اصظلاحات الاصول -اقسام دلالت - لفظ - حقیقت و مجازلغوی - دلالت لفطی - مطابقی - واجب احکم تکلیفی - ضد - طلب -اقسام مفهوم - موافق - مخالف - منطوق - منطوق غیر صریح - عام - مخصص –
اقسام در اصول فقه .1.2.3.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اقسام در اصول فقه .1.2.3.
- اقسام دلالت –
- 2- اقسام لفظ –
- 3- اقسام حقیقت و مجازلغوی
- 4- اقسام دلالت لفطی
- 5- الف: دلالت مطابقی
- -7اقسام واجب
- اقسام حکم تکلیفی
- 9- اقسام ضد
- 10- اقسام طلب
- 11- اقسام مفهوم
- 12- اقسام مفهوم موافق
- - اقسام مفهوم مخالف
- 14- اقسام منطوق
- - اقسام منطوق غیر صریح
- 16- اقسام عام
- 17- اقسام مخصص –
- اقسام دلالت:
- آن:تعریف دلالت:یعنی این که وقتی لفظی را شنیدیم؛ به محض شنیدن؛ ذهن به معنایی راهنمایی شود.
- الف : دلالت مطابقی = دلالت مطابقی:دلالت مطابقی یعنی این که لفظ بر تمام معنا دلالت داشته باشد. مثال : بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.
- ب: دلالت تضمنی: دلالت لفظ بر جزء معنای موضوعٌ له است. مانند: دلالت انسان بر حیوان یا ناطق، به معنای حیوان ناطق، و یا دلالت لفظ کتاب بر صفحه و یا جلد آن. یا معامله بر دو جزء ثمن و مثمن.
- ج: دلالت التزامی: دلالت لفظ بر معنای خارج لازم موضوع له است. هرگاه موضوع له در ذهن حاصل شود، آن امر خارج از آن نیز با آن پدید می آید، مانند: دلالت سقف بر دیوار و دلالت مصنوع بر صانع و دلالت سه بر فرد بودن...دلالت وقوع بیع، مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود. (آثار عقد؛ نه معنی مطابقی و نه تضمنی است، بلکه چیزی است بیرون ازمعنا. دلالت لفظ بر معنای خارج لازم موضوع له است
- اقسام منطوق غیر صریح:1 دلالت اقتضاء2: دلالت تنبیه 3: دلالت اشاره
- حالت های دلالت لفظ بر معنا = حالات دلالت لفظ بر معنا عبارتند از: نص؛ ظاهر؛ مجمل؛ موول
- نص = کلامی است صریح، واضح و روشن که در آن به هیچ وجه احتمال خلاف داده نمی شود. مثال اول: سند بر 2 نوع است: الف: رسمی؛ ب: غیر رسمی ..دلالت التزمی
- ظاهر = کلامی که می تواند در چند معنا استعمال شود ولی یکی از آنها به ذهن زودتر می آید. گرچه احتمال غیر آن نیز داده می شود. از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث می برند هر یک از زوجین اند (
- مجمل = کلامی است که بر یکی از چند معنای محتمل دلالت دارد و هیچ یک از آنها اولویت ندارند در خیار مجلس و حیوان و شرط اگر مبیع بعد از تسلیم و در زمان خیار بایع یا متعاملین تلف یا ناقص شود بر عهده مشتری است و اگر خیار مختص مشتری باشد تلف یا نقص بعهده بایع است..
- موول = کلامی که می تواند در چند معنا استعمال شود ولی یکی از آنها به ذهن دیرتر می آید. (اشتباه وقتی موجب عدم نفوذ معامله است که مربوط به خود موضوع معامله باشد. (
- دلالت امر بر وجوب: به صورت حتمى و الزامى، انجام کار موردنظر را از مأمور خواسته و راضى به ترک آن نیست؛ پس صیغه امر،ظاهر در وجوب است و اگر گوینده، منظور دیگرى داشته باشد باید با آوردن قرینه، آن را بفهماند.
- دلالت امر بر مره و تکرار)نهایت چیزى که از ماده و صیغه امر استفاده مى شود دستور و فرمان به انجام دادن عمل است و لزوم تکرار آن یا کفایت یک بار را باید از قرائن و ادلّه دیگر فهمید.
- دلالت امر بر فور و تراخی - فور یعنی اَمر آمر را فوراً انجام دهیم و تراخی یعنی اَمر آمر را با تاخیر انجام دهیم. - به نظر مشهور اصولیان، امر هیچ دلالتى بر لزوم فوریت یا جواز تأخیر ندارد، بلکه تنها طلب انجام عمل را بیان مى کند و فوریت یا تأخیر را باید با کمک قرائن و نشانه ها می فهمیم.
- امر پس از منع بر چه چیزی دلالت می کند؟ ممکن است بگوییم - دلالت بر وجوب می کند و
ممکن است بگوییم آوردن امر برای آن است که متکلم می خواهد بگوید منع قبلی را برداشتیم و از این به بعد انجام فعل جایز است در اینجا دقت نمایید که ابتدا نهی (نهی از صید کردن) آمده است و سپس امر (امر به صید کردن) آمده است.
دو نظر اصلی که در این زمینه وجود دارد عبارتند از:
1 امر در این جا، ظاهر در وجوب است.
2امر در این جا، ظاهر در اباحه یا ترخیص (رفع ممنوعیت سابق) است.
15- بنا بر نظر مشهور، این امر دلالت بر وجوب ندارد، بلکه بر اباحه یا ترخیص (رفع ممنوعیت سابق) دلالت
دارد. پس در این مثال، فعل امر بعد از نهی آمده است و فقط بر رفع ممنوعیت سابق دلالت مى کند، نه بر
وجوب شکار کردن.
- تعریف مفهوم = آنچه که در جمله بدان تصریح نشده است ولى از جمله فهمیده مى شود مفهوم نام دارد.
- مفهوم بر دو قسم است: مفهوم موافق و مفهوم مخالف =
- مفهوم موافق = مفهومی که از نظر نفی و اثبات (وجوب یا حرمت) مانند منطوق باشد؛ مفهوم موافق می گوییم.
- منطوق منفی باشد، مفهوم هم منفی است و اگر منطوق مثبت باشد، مفهوم هم مثبت است).
- مفهوم این آیه: به پدر و مادر خود کتک نزنید. ( نگویید در منطوق و نزنید در مفهوم؛ هر دو حکمی منفی هستند؛ در نتیجه به این مفهوم، مفهوم موافق می گوییم).
- اقسام مفهوم موافق = مفهومی که از نظر نفی و اثبات (وجوب یا حرمت) مانند منطوق باشد؛ مفهوم موافق می گوییم. (
- الف: مفهوم اولویت = ، که مقابل مفهوم مساوات می باشد، نوعی مفهوم موافق است که به مناط اولویت منطوق کلام به دست می آید؛
- ب: مفهوم مساوات = از اقسام مفهوم موافق بوده و در جایی است که مفهوم موافقت، از منطوق یک کلام به سبب اتحاد علت حکم ثابت بر موضوع آنها، به دست آید؛
- مفهوم موافقت، = از منطوق یک کلام به سبب اتحاد علت حکم ثابت بر موضوع آنها، به دست آید؛
- اقسام مفهوم مخالف = الف: مفهوم شرط - ب: مفهوم غایت - ج: مفهوم حصر - د: مفهوم عدد - ه: مفهوم لقب - و: مفهوم وصف –
- ب: مفهوم مخالف = مفهومی است که از حیث نفی و اثبات؛ عکس منطوق باشد. (یعنی اگر منطوق منفی باشد، مفهوم مثبت است و اگر منطوق مثبت باشد، مفهوم منفی است).
- الف: مفهوم شرط موافق = چون (ان) و (اذا) از ادوات شرط - اگر لازم باشد ضابطین دادگستری؛ محل را قفل و مهر و موم می کنند.
- مفهوم شرط مخالف = ماده : اگر لازم نباشد ضابطین دادگستری، محل را مهر و موم نمی کنند.
- مفهوم مهر و موم = ماده : اگر لازم نباشد ضابطین دادگستری، محل را مهر و موم نمی کنند.
- ب: مفهوم غایت = ادات غایت مانند : تا؛ مادامی که و ... دیه قطع دست تا آرنج 500 دینار است.
- ج: مفهوم حصر = غیر از پدر و جد پدری کس دیگری حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.
- د: مفهوم عدد = موصی می تواند یک نفر را برای نظارت در عملیات وصی معین کند.
- به موجب قرینه مفهوم دارد = نکته: عدد اگر حداقل و حداکثر داشته باشد.
- ه: مفهوم لقب = بعضی جملات دارای لقب هستند. این جملات؛ مفهوم مخالف ندارند.
- مفهوم وصف = مفهوم مخالف ندارند. در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است.
- مصادیق مفهوم عام = ولادت اشخاصی که ولادت آنها در مدت قانونی به دایره سجل احوال اظهار شده رسمی است.
- مصادیق مفهوم خاص = مخالف: هرگاه کسی بعد از اقرار به خوردن مسکر توبه نکند قاضی نمی تواند او را عفو کند.
- مصادیق یک مفهوم در عرض هم = حکم مزبور شامل تک تک افراد مى شود. این نوع عام را عام استغراقى یا افرادى مى نامند. مثال: کلیه اتباع ایرانی باید دارای شناسنامه باشند.
- اقسام ضد ..الف: ضد عام مقصود از ضد عام، ترک مأموربه است. مثلاً امر مولی به انجام صلات تعلق گرفته، ضد عام صلات، ترک صلات است.
- ب: ضد خاص مقصود از ضد خاص امور و افعالی وجودی هستند که با شیء قابل جمع نبوده و سازگار نیستند. مثلاً اگر مولی امر به ازاله نجاست از مسجد کرده باشد، نماز خواندن، مطالعه کردن و...اموری وجودی (=درمقابل ضد عام که یک امر عدمی است، چرا که گفتیم ضد عام یعنی ترک ماموربه) هستند که با (ازاله نجاست از مسجد) که مأمور به است قابل جمع نبوده و با آن منافات دارند. بنابراین کلمه ضد شامل مطلق منافی و معاند می شود چه منافی عدمی که ضد عام است و چه منافی وجودی که ضد خاص است.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۷/۲۸