش نفسم را به نفسم واگذاشتم اینک در مرغزار پشیمانی میگردم –
- إِلٰهِى تَرىٰ حَالِى وَفَقْرِى وَفاقَتِى ......وَأَنْتَ مُنَاجاتِى الْخَفِیَّةَ تَسْمَعُ - معبودم، بدحالی و تهیدستی و نیازم را میبینی و تو مناجات پنهان مرا میشنوی
- إِلٰهِى فَلا تَقْطَعْ رَجَائِى وَلا تُزِغْ فُؤُادِى...... فَلِى فِى سَیْبِ جُودِکَ مَطْمَعُ - معبودم، امیدم را قطع مکن و منحرف مسازقلبم را، که من به باران جودت طمع دارم
- إِلٰهِى لَئِنْ خَیَّبْتَنِى أَوْ طَرَدْتَنِى .....فَمَنْ ذَا الَّذِى أَرْجُو وَمَنْ ذَا أُشَفِّعُ ؟ - معبودم، اگر محرومم کنی یا از پیشگاهت برانی - پس به چه کسی امیدوار شوم و چه کسی را شفیع گیرم؟
- إِلٰهِى أَجِرْنِى مِنْ عَذَابِکَ إِنَّنِى.....أَسِیرٌ ذَلِیلٌ خَائِفٌ لَکَ أَخْضَعُ - معبودم، از عذابت پناهم ده که من
اسیر و خوار و ترسانم و برایت فروتنی میکنم
- إِلٰهِى فَآنِسْنِى بِتَلْقِینِ حُجَّتِى ..... إِذَا کَانَ لِى فِى الْقَبْرِ مَثْوَىً وَمَضْجَعُ- معبودم، با تلقین دلیل، همراهم باش در آن زمان که در قبر منزل و خوابگاهم باشد
- إِلٰهِى لَئِنْ عَذَّبْتَنِى أَلْفَ حِجَّةٍ ..... فَحَبْلُ رَجَائِى مِنْکَ لَایَتَقَطَّعُ - معبودم، اگر هزار سال مرا عذاب نمایی رشته امید من از تو قطع نمیشود
- إِلٰهِى أَذِقْنِى طَعْمَ عَفْوِکَ یَوْمَ لَا..... بَنُونَ وَلَا مالٌ هُنَالِکَ یَنْفَعُ - معبودم، مزه گذشتت را به من بچشان آنگاه که نه فرزندان و نه مال در آن زمان سود نرساند
- إِلٰهِى لَئِنْ لَمْ تَرْعَنِى کُنْتُ ضَائِعاً ...... وَ إِنْ کُنْتَ تَرْعَانِى فَلَسْتُ أُضَیَّعُ - معبودم، اگر مرا حمایت نکنی تباه شدهام و اگر حمایتم کنی، تباهی نپذیرم
- إِلٰهِى إِذَا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَیْرِ مُحْسِنٍ ...... فَمَنْ لِمُسِىءٍ بِالْهَوَىٰ یَتَمَتَّعُ - معبودم، اگرازغیر نیکوکاران نگذری پس امید کسی که با هوس کامروایی میکند کیست؟
- إِلٰهِى لَئِنْ فَرَّطْتُ فِى طَلَبِ التُّقَىٰ ..... فَهَا أَنَا إِثْرَ الْعَفْوِ أَقْفُو وَأَتْبَعُ - معبودم، اگر در طلب تقوا کوتاهی کردم - پس اینک دنبال گذشت توأم و سراغ آن میروم
- إِلٰهِى لَئِنْ أَخْطَأْتُ جَهْلاً فَطَالَمَا ..... رَجَوْتُکَ حَتَّىٰ قِیلَ ما هُوَ یَجْزَعُ - معبودم، اگر از روی جهالت خطا کردم تا آنجا به تو امید بستم که دربارهام گفته شد باک ندارد
- إِلٰهِى ذُنُوبِى بَذَّتِ الطَّوْدَ وَاعْتَلَتْ ..... وَصَفْحُکَ عَنْ ذَنْبِى أَجَلُّ وَأَرْفَعُ - معبودم، گناهم بلندتر و بزرگتر از کوههای برافراشته شده ولی چشم پوشی تو از گناه من بزرگتر و برفرازتر است
- إِلٰهِى یُنَحِّى ذِکْرُ طَوْلِکَ لَوْعَتِى ..... وَذِکْرُ الْخَطَایَا الْعَیْنَ مِنِّى یُدَمِّعُ - معبودم، یاد عطای همیشگیات آتش دلم را خنکی میبخشد و یاد گناهان، دیدگانم را اشکبار میکند
- پإِلٰهِى أَقِلْنِى عَثْرَتِى وَامْحُ حَوْبَتِى - فَإِنِّى مُقِرٌّ خَائِفٌ مُتَضَرِّعُ - معبودم، لغزشم را نادیده گیر و گناهم را پاک کن من اقرار به گناه دارم و هراسان و نالانم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۱۱/۰۲
سلام علیکم
از جنابعالی دعوت می کنم مقالات و مطالب ارزنده خود را در شبکه اجتماعی ویترین نیز منتشر فرمایید
چنانچه نیاز به پشتیبانی داشتید بنده در خدمت شما هستم
با سپاس