جاهل فریب دنیا خورد - این آیه که در اواخر سوره قصص در داستان قارون آمده، و بیانگر نصیحت علماى بنىاسرائیل به توده مردمى است
دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
31- 34- برنامه روزانه
- «و اما النهار فحلماء علماء، ابرار اتقیا» ترجمه: و امّا (پرهیزگاران) در روز دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى با تقوا هستند.شرح: در این فراز حضرت به برنامه روزانه آنها اشاره مىفرمایند که بردبار و دانشمند و نیکوکار و خداترس هستند، نه این که فقط در روز این صفات را دارند، بلکه روز جلوهگاه این صفات است. معمولا آثار و حالات انسان در اجتماع براى مردم ظاهر مىشود؛ بازتاب آن اعمال شبانه، این صفات روزانه است، تا در اقیانوس جامعه شناور و شناگر نشوند، حالات روانى آنها شناخته نمىشود.
- جاهل فریب دنیا خورد - این آیه که در اواخر سوره قصص در داستان قارون آمده، و بیانگر نصیحت علماى بنىاسرائیل به توده مردمى است که وقتى نمایش ثروت قارون، آن ثروتمند خودخواه را دیدند، آرزو کردند اى کاش به جاى او بودند، آن عالمان وقتى دنیاپرستى مردم را دیدند فریاد زدند، واى بر شما دنیاپرستانى که زرق و برق دنیا شما را گرفته است! مبادا فریب دنیا خورید؛ اگر ایمان و عمل صالح داشته باشید، پاداشهاى الهى در دو جهان از همه اینها بهتر و برتر است؛ و لازمه آن صبر و شکیبائى و عدم تسلیم در برابر زر و زور است.
- علم ثمره وآگاهی به دنیا وآخرت - جمله «أُوتُوا الْعلم » (علم به آنها داده شده بود)، نشان دهنده رابطه علم با زهد و وراستگى است، اگر آگاهى نسبت به ناپایدارى دنیا و جاودانگى آخرت و حقارت سرمایههاى مادى در برابر عظمت پاداش الهى باشد، هرگز فریب زرق و برق جهان مادى، چشم انسان را خیره نکرده، و هرگز آرزوى ثروت قارونى نمىکند.
- علم بیشتر ؛ زهد بیشتر - امام صادق (علیه السلام) فرمود: از جمله سخنانى که خداوند به موسى بن عمران (علیه السلام) فرمود، این بود: «انَّ عبادِىَ الصّالحینَ زهدوا فیها بِقَدر علمهِم بى»:«بندگان صالح من به اندازه علم شان به من، زهد در دنیا را پیشه کردهاند». یعنى مقدار علم رابطه مستقیم با مقدار زهد دارد.
- دانش پیشرفت و منفعت جامعه - علم سرچشمه پیشرفتهاى مادّى است .قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى علم عِنْدِی: قارون گفت: «این ثروت را بوسیله دانشى که نزد من است به دست آوردهام». این سخن قارون است، وقتى که آگاهان قوم موسى (علیه السلام) او را نصیحت کردند که ثروت را در راه منفعت جامعه بکار بند، و نصیب خویش را از دنیا فراموش منما، و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده است تو نیز به بندگان خدا نیکى کن، و این ثروت را مایه فساد در زمین قرار مده. او (که دیگر نصیحت در او اثرى نداشت) ثروت خود را مستند به علم خود مىدانست و جالب توجه این که خدا این ادعاى او را نفى نمىکند بلکه بلافاصله مىفرماید: أَ وَ لَمْ یَعلم أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً: «آیا او نمىدانست خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند».
- این تأئیدى ضمنى است که قارون علمى داشت که توانست ثروت عظیمى به آن وسیله جمع کند، (خواه علم کیمیا بوده که بعضى مفسّران گفتهاند، و یا آگاهى به اصول تجارت و فوت و فن کسب و کار): ولى این ادّعاى قارون مانع از آن نبود که ثروت خویش را در راههاى خیر اجتماعى به کار گیرد؛ زیرا این ثروت عظیم حتماً توسط همکارى یک جامعه به دست او رسیده بود، و به همین دلیل مدیون و مرهون جامعه و همکارى آنها بود.
- رابطه علم مادّى و ثروت و پیشرفت مادى را نیز مىتوان در ملل پیشرفته امروزى مشاهده کرد که چگونه در پرتو علم و صنایع و پیشرفتهاى علمى به ثروت و تمدن عظیم مادى رسیدهاند. البته در اینجا، کلام امام صادق (علیه السلام) بسیار قابل ملاحظه است که فرمودند: «لا غنى أَخصَبْ مِنَ العقل و لا فَقْرَ أحَط من الحُمْقْ»:«هیچ غنائى پربارتر از عقل نیست، و هیچ فقیرى بدتر از حماقت نیست.
- جهل مایه تعصب و لجاجت است». إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ: «به خاطر بیاورید هنگامى را کهکافران در دلهاى خود تعصب و خشم جاهلیت پروراندند، در این هنگام خداوند سکینه و آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل فرمود (تا آرامش خویش را در مقابل آنها حفظ کنند».
- تعصب و خشم در دورن انسان - «حمیّة» از ماده «حمى» (بر وزن حمد) چنانکه راغب در مفردات گوید: در اصل به معنى حرارتى است که از اشیائى همچون آتش و خورشید و نیروى درونى بدن تولید مىشود (حرارت درون ذاتى اشیاء) و به همین جهت به حالت تب «حمّى» (بر وزن کبرى) گویند و از آنجا که تعصب و خشم حرارت سوزانى در درون انسان ایجاد مىکند، به این حالت «حمیت» گویند. در کتاب التحقیق فى کلمات القرآن الحکیم، نیز آمده که: «حمیت» به معنى شدت حرارت و علاقه و تعصب در دفاع از خود و تکبر و خود برتربینى است.
- تعصب جاهلیت - این آیه از آیاتى است که در جریان صلح حدیبیه نازل شده است، توضیح اینکه در سال ششم هجرت که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به قصد عمره آماده زیارت خانه خدا شد، مشرکان مکه مانع ورود پیامبر (صلى الله علیه وآله) و مسلمانان به مکه شدند، و تعصب جاهلیت به آنان اجازه نداد که حتّى قوانین مسلّم خود را، دایر به آزادى زیارت خانه خدا براى همگان محترم شمارند، آنها با این عمل، هم احترام خانه خدا و هم سنتهاى خویش را زیر پاگذاردند.
- علم و عاقبتاندیشى- اضافه «حمیت» به «جاهلیت» از قبیل به اصطلاح اضافه «مسبب» به «سبب» است؛ زیرا همیشه تعصبها و لجاجتها و خشمهاى آتشین از جهل برمىخیزد، زیرا فرصت عاقبتاندیشى را نداده و اجازه نمىدهد، که انسان فکر کند شاید اشتباه مىکند!
- اصل علم وخیر؛ جهل وشر - على (علیه السلام) مىفرمایند: «العلم اصْلُ کلِّ خیر ... و الجهلُ اصلُ کُلّ شَرّه»: «علم ریشه هر خیر، و جهل ریشه هر شرّى است».
- جهل عامل تقلید کورکورانه است. إِذْ قَالَ لِابِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ- قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ- قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَال مُّبِین: «به خاطر بیاورید) هنگامى را که ابراهیم (علیه السلام) به پدرش (عمویش آزر) و قوم او گفت: این مجسمههاى بىروحى را که شما پیوسته پرستش مىکنید، چیست؟ گفتند: ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت مىکنند. گفت: مسلماً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى
بودهاید».
- دلیل منطقی نه؛ تقلید کور کورانه - «تمائیل» جمع «تمثال» به معنى موجود صورت دار است، و به مجسمه و عکسهاى نقاشى شده هر دو گفته مىشود. «عاکفون» از ماده «عکوف» به معنى توجه مستمر آمیخته به تعظیم است، و واژه «اعتکاف» براى عبادت مخصوصى که در مسجد انجام مىشود نیز از این ریشه مشتق شده است. آرى در حقیقت بتپرستان هیچ دلیل منطقى به جز تقلید کورکورانه از نیاکان خود نداشتند، و به همین دلیل ابراهیم (علیه السلام) آنها را در ضلال مبین و گمراهى آشکار مىشمرد.
- محاکمه جاهلانه - در ادامه همین آیات که بیانگر محاکمه تاریخى او در برابر بتپرستان بابل است، مىگوید: «آیا شما جز خدا موجوداتى را مىپرستید که نه کمترین سودى براى شما دارند، و نه زیانى مىرسانند» و بعد مىافزاید: أُفٍّ لَکُمْ وَ لِماتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ: «افّ بر شما و بر آنچه پرستش مىکنید، آیا اندیشه نمىکنید، و عقل و تعقل ندارید!» این نکات شمهاى کوچک از مطالبى بود که مىتوان در مورد علم و جهل گفت. در پایان چند حدیث جالب ذکر مىشود:
- جاهل وعالم - مولى على (علیه السلام) فرمودند: «الجاهِلُ صَغیر و ان کانَ شَیخاً و العالِمُ کَبیر و ان کان حَدَثاً»:«جاهل کودک است، هر چند پیر باشد، و عالم بزرگ است هر چند جوان و کم سن و سال باشد».
- سکوت جاهل خیر- در عبارتى دیگر، مولى على (علیه السلام) فرمودند: «لو سَکَتَ الجاهِلُ مَا اخْتَلف النّاس»: «اگر جاهل سکوت اختیار مىکرد هرگز اختلافى در میان مردم نمىافتاد».
- عالم غریب است . و نیز فرمودند: «العلماء غُرَباء لکثرة الجهال بینهم»: «دانشمندان غریب هستند، چون جاهلان در میان آنها فراوانند».
- جاهل در افراط یا تفریط - و در جاى دیگر فرمود: «لاترى الجاهل الّا مُفْرطاً او مُفَرّطا»: «جاهل را نمىبینى، مگر در حال افراط یا تفریط».
- یک فقیه دانشمند - پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) نیز فرمودند: «فقیه واحد اشَدّ على ابلیس مِنْ الف عابد»: «یک فقیه دانشمند در برابر شیطان محکمتر از هزار عابد است» (یعنى زحمت آن دانشمند براى او بیشتر از هزار عابد است).
- فساد علماء1- قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام ): آفة العامة العالم الفاجر یکى از آسیبهاى اجتماع این است که دانشمندان ما تقوا نداشته باشند. دانشمند بىتقوا، دکتر است، دانشمند است، اما تقوا ندارد. مرض را تشخیص نداده، بىخود نسخه مىنویسد. (غررالحکم، ص 47).
- رابطه با علماء: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: مجالسة العلماء عبادة ؛ رابطه و نشستن با علماء عبادت است. بحارالانوار، ج 1، ص 204.
- نگاه به صورت عالم - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله علیه و آله): النَّظَرُ فِی وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: نگاه به صورت عالم، که از روى محبّت انجام شود، عبادت است. بحارالانوار، ج 1، ص 205.
- رابطه با بزرگان - قال رسول الله صلى الله علیه و آله: المتقون سادة، و الفقهاء قادة، و الجلوس إلیهم عبادة. امالى طوسى مفید ... از اسحاق فرزند موسى بن جعفر از پدران بزرگوار خود از امیر مؤمنان علیه السّلام که گفت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: پرهیزگاران و اهل تقوى بزرگان و آقا هستند. فقها و دانشمندان راهنماى کاروان بشرند و نشستن نزد آنان عبادت است.کافى، ج 2، ص 226.
- صفات علماء در قرآن 1 دارای ایمان و صاحبان عقل: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلا أُولُوا الالْبابِ : او کسى است که این کتاب را بر تو نازل کرد. بخشى از آن، آیات محکم (روشن و صریح) است که اصل و اساس این کتاب را تشکیل مىدهد. (و هرگونه ابهامى در آیات دیگر، با مراجعه به این محکمات روشن مىشود) و بخشى از آن، آیات متشابه است (که احتمالات مختلفى در معناى آیه مىرود، ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن مىشود.) امّا کسانى که در دلهایشان انحراف است، به جهت ایجاد فتنه (و گمراه کردن مردم) و نیز به جهت تفسیر آیه به دلخواه خود، به سراغ آیات متشابه مىروند، در حالى که تفسیر این آیات را جز خداوند و راسخان در علم نمىدانند. آنان که مىگویند: ما به آن ایمان آوردهایم همهى آیات از طرف پروردگار ماست (خواه محکم باشد یا متشابه) و جز خردمندان پند نگیرند.آل عمران/ 7.
- دارای خشیت و ترس از خدا: وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الانْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ و همچنین از مردم و جنبندهها و چهار پایان به رنگهاى گوناگون (آفریدیم)؛ از میان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشیت الهى دارند، بى شک خداوند، عزیز و آمرزنده است. فاطر/ 28
- 3 اهل تهجّد و مناجات شبانه : أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الاخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الالْبابِ : آیا (چنین کسى بهتر است یا) آن کس که در طول شب در حال سجده و قیام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: «آیا کسانى که مىدانند و کسانى که نمىدانند یکسانند؟» تنها خردمندان متذکّر مىشوند (و پند مىپذیرند). زمر/ 9.
- 4 اهل سجده و گریه: وَ یَخِرُّونَ لِلاذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً - و گریهکنان بر چانهها (به سجده) مىافتند و همواره بر خشوعشان افزوده مىشود. اسراء/ 109.
- 5 اهل دنیا نیستند: فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقّاها إِلا الصّابِرُونَ و (امّا) کسانى که علم و آگاهى (واقعى) به آنان داده شده بود، گفتند: واى بر شما! پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند (از این مال و ثروت)، بهتر است، و (البتّه) جز صابران، آن (پاداش) را دریافت نخواهند کرد .قصص/ 79 و 80.
- عالم ربانی - این معنی از برابری سخن این دو گروه استفاده میشود که کسی اگر دارای این صفات ارزنده باشد عالم ربانی است. ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُوتِیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنّاسِ کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ آل عمران/ 79.
- عبادت علمی لازم -250 مرتبه کلمه علم در قرآن آمده .ده نمونه می آوریم . (1) خداوند عبادت خالى نمىخواهد علم هم مىخواهد از این آیه معلوم مىشود که هر کار مهمى را مشورت کنید و سؤالى که مىشود براى رفع ابهام است نه اعتراض «قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ» (بقره/ 32)
- بگو سبحان الله - آدم ظرفیت دارد که همه علوم را بگیرد گفتند «سُبْحانَکَ» منزهى تو. هر کجا دسته گل آب دادید بگویید سبحان الله در ورودى تو به سبحان الله است ما خبر نداشتیم - قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیم - البقرة : 32
- (2) َ 5- علم خداوند به تمام جزئیات است «کُلَّ شَىْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» هر چیزى اندازهگیرى شده «أَحْصَیْناهُ» ریز مسائل را ما مىدانیم. برگ درخت مىافتد «ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ» (انعام/ 59) مىدانیم «وَ لا حَبَّهٍ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ» دانه زیر زمین را عددش را مىدانیم. خورشید و ماه براى این است که «لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ» (اسراء/ 12) نمىشود عددها را جابجا کرد ایمان به حضور و علم خداوند، انسان را از خطاها باز مىدارد. البقرة : 77 أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُون
- (3) انبیا و اوصیا.دانشمندان، در کنار فرشتگان - امام باقر علیه السلام فرمودند: «مراد از «أُولُوا الْعِلْمِ» در آیه، انبیا واوصیا هستند».دانشمندان، در کنار فرشتگان قرار مىگیرند آلعمران : 18 شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم
- (4)- بىسوادى و ناآگاهى، زمینهى رشد خیالات وآرزوهاى نابجاست. البقرة : 78 وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّون
- (5) قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است. «سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ» (قمر26) توجّه به ثبت اعمال توسط فرشتگان معصوم، سبب حیا و تقواى انسان مىشود. «یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» پرونده خطاها و گناهان روزى گشوده خواهد شد. «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ»*
- آرى، عالم مؤمن بر مؤمن عادى برترى دارد، چنانکه مؤمن بر غیر مؤمن برترى دارد. قرآن در جاى دیگر مىفرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»ب. آیا عالم با جاهل یکسان است. «هل یستوى الّذین یعلمون والّذین لا یعلمون»
- جهل سرچشمه انحرافات - 14- مرتبه در قرآن جاهل آمده - جهل، سرچشمهى انحرافات است. هرگز در برابر خواستههاى نابخردان تسلیم نشویم. عبادت باید بر اساس معرفت معبود باشد. - نابخردان، در صدد به انحراف کشاندن دیگران، حتّى انبیا هستند. تَأْمُرُونِّی ...أَیُّهَا الْجاهِلُون
- جوانمردی در برابر خطاکار - فتوّت در آن است که راه عذر به خطاکار تلقین شود. (یوسف به برادران خطاکار گفت: کارهاى شما در زمان بى توجّهى شما بوده نه اکنون.) «إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ»
- ملایمت باجاهل - وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً «63» در این آیات، دوازده صفت از صفات ویژهى «عِبادُ الرَّحْمنِ» بیان شده که بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۱۲/۲۲