پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل غرجهم

  1. موضوع جلسه برسی رشد بصیرت 12 عامل آوردند 1- تفکرو اندیشه یعنی اندیشیدن > عقل. 2- تعقل 3- التعلم 4- الاعتبار وعبرت گرفتن  5- تقوی 6-  ذکرویاد خدا 7-  پاکی واخلاص : پاکی 8-  زهد و پارسایی 9- قبول نصیحت پذیری 10 – الاستقبال الامور 11- المسموع وگرسنگی 12 – الدعا؛ 13- چشم بصیرت2

سیزدهم ماه رجب المرجب مولود آقاجانم امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام برهمه شیعیان مبارک باشد 

  1. عوامل رشد بصیرت  استاد سالک الدعا  دوازدهمین عوامل وبرسی رشد بصیرت

جلسه 23 عوامل وبرسی رشد بصیرت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه عوامل رشد بصیرت چشم دل 2

 

  1. هوی پرستی آفت الموعظه وبصیرت – میان شما و قبول پند و نصیحت، حجابى است از غرور و عجب. (بین شما و اندرزها پرده‏اى از غفلت‏ها وجود دارد) در مشاهدات برتری دارد حکمت 281 و قال علیه السّلام: بینکم و بین الموعظة حجاب من العزّة. اى: الغفلة و لفظ الحجاب: مستعار لها. (بین شما و اندرزها پرده‏اى از غفلت‏ها وجود دارد) 2-  هوا پرستى مانع پند پذیرى بینکم و بین الموعظة حجاب حکمت 282
  2. دنبا آفت الموعظه وبصیرت – د ر کلام آقا جانم امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند - دنیا طلبی حقیقه الدنیا - چشم بصیرت به دنیا - و من کلامه-  علیه الصّلوة و السّلام- : چه صفت کنم از خانه‏اى که اوّل او تعب است، و آخر او مردن «فی حلالها حساب، و فی حرامها عذاب.» در حلال او حساب است، و در حرام او عذاب. «ما أصف من دار أوّلها عناء، و آخرها فناء» در خطبه ۸۲
  3. چشم بصیرت به قیامت - سریره‏ها و باطنها خاضع شده بر اهل بصیرتها و قیامت پرده افکنده ازچهره خود. یعنى اهل بصیرت بواطن خویش را در راه سعادت به کار مى‏اندازند. البصائر... و اسفرت الساعة عن وجهها» 535مفردات‏نهج‏البلاغه 
  4. چشم بصیرت به دنیا - هر که با چشم بصیرت به آن نگاه کرد بینا و بیدار شد و هر که چشم به زر و زیور آن دوخت، کور گردید. سید رضى که رضوان خدا بر او باد مى‏گوید: به عقیده من اگر انسانى دوراندیش در کلام حضرت مولا (علیه السلام) دقت کند «و من ابصر بها بصّرته» در آن معنى عجیب و منظورى فوق العاده مى‏یابد که به پایان آن نمى‏توان رسید و عمق آن را نمى‏توان درک کرد. بالاخص اگر آن فرمایش حضرت که فرمود: «و من ابصر الیها أعمته» با آن قرین شود. که در این صورت فرق میان «ابصر بها» و «ابصر الیها» را به طور آشکار و روشن مى‏بیند. ... ز تقریبی ها قطع و من افسر و حقه و من افسر علیها چشم بصیرت به دنیا من ابصر بحق - ترجمه‏روان‏نهج..(ارفع) صفحة 245 
  5. چشم بصیرت افتخار بزرگ - آقاجانم على علیه السلام - به عنوان یک افتخار بزرگ مى‏فرماید: این من بودم که خطر بزرگى را که از ناحیه این خشکه مقدسان متوجه شده بود درک کردم؛ پیشانیهاى پینه‏بسته اینها و جامه‏هاى زاهدانه و زبانهاى دائم‏الذکرشان نتوانست چشم بصیرت‏ مرا کور کند؛ من بودم که دانستم اگر اینها پا بگیرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهرگرایى خواهند کشاند که دیگر کمر اسلام راست نشود. استاد مطهری
  6. چشم بصیرت دعای استاد مطهری - دعایبار دیگر قسم مى‏دهیم: خدایا تو را قسم مى‏دهیم به حقیقت پیغمبر اکرم، ما را به حقایق اسلام آشنا بفرما، چشم بصیرت‏ همه ما را باز بفرما، توفیق پیروى از تعلیمات مقدس رسول اکرم عنایت بفرما، حاجات مشروعه همه ما را برآور. استاد مطهری
  7. چشم بصیرت در راه صحیح - راست و مستقیم و درِ ورودى زندگى وارد زندگى شود و خوشبختى را جستجو نماید. این قاعده که: «مپیچ از ره راست بر راه کج- چو در هست حاجت به دیوار نیست» یک قاعده کلى است در زندگى بشر. چشم بصیرت‏ مى‏خواهد که راههاى صحیح ورود در محوطه زندگى را بشناسد و پشت دیوار و حصار زندگى معطل و متحیر نماند. استاد مطهری
  8. فکر با چشم بصیرت - اگر در شب تاریک مردم  را بر سر سفره‏اى بنشانند، تا چراغ را روشن نکنند دست به غذا دراز نمى‏کنند و اما اگر بر سر سفره فکرى بنشینند هیچ در اندیشه نمى‏شوند که چراغ عقل را روشن کنند تا با چشم بصیرت‏ ببینند این غذاى روحى که وارد روحشان مى‏شود چه نوع غذایى است؟. استاد مطهری
  9. بصیرت به توحید دل روشن امیدوار - عقیده توحید، گذشته از این که از جنبه علمى عالى‏ترین فکرى است که به دماغ بشر رسیده و شایسته‏ترین نظریه‏اى است که بشر از روى تحقیق و بصیرت (نه از روى تقلید کورکورانه) باید بپذیرد، از جنبه عملى اگر صحیح و بدون تحریف در مغز ما جا بگیرد، به دل روشنى و امیدوارى و به روح نیرو مى‏دهد، نظر را عالى و اراده را قوى مى‏کند، حیرت و تردید را که خطرناک‏ترین مرض روحى است زایل مى‏نماید. شخص موحد مى‏داند چشم بینایى مراقب اعمال و رفتار اوست، اندیشه‏ استاد مطهری
  10. چشم بصیرت به توحید - نظر را عالى و اراده را قوى مى‏کند، حیرت و تردید را که خطرناک‏ترین مرض روحى است زایل مى‏نماید. شخص موحد مى‏داند چشم بینایى مراقب اعمال و رفتار اوست، اندیشه‏ گناه را در دماغ خود راه نمى‏دهد؛ مى‏داند عدالت بر همه جهان حکمفرماست، هرج و مرج و بى‏حسابى نیست، استاد مطهری
  11. موانع وسلب چشم بصیرت - خودپسندى و طمع و تعصب و لجاج و خشم، همه دشمنان عقل مى‏باشند. یعنى چه دشمنان عقل مى‏باشند؟ یعنى اثر عقل را خنثى مى‏کنند، روح بشر را تاریک مى‏کنند، جلو بصیرت‏ و نور قلب را مى‏گیرند. این همان نمونه نزاع و تصادم جهان بزرگ است که در وجود آدمى موجود است. قرآن کریم عده‏اى را ذکر مى‏کند و مى‏گوید: چشم دارند و نمى‏بینند، گوش دارند و نمى‏شنوند، دل دارند و فهم نمى‏کنند. یا اینکه مى‏فرماید: چشمها نابینا نیست، بلکه دلها نابیناست. مقصود از همه اینها این است که در این مردم حالات و صفاتى روحى موجود است که اثر عقل و دانش و بینش را در آنها خنثى کرده است، در اینها میل به تقلید از روش پدران و مادران است، تعصب و حمیّت و لجاج دارند، منافع مادى و مطامع دنیوى آنها به آنها اجازه نمى‏دهد که در برابر حق تسلیم شوند. استاد مطهری
  12. کور دل در دو دنیا  - قرآن کریم این تعبیر خاص را دارد: وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِیلًا هر کسى که در این دنیا کور باشد در آخرت هم کور است و گمراه‏تر. همان طور که در تفاسیر هم بیان شده، مقصود این نیست که هرکس که در این دنیا چشم ندارد در آن دنیا هم چشم ندارد (چون اینجا این محرومیت را دارد، آنجا هم باید داشته باشد)؛
  13. مقصود این است: کسى که در این دنیا چشم بصیرت‏ ندارد و چشم بصیرتش باز نشده، در آن دنیا هم کور محشور مى‏شود؛ چون چشم بصیرت‏ را نه در رحم ساختند و نه در آن دنیا به انسان مى‏دهند، چشم بصیرت‏ چیزى است که در همین دنیا باید ساخته شود. این اختصاص به چشم بصیرت‏ ندارد، گوش بصیرت‏ هم همین طور است، قلب بصیرت‏ هم همین طور است.
  14. انسان در حال ارتقاع  بصیرت است گفت (علیه السلام ) که دل مصحف دیده است یعنى آن چه را که دیده مى‏شود باید نوشت در صفحه دل و تامّل در ان کرد و خیر و شرّ را از ان یافت قال (علیه السلام ) القلب مصحف البصر ؛ و شرح‏غررالحکم(خوانسارى)ج 1 صفحة 273     
  15. دل مصحف ونوشته  فکراست-  یعنى آنچه بفکر دانسته شود باید در آنجا نوشته شود و ثبت شود تا در خاطر باشد. القلب مصحف الفکر.
  16. دل مصحف ونوشته  دیده است- و قال علیه السّلام: القلب مصحف البصر. «و فرموده است: دل مصحف دیده است.» یعنى همان گونه که چون آدمى در مصحف مى‏نگرد آنچه را که در آن است مى‏خواند هرگاه به دوست خود مى‏نگرد با دیدن چهره او آنچه را که در دل اوست مى‏بیند و مى‏داند که در دل او چه محبت یا چه کینه‏اى است، همان‏گونه که با دیدن خط مصحف آنچیر ه را که خط به آن دلالت مى‏کند مى‏فهمد، شاعرى در این مورد چنین سروده است: «چشمها در گردش خود آنچه از دوستى و کینه را که در دلهاست آشکار مى‏سازد.» ب البصیر.. جلوه‏تاریخ  ج 8 صفحة 205     
  17. ذو القلب بصیر- تعابیر شگفت آوراز حضرت آقایم علی علیه السلام  یاد شده، بیش از سیصد نام براى او شمرده‏اند، که مفهوم یا مفاهیم آن نامها در حدّ اعلا در وجود حضرتش تجلّى داشت: على-  امیر المؤمنین، سید الاوصیاء، وصى، امین، بطل، اسد، صادق، مصدق، متوکل، مجاهد، مؤمن ، شریف، کریم، محسن، عارف، ذو القلب ، اذن واعیه، یعسوب الدین، قائد الغرّ المحجلین، ابو تراب، ابو الحسن و... پیامبر اکرم از آن حضرت به عنوان حجت اللّه، باب اللّه، طریق الى اللّه، نبأ عظیم، صراط مستقیم، مثل اعلى یاد مى‏فرمود. او پس از پیامبر در میدان عبادت عابدترین مردم، و در عرصه زهد زاهدترین، و در معرکه پیکار شجاعترین، و در اخلاص خالص‏ترین، و در ورع پاکدامن‏ترین، و در دانش دانشمندترین، و در تهجّد و عبادت شبانه متهجّد ترین، و در عدالت عادلترین، و در جود و سخا سخاوتمندترین، و در تمام کمالات و فضائل برترین مردم روزگار، از اولین و آخرین بود. از جمله عین الله السلام علیک یا عین الله الناظرة
  18. عین الله السلام علیک یا عین الله الناظرة و یده الباسطة و اذنه الواعیة ، السلام على اسم الله الرضى و وجه المضى ء و جنبه العلى .پس اینکه میگوئیم على عین الله است نه آنکه خدا چشم دارد، یعنى همانطور که خدا بدون چشم در همه جا حاضر و ناظر است و همه چیز نزد او آشکار میباشد على نیز مظهر این صفت خداست .
  19. حضرتش در مسجد کوفه بالاى منبر موعظه میفرمود، مردى برخاست و عرض کرد یا امیرالمؤ منین جبرئیل در کجاست ، حضرت یک نگاه به آسمان ، یک نگاه بزمین و یک نگاه باطراف نموده فرمود تو خودت جبرئیل هستى آن مرد ناپدید شد مردم از حضرت موضوع را سئوال کردند فرمود بیک نظر تمام آسمانها و تمام طبقات زمین را ملاحظه کردم و بیک نظر مغرب و مشرق عالم را دیدم ، در هیچ جاى عالم جبرئیل نبود دانستم که این مرد خودش جبرئیل است . پس دیدن على تمام زمین و آسمان را با این چشم ظاهرى نبود بلکه با چشم دیگرى بود که همان عین الله است
  20. چشم بصیرت در پرتو خاندان وحی - چشم و گوش خود را باز کنید؛ نکته هدایت در پرتو خاندان وحى ..من همواره منتظر عواقب پیمان‏شکنى شما بودم و نشانه فریب خوردگان را در شما مى‏دیدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دین بود که از شما چشم پوشیدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى‏داد (و از نیرنگهاى شما آگاه بودم). من در کنار جادّه‏هاى گمراه کننده ایستادم تا شما را به طریق حق رهنمون شوم، در آن هنگام که گرد هم جمع مى‏شدید و راهنمایى نداشتید و تشنه رهبر شایسته‏اى بودید و براى پیدا کردن این آب حیات تلاش مى‏کردید و به جایى نمى‏رسیدید. ..ما زلت انتظر بکم عواقب الغدر، و اتوسّمکم بحلیة المغترّین، حتّى سترنى عنکم جلباب الدّین، و بصّرنیکم صدق النّیّة. اقمت لکم على سنن الحقّ فى جوادّ المضلّة، حیث تلتقون و لا دلیل، و تحتفرون و لا تمیهون.  خطبه چهارم - احتمالا بعد از ماجراى «جنگ جمل» و قتل «طلحه و زبیر» ایراد شده است‏.
  21. قلب مومن و دید باطن - امام (علیه السلام ) در این جا به نکته مهمّى اشاره فرموده است و آن این که: «صفاى دل و صدق نیّت از اسباب بصیرت و روشن‏بینى است» مؤمنان پاکدل، مسائلى را مى‏بینند که از دیگران پنهان است و این حقیقتى است که هم در قرآن مجید به آن اشاره شده و هم در روایات اسلامى، قرآن مى‏گوید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا، اگر تقوا پیشه کنید خداوند وسیله شناخت حق از باطل را براى شما قرار مى‏دهد (و به وسیله نور تقوا مى‏توانید، حق و باطل را در پنهان‏ترین چهره‏هایش بشناسید)». پیام‏امام ج 1 ص 422
  22. بیعت بی بصیرت - کسانی که بعد از مدتی معروف می شوند چون چشم دل ندارند؛.. چو«طلحه و زبیر » به خاطر جاه‏ طلبى که داشتند پیمان مؤکّد خود را با امام شکستند و «زبیر» در توجیه این کار گفت: «من تنها با دست خود بیعت کردم، نه با دل » امام در این سخن پاسخ دندان‏شکنى به او مى‏دهد پاسخى که در تمام محافل حقوقى دنیاى دیروز و امروز مورد قبول است و یک اصل اساسى در مسائل قضایى محسوب مى‏شود، مى‏فرماید: «او ادّعا مى‏کند که با دست خود بیعت کرد و هرگز با قلبش بیعت ننموده است» (یزعم انّه قد بایع بیده، و لم یبایع بقلبه). پیام‏امام .ج 1.صفحة 470
  23. نابینایی دل - بدتر از نابینایى چشم، نابینایى دل‏ است که با پند گرفتن بینا نمى‏شود. براستى که از براى خردمندان و گیرندگان پند در هر چیز (از چیزهاى دنیا) پند و عبرتى است. إنّ فى کلّ شی‏ء موعظة و عبرة لذوى اللب و الإعتبار: ترجمه‏غرر(انصارى)
  24. همان بصیرت همچنان با من است و همچون چراغ پر فروغى فرا راه من قرار گرفته است. و این جمله را اشاره‏اى به آیه شریفه قرآن مى‏دانند که مى‏فرماید: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی، بگو این راه من است و من و پیروانم با بصیرت کامل مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کنیم» پیام‏امام ج 1 صفحة 482
  25. چشم بصیرت بگشایند و در کلام على علیه السلام نیک بنگرند على علیه السلام با چشم بصیرت خویش صورتهاى الهى را مانند انوار الهى مشاهده فرمود.. (و انّ معى لبصیرتى: ما لبّست على نفسى، و لا لبسّ علىّ ).
  26. بصیرت در وصال یار - وصال، دل‏ پیر را زنده و نابینا را بینا مى‏کند. «فالقوه على وجه ابى یأت بصیراً»* «وَ أْتُونِی‏ بِأَهْلِکُمْ‏ أَجْمَعِینَ‏»»*(یوسف 93) وصال، دل‏ پیر را زنده و دیده نابینا را بینا مى‏کند. هر کس قدر وصال‏ را نداند، گرفتار فراق خواهد شد. هذا فِراقُ بینی وبین یوسف زهراء ...... یوسف زهراء توبیا تا که شود غم زدلم برطرف ..... تاکه نصار توشود دست گل از هر طرف ..... نور رخت ازحرم کعبه اگر سرزند ..... مرغ دل از شوق تو در سینه ما پر زند ..... یا حجت اب الحسن عجل لنا ظهورک .. سینه‏ها را سانى سینا کنى‏..... چشم نابیناى دل‏ بینا کنى‏
  27. بصیرت از قرآن گرفتن _نقل شده است مرحوم آیت‏اللَّه‏العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى که براى معالجه از اراک به سمت تهران حرکت کرده بود، شبى را در قم ماندند. مردم از ایشان تقاضا کردند که حوزه علمیه خود را از اراک به قم منتقل کند، چون قم حرم اهل‏بیت علیهم السلام و مدفن حضرت معصومه علیها السلام است. ایشان استخاره کردند و این آیه آمد: «وَ أْتُونِی‏ بِأَهْلِکُمْ‏ أَجْمَعِینَ‏»
  28. چشم بصیرت  ودل تاریک - «و هرگز(کافر تاریک دل‏) کور و (مؤمن روشن روان) بینا یکسان نیستند و هیچ ظلمتى با نور مساوى نخواهد بود و هرگز آفتاب و سایه هم رتبه نباشند.» ..حضرت سید الشهداء علیه السّلام یاران خود را جمع کرد، علی بن الحسین زین العابدین گوید: من نزدیک شدم تا به بینم پدرم به آنان چه میگوید و من در این هنگام مریض بودم، پدرم به اصحاب چنین مى‏گفت: خدا را با بهترین وجهى ثنا مى‏گویم و او را در حال سختى و پریشانى و در وقت خوشى و خرمى ستایش میکنم، پروردگارا تو را سپاس میگزارم که ما را بنبوت گرامى داشتى، و قرآن را بما آموختى، و ما را در دین چشم بصیرت‏ دادى.
  29. بنگر به چشم بصیرت وتغذیه جان‏ فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ‏ (سوره 80 آیه 24).

البته لازمست آدمى غذاى خود را با دیده دقت و چشم بصیرت‏ بنگرد.تأمل در آیات و کاینات با فراگیرى عقلى، معرفت فطرى کمال مى‏پذیرد و در عین حال عمیقتر مى‏شود. این تأمل وفراگیرى، چشم بصیرت‏ و چشم قلب را باز مى‏کند.

  1. بصیرت در مهد کفر- همسر فرعون آسیه، او از بنى اسرائیل و زنى مؤمن و مخلص بود که خدا را در نهان عبادت مى‏کرد، تا وقتى که فرعون، همسر حزقیل، (همان زن مشّاطه) را به قتل رسانید و او به چشم بصیرت‏ مشاهده کرد که ملائکه روح او را به آسمان عروج مى‏دهند و لذا به یقین و اخلاصش افزوده شد و وقتى که فرعون به نزد او آمد تا او را از عمل خود باخبر کند، آسیه گفت: واى بر تو اى فرعون، چه چیز باعث جرأت تو بر پروردگار عزّ و جلّ شد؟! فرعون گفت: تو را چه شده، مثل اینکه همان جنونى که به او رسیده بود، به تو نیز اصابت کرده، آسیه گفت: من مجنون نشده‏ام، بلکه به خداى یگانه پروردگار خود و تو و پروردگار همه جهانیان ایمان آورده‏ام، آنگاه فرعون مادر او را فرا خواند و به او گفت: دخترت به من کافر شده، پس سوگند مى‏خورم اگر به معبود موسى کافر نشود، او را به قتل برسانم، لذا مادر آسیه با او خلوت کرد و از او در باره سخنان فرعون تحقیق نمود، امّا او فقط گفت: من هرگز به خداى واحد کفر نمى‏ورزم، سپس فرعون دستور داد تا او را به چهار میخ کشیدند و آنقدر در عذاب بود تا وقتى که شهید شد.
  2. چشم بصیرت متقین - آنان که دنیا را شناخته و با چشم بصیرت‏ بآن نگریسته‏اند مثل گروه مسافرانى هستند که در جایگاه بى‏آب و علفى گرفتار شده‏اند، پس بقصد رسیدن بمنزلگاه پر نعمتى از آنجا حرکت نمایند، و زحمت و مشقت مسافرت و پیمودن راه دور و دراز را بر خود هموار نمایند، فهم و الجنّة کمن قد رآها فهم فیها منعّمون‏ ایمانشان به بهشت چنانست که گوئى بهشت را دیده و سالها در او بخوشى آرمیده‏اند. عیان بینند با چشم بصیرت‏ ..... تو گوئى آن گروه عشق سیرت‏..... چو ارواح نهان غیب جهان را ..... مکان خود بهشت جاودان را.....

همه در شادى و عیش و تنعم‏

 

بد آن گلشن چو بلبل در ترنم‏

چه گلشن منظر زیباى دلبر

 

در آنجا خار گل خاشاک عنبر

چه گلشن ز انعکاس طلعت یار

 

هزاران باغ گل در هر سر خار

  1. خوشا آنان که با دل‏هاى مسرور
 

نشینند اندر آن گلزار پر نور

خوش آن آزاد مردان کز نکوئى‏

 

بهشتى گشته جانهاشان تو گوئى‏

خوش آن ارواح پاک عرش پرواز

 

در آن باغ بخرد نغمه پرداز

بگلزار حیات جاودانى‏

 

چو گل لیک ایمن از باد خزانى‏

نشسته روبروى یک دگر شاد

 

ز هر رنج و غم و اندیشه آزاد

   

 

گنج حکمت یا احادیث منظوم، ص: 258

  1. اگر به چشم‏ بصیرت‏ بنگرند، خواهند دانست که علم بر دو قسم است: علم به خدا و صفات حق تعالى و دیگرى علم به حلال و حرام و شناخت اخلاق ناپسند و پسندیده، و کیفیت معالجه اخلاق ناپسند، و هدف از اینها عمل است و اگر نیازى به عمل نبود، هیچ فایده‏اى نداشتند، پس هر علمى که هدف از آن عمل است، بدون عمل هیچ فایده‏اى ندارد،
  2. چشم ظاهرى قابل مقایسه با چشم بصیرت‏ باطنى نیست و کسى که چیزى از جمال و زیبایى‏هاى خدا را با چشم باطنى درک کند مبهوت و مدهوش مى‏گردد و غش مى‏کند. در بلا هم مى‏چشم لذات او ..... مات اویم مات اویم مات او..در نتیجه هر مصیبت و بلایى بر او وارد شود احساس نمى‏کند.
  3. خداى تعالى صاحبدلان را خطاب کرده و گفته: پس عبرت بگیرید، اى کسانى که چشم بصیرت‏ دارید و به دیده عقل، بینا هستید. و قال ایضا عزّ من قائل: «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»، (حج- 46).
  4. و نیز خداوند عالم در قرآن عزیز، در حقّ کفّار و فجّار فرموده است، آنچه‏ ضمونش این است که: کور نیست چشمهاى ظاهرى ایشان، بلکه کور است چشمهاى باطنى و دلها که در سینه‏هاى ایشان است. فمن فتح اللَّه عین قلبه و بصر عینه بالاعتبار، فقد اعطاه اللَّه منزلة رفیعة و زلفى عظیما. یعنى: هر که گشود چشم دل خود را و بینا کرد دیده باطن خود را به عبرت گرفتن، پس به یقین که داده است او را خداوند عالم، مرتبه بلندى و نزدیکى عظیمى به جناب خودش.
  5. چشم بصیرت دنیا - چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است؟ در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مى‏خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت‏ به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش مى‏کند.
  6. آرزوها چشم‏ بصیرت‏ را کورکند، (اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمع به هلاکت مى‏کشاند و نجات نمى‏دهد، و به آنچه ضمانت کند، وفادار نیست، و بسا نوشنده آبى که پیش از سیراب شدن گلو گیرش شد، و ارزش آنچه که بر سر آن رقابت مى‏کنند، هر چه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش اندوه بارتر خواهد بود، و آرزوها چشم بصیرت‏ را کور مى‏کند، و آنچه روزى هر کسى است بى جستجو خواهد رسید.
  7. بصیردر نکوهش دنیا فرماید: از این دنیا چه گویم که اولش رنج است و آخرش نیستى، حلالش حساب دارد و حرامش عقاب، بى‏نیاز در آن به رنج است و محتاج محزون، از آن که دنبالش رود گریزد و به آن که فرو نشیند رو آرد، هر که را چشم بصیرت‏ بگشاید بینا کند، و هر که را چشم بدان دوزد کور گرداند.
  1. شهید حججی چشم بصیرت داشت ولی چه بسا عالم دین چشم بصیرت ندارد؛           عاشقان را سرشوریده به پیکرعجب است ..... دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است... تن بی سر عجبی نیست که رود گر در خاک ..... سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است

                                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی