الف باء کتاب هفت گذینه: گاف . میم 23-«عَابِدٌ مَلَّ» عبادت کنندهاى که ملول شود، یعنى عبادتش با ملالت و بى حالى باشد. نماز که مىخواند یا نمىخواند یا با کسالت مىخواند، حال ندارد. مصیبت مشکلی هست
جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۲:۲۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
الف باء کتاب هفت گذینه: گاف . میم 23
- -هفت ماه در خانه امام : زمان امام سجاد (علیه السلام)خفقان عجیبى بود بخاطر اینکه امام حسین (علیه السلام)را کشتند، مردم مدینه را کشتند، مکه را خراب کردند. امام سجاد (علیه السلام) هیچ کارى نمىتوانست بکند یک راه برایش مانده بود و آن این بود که برده مىخرید و با آنها در خانه کار مىکرد و شب عید فطر همه را آزاد مىکرد. شب عید فطر همه برده هایى را که خریده بود 90 یا 200 تا همه را جمع مىکرد و مىفرمود: شما در این هفت ماهى که در خانه ما بودهاید این اشتباهات را داشتهاید شما 22 اشتباه، شما 72 اشتباه، براى هر کدام پروندهاى داشت هر چه نقطه ضعف بود امام مىنوشت همه مىگفتند قبول است بعد مىفرمود امشب چه شبى است؟ مىگفتند شب عید فطر مىفرمود: من یک جمله مىگویم همه با هم بگوئید اى زین العابدین همانگونه که تو عیبهاى ما را نوشتى خدا هم نقاط ضعف تو را نوشته «وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف/ 80) «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا» (یس/ 12) آیات زیادى داریم «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ» (ق/ 29) تمام کارهایتان ثبت مىشود. بعد مىفرمود شب عید فطر همه بردهها را آزاد مىکرد، یعنى فارغ التحصیل مىشدند. امام در خانه با آنها کار مىکرد. بعد که همه را آزاد مىکرد مىفرمود: خدایا شب عید فطر است من بردههاى خودم را آزاد کردم، تو هم زین العابدین را از آتش جهنم آزاد کن. این شیوه دانشکده سرى و مخفیانه امام زین العابدین (علیه السلام)بود. شب عید به اینها لباس و خوراک مىداد.
- -هفت میلیارد خرج کرد ولی اسمش را ندانستم : رسیدگى به محرومان به صورت ناشناس از بهترین ساختمانهاى استان قم آنجاست. در این چند ماه بالاى صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانى هم خودش را به ما معرفى نکرد. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضى نیستم بداند من چه کسى هستم. هفت میلیارد تومان براى امام زمان (علیه السلام) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت... میلیارد .. هفت میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدمهایى هستند که اگر اسمشان را نگویى ناراحت مىشوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک مىکند. هروقت وقت داشت. گاهى هم نمىتواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلًا به او مىگویم یک چنین بحثى دارم کمک مىکند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانى به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکى از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتى آن آقا که بود؟ باید بگویى من بودم. یعنى آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار مىکند، و مىگوید: نمىخواهم.
- -7 هفت نفر سیگارى. ملاک حق در اکثزیت نیست : در محیط زیست هم اکثریت مطرح نیست. عقل مهم است، نه اکثریت. چه طور؟ اگر در یک مسافرتى، هتلى، تاکسى، اتوبوسى، هفت نفر سیگارى هستند و سه نفر هم سیگار نمىکشند، آیا مىتوانند بگویند که اکثریت با ماست، شما سه نفر بیرون بروید. مىگوییم: نه خیر! شما هفت نفر بیرون بروید، چون اینجا عددى و کیلویى نیست، و حق تنفس با هواى سالم است. شما که مىخواهى با دود نفس بکشید، شما بیرون بروید. اگر در یک اتاقى هفت نفر سیگارى هستند و دو نفر سیگارى نیستند، آن هفت نفر باید بیرون بروند و سیگار بکشند. نه اینکه به این سه نفر بگویند چون اقلیت هستید، بیرون بروید. یعنى در محیط زیست همیشه حق با اکثریت نیست. آیا پدر و مادر حق دارند در خانهاى که بچه شیرخواره است، سیگار بکشند؟ قطعاً ظلم مىکنند، چون هواى اتاق را آلوده پر از دود مىکند و این نوزاد در گهواره خوابیده است، و پدر و مادر حق طبیعى بچه را مىگیرند و ظلم مىکنند. در تجاوز به حریم هوایى فقط لازم نیست که دیوار صوتى را بشکند. این هم تجاوز به حریم هوایى بچه است. بچه در گهواره خوابیده است و مىخواهد تنفس کند، و این پدر و مادر سیگار مىکشند. احترام به پدر لازم است، ولى کار پدر لازم نیست مورد قبول باشد. خیلىها آدم خوبى هستند ولى کارشان غلط است. یک آیهاى در قرآن داریم که مىفرماید: «قالَ إِنِّى لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالینَ» (شعراء/ 168) من عمل شما را کار دارم. خودتان آدم خوبى هستید، ولى عملتان درست نیست.
- هفت متر گدال آتش : در حیدرآباد هند. شب 21 محرم به مناسبت شهادت حضرت رقیه (علیها السلام ) در خرابه شام ، گودالى از آتش در هفت متر به قدرى مملو از آتش که از دور صورت [را مىسوزاند]، ولى مردم از روى آن رد مىشوند.
- 7-هفت مرتبه ضمیر متکلم وحده به کار برده یعنی من نزدیک شمایم و نفرموده فقل بلکه فرموده هفت بار ابراز مجبت خداوند: علامه طباطبائى «الطیف آیه فى کتاب الله» یعنى لطیف ترین آیه قرآن را این آیه مىداند. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186) هنگامى که بندگان من از توى پیامبر درباره من سوال مىکنند همانا من نزدیک آنها هستم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت مىکنم پس باید دعوت مرا بپذیرند تا به سعادت و کمال راه پیدا کنند. و خداوند با این محبت راه ارتباط با خود را به بندگانش نشان مىدهد در این آیه خداوند هفت بار از ضمیر متکلم من براى خود استفاده کرده است تا نزدیکى خود را به بندگان اثبات کند. ضمیر (ى) در عربى ویتامین (من) در فارسى را دارد.
- 7-هفت تا مصیبت مشکل هست درجامعه : حدیث این است که یک روز امیرالمؤمنین خطبه مىخواند روز جمعه، یک خطبه خیلى بلیغى، در آخر خطبهاش گفت: «أَیُّهَا النَّاسُ سَبْعُ مَصَائِبَ عِظَامٍ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا» هفت تا مصیبت بزرگ داریم که به خدا پناه مىبریم. فرمود هفت تا مشکل داریم، هفت تا مصیبت مشکل هست. مشکلات مهم از زبان على (علیه السلام ).
- 1- «عَالِمٌ زَلَّ»، دانشمندى که بلرزد، لغزش داشته باشد. مصیبت مشکل هست درجامعه
- 2-«عَابِدٌ مَلَّ» عبادت کنندهاى که ملول شود، یعنى عبادتش با ملالت و بى حالى باشد. نماز که مىخواند یا نمىخواند یا با کسالت مىخواند، یعنى حال ندارد. مصیبت مشکلی هست
- 3-«مُؤْمِنٌ ضَلَّ» مؤمنى که منحرف شود، «ضلَّ»، «ضالّین» گمراه شود. مصیبت مشکل هست
- 4-«مُؤْتَمَنٌ غَلَّ» به او ایمان داشتند، پست به او دادند، پول پهلویش گذاشتند، اما «غلَّ» یعنى خیانت کرد. مورد اطمینان بود، خیال مىکردیم آدم امینى است، حالا که به او سپردیم خیانت کرد. مصیبت مشکل هست 5-«غَنِىٌّ أَقَلَّ» وضع مالىاش توپ بوده، «أقلَّ» پولدارى که به بدبختى بیفتد، فقیر شود،
- 6-«عَزِیزٌ ذَلَّ» عزیز بود، ولى ذلیل شد، در این عبارت سه تا «زلَّ» داریم، «زَلَّ» با ز یعنى لغزش، «ضلَّ» با ضاد گمراهى است، «ذلَّ» با ذال ذلیل شدن است.
- 7-«فقیرٌ اعتلَّ» فقیر بود، مریض هم شد، قوز بالاى قوز. فقیر که بود، حالا مریض هم شده.
- هفت تا گره کور : خوب، حالا در جامعه این هفت تا گره کور هست. دانشمند است اما مىلرزد. پول به او مىدهند، با رشوه، امضاء مىکند. پول مىدهند، جابه جا مىکند. یعنى با یک رشوهاى مصلحت عمومى را نمىدهد، بخاطر جیب خودش همه چیز را تسلیم مىکند. «عَالِمٌ زَلَّ وَ عَابِدٌ مَلَّ وَ مُؤْمِنٌ ضَلَّ وَ مُؤْتَمَنٌ غَلَّ وَ غَنِىٌّ أَقَلَّ وَ عَزِیزٌ ذَلَّ وَ فَقِیرٌ اعْتَلَّ» (بحارالانوار/ ج 90/ ص 376)
- 7-مسلمان هفت دقیقه ای : شخصى را در مکه دیدیم گفت: کاش نمىآمدم مکه بیخود آمدم. گفتم: چرا؟ گفت: من یک آسانسورى زدهام هفت دقیقه است که نمىآید پایین. من یک خرده نگاه کردم عجب حاجىها دارد خدا!؟ به قدرى بى شعور که اگر هفت دقیقه پاى آسانسور بایستد. همین آقا هفت ساعت توى صف تخم مرغ مىایستد. نمىفهمد کجا آمده.
- 7-مسجد و ختم و هفت و چهلم و سال : تحریم سلب آرامش مردم نجز اذان کسى حق بلند کردن صدا ندارد نه براى نماز و نه زیارت عاشورا، و نه مناجات و براى یک یا الله و نه امام زمان (علیه السلام)و نه دعاى کمیل، براى هیچ عملى جز اذان، خلاص، شب براى خوابیدن است. ما مىخواهیم بنشینیم، حق با اوست که مىخواهد استراحت کند، گرچه یک نفر باشد و آنها که نمىخوابند ده نفر، یک نفر مىخواهد سیگار نکشد و ده نفر مىخواهند بکشند، اینجا اکثریتى نیست، حق با یک نفر است، چون حرف و کار غلط است. همیشه اکثریت ارزش نیست، پس آن ده نفر بیرون بروند یا آرام صحبت کنند، ما براى یک نفر سکوت مىکنیم. «بسمه تعالى»: بله به دلیل اینکه قرآن مىفرماید: «سَکَناً» خانه براى مسکن، سکونت و آرامش است. خانههاى آپارتمانى و مردم آزارى، حال ندارد از ماشین پیاده شود، بوق مىزند، همه اذیت مىشوند و حال آنکه او با یک نفر کار دارد، به خاطر تن پرورى آرامش را از همه مردم مىگیرد هر چه آرامش را از انسان بگیرد حتى اگر مناجات و سخنرانى باشد گناه است، تمام بلندگوها باید داخل مسجد باشد. عمهى فلانى مرد، من چه خاکى به سر کنم، که باید چهار بار براى ختم و هفت و چهلم و سال زجر بکشم و بسوزم، خانههایى که نزدیک قبرستان و حسینیه است مواظب باشند،آرامش را گرفتن حتى به قیمت زیارت عاشورا حرام است.
- 7-محبت پدر در ختم و هفته ؛ محبت حسین (علیه السلام ) در دل همه همیشه ؟ : تبدیل کینه دشمنان به محبت به دست خداست همه قلدرهاى مکه هر کدام یک نماینده فرستادند تا پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم ) را بکشند. حضرت هجرت کرد و عزیز شد. و صد سال با بخشنامه معاویه در همه خطبهها به امیرالمؤمنین على (علیه السلام)ناسزا مىگفتند در نماز جمعهها الآن على (علیه السلام)عزیزتر است یا معاویه؟ سال 43 رادیو به امام خمینى (ره) ناسزا مىگفت و از صدام تجلیل مىکرد. الآن مرده امام از زنده صدام عزیزتر است. فکرمى کنیم با کارهایى مثل نمامى، دروغ و تظاهر و ریا عزیز مىشویم. خداوند در قرآن مىفرماید: مودت دست اوست. «وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّى « (طه/ 39) محبت از اوست. قبر امام حسین (علیه السلام)را 17 مرتبه به آب بستند، انسان ممکن است در ختم و هفت و چهل براى مرگ پدر گریه کند، مردم بعد از 1400 سال براى امام حسین (علیه السلام)گریه مىکنند.و در جاى دیگر مىفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/ 96) «وُدًّا» مودت و محبت دست خداست، و تغییر و تبدیل هم دست خدا. آب زباله از این طرف داخل خاک شده از آن طرف آب زلال بیرون مىآید و اوست که زباله را زلال مىکند.
- 7-موعظه ساده بگویید. هفت دقیقه طول بکشد : «إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ» (سبا/ 46) موعظهها باید کوتاه باشد. مثلًا حضرت امیر (علیه السلام)موعظهاش بعد از ضربت خوردنش یک صفحه است. امام جمعه به تقوا سفارش مىکند، خطبهها باید کوچک باشد. الآن خطبههاى نماز جمعهى ما خیلى طولانى است. حدیث داریم دو تا خطبه جاى دو رکعت است. چون نماز ظهر چهار رکعت است. نماز جمعه دو رکعت. به جاى دو رکعت دو تا خطبه. منتهى مسائل سیاسى و اجتماعى اینقدر زیاد است، که به اندازهى یک رکعت وقت کم مىآورند. اما نباید زمان طورى باشد که خطبه 50 دقیقه طول بکشد، آنوقت نماز مثلًا هفت دقیقه طول بکشد. مثل اینکه زیر پیراهنى از پیراهن درازتر باشد. و حدیث داریم زمانى مىآید که خطبهها بسیار طول مىکشد، آنوقت امام جمعه مىبیند خطبه خیلى طول کشید، نمازش را ... حدیث داریم.
- 7-تا هفت روز درخواست مردنکن : قرآن مىگوید هر که مىخواهى ببینى چه طور است یک خط کش دارد، گفته خودت را با این خط کش متر کن. «قُلْ یا أَیُّهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» (جمعه/ 6). هر که خیال مىکند آدم خوبى است. به این آقا مىگویند آقا شما هفت روز و دو ساعت دیگر از دنیا مىروى، شما سیزده ساعت دیگر بیشتر عمر ندارى، اگر به هر که، هر که مىخواهد ببیند راهى که مىرود درست است یا نه، قرآن مىگوید علامت این است.
- 7-هفت کلمه مقدس چو اربعین : ما چند تا کلمه مقدس داریم، یکى کلمه هفت ، یکى کلمه اربعین، کلمه هفت نمىدانم چه کلمهاى است، ولى یک چیزى در آن است. سوره حمد، هفت آیه دارد. آسمانها، هفت تا است. طواف، هفت تا است. سعى صفا و مروه هفت تاست. هفت روز هفته، هفت تاست. این هفت یک چیزى در آن است. راز و رمزی نهفته دارد دقت کنید .کلمات را ؛ زمانها را ؛ مکان ها را تعداد اعداد را در یابید !!!
- 7-«مسجد» فقط برای شب هفت ، سوم و چهلم نیست : امام خمینى (ره) وقتى از دنیا رفت، در طول چهل روز مرقدشان را ساختند. اما حضرت على (علیه السلام) صدسال قبرش مخفى بود. حضرت زهرا و حضرت على (علیه السلام)هر دو شبانه دفن شدند. قبر حضرت زهرا هنوز مخفى است و قبر حضرت على هم صد سال مخفى بود. وزیر علوم مىتواند گواهى پزشکى افرادى را که مىخواهند پزشک شوند، در روز عید غدیر و در مسجد بدهد. مسجد که فقط جاى عزادارى و مراسم ختم نیست. الان تا مىگوییم: «مسجد» همه به یاد شب هفت ، سوم و چهلم مىافتیم. خادم مسجد، یا پیر یا کور یا مریض یا بىسواد و بداخلاق است. در صورتى که خادمین مسجد حضرت زکریا و ابراهیم و حضرت مریم بودهاند. سعى کنیم که مراسم خود را در مسجد برگزار کنیم. چه اشک الى دارد که در مسجد عروسى بگیریم؟ ما باید معروفها را معروف کنیم. یک مقدار اینها را احیا کنیم. امام حسین فرمود: من براى امر به معروف به کربلا مىروم.
- 7-در هفت ماه و بیست روز کلمه محمد رسول الله : دومین کلمهاى که مادر به فرزند خود یاد مىدهد باشد.: قصه بگوید. مادرهاى ما نمىتوانند قصه بگویند. مادرهاى قدیم بچههاى خود را با «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» خواب مىکردند. این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» به صورت «لالالالا» درآمده است. مثل محمد آقا که ما مىگوییم: ممدآقا! مثل فاطمه که ما مىگوییم: فاطى. این لالایى هم «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بوده است. یعنى بچههاى خود را با توحید مىخواباندند و باسلام بچه هایشان را بیدار مىکردند. حدیث داریم مادر اولین کلمهاى که به بچهاش یاد مىدهد «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» باشد. سه سال این کلمه را به او یاد بدهد. بعد از سه سال هفت ماه و بیست روز صبرکند و بچه را آزاد بگذارد. حالا دنیاى علم باید ثابت کند که چرا باید هفت ماه و بیست روز صبر کرد؟ هفت ماه و بیست روز چه نقشى دارد؟ بعد از هفت ماه و بیست روز این کلمه را به او یاد بدهد. دومین کلمهاى که مادر به فرزند خود یاد مىدهد محمد رسول الله باشد. بعد ذره ذره مهر آنها را در دل بچه وارد کند. مادر نقش مهمى دارد.
- 7-حل مشکل مسلمان و هفت دور طواف : حالا ما چه کنیم مکه نمىرویم، حدیث داریم اگر کسى هفت بار دور کعبه بگردد خدا شش هزار ثواب به او مىدهد و شش هزار لغزشش را به او مىبخشد، بعد فرمود اگر کسى ازمسلمانان (آن کسانى که نمىتوانند به مکه بروند) یک مشکلى داشت و آن کس پا شد و مشکلش را حل کرد حدیث داریم بهتر است از ثواب طواف و طواف و ... ده مرتبه طواف، اصلًا گاهى وقتها افراد مکه نرفتنشان مىتوانند ذخیره کنند براى خودشان، سعى صفا و مروه خیلى کار خیلى خوبى است، کنار مسجدالحرام یک خیابان سرپوشیدهاى است حدود چهارصد و پنجاه متر هفت مرتبه باید بیایند توى این خیابان و بروند که یکى از اعمال حج است، کل حج هجده تا کار است، یک پنج تا کار است که به آن مىگویند عمره و یک سیزده تا کار است که به آن مىگویند حج و کل حاجىها که مىروند مکه هجده تا عملیات دارند، ریز و درشتش مىشود هجده تا، یک پنج تا و یک سیزده تا و آن پنچ تا را مىگویند عمره و آن سیزده تا را مىگویند حج، و اینهاپهلو هم است. اینها مثل اذان و اقامه، اذان و اقامه کنار هم بودنش شکل هم است فقط اقامه دو تا «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» دارد و اولش الله اکبر آن دو تا است ولى اذان الله اکبرش چهار تا است و دیگه «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» ندارد یک
- 7-هفت تا مخترع را در محل نماز جمعه دست دستشان را بوسیدم : تشویق افراد فعّال. سرگُردها در مسجد سرهنگ شوند و سرهنگها در مسجد و نماز جمعه تیمسار بشوند اینها مسجد را اوج مىدهد. شاگرد اوّلها در آنجا تشویق بشوند. در استان فارس مىخواستند مخترعین را تشویق کنند، امام جمعه اش زنگ زد و من رفتم شیراز، گفتند چه جوریه؟ گفتم والله اینها مخترع هستند دیگر سکّه به درد اینها نمىخورد، من حاضرم که دست این مخترعین را ببوسم منتهى اینها بروند بالا بایستند در آن جایى که امام جمعه مىایستد در آن بلندى. هفت تا مخترع داشتند که رفتند آنجا و من هم رفتم دست اینها را بوسیدم و گفتم آقا من تشکر مىکنم از اینها و دستشان را بوسیدم و آمدم پایین. تشویق باید در مسجد باشد. تنبیه هم باید از نظرنماز باشد. یک منافق فرارى مُرد، حضرت فرمود: «وَ لَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ» براى جنازه اش نماز نخوانید «لا تقوم على قبره» سر قبرش هم نروید. یعنى با نماز هم مىشود حال طرف را گرفت و هم مىشود که تشویق کرد. توجه به نسل نو و نوجوانان در مسجد
- 7-شما هفت روز دیگر از دنیا مىروى ؟ من خودم را مىگویم. اول به محل کارم زنگ مىزنم خودم را معرفی میکنم . می گویم هفت روز دیگر از دنیا مىروم. این هفته بحثمان تعطیل است. مىخواهم بروم و توبه کنم. دیگر بازار را مىبندیم و اداره هم نمىرویم. اگر گیج شدى معلوم است کارهایت درست نبوده است. چون آدمى که کارهایش درست است گیج نمىشود. رانندهاى که درست رانندگى مىکند. بنزین هم دارد. خودش هم سالم است. خوابش هم نمىآید. سرعتش هم معقول است. قاچاق هم ندارد، مىگویند: بیست دقیقه دیگر پلیس راه مىرسیم. مىگوید: خوب برسیم. آن رانندهاى که دلش مىریزد براى این است که قاچاق دارد. یا بنزین ندارد. یا جاده را گم کرده است. هرکس مىخواهد بداند چطور آدمى است ببیند وقتى به او مىگویند: تو فردا مىمیرى چطور مىشود. آقا ما امسال چقدر افطارى داردیم؟ سه تا ختم قرآن خواندیم. جمکران رفتیم. مشهد رفتیم. خوب آدم خوبى هستى. حالا سه روز دیگر مىمیرى. اگر دلت شور نزند، آدم خوبى هستى. اگر توانستى بگویى: من با دلى آرام و قلبى مطمئن، اگر توانستى «فزت به رب الکعبه» (شرحنهجالبلاغه/ ج 9/ ص 207) بگویى. آن وقت آدم خوبى هستى. هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر مىشد، امام حسین شادتر مىشد. برافروختهتر مىشد.
- 7-هفت مقایسه نظام حاکم : مقایسه نظام اسلامى با دیگر نظامهاى حاکم ، یک ماشینى را که مىخواهید سوار شوید ببینید ماشین و راننده سالم هستند یا نه؟ حالا در مسافرها ممکن است 1-یک نفر سیگار بکشد،
- 2-یک نفر پیاز خورده باشد،
- 3-یکى سیر خورده باشد،
- 4-یکى نمىدانم بدنش بو بدهد
- 5-و یکى پوست تخمه پرت کند،
- 6-یکى پوست پرتقال پرت کند.
- 7-ممکن است مسافرها در ماشین هر کدام به یک نحوى ماشین را کثیف مىکنند. امّا ماشین سالم است و راننده هم سالم است. ماشین ما جمهورى اسلامى است و سالم است. اصولش قرآن و حدیث است و راننده اش هم امام است مقام معظم رهبرى است. حالا
- 1-این شهردار چنین کرد
- 2- و این امام جمعه چنین کرد
- 3-و این آخوند،
- 4-این کت و شلوارى،
- 5-این وکیل،
- 6-این وزیر،
- 7-این سفیر. اگر مسافرها یکى دست گلى به آب داد حساب مسافرها از ... چون اگر از این ماشین پیاده شوى دیگر ماشین نیست که سوار بشویم. شما مىخواهى که سوار کدام ماشین بشوى؟ کدام راننده را قبول دارى؟
- 7-هفت قلم تغییر نه : اصلًا در دنیا راننده سالم چه کسى است؟ رانندهاى که نبرد و نخورد و مردم را براى خودش نخواهد. راننده ما کسى است که هر کارى که کردند که حسینیه جماران را سفید کنند، امام گفتند: نه. زمانى که من آمدم گچ و خاک بود و با همین گچ و خاک هم مىخواهم بروم. بعد از مرگ من سفید کنید. شما حساب کنید که حسینیه جماران با همان گچ و خاک هنوز هم گچ و خاک است و هنوز هم سفید نشده است. با کاخ شاه مقایسه کنید.
- 7-هفت دقیقه دیگر مىمیرى ؟: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال/ 1) وقتى همهى نظام هستى دارد از هم مىپاشد، اگر در چنین لحظهاى شما یک نهال در دستت هست، مىتوانى بکارى همان لحظه بکار. مثل اینکه مىگویند: اگر هفت دقیقه دیگر مىمیرى، ولى مىتوانى یک کلمه یاد بگیرى، یاد بگیر و بمیر. باز بهتر از این است که ندانیم و بمیریم. آقای پرفسور حسابی تا دقایق آخر عمرکتاب مطالعه می کرد .برای یاد گیری. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۰/۱۰