جلسه 23 عوامل وبرسی رشد بصیرت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه بصیرت چشم دل 2 میان شما و قبول پند و نصیحت، حجابى از غرور و عجب. (بین شما و اندرزها پردهاى از غفلتها وجود دارد) در مشاهدات برتری دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل غرجهم
- موضوع جلسه برسی رشد بصیرت 12 عامل آوردند 1- تفکرو اندیشه یعنی اندیشیدن > عقل. 2- تعقل 3- التعلم 4- الاعتبار وعبرت گرفتن 5- تقوی 6- ذکرویاد خدا 7- پاکی واخلاص : پاکی 8- زهد و پارسایی 9- قبول نصیحت پذیری 10 – الاستقبال الامور 11- المسموع وگرسنگی 12 – الدعا؛ 13- چشم بصیرت2
سیزدهم ماه رجب المرجب مولود آقاجانم امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام برهمه شیعیان مبارک باشد
- عوامل رشد بصیرت استاد سالک الدعا دوازدهمین عوامل وبرسی رشد بصیرت
جلسه 23 عوامل وبرسی رشد بصیرت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه عوامل رشد بصیرت چشم دل 2
- هوی پرستی آفت الموعظه وبصیرت – میان شما و قبول پند و نصیحت، حجابى است از غرور و عجب. (بین شما و اندرزها پردهاى از غفلتها وجود دارد) در مشاهدات برتری دارد حکمت 281 و قال علیه السّلام: بینکم و بین الموعظة حجاب من العزّة. اى: الغفلة و لفظ الحجاب: مستعار لها. (بین شما و اندرزها پردهاى از غفلتها وجود دارد) 2- هوا پرستى مانع پند پذیرى بینکم و بین الموعظة حجاب حکمت 282
- دنبا آفت الموعظه وبصیرت – د ر کلام آقا جانم امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند - دنیا طلبی حقیقه الدنیا - چشم بصیرت به دنیا - و من کلامه- علیه الصّلوة و السّلام- : چه صفت کنم از خانهاى که اوّل او تعب است، و آخر او مردن «فی حلالها حساب، و فی حرامها عذاب.» در حلال او حساب است، و در حرام او عذاب. «ما أصف من دار أوّلها عناء، و آخرها فناء» در خطبه ۸۲
- چشم بصیرت به قیامت - سریرهها و باطنها خاضع شده بر اهل بصیرتها و قیامت پرده افکنده ازچهره خود. یعنى اهل بصیرت بواطن خویش را در راه سعادت به کار مىاندازند. البصائر... و اسفرت الساعة عن وجهها» 535مفرداتنهجالبلاغه
- چشم بصیرت به دنیا - هر که با چشم بصیرت به آن نگاه کرد بینا و بیدار شد و هر که چشم به زر و زیور آن دوخت، کور گردید. سید رضى که رضوان خدا بر او باد مىگوید: به عقیده من اگر انسانى دوراندیش در کلام حضرت مولا (علیه السلام) دقت کند «و من ابصر بها بصّرته» در آن معنى عجیب و منظورى فوق العاده مىیابد که به پایان آن نمىتوان رسید و عمق آن را نمىتوان درک کرد. بالاخص اگر آن فرمایش حضرت که فرمود: «و من ابصر الیها أعمته» با آن قرین شود. که در این صورت فرق میان «ابصر بها» و «ابصر الیها» را به طور آشکار و روشن مىبیند. ... ز تقریبی ها قطع و من افسر و حقه و من افسر علیها چشم بصیرت به دنیا من ابصر بحق - ترجمهرواننهج..(ارفع) صفحة 245
- چشم بصیرت افتخار بزرگ - آقاجانم على علیه السلام - به عنوان یک افتخار بزرگ مىفرماید: این من بودم که خطر بزرگى را که از ناحیه این خشکه مقدسان متوجه شده بود درک کردم؛ پیشانیهاى پینهبسته اینها و جامههاى زاهدانه و زبانهاى دائمالذکرشان نتوانست چشم بصیرت مرا کور کند؛ من بودم که دانستم اگر اینها پا بگیرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهرگرایى خواهند کشاند که دیگر کمر اسلام راست نشود. استاد مطهری
- چشم بصیرت دعای استاد مطهری - دعایبار دیگر قسم مىدهیم: خدایا تو را قسم مىدهیم به حقیقت پیغمبر اکرم، ما را به حقایق اسلام آشنا بفرما، چشم بصیرت همه ما را باز بفرما، توفیق پیروى از تعلیمات مقدس رسول اکرم عنایت بفرما، حاجات مشروعه همه ما را برآور. استاد مطهری
- چشم بصیرت در راه صحیح - راست و مستقیم و درِ ورودى زندگى وارد زندگى شود و خوشبختى را جستجو نماید. این قاعده که: «مپیچ از ره راست بر راه کج- چو در هست حاجت به دیوار نیست» یک قاعده کلى است در زندگى بشر. چشم بصیرت مىخواهد که راههاى صحیح ورود در محوطه زندگى را بشناسد و پشت دیوار و حصار زندگى معطل و متحیر نماند. استاد مطهری
- فکر با چشم بصیرت - اگر در شب تاریک مردم را بر سر سفرهاى بنشانند، تا چراغ را روشن نکنند دست به غذا دراز نمىکنند و اما اگر بر سر سفره فکرى بنشینند هیچ در اندیشه نمىشوند که چراغ عقل را روشن کنند تا با چشم بصیرت ببینند این غذاى روحى که وارد روحشان مىشود چه نوع غذایى است؟. استاد مطهری
- بصیرت به توحید دل روشن امیدوار - عقیده توحید، گذشته از این که از جنبه علمى عالىترین فکرى است که به دماغ بشر رسیده و شایستهترین نظریهاى است که بشر از روى تحقیق و بصیرت (نه از روى تقلید کورکورانه) باید بپذیرد، از جنبه عملى اگر صحیح و بدون تحریف در مغز ما جا بگیرد، به دل روشنى و امیدوارى و به روح نیرو مىدهد، نظر را عالى و اراده را قوى مىکند، حیرت و تردید را که خطرناکترین مرض روحى است زایل مىنماید. شخص موحد مىداند چشم بینایى مراقب اعمال و رفتار اوست، اندیشه استاد مطهری
- چشم بصیرت به توحید - نظر را عالى و اراده را قوى مىکند، حیرت و تردید را که خطرناکترین مرض روحى است زایل مىنماید. شخص موحد مىداند چشم بینایى مراقب اعمال و رفتار اوست، اندیشه گناه را در دماغ خود راه نمىدهد؛ مىداند عدالت بر همه جهان حکمفرماست، هرج و مرج و بىحسابى نیست، استاد مطهری
- موانع وسلب چشم بصیرت - خودپسندى و طمع و تعصب و لجاج و خشم، همه دشمنان عقل مىباشند. یعنى چه دشمنان عقل مىباشند؟ یعنى اثر عقل را خنثى مىکنند، روح بشر را تاریک مىکنند، جلو بصیرت و نور قلب را مىگیرند. این همان نمونه نزاع و تصادم جهان بزرگ است که در وجود آدمى موجود است. قرآن کریم عدهاى را ذکر مىکند و مىگوید: چشم دارند و نمىبینند، گوش دارند و نمىشنوند، دل دارند و فهم نمىکنند. یا اینکه مىفرماید: چشمها نابینا نیست، بلکه دلها نابیناست. مقصود از همه اینها این است که در این مردم حالات و صفاتى روحى موجود است که اثر عقل و دانش و بینش را در آنها خنثى کرده است، در اینها میل به تقلید از روش پدران و مادران است، تعصب و حمیّت و لجاج دارند، منافع مادى و مطامع دنیوى آنها به آنها اجازه نمىدهد که در برابر حق تسلیم شوند. استاد مطهری
- کور دل در دو دنیا - قرآن کریم این تعبیر خاص را دارد: وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلًا هر کسى که در این دنیا کور باشد در آخرت هم کور است و گمراهتر. همان طور که در تفاسیر هم بیان شده، مقصود این نیست که هرکس که در این دنیا چشم ندارد در آن دنیا هم چشم ندارد (چون اینجا این محرومیت را دارد، آنجا هم باید داشته باشد)؛
- مقصود این است: کسى که در این دنیا چشم بصیرت ندارد و چشم بصیرتش باز نشده، در آن دنیا هم کور محشور مىشود؛ چون چشم بصیرت را نه در رحم ساختند و نه در آن دنیا به انسان مىدهند، چشم بصیرت چیزى است که در همین دنیا باید ساخته شود. این اختصاص به چشم بصیرت ندارد، گوش بصیرت هم همین طور است، قلب بصیرت هم همین طور است.
- انسان در حال ارتقاع بصیرت است گفت (علیه السلام ) که دل مصحف دیده است یعنى آن چه را که دیده مىشود باید نوشت در صفحه دل و تامّل در ان کرد و خیر و شرّ را از ان یافت قال (علیه السلام ) القلب مصحف البصر ؛ و شرحغررالحکم(خوانسارى)ج 1 صفحة 273
- دل مصحف ونوشته فکراست- یعنى آنچه بفکر دانسته شود باید در آنجا نوشته شود و ثبت شود تا در خاطر باشد. القلب مصحف الفکر.
- دل مصحف ونوشته دیده است- و قال علیه السّلام: القلب مصحف البصر. «و فرموده است: دل مصحف دیده است.» یعنى همان گونه که چون آدمى در مصحف مىنگرد آنچه را که در آن است مىخواند هرگاه به دوست خود مىنگرد با دیدن چهره او آنچه را که در دل اوست مىبیند و مىداند که در دل او چه محبت یا چه کینهاى است، همانگونه که با دیدن خط مصحف آنچیر ه را که خط به آن دلالت مىکند مىفهمد، شاعرى در این مورد چنین سروده است: «چشمها در گردش خود آنچه از دوستى و کینه را که در دلهاست آشکار مىسازد.» ب البصیر.. جلوهتاریخ ج 8 صفحة 205
- ذو القلب بصیر- تعابیر شگفت آوراز حضرت آقایم علی علیه السلام یاد شده، بیش از سیصد نام براى او شمردهاند، که مفهوم یا مفاهیم آن نامها در حدّ اعلا در وجود حضرتش تجلّى داشت: على- امیر المؤمنین، سید الاوصیاء، وصى، امین، بطل، اسد، صادق، مصدق، متوکل، مجاهد، مؤمن ، شریف، کریم، محسن، عارف، ذو القلب ، اذن واعیه، یعسوب الدین، قائد الغرّ المحجلین، ابو تراب، ابو الحسن و... پیامبر اکرم از آن حضرت به عنوان حجت اللّه، باب اللّه، طریق الى اللّه، نبأ عظیم، صراط مستقیم، مثل اعلى یاد مىفرمود. او پس از پیامبر در میدان عبادت عابدترین مردم، و در عرصه زهد زاهدترین، و در معرکه پیکار شجاعترین، و در اخلاص خالصترین، و در ورع پاکدامنترین، و در دانش دانشمندترین، و در تهجّد و عبادت شبانه متهجّد ترین، و در عدالت عادلترین، و در جود و سخا سخاوتمندترین، و در تمام کمالات و فضائل برترین مردم روزگار، از اولین و آخرین بود. از جمله عین الله السلام علیک یا عین الله الناظرة
- عین الله السلام علیک یا عین الله الناظرة و یده الباسطة و اذنه الواعیة ، السلام على اسم الله الرضى و وجه المضى ء و جنبه العلى .پس اینکه میگوئیم على عین الله است نه آنکه خدا چشم دارد، یعنى همانطور که خدا بدون چشم در همه جا حاضر و ناظر است و همه چیز نزد او آشکار میباشد على نیز مظهر این صفت خداست .
- حضرتش در مسجد کوفه بالاى منبر موعظه میفرمود، مردى برخاست و عرض کرد یا امیرالمؤ منین جبرئیل در کجاست ، حضرت یک نگاه به آسمان ، یک نگاه بزمین و یک نگاه باطراف نموده فرمود تو خودت جبرئیل هستى آن مرد ناپدید شد مردم از حضرت موضوع را سئوال کردند فرمود بیک نظر تمام آسمانها و تمام طبقات زمین را ملاحظه کردم و بیک نظر مغرب و مشرق عالم را دیدم ، در هیچ جاى عالم جبرئیل نبود دانستم که این مرد خودش جبرئیل است . پس دیدن على تمام زمین و آسمان را با این چشم ظاهرى نبود بلکه با چشم دیگرى بود که همان عین الله است
- چشم بصیرت در پرتو خاندان وحی - چشم و گوش خود را باز کنید؛ نکته هدایت در پرتو خاندان وحى ..من همواره منتظر عواقب پیمانشکنى شما بودم و نشانه فریب خوردگان را در شما مىدیدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دین بود که از شما چشم پوشیدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مىداد (و از نیرنگهاى شما آگاه بودم). من در کنار جادّههاى گمراه کننده ایستادم تا شما را به طریق حق رهنمون شوم، در آن هنگام که گرد هم جمع مىشدید و راهنمایى نداشتید و تشنه رهبر شایستهاى بودید و براى پیدا کردن این آب حیات تلاش مىکردید و به جایى نمىرسیدید. ..ما زلت انتظر بکم عواقب الغدر، و اتوسّمکم بحلیة المغترّین، حتّى سترنى عنکم جلباب الدّین، و بصّرنیکم صدق النّیّة. اقمت لکم على سنن الحقّ فى جوادّ المضلّة، حیث تلتقون و لا دلیل، و تحتفرون و لا تمیهون. خطبه چهارم - احتمالا بعد از ماجراى «جنگ جمل» و قتل «طلحه و زبیر» ایراد شده است.
- قلب مومن و دید باطن - امام (علیه السلام ) در این جا به نکته مهمّى اشاره فرموده است و آن این که: «صفاى دل و صدق نیّت از اسباب بصیرت و روشنبینى است» مؤمنان پاکدل، مسائلى را مىبینند که از دیگران پنهان است و این حقیقتى است که هم در قرآن مجید به آن اشاره شده و هم در روایات اسلامى، قرآن مىگوید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا، اگر تقوا پیشه کنید خداوند وسیله شناخت حق از باطل را براى شما قرار مىدهد (و به وسیله نور تقوا مىتوانید، حق و باطل را در پنهانترین چهرههایش بشناسید)». پیامامام ج 1 ص 422
- بیعت بی بصیرت - کسانی که بعد از مدتی معروف می شوند چون چشم دل ندارند؛.. چو«طلحه و زبیر » به خاطر جاه طلبى که داشتند پیمان مؤکّد خود را با امام شکستند و «زبیر» در توجیه این کار گفت: «من تنها با دست خود بیعت کردم، نه با دل » امام در این سخن پاسخ دندانشکنى به او مىدهد پاسخى که در تمام محافل حقوقى دنیاى دیروز و امروز مورد قبول است و یک اصل اساسى در مسائل قضایى محسوب مىشود، مىفرماید: «او ادّعا مىکند که با دست خود بیعت کرد و هرگز با قلبش بیعت ننموده است» (یزعم انّه قد بایع بیده، و لم یبایع بقلبه). پیامامام .ج 1.صفحة 470
- نابینایی دل - بدتر از نابینایى چشم، نابینایى دل است که با پند گرفتن بینا نمىشود. براستى که از براى خردمندان و گیرندگان پند در هر چیز (از چیزهاى دنیا) پند و عبرتى است. إنّ فى کلّ شیء موعظة و عبرة لذوى اللب و الإعتبار: ترجمهغرر(انصارى)
- همان بصیرت همچنان با من است و همچون چراغ پر فروغى فرا راه من قرار گرفته است. و این جمله را اشارهاى به آیه شریفه قرآن مىدانند که مىفرماید: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی، بگو این راه من است و من و پیروانم با بصیرت کامل مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم» پیامامام ج 1 صفحة 482
- چشم بصیرت بگشایند و در کلام على علیه السلام نیک بنگرند على علیه السلام با چشم بصیرت خویش صورتهاى الهى را مانند انوار الهى مشاهده فرمود.. (و انّ معى لبصیرتى: ما لبّست على نفسى، و لا لبسّ علىّ ).
- بصیرت در وصال یار - وصال، دل پیر را زنده و نابینا را بینا مىکند. «فالقوه على وجه ابى یأت بصیراً»* «وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»»*(یوسف 93) وصال، دل پیر را زنده و دیده نابینا را بینا مىکند. هر کس قدر وصال را نداند، گرفتار فراق خواهد شد. هذا فِراقُ بینی وبین یوسف زهراء ...... یوسف زهراء توبیا تا که شود غم زدلم برطرف ..... تاکه نصار توشود دست گل از هر طرف ..... نور رخت ازحرم کعبه اگر سرزند ..... مرغ دل از شوق تو در سینه ما پر زند ..... یا حجت اب الحسن عجل لنا ظهورک .. سینهها را سانى سینا کنى..... چشم نابیناى دل بینا کنى
- بصیرت از قرآن گرفتن _نقل شده است مرحوم آیتاللَّهالعظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى که براى معالجه از اراک به سمت تهران حرکت کرده بود، شبى را در قم ماندند. مردم از ایشان تقاضا کردند که حوزه علمیه خود را از اراک به قم منتقل کند، چون قم حرم اهلبیت علیهم السلام و مدفن حضرت معصومه علیها السلام است. ایشان استخاره کردند و این آیه آمد: «وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»
- چشم بصیرت ودل تاریک - «و هرگز(کافر تاریک دل) کور و (مؤمن روشن روان) بینا یکسان نیستند و هیچ ظلمتى با نور مساوى نخواهد بود و هرگز آفتاب و سایه هم رتبه نباشند.» ..حضرت سید الشهداء علیه السّلام یاران خود را جمع کرد، علی بن الحسین زین العابدین گوید: من نزدیک شدم تا به بینم پدرم به آنان چه میگوید و من در این هنگام مریض بودم، پدرم به اصحاب چنین مىگفت: خدا را با بهترین وجهى ثنا مىگویم و او را در حال سختى و پریشانى و در وقت خوشى و خرمى ستایش میکنم، پروردگارا تو را سپاس میگزارم که ما را بنبوت گرامى داشتى، و قرآن را بما آموختى، و ما را در دین چشم بصیرت دادى.
- بنگر به چشم بصیرت وتغذیه جان فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ (سوره 80 آیه 24).
البته لازمست آدمى غذاى خود را با دیده دقت و چشم بصیرت بنگرد.تأمل در آیات و کاینات با فراگیرى عقلى، معرفت فطرى کمال مىپذیرد و در عین حال عمیقتر مىشود. این تأمل وفراگیرى، چشم بصیرت و چشم قلب را باز مىکند.
- بصیرت در مهد کفر- همسر فرعون آسیه، او از بنى اسرائیل و زنى مؤمن و مخلص بود که خدا را در نهان عبادت مىکرد، تا وقتى که فرعون، همسر حزقیل، (همان زن مشّاطه) را به قتل رسانید و او به چشم بصیرت مشاهده کرد که ملائکه روح او را به آسمان عروج مىدهند و لذا به یقین و اخلاصش افزوده شد و وقتى که فرعون به نزد او آمد تا او را از عمل خود باخبر کند، آسیه گفت: واى بر تو اى فرعون، چه چیز باعث جرأت تو بر پروردگار عزّ و جلّ شد؟! فرعون گفت: تو را چه شده، مثل اینکه همان جنونى که به او رسیده بود، به تو نیز اصابت کرده، آسیه گفت: من مجنون نشدهام، بلکه به خداى یگانه پروردگار خود و تو و پروردگار همه جهانیان ایمان آوردهام، آنگاه فرعون مادر او را فرا خواند و به او گفت: دخترت به من کافر شده، پس سوگند مىخورم اگر به معبود موسى کافر نشود، او را به قتل برسانم، لذا مادر آسیه با او خلوت کرد و از او در باره سخنان فرعون تحقیق نمود، امّا او فقط گفت: من هرگز به خداى واحد کفر نمىورزم، سپس فرعون دستور داد تا او را به چهار میخ کشیدند و آنقدر در عذاب بود تا وقتى که شهید شد.
- چشم بصیرت متقین - آنان که دنیا را شناخته و با چشم بصیرت بآن نگریستهاند مثل گروه مسافرانى هستند که در جایگاه بىآب و علفى گرفتار شدهاند، پس بقصد رسیدن بمنزلگاه پر نعمتى از آنجا حرکت نمایند، و زحمت و مشقت مسافرت و پیمودن راه دور و دراز را بر خود هموار نمایند، فهم و الجنّة کمن قد رآها فهم فیها منعّمون ایمانشان به بهشت چنانست که گوئى بهشت را دیده و سالها در او بخوشى آرمیدهاند. عیان بینند با چشم بصیرت ..... تو گوئى آن گروه عشق سیرت..... چو ارواح نهان غیب جهان را ..... مکان خود بهشت جاودان را.....
همه در شادى و عیش و تنعم |
بد آن گلشن چو بلبل در ترنم |
|
چه گلشن منظر زیباى دلبر |
در آنجا خار گل خاشاک عنبر |
|
چه گلشن ز انعکاس طلعت یار |
هزاران باغ گل در هر سر خار |
|
|
نشینند اندر آن گلزار پر نور |
|
خوش آن آزاد مردان کز نکوئى |
بهشتى گشته جانهاشان تو گوئى |
|
خوش آن ارواح پاک عرش پرواز |
در آن باغ بخرد نغمه پرداز |
|
بگلزار حیات جاودانى |
چو گل لیک ایمن از باد خزانى |
|
نشسته روبروى یک دگر شاد |
ز هر رنج و غم و اندیشه آزاد |
|
|
گنج حکمت یا احادیث منظوم، ص: 258
- اگر به چشم بصیرت بنگرند، خواهند دانست که علم بر دو قسم است: علم به خدا و صفات حق تعالى و دیگرى علم به حلال و حرام و شناخت اخلاق ناپسند و پسندیده، و کیفیت معالجه اخلاق ناپسند، و هدف از اینها عمل است و اگر نیازى به عمل نبود، هیچ فایدهاى نداشتند، پس هر علمى که هدف از آن عمل است، بدون عمل هیچ فایدهاى ندارد،
- چشم ظاهرى قابل مقایسه با چشم بصیرت باطنى نیست و کسى که چیزى از جمال و زیبایىهاى خدا را با چشم باطنى درک کند مبهوت و مدهوش مىگردد و غش مىکند. در بلا هم مىچشم لذات او ..... مات اویم مات اویم مات او..در نتیجه هر مصیبت و بلایى بر او وارد شود احساس نمىکند.
- خداى تعالى صاحبدلان را خطاب کرده و گفته: پس عبرت بگیرید، اى کسانى که چشم بصیرت دارید و به دیده عقل، بینا هستید. و قال ایضا عزّ من قائل: «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»، (حج- 46).
- و نیز خداوند عالم در قرآن عزیز، در حقّ کفّار و فجّار فرموده است، آنچه ضمونش این است که: کور نیست چشمهاى ظاهرى ایشان، بلکه کور است چشمهاى باطنى و دلها که در سینههاى ایشان است. فمن فتح اللَّه عین قلبه و بصر عینه بالاعتبار، فقد اعطاه اللَّه منزلة رفیعة و زلفى عظیما. یعنى: هر که گشود چشم دل خود را و بینا کرد دیده باطن خود را به عبرت گرفتن، پس به یقین که داده است او را خداوند عالم، مرتبه بلندى و نزدیکى عظیمى به جناب خودش.
- چشم بصیرت دنیا - چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است؟ در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مىخورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش مىکند.
- آرزوها چشم بصیرت را کورکند، (اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمع به هلاکت مىکشاند و نجات نمىدهد، و به آنچه ضمانت کند، وفادار نیست، و بسا نوشنده آبى که پیش از سیراب شدن گلو گیرش شد، و ارزش آنچه که بر سر آن رقابت مىکنند، هر چه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش اندوه بارتر خواهد بود، و آرزوها چشم بصیرت را کور مىکند، و آنچه روزى هر کسى است بى جستجو خواهد رسید.
- بصیردر نکوهش دنیا فرماید: از این دنیا چه گویم که اولش رنج است و آخرش نیستى، حلالش حساب دارد و حرامش عقاب، بىنیاز در آن به رنج است و محتاج محزون، از آن که دنبالش رود گریزد و به آن که فرو نشیند رو آرد، هر که را چشم بصیرت بگشاید بینا کند، و هر که را چشم بدان دوزد کور گرداند.
- شهید حججی چشم بصیرت داشت ولی چه بسا عالم دین چشم بصیرت ندارد؛ عاشقان را سرشوریده به پیکرعجب است ..... دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است... تن بی سر عجبی نیست که رود گر در خاک ..... سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۱۲/۰۹