جلسه اول تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهریسوره یس (1) ازنظرروایات ما مهمترین سوره هاست، ودرروایات ما آمده قلب قرآن است،همان طوری که اعضاء انسان مهمترین آ ن قلب است،
دوشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
جلسه اول تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری29/9/1389دوشنبه 14محرم.
- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یس (1) وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ (2)
- امروزبحمدلله سوره یس را شروع می کنیم وازخدا می خواهیم کمک مان بکند، ازخدا می خواهیم آنچه که مورد رضای اوست به زبانمان جاری بکند،
- سوره یس (1) ازنظرروایات ما مهمترین سوره هاست، ودرروایات ما آمده قلب قرآن است،همان طوری که اعضاء انسان مهمترین آ ن قلب است،
- وسفارش شده برای حفط ورفع بلاها، اگرصبح بخوانید خداوند شماراحفط می کند تاشب و اگرشب بخوانید خداوند شمارا حفط می کند تاصبح ، ازبلاها ازشیطانهای انسی واز شیطانهای جنی،
- کلمه یس (1) ازمتشابهات قرآن است، حدود 30 تا از متشابهات داریم
- درقرآن، مثل الم ، الراء، من جمله یس (1)، وقران درسوره آل عمران می فرماید: من محکم دارم، متشابه دارم،
- محکم یعنی اگررویش فکر کنیم ازش چیزمی فهمیم، متشابهات یعنی هرچه روش فکرکنیم ازش هیچ چیزنمی فهمیم، به ماهم دستورداده شده که دنبال متشابهات هم نگردید،
- اگرراستی تفسیربخواهید بروید دنبال محکمات قرآن ودرمحکمات هرچه بخواهید هست، ودنبال متشابهات اصلا نگردید،
- این کلمه یس (1)خیلی حرف برش زده شده که این کلمه یس (1) معناش چیه، واما به جائی هم نرسیده بهترین حرف ها که نقل می کنند این است که این دوتا کلمه است
- یکی یاء یکی سین، یاء حرف ندا، وسین هم اسم پیامبر است، معنایش می شود یارسول الله، واین حرف پایه ندارد، وبهتر این است که بگوئیم یس (1)از متشابهات است واز آن چیزی برنمی آید،
- اما وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ (2)، قسم به این قرآنی که پرازحکمت است پراز دقت است،
- درقرآن دقت وحکمت خیلی دارد، وکپیه این عالم وجود است، وهرچه که درتدوین درقرآن هست درتکوین هم دراین قرآن هست،
- دل می خواهد، معلم می خواهد، که ما دل به این قرآن بدهیم خیردنیا وآخرت برای خودمان برداشت بکنیم، حرفی که است
- اینکه: قسم به این قرآنی که پرازحکمت است پراز دقت است، قسم به این قرآن که حکیم است، حکیم ازنظرادبیت به کسی می گویند که ازذوالعقول باشد یعنی حیات داشته باشد،
- مثل الآن که من دارم حرف می زنم شما دارید تفسیرگوش می دهید این حکمت است، وفهمیده می شود که قرآن حیات دارد،
- اگرچشم بصیرت داشته باشید، اگرگوش بصیرت داشته باشید، دل داشته باشید حیات قرآن را درک می کنید،
- لذا قرآن با من حرف می زند، من با قرآن حرف می زنم، مثلا این نمازکه می خوانیم حمد وسوره می خوانیم این حمد وسوره جان دارد
- یعنی خدا با زبان ما دارد با ما حرف می زند با حمد وسوره با ماحرف می زند واین حمد وسوره جان دارد،
- لذا بجای اینکه بگوید والقرآن بالحکمت می فرماید والقرآن حکیم، می گوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
- این بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یک جانی دارد، یک حیات طیبیه ای دارد وبجای اینکه بگوید والقرآن بالحکمت می گوید والقرآن حکیم،
- وخیلی جاها فهمانده است که این قرآن جان دارد این قرآن حیات دارد یعنی این قرآن حکمت دارد،
- ودرروایات داریم که اگر کسی عمل به قرآن بکند این قرآن دعایش می کند، واگرعمل به قرآن نکند درقرآن است قرآن نفرینش می کند،
- درروایات داریم یکی ازچیزهائی که شفاعت می کند قرآن است واین قرآن تجلی زاتی خداست، خدا تجلی هائی دارد تجلی فعلیش عالم وجود است ،
- تجلی زاتی خدا اگربخواهم عوامانه حرف بزنم این جوری است که شما درمقابل آینه بایستید عکس شما درآینه است ، شما درآینه نیستید خود شما بیرون آینه هستید، می گویند تجلی شما در آینه است،
- پروردگارعلم تجلی می کند عالم وجود پیدا می شود به اش می گویند تجلی بالفعل اما یک تجلی زاتی کرده باهمه اسماء وصفاتش، که برای انبیاء هم مخوی بوده اهل البیت پیدا[1] شده
- ویک تجلی زاتی دیگرکرده باهمه اسماء وصفاتش، حتی اسماء وصفاتی که برای انبیاء هم مخوی بوده قرآن پیدا شده
- لذا این قرآن علم خداست، این قرآن قدرت خداست،این قرآن حکمت خداست، به اندازه ای که بایک بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم، می توانیم عالم را زیرورو کنیم
- درقضیه حضرت بلقیس وخضرت سلیمان قرآن این را می گوید:قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب 8 حضرت سلیما ن گفت که کی است که این تخت بلقیس را برام بیاورد!
- قرآن می گوید کمی علم قرآن را داشت، کمی قدرت قرآن را داشت، گفت من با یک چشم به هم زدن تخت بلقیس را می آ ورم،
- حضرت سلیمان اجازه به اش داد با یک چشم بهم زدن تخت بلقیس ازیمن آورد شام، البته به لسان وشهود، وحضرت سلیمان به بلقیس گفت این تخت توست، گفت کانه (خوب تعجب می کرد)
- قرآن نقل می کند کانه، وبلاخره یک مملکت را حضرت سلیمان به واسطه واسم بن برخیی تصریخ کرد ،
- قرآن می گوید اینکه توانست این کار را بکند یک قطره ای ازعلم قرآن داشت قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب9 این ضمیرعلمه نکره است دلالت بر قلت می کند، این قرآن علم خداست،
- واین قرآن تجلی غیب خدا وتجلی خداست وتجلی قدرت خدااست، یعنی تالی تلو او اهل البیت هستند دو تا امانت پیش ما گذاشته شده که ما به این دو امانت خیلی توجه بکنیم یکی قرآن ویکی اهل البیت،
- اهل البیت یعنی تجلی زاتی خدا، قرآن یعنی تجلی زاتی خدا، اهل البیت یعنی تجلی زاتی خدا به عبارت دیگر قرآن یعنی قدرت خدا،
- لذا این قرآن زنده است الآن که این قرآن جلوی من است، قرآن مرا می بیند با من حرف می زند، و هم چنین شما این جا نشتید دارید تفسیر گوش می کنید این قرآن ناظر است،
- اگر باخلوص وبا فهمیدن باشد قرآن دعا می کند،
- واگر العوذبالله برای خدا نباشد بی اعتنایی می کند واگربرای ریا باشد قرآن نفرین می کند،وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ (2)،
- یعنی قسم به این قرآنی که حکیم است یعنی دقت ها دارد،یعنی علم ها دارد، یعنی قدرت ها دارد، که با یک بِسْمِ اللَّهِ اش می تواند فورا برود کربلا زیارتش را بخواند وبا یک بِسْمِ اللَّهِ بیاید درخانه صبحانه اش را بخورد برود سرکارش،
- خداوندا به همین قرآن وعظمتش که قدرت توست عزت توست شوکت توست، خدایا توفیق اُنس با قرآن به همه مان مخصوصاٌ به بچه هامان عنایت بفرما،
- وصلی الله علی محمد آله محمد وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان،
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۴/۱۳