پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

                                                                        بسم الله الرحمن الرحیم

        1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء کتاب هفت  گذینه:  واو ..ویژگی شخصیتی ، 29

  1. 7-هفت ویژ گی های شخصیتی  شهید محراب حضت آیت الله اشرفی اصفهانی : ویژگى‏هاى شخصى و شخصیتى شهید محراب آیت الله اشرفی: 1- . آیت الله اشرفى، بعد از اینکه آیت الله مدنى، آیت الله دستغیب، آیت‏ الله‏ صدوقى‏ شهید شد، فرمود: شهید چهارم من هستم. این را از کجا مى‏گفت؟ اینها خبرهایى دارند، این روحشان امواجى را مى‏گیرد که ما نمى‏گیرد. گاهى یک رادیوى کوچک ده تا موج را مى‏گیرد. گاهى یک رادیو اندازه‏ى بشکه موج تهران را هم نمى‏گیرد. بعضى‏ها یک اطلاعاتى دارند.
  2.  2-. ایشان شهید شده بود من آمدم کرمانشاه، رفتم خانه‏ایشان و به آقازاده‏اش گفتم: خوب یک خاطره از ایشان بگویید. گفت: خانه‏ى ایشان یک خانه‏ى کوچکى بود، سه اتاق داشت و یک حال، یا دو تا اتاق داشت مى‏گفت: پدر من از آشپزخانه مى‏خواست به اتاق برود. خوب پیرمرد بود حدود 80، 90 سال عصا دستش بود. مى‏گفت: یک مرتبه که از آشپزخانه رفت در اتاق برود در حال دید که گربه دارد مى‏دود تا دید گوشت دهانش است، با عصا روى گربه زد. بعد رفت در اتاق گفت: حسین! آمدم گفتم: بله آقا! گفت: برو گربه را بیاور عذرخواهى کنم. گفتم: بابا ول کن. سفت گرفت، گفتم: بابا ول کن. آخر گربه که‏ عذرخواهى نمى‏خواهد. گفت: من به ایشان بیخود چوب زدم. من وظیفه دارم حیوان غریزه، وظیفه‏ى من حفظ گوشت است. غریزه‏ى او هم گوشت را ببرد. من به وظیفه ... مقصر من هستم. نه گربه! گفتم: خوب حالا عوضش گوشت را برد. این گوشت براى اینکه ... گفت: نه! این چوبى که من زدم به او، این گناه کردم. هرچه ... دیدم سفت گرفته که آقا تو را به خدا برو او را بیاور. این گربه در سرداب رفته. برو او را بیاور. زیر زمین، گفتم: آقا گربه را مگر مى‏شود مرغ که نیست. گربه چنگ مى‏اندازد صورتمان را زخمى مى‏کند. گفت: ببین یک کلاه روى سرت بکش، چشم‏هایت پیدا باشد، گفتم: دست‏هاى من را گاز مى‏گیرد. گفت: دستت را بکن در این کیسه‏هاى حمام هست که در حمام کیسه مى‏کشند، دستت را در کیسه بکن. صورتت را هم بپوشان، این را بگیر و بیاور. گفتم: آقا ولم کن! دیدم پیرمرد التماس مى‏کند. دلم براى پدرم سوخت. صورتم را پوشاندم و خلاصه دستکش دست کردم و رفتم در زیر زمین، یواش این گربه را گرفتم. حالا از او هم مى‏ترسم. ولى به آیت الله اشرفى دادم. آیت الله اشرفى بغلش گرفت و مرتب گفت: خدایا! مرا ببخش! ظلم کردم. این حیوان که گناه نکرده بود. این باید گوشت را ببرد. من باید حفظ کنم. خدایا من را ببخش. اصلًا براى ما صحنه‏اى پیش آمد، اصلًا ما بهت زده شدیم. مى‏گفت: بعد از آن هروقت آیت الله اشرفى مى‏خواست غذا بخورد یک مقدار غذا در یک ظرف مى‏کرد، پیر مرد 80، 90 ساله زیرزمین مى‏برد و به گربه مى داد و برمى‏گشت غذا مى‏خورد. مى‏گفت: باید این چوب را جبران کنم. آیت الله اشرفى که شهید شد. مى گفت: گربه تا صبح نعره کشید. هرچه غذا به این گربه دادیم نخورد. جنازه را اصفهان بردیم، گربه‏اى هم که چند سال در خانه‏ى ما بود، رفت که رفت که رفت. حیوان ها شعور دارند.
  3. 3-. بنده نیز در خدمت شهید آیةاللَّه اشرفى‏ اصفهانى که حدود نود سال داشت، در عملیات «مسلم‏بن‏عقیل» بودم. ایشان بارها در شب حمله به من فرمود: من بوى بهشت را مى‏یابم، ولى من هرچه بو کشیدم چیزى نیافتم!
  4. 4- . آیت الله اشرفی مجتهد، زاهد، عابد، مجاهد، متواضع، مخلص، بی‏تکلف بود.مسئول سپاه به او گفت اگر شما لباس پاسدار برتن کنید جوانان علاقه‏مند و به جبهه‏ها بیشتر رو می‏آورند فوراً لباس سپاه پوشید. تا اواخرعمر آبگرمکن تهیه نکرد. بخاطر سیده بودن همسرش بسیار احترام می‏کرد. 20 سال بخاطر فقر، همسرش در اصفهان و خودش در قم بود.حتی در سفرها نماز شب را رها نکرد.
  5. 5-. اشرفی‏ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در پیام خود به مناسبت شهادت آیة الله اشرفی فرمود:" ... آخرین حجاب را بین خود و محبوب با محاسن‏ غرق به خون خرق نمود. اینجانب یکی از ارادتمندان این شخص والامقام بوده و هستم. این وجود پربرکت را قریب 60 سال می‏شناختم. او دارای صفای نفس، آرامش روح، اطمینان قلب، و خالی بودن از هواهای نفسانی و ترک هوی و اطاعت امر مولی و جامعیت علم مفید و عمل‏صالح می‏شناسم .... آزارش به موری نرسیده بود".آیت الله اشرفی مجتهد، زاهد، عابد، مجاهد، متواضع، مخلص، بی‏تکلف بود.
  6. 6- در زمانی در حجره­ای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی می­کردیم . بسیاری از روزها نه چای داشتیم نه نفت و نه قند. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتهای مدرسه استفاده می کردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتاده اصفهان می­رفتم  و از صبح تا عصر درآن­مسجد درس های یک هفته را دوره می کردم در مدت دوازده ساعتی که آنجا مطالعه می کردم غذای من فقط  مقداری دانه ذرت برشته بود.
  7. 7- آیت الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان گشود. او در ۲۳ مهر ۱۳۶۱ بر اثر انفجار نارنجکی به درجه رفیع شهادت نائل شد تا چهارمین شهید محراب لقب بگیرد. بزرگراه و دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی از جمله مکان هایی هستند که به یاد این عالم والامقام نامگذاری شدند.
  8. 7-هفت  ویژگى‏هاى شخصى و شخصیتى شهید محراب آیت الله صدوقی : 1- . شهید آیت‏ الله‏ صدوقی‏: در 7 سالگی پدر و در 9 سالگی مادر را از دست داد. قبل و بعد از 15 خرداد 1342 از یاران امام (ره) بود.
  9. 2-. اطاعت از ولىّ امرشهید محراب آیت‏ اللَّه‏ صدوقى‏ از جبهه برگشته بود، بسیار خسته و مریض حال وارد منزل پسرش در تهران شد و گفت: تصمیم دارم 15 روز استراحت کنم. فرداى آن روز در جماران خدمت‏امام قدس سره رسید، امام پرسید: شما کى به یزد برمى‏گردید؟ ایشان گفت: امروز، فردا. در حیاط منزل، فرزندش گفت: پدرجان! شما گفتید 15 روز مى‏مانم! فرمود: بنا داشتم 15 روز بمانم، امّا از سؤال امام فهمیدم که مى‏گوید برگرد یزد، لذا اطاعت از ولىّ‏امر مى‏کنم.
  10. 3-. آخر بعضى‏ها مى‏گویند: گناه ما یک دقیقه بود. «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً» شهید کردن آیت‏ الله‏ صدوقى‏ در یک دقیقه بود. در یک دقیقه مؤمن عالمى را کشتند. چرا تا ابد تروریست باید در جهنم باشد؟ چون گناه، گناه مهمى است. گناه مهم‏ نتیجه‏اش هم مهم است. آن شخص در زمین فسادى کرده باشد، پس گویا همه مردم را کشته است. آیت‏ الله‏ صدوقى‏ کسى را نکشته بود. آیت‏ الله‏ صدوقى‏ نجات دهنده‏ى خلق بود. خلق محروم و مستضعف را نجات مى‏داد. به قول امام هر کجا سیل بود، هر کجا زلزله بود، هر کجا آواره‏اى بود، ایشان به آنها کمک مى‏کرد. کشتن یک نفر مؤمن مساوى با کشتن همه‏ى مردم کره‏ى زمین است.
  11. 4- . مرحوم شهید محراب، صدوقى، مى‏گوید: ما گاهى با امام مسافرتهایى داشتیم، در یکى از سفرها زمان قدیم، در سفر مشهد بود. قسمتى از ایران، دست انگلیسى‏ها و روسى‏ها بود. ماشینمان را نگه داشتند، براى بازدید مسافرها پیاده شدند و امام فرمود: وقت نماز شب است. ولى حالا در این بیابان که آب نداریم، تا اینها بازدید مى‏کنند، ما نماز شب بخوانیم. مرحوم آیت‏ الله‏ صدوقى‏ مى‏گوید: همینطور که امام فرمود: آب نداریم، چکار کنیم. مى‏گفت: پیش پاى امام یک مرتبه از زمین آب جوشید و امام وضو گرفت و نماز خواند. مى‏گوید: من این معجزه و کرامت را از امام دیدم. ناقلش شهد محراب صدوتى است. اولیاء خدا، اینطورى هستند.
  12. 5-. خدا شهید محراب آیت‏ الله‏ صدوقى‏ را رحمت کند. در خبرگان اول بحث بود که آیا رئیس جمهور مى‏تواند زن باشد؟ آیت‏ الله‏ صدوقى‏ بلند شد و با همان لهجه‏ى یزدى گفت: نه! نه! فردا از دنیا مى‏گویند: رئیس جمهور را مى‏خواهیم ببینیم، رئیس جمهور زایشگاه است. نه! از آن طرف دنیا رئیس جمهور را کار دارند، رئیس جمهور ویار دارد. خدا رحمت کند شهید را،
  13. 6-. شهید صدوقی‏ : پیام امام (ره): شهید بزرگی که در تمام صحنه‏های انقلاب حضور داشت ... برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی‏شناخت و هرجا زلزله‏ می‏شد شهید صدوقی آنقدر که توان داشت حاضر هرجا که سیل می‏آمد در صف مقدم بود، آرامش قلب خلق الله بودند و در جبهه‏ها هرچند یک‏ دفعه سرکشی کرده. اینجانب دوستی عزیز را که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم.
  14. 7- علامه طباطبایی: مرحوم استاد علامه طباطبایی رحمه الله از دانشمندانی بود که بیشتر وقت خود را به تدریس و مطالعه اختصاص می‌داد تا دید و بازدید، ولی در مورد شهید محراب آیت الله صدوقی، استثنا قایل بود و با تواضع خاصی در مورد ایشان می‌فرمود: «صدوقی، شخص ظریفی است و زحمات زیادی (برای اسلام) کشیده است».
  15. 7-هفت  ویژگى‏هاى شخصى و شخصیتى شهید محراب مدنی : 1- . خدا رحمت کند شهید محراب‏ مدنى‏ را، یک جایى داشت راه مى‏رفت بچه‏ها مى‏گفتند سلام علیکم سلام علیکم گفت آقاى قرائتى این بچه‏هایى که امروز به من سلام مى‏کردند یک زمانى همین بچه‏ها به من جسارت مى‏کردند اینقدر به این بچه‏ها سلام کردم تا بالاخره اینها .
  16. 2-. خدا رحمت کند شهید محراب‏ مدنى‏ را گفت ما آخوندها باید هر چه مى‏گوییم باید عمل کنیم؟ گفت: چند درصد ش را عمل کنیم اگر مى‏گوییم نماز شب حداقل چند شب نماز شب بخوان. لازم نیست تمام عمرت را نماز شب بخوانى اگر مى‏خواهید در رابطه با نماز شب صحبت کنى لااقل از یک هفت ه قبل شروع بکن. اگر مى‏خواهید غسل جمعه را بگویید باید لااقل دو جمعه غسل جمعه انجام بدهى. که عالم بى عمل نباشى.
  17. 3-. شهید مدنی‏ : پیام امام خمینی (ره): از چهره‏های کم‏نظیری بود که بحدّ وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.
  18. 4- شهید مدنی در سال 1293 ه. ش (1323 ه. ق) در «آذرشهر» از توابع تبریز دیده به جهان گشود. پدر ایشان، مرحوم آقا میر علی، در بازارچه آذرشهر، شغل بزّازی داشت. شهید مدنی در چهار سالگی، مادر و در شانزده سالگی، پدر خود را از دست داد و دوران کودکی را با رنج و زحمت و سختی به پایان رساند.
  19. 5- وی در عنفوان جوانی به قصد کسب علم و کمال به شهر مقدس قم عزیمت کرد و با وجود مشکلات فراوان ناشی از درگذشت پدر و استبداد عصر رضاخانی، با پشتکار وافر به تحصیل علوم دینی مشغول شد و پس از گذراندن مراحل مقدماتی از محضر اساتید بزرگی همچون مرحوم آیة الله حجت کوه کمری(ره)، آیة الله سید محمد تقی خوانساری(ره) و امام خمینی قدس سره بهره مند گردید.
  20. 6- شب زنده داری: هنگامی که به نماز می ایستاد، سراپا مجذوب جمال حق تعالی می شد و عاشقانه با محبوب حقیقی اش سخن می گفت. گاهی نیمه های شب متوجه صدای نالۀ وی می شدند، می دیدند که شهید در خلوت با محبوبش راز دل می گوید. آقای بهاءالدینی (داماد ایشان) در خاطراتش می گوید: ما حالات نورانی و با صفای ایشان را در مناجات های نیمه شبشان نظاره گر بودیم. در نیمه شبی در تابستان در محلی نزدیک همدان دیدم از میان درختان باغ صدای ناله می آید. از رختخواب که بلند شدم دیدم آقا نیست و رفته در میان درختان گریه می کند و می گوید: «خدایا من آمده ام، اگر تو به من نه بگویی؛ اگر تو مرا ترک کنی، کیست که مرا دریابد؟ غیر از تو مگر کسی را خواهم داشت؟» این ها را می گفت و اشک می ریخت.
  21. 7- عشق به اهل بیت علیهم السلام: شهید مدنی شیفتۀ اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود. در رنج ها و گرفتاری ها به آنان توسل می جست و در سایۀ اخلاص و ارادتش به این خاندان، آن چه می خواست از خدایش می گرفت خود دراین باره می گوید: وقتی به مشهد آمدم حاجتی داشتم و آن را به امام رضا(ع)عرض می کردم، اما تا دوازده روز اثری ندیدم. روز دوازدهم به امام عرض کردم: ای امام!من از افرادی نیستم که زود دست بردارم، تا وقتی حاجتم را برآورده نکنی از در خانه ات نمی روم. فردای آن روز مسجد نماز می خواندم پس از نماز مردی که با امام(ع) ارتباط قلبی داشت دستش را روی شانۀ من گذاشت و فرمود: «سید حاجتت برآورده شد!» و همین طور نیز شد و به آن چه می خواستم رسیدم. در نجف اشرف نیز این اخلاص و عشق شدید به امام حسین(ع) بود که او را سالی چند بار با پای پیاده به کربلا می کشاند.
  22.  
  23. هفت  علایم وبروس کرونا : 1-  بیماری‌زایی این ویروس، دستگاه تنفس را تحت تأثیر قرار می‌دهد و علایمی مشابه سرماخوردگی ساده را ایجاد می‌کند.
  24. 2- علایم ویروس کرونا شامل: اختلالات تنفسی، آبریزش بینی، سرفه خشک، سرگیجه، گلودرد و بدن درد است که می‌تواند با سردرد و تب نیز همراه باشد و تا چند روز به طول می‌انجامد.[۱][۲۱][۲۲][۲۳] در افرادی با نقص دستگاه ایمنی، افراد مسن و کودکان این علایم می‌تواند شدیدتر شده و منجر به سینه‌پهلو و برونشیت شود.[نیازمند منبع]
  25. 3- علائم کرونا ویروس سارس۲ که منجر به بیماری کووید ۱۹ می‌شود، معمولاً چند روز پس از آلوده شدن فرد به ویروس شروع می‌شود. اما در بعضی افراد ممکن است علائم کمی دیرتر ظاهر شوند. براساس آمارها و تحقیقات انجام شده علائم می‌توانند شامل: تب (در۴۳/۸ درصد افراد هنگام پذیرش و ۸۸/۷ درصد افراد هنگام بستری)، سرفه خشک (در ۶۷/۸ درصد موارد)، اختلال تنفسی، احساس خستگی و درد عضلانی (در ۱۱ تا ۱۴٪ موارد) و اسهال (در ۳٫۸ درصد موارد) باشند.[۲۴][۲۵][۲۶]
  26. 4- به‌طور متوسط دورهٔ نهفتگی علائم، چهار روز بوده‌است. در ۵۶/۴ درصد موارد، کدورت شیشه مات در سی‌تی اسکن قفسه سینه دیده شده‌است. ۱۷/۹ درصد از بیماران با بیماری غیر شدید و ۲/۹ درصد از بیماران با علائم شدید، هیچگونه مشکلی را در رادیولوژی یا سی‌تی اسکن خود نشان نداده‌اند.
  27. 5- در هنگام پذیرش، لنفوپنی (کاهش تعداد لنفوسیت‌های در گردش خون) در ۸۳/۲ درصد افراد مشاهده شده‌است.[۲۷]در مقایسه با آنفلوانزا، درصد بیشتری از بیماران کووید۱۹ درگیری ریوی را در سی‌تی اسکن خود نشان داده‌اند.[۲۸]
  28. 6- برخی از افراد هیچ علامتی ندارند، یا فقط علائم خفیف دارند. اما در افراد دیگر، کووید ۱۹ می‌تواند منجر به مشکلات جدی مانند سینه‌پهلو، عدم دریافت اکسیژن کافی و حتی مرگ شود. این نشانه‌ها بیشتر در افرادی که مشکلات زمینه‌ای دیگری دارند، دیده می‌شود.[۲۷]
  29. 7- شستن مکرر دست‌ها و رعایت بهداشت یکی از راه‌های پیشگیری از این بیماری عدم تماس با افراد و اشیای آلوده‌است. عدم تماس دست به چشم، دهان و بینی و شستن دست‌ها به صورت مداوم با صابون حداقل به مدت ۲۰ ثانیه نیز در جلوگیری از ابتلا یا انتشار بیماری موثرند.[۶۸]  و بهترین روش پیشگیری تمرین در تنفس وتقویت ریه است .
    1. هاء+
  30. -هفت ‏‏ نفر؛ هفت ‏‏ رقم ، هفت ‏‏ میلیارد ، هفت  ‏‏لهجه : زبان‏ها و لهجه ها، یکى از نشانه‏هاى قدرت خدا لهجه‏هاى متفاوت‏ «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ» (روم/ 22) از نشانه‏هاى قدرت خدا نیز این است که هر کسى به زبان خودش حرف مى‏زند یزدى‏ها یزدى حرف مى‏زنند افتخار هم بکنند اصفهانى‏ها هم اصفهانى رشتى‏ها هم رشتى کاشانى‏ها هم کاشانى ترک‏ها هم ترک لرها هم لر بلوچ هم بلوچ هر کس زبان خودش حرف بزند «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ» (روم/ 22) این نشانه‏ى قدرت خداست که هر کسى یک طورى صحبت مى‏کند اصلا در یک خانه هفت ‏نفرند هفت ‏‏ رقم حرف مى‏زنند دونفر صدایشان مثل هم نیست قدرت خداست که شش میلیارد آدم داریم اگر هفت ‏‏ میلیارد آدم داریم هفت ‏‏ میلیارد لهجه داریم‏ «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ» (روم/ 22) آنوقت زبان چیست زبان ارزان ترین وسیله انتقال فرهنگ است ارزان ترین یک ساده ترین دو عمومى ترین سه مبادلا ت علمى چهار و فرهنگى پنج و اجتماعى شش آسانترین وسیله انتقال هفت
  31. 7-هفت ‏‏ نفر بودیم اینجا نماز مى‏خواندیم. الآن : چند روز پیش یک کسى آمده بود مسجد دانشگاه گفت آقاى قرائتى من دانشجوى همین جا بودم. هفت ‏نفر بودیم که مى‏آمدیم و اینجا نماز مى‏خواندیم. الآن 2000 نفر جوان مى‏آیند مسجد دانشگاه. شب‏هاى احیا و در مراسم که چندهزار نفر مى‏آیند. 2000 دانشجو کجا و هفت ‏نفر کجا. الآن دنیا به ایران توجّه دارد و کسى ایران را نمى‏شناخت. شما به کشورها بروید همه از آمریکا مى‏ترسیدند. الآن مرد اول دنیا سید حسن نصرالله مى‏شود. آمریکا همه را شکست داد و فقط سه تا سید سه تا استخوان هستند در گلوى آمریکا. یکى آیت الله سیستانى، یکى مقام معظّم رهبرى و یکى هسم سید حسن نصرالله. به هر حال خیلى جلو رفتیم و خیلى هم راه داریم... 
  32. 7- هفت  روز بی خبری از همسایه : سید بحرالعلوم قدس سره یکى از مراجع نجف، شبى خادم خود را به منزل آیت اللَّه سید جواد عاملى فرستاد که زود تشریف بیاورید. بلافاصله آیت اللَّه خودش را به خانه سید رساند. سیّد فرمود: هیچ مى‏دانید که همسایه شما هفت ‏ ‏ روز است چیزى ندارد بخورد و از کاسب محل نسیه مى‏گیرد. امشب بقّال به او خرماى نسیه نداده و او با دست خالى و روى شرمسار به خانه برگشته است؟
  33. 7- اصل در هفت  هدف است : (اصحاب کهف) سه نفر بودند، چهارمینشان سگشان بود و (عدّه‏اى) گویند: پنج نفر بودند، ششمین آنان سگشان بود. (این سخنى بى‏دلیل و) پرتاب تیرِ گمان به گذشته‏اى ناپیداست. و (عدّه‏اى دیگر) گویند: هفت ‏ ‏ تن بودند و هشتمین آنان سگشان بود. بگو:
  34. 7-هفت ‏ ‏ روز ایّام هفت ‏ه :شنبه  متلق به نبی اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ؛ بکشنبه علی مرتضی وحضرت فاطمه الزهراء علیهما اسلام ؛ دوشنبه امام حسن مجتبی وامام حسین علیهما السلام ؛ سه شنبه امام زین العابدین و محمد باقر وجعفر الصادق علیهم اسلام ؛ چهارشنبه متعلق به چهار امام موسی بن جعفر وعلی بن موسی الرضا ومحمد علی بن محمد تقی وعلی بن محمد نقی علیم السلام و پنجشنبه متعلق به امام حسن عسگری وروز جمعه روز خاصه حضرت ولی عسر عجل الله تعالی الشریف روحی فدا است.
  35. 7-هفت  سال همت  : و چقدر بعضى‏ها همتشان بالا ست. امروز صبح یک جایى بودم، در خدمت آقاى ابوترابى، برادر بزرگوار، یک جوانى بغل ما بودگفتند ایشان هفت ‏ ‏سال اسیر است، کل قرآن را هم حفظ کرده، نهج البلاغه را هم حفظ کرده. این را مى‏گویند همت، آدم هم که از اول عمرش تا به آخر عمرش به غیر از سوره قل هو الله سوره دیگرى را بلد نیست که از حفظ بخواند. بى سواد هایى که با سواد شدند و آن هم نه روى قلم و کاغذ، همت، همت. همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند..
  36. 7-این هیئت‏هاى هفت ‏ ‏ نفره : هر کس یک قطعه هم زمین داشت الآن از طریق کامپیوتر هم مشخص مى‏شود سازمان زمین شهرى به هیچ عنوانى حتى یکى از مسئولین هم که مى‏خواست زمین بخرد دگمه کامپیوتر را مى‏زند اگر بنام من هر کجاى ایران سندى باشد سازمان زمین شهرى حق ندارد زمین را به کسى بدهد و اگر احیاناً داده پارتى بازى شده و باید این را به او داد . یک کسى را یعنى زمین داشت و رفته بود یک تکه دیگه هم زمین گرفت.معلوم شد بر گرداند.
  37. 7-کلمه هفت ‏ ‏«سبع» هفت ‏ ‏مرتبه در قرآن است : سال دوازده ماه است، دوازده کلمه «شهر» در قرآن است. کلمه ماه هم 12 بار. کلمه «سبع» یعنى هفت ‏ ‏، یعنى هفت ‏ ‏ مرتبه کلمه «سبع» در قرآن است. یک روز ساعت  24 ساعت است. 24 تا کلمه ساعت در قرآن است. خیلى مهم است این، خیلى مهم است این، آدم گیج گیج مى‏شود. انسان در روز 17 رکعت نماز مى‏خواند، هر رکعت هم دو تا سجده دارد، دو تا هفده تا، سى و چهار تا، سى و چهار تا کلمه «سجد» در قرآن است. به عدد سجده‏هاى انسان ؛ .. نماز پنج تا داریم، کلمه صلاه هم پنج تا در قرآن است. خیلى مهم است. از چهل سالگى آدم حرف بزند تا شصت و سه سالگى، بعد حرفهایش را بدهند کامپیوتر ببینند تمام حرفهایش کد دارد. خیلى مهم است در وضو سه تا شستن داریم صورت را مى‏شوئیم، دست راست را مى‏شوئیم، دست چپ را مى‏شوئیم، سه تا شستن داریم، سه تا کلمه «غسل» هم در قرآن داریم، یعنى شستن، سه تا «مس» داریم، مس پاى راست، مس پاى چپ، مس سر. سه تا هم کلمه «مس» آمده یعنى شستن، یعنى غسل، شستن سه بار در قرآن است. منتهى یکى از آن یک جا، یکى هم یک جا، اینها را وقتى کنار هم گذاشتند، اینقدر مهم مى‏شود. کلماتى دیگر کلمه «رجل»، بیست و چهار تا در قرآن است. کلمه «إمراه» هم بیست و چهار تا، خیلى مهم است. کلمه «بر» یعنى خشکى، 12 مرتبه، کلمه «بحر» سفر و تصفیه‏اش ، چهل و یکبار، کلمه رسول، «رسل و رسل» پانصد و سیزده بار، کلمه انبیاء هم پانصد و سیزده بار، خیلى مهم است،
    1. یاء+
  38. -هفت ‏‏ تا یاد بود : سنگ است به یادبود کار ابراهیم : که سنگ را برداشت به شیطان پرت کرد. محلّ این هفت ‏‏ تا سنگ خیلى شلوغ بود، حالا وسیع شده است. آن زمان خیلى تنگ بود. ما این هفت ‏‏ تا سنگ یک سنگ کم آوردیم. به قدرى شلوغ است که هر سال آنجا یک عده در زیر دست و پا مى‏میرند. هرسال یک جمعى آنجا مى‏میرند. خفه مى‏شوند. من داشتم خفه مى‏شدم. گفتم: ایرانى‏ها من قرائتى تلویزیون هستم. یک شن به من بدهید. کم آوردم! البته من هم باشم نمى‏دهم. دعاى ماه رجب این است که‏ «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِک» (بحارالانوار/ ج 95/ ص 389) باختند آنهایى که با خدا ... مواظب باشیم چه چیزى را با چه چیزى عوض مى‏کنیم. خداى نکرده یک وقت نشود که مثلًا مسجد را با فیلم عوض کنیم. به جاى مثلًا مسجد، البته برنامه‏هاى مسجد باید برنامه‏هاى خوبى باشد. ولى اگر برنامه‏هایش هم درجه یک نیست و متوسط است، در عین حال این فیلم جلوى چشم‏هاى ما را مى‏گیرد.
  39. 7-مثل یک به هفت  و هفت  به هفت صد : مثل پول خرج کردن در راه خدا ؛ یک باردیگر مى‏گویم: کسانى که در راه خدا پول خرج کنند مثلشان مثل کسى است که بکارد دانه‏اى را. این دانه هفت ‏ ‏ تا خوشه بدهد، و هر خوشه‏اى صد دانه مى‏شود، هفت ‏صد برابر، عربى‏اش را بنویسم! «فى کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ» (بقره/ 261) یعنى درهر خوشه‏اى صد دانه، هفت ‏صد برابر.
  40. 7-هفت ‏ ‏چاق هفت ‏ لاغر یعنی چه ؟ مى گفت: سخنرانى سه رقم است: سخنرانى اول را هم خود گوینده مى‏فهمد هم مردم، سخنرانى دوم خود گوینده گیج است  سخنرانی سوم  گوبنده و شنونده هردو گیجند ؛ لازم است فردی باشد گوینده وشنونده را از گیجی در بیاورد ؛ مثل خواب پادشاه مصر ؛ چون افکار روز، غذا و پاکى انسان درخواب اثر دارد، امدادهاى غیبى هم گاهى از طریق خواب به انسان الهام شده و از آینده خبر مى‏دهد. خطرات را هشدار میدهد. بعضى خوابها به خاطر چاره جویى است که پادشاه مصر خواب مى‏بیند که هفت ‏ ‏ گاو چاق هفت ‏ ‏ گاو لاغر را مى‏خورند بیدار شد و گیج شد تعبیر آنکه هفت ‏ ‏ گاو چاق هفت ‏ ‏ گاو لاغر را مى‏خورند هفت ‏ ‏سال. یعنی چه؟ گوینده وشنونده هر دو گیج . اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی