توبه 8- شیطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهیر در کربلا سعادتمند شدند.بنابراین کسانى که در راه هستند، نباید مغرور شوند، زیرا ممکن است از راه خارج شوند.
يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۷ ق.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- توبه 8-
- امام صادق علیه السلام در بیان حدیث فوق فرمود: ساحرانى که در تمام عمر منحرف بودند، با دیدن معجزه موسى علیه السلام، در یک لحظه ایمان آوردند و تمام تهدیدات فرعون را ناچیز و نادیده گرفتند.
- شیطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهیر در کربلا سعادتمند شدند.
- بنابراین کسانى که در راه هستند، نباید مغرور شوند، زیرا ممکن است از راه خارج شوند.
- راز موفقیت و توبه حر- توبه حر در کربلا
- حر اراده داشت جمعیت در اراده حر اثر نکرد. مقام و فرماندهى اثر نکرد. وعدههایى که به حر داده بودند اثر نکرد. یکمرتبه برگشت و این خودش یک درسى است. یعنى ما مىتوانیم از حر درس بگیریم.
- توبه حر استغفر الله نبود. آخر بعضىها خیال مىکنند توبهشان این است که بگویند استغفر الله،
- استغفر الله ما نداریم پیش از ظهر عاشورا حر تسبیح دست گرفته باشد هى بگوید الهى العفو العفوالعفو. استغفر الله استغفر الله توبه این طاغوتى است
- بیاید طرفدار امام حسین بشود. توبه عملى است. و یکى از برکاتى که عصر تاسوعا جنگ نشد چون بنا بود عصر تاسوعا جنگ بشود
- امام حسین (علیه السلام) فرمود باشد فردا البته خود امام حسین فرمود مىخواهیم امشب نماز بخوانیم و مناجات بکنیم
- اما یکى از برکات این مناجات و دعا این بود که حررسید چون اگر شب تاسوعا جنگ مىشد هنوز حر طرفدار یزید بود تأخیرش باعث شد که حر هم به این طرف، به حزب الله ملحق شود.
- هجرت وایثار، وقبول توبه حر، عشق به نماز، تربیت فرزند، اقامه دین، رسواکردن دشمن بیرون آورد مردم از حیرت، همه اینها ارزش است که امام حسین (علیه السلام) زنده کرد.
- در ماجراى کربلا، افرادى مانند زُهیر و حُر، با آنکه سابقهى درخشانى نداشتند، ولى در یک چرخش و معامله با خدا، جان خود را تسلیم کردند و درخشیدند.
- بعضى تیر خوردند مثل زُهیر که روزعاشورا جلو امامحسین ایستاد تا امام نمازش را بخواند.امام حسین (علیه السلام ) در مسیر کربلا با زهیر گفتگوى خصوصى داشت و او را جذب کرد، ولى روز عاشورا سه سخنرانى رسمى داشت، ولى کسى جذب نشد.
- 7. زهیر بن قین : سردار قسمت راست لشگر امام حسین (علیه السلام )، از اشراف قبیله خود، جنگآور با سابقه اسلام بود. در اوّل طرفدار خون عثمان بود،
- ولی در همان سال حرکت امام به کربلا او هم از مکه بر میگشت و در مسیر راه متوجه شد که امام نیز به سوی کوفه میرود. سعی میکرد برخورد نکند.
- بالاجبار در منزلی در مسیر راه قافلهاش نزدیک قافله امام واقع شد. امام قاصدی نزد زهیر فرستادند که میخواهم تو را ببینم. زهیر در فکر افتاد، همسرش او را تحریک کرد که چرا به امام لبیک نمیگوئی؟
- زهیر نزد امام (علیه السلام ) رفت، متحول شد و برگشت و گفت: خیمه را از جا کنده و بروید در کنار خیمههای امام حسین (علیه السلام) برپا کنید، منحسینی شدم.
- زهیر چند سخنرانی کوبنده و کوتاه کرد، یکی در هنگام برخورد با حُر بعد از نماز جماعت. سخنان زهیر هم دل امام را شاد و هم به اصحاب روحیه میداد.
- یک سخنرانی عصر تاسوعا، یکی صبح عاشورا به عنوان دفاع از امام برای دشمنان داشت.
- یک سخنرانی برای امام، شب عاشورا و یکی هنگام برخورد با حُر داشت. امام به او احسنت گفت. عصر تاسوعا هنگام حمله که امام حسین (علیه السلام) ابوالفضل را برای تأخیرجنگ تا فردا فرستاد زهیر و حبیب از مهلت استفاده و برای دشمن سخنرانی ها کردند.
- شب عاشورا که امام اجازه رفتن داد (با اینکه هیچ فرمانده لشگر شب حمله مرخصی نمیدهد)
- و فرمود: همه فردا شهید میشوید. (با اینکه هیچ فرماندهی خبر مرگ را به ارتش خود نمیدهد که مبادا روحیهشان تضعیف شود).
- زهیر گفت: حاضرم هزار بار کشته شوم تا تو سالم بمانی. نکات:
- 1- بسیاری از نیروها که اول کار به سراغ ما نمیآیند اگر ما به سراغ آنان برویم جذب شده و خالصانه کار میکنند.
- 2- امام شخصاً قاصد میفرستد (آن هم قاصدی باشخصیت) و اطلاع میدهد که خودم بنادارم به خیمه شما آیم. تواضع و جاذبه امام را مشاهده کنید.
- 3- همسر زهیر در لبیک گفتن او به امام مهم است، زیرا همسر گفت: چرا پاسخ امام را مثبت نمیدهی؟!
- 4- سخنرانی زهیر بسیار رسا و کوتاه و تکان دهنده و نیروبخش بود که باید شعراء و نویسندگان و گویندگان نقش خود را بدانند.
- 5- زهیر و عبید هر دو دعوت شدند. زهیر با این که سابقه با امام نداشت دعوت را پذیرفت و عبید با آن که سابقه دوستی با امام حسین (علیه السلام) داشت دعوت امام را نپذیرفت. هر دو دلیر، هر دو سردار.
- 6- امام حسین (علیه السلام) حج را ناقص و به کربلا رفت و زهیر حج را تمام، چگونه در راه به هم رسیدند؟ میرزا خلیل کمرهای احتمال میدهد که زهیر سریع بعد از حج دو منزل یکی کرده تا مسئله امام حسین (علیه السلام ) را تعقیب کند
- به طور کلّى گناه و طاعت، توبه و پرده درى، عدل و ظلم، نیکوکارى و بدکارى، دعا و نفرین و امثال اینها از امورى مىباشند که در سرنوشت بشر از نظر عمر و سلامت و روزى مؤثّر مىباشند.
- امام صادق (علیه السلام ) فرمود: من یموت بالذّنوب اکثر ممّن یموت بالآجال، و من یعیش بالاحسان اکثر ممّن یعیش بالاعمار[1].
- توبه : عدد کسانى که به واسطه گناهان مىمیرند از کسانى که به واسطه سر آمدن عمر مىمیرند بیشتر است و عدد کسانى که به سبب نیکوکارى زندگى دراز مىکنند از کسانى که با عمر اصلى خود زندگى مىکنند افزون است.
- به حکم اینکه هر فردى بالفطرة انسان متولّد مىشود، در هر انسانى- و لو پلیدترین انسانها- استعداد توبه و بازگشت و پندپذیرى هست،
- آمرزش تنها هنگامى میسّر است که بنده توبه کرده باشد؛ مغفرت بدون توبه هرگز صورت نمىگیرد.
- هر کس بدون توبه بمیرد امکان شمول مغفرت و شفاعت دربارهاش نیست مخالف است همچنان که با اصل مغفرت و شفاعت گزافکارانه اشعرى نیز مخالف است.
- خدا همین طور بىجهت و به اراده گزافى دلش خواسته که دنیا را دار تکلیف قرار بدهد و باب توبه را به روى انسان باز بگذارد و مهلت براى کشت و تکامل پیدا کردن و اصلاح خود و کسب ملکات عالى و بجاى آوردن اعمال صالح بدهد،
- «استغفر اللّه ربّى و اتوب الیه» صیغه توبه است نه خود توبه. برخى میان صیغه توبه و خود توبه اشتباه مىکنند. توبه یعنى پشیمانى شدید از گناه، تصمیم اکید بر تکرار نکردن گناه و بازگشت به سوى حقیقت. این، یک لفظ بیانگرى دارد که مىگوییم: «استغفر اللّه ربّى و اتوب الیه»، ولى خود این که توبه نیست. من اگر یک تسبیح دستم بگیرم، نه صد بار بلکه هزار بار این جمله را بگویم در حالى که پشیمان از گناه نیستم و تصمیم به اینکه دیگر گناه نکنم ندارم و اگر باز هم گناه پیش بیاید انجام مىدهم، این صد هزار بار گفتن، توبه نیست، این نگفتنش بهتر از گفتنش است، این صیغه توبه است نه خود توبه. «الهى شکر» الحمد الله رب العالمین اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۹/۲۸