قرآن -جلسه هفتم تفسیرسوره یس:حضرت استاد :قرآن آمده آدم بسازد، برای ساختن آدم تکرار بکند، البته به زبانهای مختلف، ورسم قرآن این جور است، گاهی عین آیه وگاهی هم به لسان دیگر، ومحتوای آ یه تکرار می شود،
سه شنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۱، ۰۵:۳۲ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- -جلسه هفتم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری6/10/1389دوشنبه 21محرم.
- وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (10)إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَریمٍ (11)
- دوتاآیه شریفه تکرار آیه آیات قبل است، وقرآن تکرار زیاد دارد، وبزرگان می گویند همین هم یکی از معجزات بزرگ قرآن است،
- برای اینکه تکراربرای اخلاق لازم است، وقرآن کتاب اخلاق است، قرآن آمده آدم بسازد، وباید هم برای ساختن آدم تکرار بکند،
- البته به زبانهای مختلف، ورسم قرآن این جور است، گاهی عین آیه وگاهی هم به لسان دیگر، ومحتوای آ یه تکرار می شود،
- خلاصه این ده تا آیه این است، که در باره این قرآن هیچ شک وشبه ای نیست ، که اگرانسان عقل عوامانه اش را به کاربه اندازد می فهمد که این قرآن مال خداست، می فهمد که این پیامبر اکرم راستی پیامبر است،
- اما قرآن مال خداست این است که هیچ کس نمی تواند، این جور کتابی که سرتا پا همه محتوی بشوند ، سرتا پا معنی ، آن هم دریک محیط جهل ازیک آدم بی سواد وجاهل معلوم است نمی شود، وخود پیامبرهم برصراط مستقیم است،
- به خود پیامبر نگاه بکنند جازبه پیامبر آنها را می گیرد، لذا فرمود: قسم به این قرآن که این قرآن مال خداست، پیامبرش هم مال خداست، اینها همه برای کیست ؟
- برای کسی است که عقل داشته باشد،عقل داشته باشد یعنی چه ؟یعنی آن عقل عوامانه اش را به کار به اندازد ، بعد فرمودند این را به ات بگویم اگرعقل عوامانه ات رابه کارنگیرد ونداشته باشد، که اکثرمردم چنیند، زیر بار نخواهد رفت ، یعنی عقل ندارد تا بخواهد متابعت ازعقل بکند،
- اما عقل که دارد ! برای اینکه اینها که زیر بارپیامبرنمی رفتند از خواص بودند، وچون از خواص اند زیربارنمی رفتد، آن تکبرشان، آن لجاجتشان،آن ریاست طلبی ودنیاپرستی شان نمی گذارد ومانع است! این مانع چه جوری است؟
- صفات رزیله موجب می شود، که عقل انسان غل وزنجیر بشود، فطرت و وجدان اخلاقی انسان غل وزنجیر بشود، ویک سد محکمی که نتواند جلوبرود وآخرفرمود: وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ (9) ریاست، دنباپرستی، عناد، لجاجت، تکبر، وگناه روی گناه ، یعنی هواپرستی نمی گذارد،
- وعقل و وجدان اخلاقی وفطرت را نه پای بند ونه دست بند ونه بلکه سربند می کند، ولیکن این سه تا را صفت رزیله می گیرد، وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ،
- مثل یک کی که یک چیزی درب چشمش ببندد نمی بیند، این هم این جورمی شود، بعد درآیه بعد می فرماید، هرچه به خونی فایده ندارد، وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ
- واین برای زمان پیامبر اکرم نیست، نه همیشه چنین است، اگرانسان عقل و وجدان اخلاقی وفطرت اش را بکار به اندازد رستگاراست، مخصوصا آن سه تا پیامبردرون وپیامبرها دربرون انسان وقرآن وائمه وروحانیت آنرا تائید می کند، که آمده اند که عقل وفطرت انسان را و وجدان انسان را اخلاقی انسان را که دردرون انسان است بیدار کنند، در درون انسان است نمی شود که از بین برود،
- وقتی انسان نوجوان بشود بنا می کند کار بکند ، فطرت و وجدان اخلاقی سوء سوء وجدان و هم عقل پیامبرنباشد راهنماست، گاهی وقت ها آنها که درغل وزنجیرند بیدارمی شوند، پیامبر خارجی نباشد ، پیامبر داخلی هست ، عقل و هم فطرت و وجدان اخلاقی درعمق جان انسان،
- بعضی وقت ها اینها که درزیرغل وزنجیرند، گاهی بیدارمی شوند، دربن بست بیدارمی شوند، و بعضی اوقات حتی عقل ، وجدان، عاطفه، احساسات عاطفی بیدارمی شود ، گاهی فطرت انسان بیدارمی شود، قرآن می فرمایند: گاهی بنا می کنند کاری بکنند، گاهی کسی دربن بست ها،
- وقتی انسان مصیبت مهمی برایش جلو آمد، همان وقت عقلش بنا می کند کار بکند، آن وجدان اخلاقی اش،مخصوصا آن فطرتش درعمق جان انسان، بنا می کند کار بکند، فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ 21 دربن بست گرفتارشد خدا را بنامی کند بیند،
- نه وجدان وفطرت با او حرف بزند، ونه خودش، می یابد خدا را درآن موقع، خدا راهم می یابد، که این خدا مصتجمع جمیع کمالات است،
- یک کسی دستش از همه جا کوتاه بشود، تازه دست قدرت الهی را می یابد، بنا می کند بگوید خدا خدا خدا، خدا را هم رعوف ،هم بصیر،هم قدرتمندمی داند، می یابد خدا را مستجمع جمیع کمالات؛
- دیگر آن وقت ها خدا خدا می کند، راستی آن وقت ها هم توجه هست، اما وقتی توجه تمام بشودغل وزنجیرها جلوی وجدان وفطرت اخلاقی وعقل را می گیرد، معلوم است این بیدار شدن دیگر فایده ای ندارد،
- دم مرگ هم بیدارمی شود، اما این بیدار شدن دیگر فایده ای ندارد خدا می فرماید دیگر فایده ای ندارد، چرا فایده ای ندارد؟ برای این است که گیرکرده، اگرراستی بگوید خدا وادامه پیداکند گذشته هاهرچه باشد پروردگارعالم می آمرزد،
- قرآن می فرماید: یارسول الله خیلی حرص وجوششان را نخور، برای اینکه صفات رزیله اینها را کروکورگنگ ونفهم کرده دیگر فایده ای ندارد، خوب همه اینها یک پیام است برای ما ،
- بعدش قرآن می فرماید: پس این قرآن برای کی خوب است؟ إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ ..، برای آن افرادی که راستی عقلشان را بیدار بخواهند متابعت ازقرآن بکنند
- آن افراد ، یعنی عقل عوامانه شان بیدارباشد وجدان اخلاقی وفطرتشان بیدار باشد، آن وقت متابعت می کنند، ازحق وحقیقت، خوب بعضی وقت ها تنبیه پیدا می شود، وادامه پیدا می کند،
- واین تنبیه موجب می شود روح خدا ترسی درعمق جان انسان پیدا می شود همان فطرت این وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ .. .یعنی روح خدا ترسی درعمق جان انسان، بسیاری از مردم می ترسند ازخدا اما زبان است، می ترسد ازخدا اما زبان است درعمق جانش این ترس نیست،
- کی می تواند جلوی انسان را بگیرد آن روح خدا ترسی که درعمق جان انسان است، این روح خدا ترسی ازکجا پیدا می شود، ازاینکه عقلش بیداربشه متابعت بکند از حق وحقیقت،
- حالا این إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ ..، را بعضی گفته اند یعنی قرآن ، بعضی گفته اند یعنی ازنظردل، ازنظر وجدان اخلاقی ،
- لذا به حضرت رسول اکرم می فرمایند: به ظاهر گناه نمی کند، اما اگر یک امتحان پیش بیاید رفوزه می شود، کی می تواند جلوی انسان را بگیرد روح خدا ترسی که درعمق جان انسان است، روح خدا ترسی ازکجاپیدا می شود ازاینکه عقلش بیداربشود، مطابقت بکند ازحق وحقیقت،
- اتَّبَعَ الذِّکْرَ، را بعضی گفته اند: یعنی یعنی از نظردل وعقل ووجدان بیدارشده، متابعت می کند از آنچه که خودش می یابد، یعنی حق یعنی حقیقت ،
- بعضی گفته اند : مراد ازاین ذکر مراتب ذکراست، آن که ذکر لفطی دارد وذکرقلبی دارد وذکرعملی دارد،
- افرادی که عادل ومتقی اند براثرچه است براثر ذکرلفظی، ذکرقلبی، ذکرعملی است ، انسان لا اله الا الله بگوید ، انسان این لا اله الا الله رسوخ دردل بگوید، زبان بگوید لا اله الا الله دل هم بگوید لا اله الا الله ،
- اما مهم تراز این دراثر این ذکر دراثررابطه با خداکم کم این ذکرعملی بشود ، یعنی ذکر با عملش هم بخواند، با گفتن لا اله الا الله این است که خشیت دردل پیدا بشود، معمولا فقهاء این جوری معنا می کنند، که اگر انسان بخواهد عادل بشود باید عملش او را به عدالت برساند، یعنی رابطه با خدا وقطع رابطه با شیطان قطع،
- اهمیت به واجبات، ترک محرمات، کم کم انسان اجتناب ازگناه پیدا می کند به اش می گویند ملکه عدالت، درنماز می شود به اش اقتداء کرد پشت سر او نمازخواند، می شود ازش تقلیدکرد درکاراجتماعی عادل باشد،
- حتی اگرمی خواهد امام جماعت بشود باید این روح خدا ترسی درعمق جانش حکم فرما باشد، این ملکه دراثر چی پیدا می شود، دراثر اهمیت به واجبات واجتناب ازمحرمات وگناه، حالا هرچه ازاین ذکر وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ ..
- این است که انسان را درراه می اندازد، وغل ها وزنجیرها راپاره می کند، تا رابطه باخدا و تا آن خشیت وروح خداپرستی درجان انسان رسوخ نکند،نمی تواند اهمیت به اجبات واجتناب از گناه داشته باشد،
- خلاصه این ده آیه این است ، که هر که می خواهد آدم بشود،باید رابطه باخداش محکم ورابطه با شیطانش ترک بشود،
- تا به تواند متابعت با قران بکند، وبتواند آن عقل عوامانه ووجدان اخلاقی وفطرتش رافعال کند، وکارکند،وپیامبرهای درون با پیامبرهای برون دستش را بگیرند ازاین منزل به آن منزل تا به رسانندش به انسان کامل ،
- خدایا بحق این قرآن وعظمتش ، خدایا بحق این قرآن اهل البیت ، توفیق عمل به قراآن وفطرت وجدان اخلاقی وعقل به ما ومخصوصا جوانان ما عنایت بفرما
- دشمنان اسلام همه نابود به گرداند. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان .
- 21-فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ (65العنکبوت)
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۴/۱۴