پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶۶ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

۱۶
آبان
    1. بسم الرحمن الرحیم:
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    3. آیات قرآن کریم در شأن امام  حسین (علیه السّلام) 1-
  1.  لؤلؤ و مرجان «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» ( الرحمن ۲۲) و خارج کرد از آن دو دریا ، لؤ لؤ و مرجان را .
  2. از امام  صادق (علیه السلام) روایت است که منظور از” لؤلؤ و مرجان “ امام  حسن و امام  حسین علیهماالسلام است . ( تفسیر البرهان ، ج ۴ ، ص ۲۶۵، حدیث ۳)
  3. عروه الوثقی «... فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها...» ( بقره ۲۵۶) به رشته محکم و استواری چنگ زده و هرگز گسسته نخواهد شد .
  4. امام  باقر (علیه السلام) از حضرت رسول ((صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که آن حضرت فرمود: هر گاه می خواهید به رشته محکمی چنگ بزنید ، پس علی و حسن و حسین را به ولایت بگیرید . ( کامل الزیارات ، ابن قولیه ، ص ۵۱، حدیث ۶)
  5. پیروزی بزرگ «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» (نساء۷۳) می گویند: ای کاش ما هم با آنها بودیم و به رستگاری بزرگی می رسیدیم .
  6. امام  رضا (علیه السلام) به “ ریان بن شبیب“ فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در مکان های بنا شده در بهشت با پیامبر و خاندانش باشی ، پس قاتلان حسین (علیه السلام) را لعنت نما ، ای پسر شبیب ! اگر دوست داری به ثواب کشته شدگان در راه حسین برسی پس چون او را یاد کنی بگو: “ ای کاش با آنان بودم و به پیروزی و کامیابی بزرگی می رسیدم “ . ( امالی ، صدوق ص۱۳۰)
  7. ۴. خویشاوندان پیامبر «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى...» (نساء ۳۶)و خدای یکتا را بپرستید و هیچ چیزی را شریک او نگیرید و احسان کنید به پدر و مادر و خویشاوندان .
  8. در روایتی از امام  صادق (علیه السلام) آمده است که منظور از” والدین “ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) است و منظور از “ ذی القربیحسن و حسین علیهما السلام است . (بحارالانوار،ج۲۳،ص۲۶۹، ص۱۹ )
  9. 5. نفس مطمئنه «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً» (فجر،۲۷ و۲۸) تو ای روح آرام یافته به سوی پروردگارت باز گرد ، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است .
    امام  صادق (علیه السلام) فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید ، که آن سوره امام  حسین (علیه السلام) است .
  10. نفس مطمئنه “ ابو اسامه که در مجلس حاضربود پرسید: چگونه این سوره به حسین بن علی اختصاص دارد ؟ فرمود : آیا آن سخن را نشنیده ای که خدا فرمود «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» منظور خداوند از نفس مطمئنّه، حسین بن علی است که دارای روح آرام یافته‌ای است و هم خدا از او راضی است و هم او از خدا راضی است. (بحارالانوار، علامه مجلسی ،ج۴۴،ص۲۱۸)
  11. ۶. بشارت حسینی «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ» (انبیاء ، ۶۹) ما خطاب کردیم: ای آتش ! برای ابراهیم سرد و سالم باش .
  12. امام  صادق (علیه السلام) از امام  حسین (علیه السلام) روایت می کند که آن حضرت در کربلا ، قبل از کشته شدن فرمود : «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ» (انبیاء ، ۶۹)
  13. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت : پسرم ! تو روزی به عراق می روی و به شهادت می رسی و جماعتی با تو به شهادت می رسند و سپس آن حضرت آیه مبارکه فوق را تلاوت کرد ، و فرمود: جنگ برای تو و اصحابت سرد و سالم می شود . پس بشارت داد بر آنان که به خدا قسم ! اگر ما را به قتل برسانند ، ما وارد بر پیامبرمان می شویم ... (بحارالانوار ، ج۴۵ ، ص۸۰ ، حدیث ۶)
  14. ۷. بشارت «وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً» . (کهف ۲) و اهل ایمان را که عمل آنها نیکوست ، به اجر بسیار نکو بشارت دهد.
  15. روایت شده است از ابن عباس که گفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داد علی و جعفر و عقیل و حمزه و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را به بهشت ؛ چون آنها مصداق الذین یعلمون الصالحات بودند . (بحارالانوار ، ج۴۱ ، ص۱۷، حدیث ۱۰)
  16. ۸ . ماه و خورشید : «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها» (شمس ۲و۳) قسم به ماه که پیرو آفتاب تابان است و قسم به روز ، هنگامی که جهانی را روشن می کند .
  17. امام  صادق (علیه السلام) فرمود :منظور از آیه شریفه فوق امام  حسن و امام  حسین علیهما السلام است و منظور از والنهار اذا جلاها قیام امام  زمان (عج الله تعالی فرجهم الشریف ) ... ( بحار الانوار ، ج۲۴ ، ص۷۳ ، حدیث۶) «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها» (شمس ۲و۳)
  18. ۹. تخت های عزت : «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ» (مطففین ، ۲۲و۲۳) به درستی که نیکو کاران در بهشت متنعم هستند ، بر تخت های عزت تکیه زنند و نعمت های خدا را می نگرند .
  19. از ابن عباس روایت شده است که این آیه در حق علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است . (مناقب ، ج۴ ، ص۲) «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ» (مطففین ، ۲۲و۲۳)
  20. ۱۰. به چه گناهی کشتید ؟ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» . (تکویر ۸ و ۹ ) و هنگامی که از دختر زنده به گور شده باز پرسند به کدامین گناه کشته شده است ؟
  21. از امام  صادق (علیه السلام) روایت شده است که ، منظور از دو آیه«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» . (تکویر ۸ و ۹ ) فوق حضرت امام  حسین (علیه السلام) است و این دو آیه در حق او نازل شده است . ( بحار الانوار ، ج۲۳ ، ص ۲۵۵، حدیث ۶ و ج۴۴ )
  22. ۱۱. صور الهی «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ» (نازعات،۶و۷) روزی که لرزنده بلرزد و پی آن لرزه دیگری افتد .
  23. از امام  صادق (علیه السلام) روایت است که منظور از الراجفه حسین بن علی (علیه السلام) است . (تدویل الایات ، ج۲، ص۷۶۲، حدیث ۱)
  24. ۱۲. مثل اصحاب کهف : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً». (الکهف ، ۹) آیا گمان کردی ، اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند ؟
  25. منهال می گوید : به خدا در دمشق بودم که دیدم ، سر بریده حسین بالای نیزه آیه«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً». (الکهف ، ۹) فوق را تلاوت نمود و فرمود : شگفت تر از مثل اصحاب کهف ، حکایت کشته شدن و حمل (و بر نیزه شدن ) سر من است . (تأویل الایات)
  26. ۱۳. مغربین «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» (الرحمن ، ۱۷) آن خدایی که آفریننده دو مشرق و مغرب است .
  27. در روایتی که از امام  صادق (علیه السلام) در مورد آیه فوق پرسیدند ، ایشان فرمود : منظور از مشرقین رسول خدا و امیر المومنین علیهماالسلام است و منظور از مغربین امام  حسن و امام  حسین علیهماالسلام است . ( بحارالانوار ، ج۲۴، ص۶۹، حدیث ۲)
  28. ۱۴. آیه طهارت «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (احزاب ، ۳۳)
    خداوند چنین می خواهد که رجس و هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه می داند .
  29. روایات بی شماری در تفسیر این آیه شریفه از معصومین علیهم السلام وارد شده است که فرموده اند ، منظور از اهل بیت خمسه طیبه هستند . (امالی، شیخ صدوق ، ص۴۷۳)
  30. ۱۵. پشتوانه امامت «وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (زخرف ۲۸) و این خدا پرستی را در همه ذریه خود (محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ) تا قیامت باقی قرار داد تا فرزندانش به خدای یکتا رجوع کنند .
  31. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود : خداوند امامت را در پشت حسین (علیه السلام) قرار داد و نه امام  دیگر از صلب اویند . ( تفسیر نوالثقلین ، ج۴ ، ص ۲۹۷ ، حدیث ۲۶ ) «وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (زخرف ۲۸)
  32. ۱۶. مزدی نمی خواهم «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى...» ( شوری، ۲۳ ) بگو مزدی برای رسالت نمی خواهم مگر دوستی و محبت با خویشاوندانم .
  33. از رسول خدا سؤال کردند منظور از قربی در آیه فوق چه کسانی هستند ؟ حضرت فرمود : علی و فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام . ( شواهد التنزیل ، ج ۲ ، ص ۱۹۴ )
  34. ۱۷. در راه حج :«فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ...» ( قصص ، ۲۱ ) پس (موسی ) هراسان از شهر خارج شد در حالی که چشم به راه بود .
  35. وقتی امام  حسین (علیه السلام) از مدینه به طرف مکه راهی شد ، آیه فوق را قرائت می کرد . ( ارشاد ، ج ۲ ، ص ۳۵ ) «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ...» ( قصص ، ۲۱ )
  36. ۱۸. قاری قرآن «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» . ( شعرا، ۲۲۷ ) و آنانکه ظلم و ستم کردند ، به زودی خواهند دانست که به چه کیفر و دوزخ انتقامی بازگشت می کنند .
  37. در مقاتل معتبری آمده است هنگامی که سر امام  حسین (علیه السلام) را جدا نمودند و بر نیزه زدند ،«وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» . ( شعرا، ۲۲۷ ) آیه فوق را تلاوت می نمود . ( تفسیر برهان ، ج ۳ ، ص ۱۹۴ ، حدیث ۵ )
  38. ۱۹. اهل سجود :«وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ...» ( شعرا ، ۲۱۹ )
  39. از ابی الجارود نقل شده است که امام  باقر (علیه السلام) فرمود : منظور از آیه فوق ، علی ، فاطمه ، حسن ، حسین و اهل بیت آنهاست . ( تأویل الایات ، ج ۱ ، ص ۳۹۶ ، حدیث ۲۳ ) اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۴
آبان

 

 

 

 

       بسم الله الرحمن الرحیم

       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. الگو یی خوب : مبعث کمالات پیامبر باقرآن2 -
  2. مبعث: رسول اکرم صلی الله علیه وآله  پیامبرقرآن مجسم پیامبر، قرآن مجسم بود. این کلام را شیعه وسنى از همسر پیامبر، نقل کرده‏اند: «کان خلقه القرآن» (سنن‏النّبى، علّامه 56)
  3. قرآن درقیامت شفیع است: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز فرمود: من اولین شفیع هستم.«انا اوّل شافع» (فضائل الخمسه)
  4. قرآن، براى تمام جهانیان هشدار است: «للعالمین نذیراً» سوره فرقان، آیه 1. در سوره سبأ آیه 28 مى‏خوانیم: «کافّة للناس» پیامبر فرمود: من براى تمام جهانیان فرستاده شدم. «ارسلت الى الخلق کافةّ» فضائل‏الخمسه، ج 1، ص 45..پیامبر نیز: «نذیراً للعالمین»  نهج البلاغه، خطبه 26
  5. قرآن، خیرخواه است: «هو الناصح»  نهج البلاغه، خطبه 176
  6. پیامبرنیز: «فبالغ فى النصیحة»  نهج البلاغه، خطبه 95
  7. قرآن، موعظه است:«موعظة من ربّکم»  سوره یونس، آیه 57
  8. پیامبر نیز مردم را به موعظه دعوت مى‏کند. «و الموعظة الحسنة»  نهج البلاغه، خطبه 109
  9. قرآن، مردم را به بهترین شیوه و استوارترین راهها دعوت مى‏کند: «یهدى للّتى هى اقوم»  سوره اسراء، آیه 9
  10. بهترین راههاى هدایت : حضرت على علیه السلام نیز در مورد پیامبر مى‏فرماید: از راه و رسم پیامبرتان پیروى کنید که بهترین راههاى هدایت است. «و اقتدوا بهدى نبیکم فانه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّه اهدى السنن» «. نهج البلاغه، خطبه 110
  11. نگاه به قرآن عبادت است: «النظر فى المصحف عبادة». وسائل الشیعه، ج 4، ص 854
  12. پیامبر فرمود: نگاه به من عبادت است. «النظر الّى عبادة». فضائل الخمسه، ج 1، ص 17
  13. قرآن، وسیله‏اى است تا مردم از ظلمات به نور هدایت شوند: «کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور». سوره ابراهیم، آیه 1
  14. پیامبر نیز مبعوث شد تا مردم را از عبادت بت‏هابه عبادت خدا و از اطاعت شیطان به اطاعت خدا رهبرى کند. «. نهج البلاغه، خطبه 147
  15. قرآن، کتاب پیروى است: «هذا کتاب انزلناه مبارک فاتّبعوه». سوره انعام، آیه 155
  16. دستورات پیامبر نیز باید مورد پیروى قرار گیرد. «ما آتاکم الرسول فخذوه». سوره حشر، آیه 7
  17. قرآن، کتاب رحمت است: «نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شى‏ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمین» «. سوره نحل، آیه 89
  18. پیامبر نیز پبراى هستى جز رحمت نیست. «و ما ارسلناک الارحمةً للعالمین». سوره انبیاء، آیه 107
  19. تلاوت قرآن و صلوات بر پیامبر هر دو مورد سفارش است. چنانکه امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: «اکثروا ... تلاوة القرآن و الصلاة على النبى»  تحف العقول، ص 488
  20. قرآن، نور است: «و انزلنا الیکم نوراً مبیناً»  سوره نساء، آیه 174
  21. پیامبر نیز نور است: «السلام علیک یا نور اللّه»  موسوعة زیارات المعصومین، ج 1، ص 142
  22. قرآن، بیان است: «هذا بیان للناس». سوره آل عمران، آیه 138
  23. کلام پیامبر نیزبیان است. «کلامه بیان». نهج البلاغه، خطبه 96
  24. قرآن، مبارک است: «کتاب انزلناه الیک مبارک». سوره ص، آیه 29..پیامبر نیز مبارک است: «فصلّ على محمّد ... مفتاح البرکة». صحیفه سجادیه، دعاى دوم‏. صحیفه سجادیه، دعاى 42
  25. قرآن، پرچم نجات است: «عَلم نجاة»  پیامبر نیز پرچم نجات است: «علماً لدلالة علیک» . صحیفه سجادیه، دعاى 42
  26. درباره قرآن، لقب کریم آمده است: «انّه لقرآن کریم». سوره واقعه، آیه 77
  27.  پیامبر نیز معدن کرامت است:«تنشأ فى معادن الکرامة». موسوعة زیارة المعصومین، ج 1، ص 117
  28. باید فرزندان خود را با قرآن گره بزنیم و آنان را با معرفت و اطاعت محمد و آل محمد آشنا کنیم. «ادّبوا اولادکم على ثلاثة خصال: حبّ نبیّکم و حبّ اهل بیته و قرائة القرآن». کنز العمال، حدیث 45409
  29. قرآن سراسر یقین است: «انّه لحق الیقین». سوره حاقّه، آیه 51...رسول خدا نیز به قدرى عبادت خالصانه‏ کرد که به درجه یقین و باور رسید: «و عبدت اللّه مخلصاً حتى اتاک الیقین» . موسوعة زیارة المعصومین، ج 1، ص 95
  30. قرآن شفاست: «و شفاء لمافى الصدور». سوره یونس، آیه 57...پیامبر نیز طبیب است: «طبیب دوّار بطبّه». نهج البلاغه، خطبه 106
  31. براى قرآن صفت روشنگرى آمده است: «و قرآن مبین». سوره حجر، آیه 1..براى پیامبر نیز. «قل انى انا النّذیر المبین». سوره حجر، آیه 89
  32. قرآن عزیز است: «لکتاب عزیز». سوره فصّلت، آیه 41 نهج البلاغه، خطبه 96.. سوره جن، آیه 22..پیامبر نیز مایه عزّت است: «اعزّ به الذلّة» «7»
  33. قرآن مردم را به رشد فرا مى‏خواند: «یهدى الى الرشد»  ..پیامبر نیز مردم را به رشد فرا مى‏خواند: «و هدى الى الرشد»  نهج البلاغه، خطبه 195
  34. قرآن حافظ اصول کتاب‏هاى آسمانى است: «مهیمناً علیه» «. سوره مائده، آیه 48..پیامبر نیز حافظ تمام انبیاى پیشین است: «مهیمناً على المرسلین». نهج البلاغه، خطبه 63
  35. قرآن امام است: «علیکم بالقرآن فاتّخذوه اماماً». نهج الفصاحه، حدیث 1979..پیامبر نیز امام است: «و انا ... امام المتقین». بحارالانوار، ج 9، ص 294
  36. قلبى که در آن قرآن است گرفتار عذاب الهى نمى‏شود: «لایعذب اللّه قلباً وعى القرآن». کنز العمال، حدیث 2400..امتى نیز که در میان آنان پیامبر باشد گرفتار عذاب الهى نمى‏شود: «و ما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم» «. سوره انفال، آیه 33
  37. نه در قرآن انحرافى است: «لم یجعل له عوجاً». سوره کهف، آیه 1نه در پیامبر انحرافى است: «انّک لمن المرسلین على صراط مستقیم»  سوره یس، آیه 4
  38.  
  39. هم قرآن حرف آخر را مى‏زند: «انّه لقول فصل». سوره طارق، آیه 13هم کلام پیامبر آخرین حرف است.«کلامه الفصل» «. نهج البلاغه، خطبه 279
  40. آرى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله قرآن مجسم بود و چون پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حضرت على علیه السلام را در آیه مباهله جان خود دانسته است،
  41. پس آن حضرت نیز قرآن مجسم است و اگر در روایات آمده است که نماز بى ولایت على علیه السلام قبول نیست، جاى تعجّب نیست. زیرا در آیه غدیر خم خداوند به پیامبرش خطاب کرد که رسالت بدون ابلاغ ولایت قبول نیست: «یا ایّها الرّسول بلّغ ... و ان لم تفعل فما بلغت رسالته». سوره مائده، آیه 67 اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت به تو نازل شد ابلاغ کن و اگر انجام ندهى رسالت الهى را نرسانده‏اى. آرى رسالت پیامبر نیز بدون ولایت مردود است. سیره پیامبر با نگاهى به قرآن کریم، ص: 15
    1. 17/3/1392جمعه برابر27رجب مبعث رسول اکرم صلی الله علیه وآله روبه روی ایوان طلا کنارقبرحسن علی نخدکی ره .. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۴
آبان

             بسم الله الرحمن الرحیم

            اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

L         الگو یی خوب : مبعث کمالات پیامبر باقرآن 1-

بسم الله الرحمن الرحیم مبعث: رسول اکرم صلی الله علیه وآله الگو وسیره پیامبربا نگاهی به قرآن کریم.

  1. «لقد کان لکم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنة لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الآخر»(احزاب/21)

همانا رسول خدا الگویى خوب و نمونه‏اى کامل براى شما، وکسى که به خدا و پاداش او و روز قیامت امیدوارباشد. آیه با کلمه «لقد» شروع شده حرف لام وحرف، قد، معناى قطعاً است یعنى قطعاً و حتماً درالگو بودن او شک نکنید.

  1. شما نمى‏توانید مانند رسول خدا باشید، ولى توانید دررفتار و گفتار و اخلاق او، براى خود الگویى یابید. (احزاب/21)
  2. الگو و اسوه بودن پیامبردرساده زیستى، تشویق به کسب علم، عبادت، استقامت، درگفتاروعمل، مبارزه با ظلم و ستم،
  3. الگو و اسوه بودن پیامبر در نظافت و بوى خوش، مساوات، همسردارى، محبت به کودکان، نظم و انضباط،
  4. الگو و اسوه بودن پیامبر در همه اموراست: در مهربانى با زیردستان، گشاده‏رویى با مردم، مشورت کردن، اخلاص،
  5. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، قرآن مجسّم‏ در یتیمى خداوند به او مأوا داد: «الم یجدک یتیماً فاوى» (ضحى/6)
  6. سیماى پیامبر اسلام‏ وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله : منّتى بود بر بشریّت: «منّ اللّه على المؤمنین» (عمران/164)
  7. سیماى وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله : الگوى ابدى بود براى نسل بشر: «فى رسول اللّه اسوة حسنة» (احزاب/21)
  8. کمالات پیامبرپى در پى درقرآن کریم : «شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الى اللّه باذنه و سراجاً منیراً» (احزاب/45)
  9. نزدیکترین فرد هستى به ذات مقدس خداوند، پیامبر اسلام، تنها درباره او این آیه نازل شد:«ثم دنى فتدلّى» ( نجم/8).
  10. پیامبر، در گفتار معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس، سخنى نگفته است: «ماینطق عن الهوى» (نجم/ 3).
  11. کلمه «ربّک» بیش از دویست بارآمده، به پیامبراسلام خطاب ‏کند، یعنى شخص پیامبر مورد عنایت ویژه خداوند است.
  12. خداوند به پیامبرش ‏فرماید: من قبله را از بیت المقدّس به کعبه تغییر دادم تا تو راضى شوى«قبلةً ترضاها»(بقره/ 144)
  13. درآینده آن قدربه توعطا کنم که راضى شوى.امیدوار کننده‏ترین آیات قرآن «و لسوف یعطیک ربّک فترضى»(ضحى/5)
  14. برای رضایت هدیه ای ازاشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثرنمى‏تواند باشد«انّا اعطیناک الکوثر» (کوثر/1)
  15. برای رسالت مهم وشرمردم، خداوند ضامن حفظ رسول اکرم صلى الله علیه وآله شد،«واللّه یعصمک من الناس» (مائده/67)
  16. از حالات مختلف تو آگاهم. براى پذیرش مسئولیت‏هاى سنگین، آمادگى روحى لازم است.«یا ایّها المزّمل»(مزمّل/1)
  17. تمام حالات پیامبر، مورد توجه و عنایت خاص خداوند است براى پذیرش مسئولیت‏ سنگین،«یا ایّها المدّثر»(مدّثر/1)
  18. درقرآن، بارها نام پیامبر در کنار نام خداوند آمده.عزّت، براى خدا و رسول است.«و للّه العزّة و لرسوله»(منافقون/8 )
  19. اطاعت مطلق نسبت به خداوند، پیامبر و اولى الامرنشانه‏ى ایمان واقعى است. «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» (محمد/33)
  20. دعوت خدا و رسول واطاعت از فرامین آنان رمز رسیدن به زندگى پاک وطیّب است«استجیبوا لله و للرسول» (الأنفال/ 24)
  21. کسانی درادّعاى دیندارى صادقند که درعین فقرو آوارگى، حامى یاروخدا ورسول باشند.«ینصرون الله و رسوله»(حشر/8)
  22. دورى ازمعصیت وشقاوت واذیت، ملاک سعادت اطاعت خدا و رسول اوست، «ومن یعص الله و رسوله»(نساء/14)
  23. فاطمه پاره تن من وهر کس او را اذیّت کند مرا اذیّت کرده کیفر اذیّت رسول خدا«الذین یؤذون الله و رسوله» (أحزاب/57)
  24. خداوند فرمود ای پیامبرازحرف‏ها وسخنان نارواى مخالفان توآگاهم.«لقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون» (حجر/97)
  25. اراده کردهام اهل بیت تو را از هرنوع پلیدى و آلودگى پاک نگه دارم.«لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» (حجر/97)
  26. خداوند رحمت را بر خود لازم و تورا براى جهانیان مایه رحمت فرستادم.«و ما ارسلناک الّا رحمة للعالمین»(أنبیاء/107)
  27. هرکجا مخالفان به نحوى پیامبر را تضعیف مى‏کردند، خداوند ازاو دفاع مى‏کرد:
  28. گفتند: کسى به او‏آموزد،خداوند درمى‏فرماید: وحى را خداوند قوى قدرت به او آموخت. «علّمه شدید القوى» (نجم /5)
  29. آنجا که مى‏گفتند پیامبر شاعر است، خداوند مى‏فرماید: به او شعر نیاموختیم.«و ما علّمناه الشعر» (یس/69)
  30. آنجا که نسبت جنون مى‏دادند، خداوند فرماید: تودرسایه نعمت الهى مجنون نیستى.«ما انت بنعمة ربک بمجنون»(قلم /2)
  31. آنجا که نسبت ساحر و کاهن مى‏دادند، خداوند این نسبت‏ها را به شدت رد مى‏کرد.
  32. و هرکجا هر نوع تهمت و جسارتى بر پیامبر اسلام وارد مى‏کردند، خداوند با قاطعیت آن را رد مى‏فرمود.
  33. پیامبرجهانى ازعاطفه درامورعادى و پیش پا افتاده چنان مهر و عاطفه نشان ‏دهد که به راستى انسان را مبهوت ‏کند.
  34. پیامبربه هنگام وضو مى‏بیند که گربه‏اى تشنه به آب نگاه مى‏کند، وضو را قطع مى‏کند و آب را نزد گربه مى‏گذارد.
  35. با دشمن محکمتراز کوه و با دوست نرم‏تر از آب؛ درگذشتن ازحق ‏خود، از سرسخت‏ترین دشمن خود به راحتى گذرد،
  36. در مقام اجراى قانون به قدرى قاطع است که سوگند یاد مى‏کند: اگر دخترم هم خلافى کند او را با حدود الهى ادب مى‏کنم.
  37. پیامبر، قرآن مجسم بود. این کلام را شیعه وسنى از همسر پیامبر، نقل کرده‏اند: «کان خلقه القرآن» (سنن‏النّبى، علّامه 56)
  38. /3/1392شنبه برابر28رجب مبعث رسول اکرم صلی الله علیه وآله روبه روی ایوان طلا علی ابن موسی الرضا(ع)
  39. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
مهر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

پیامبر قرآن مجسم بسم الله الرحمن الرحیم مبعث: رسول اکرم صلی الله علیه وآله.2 -

  1. ذرخواهى از رسول خدا صلى الله علیه و آله‏
  2. از اینکه سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را مى‏نویسم شرمنده‏ام. زیرا پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را باید شخصیتى چون امیر مؤمنان علیه السلام توصیف کند.
  3. پیامبرى که خداى متعال او را مدح کرده،
  4. پیامبرى که خدا او را به آسمان‏ها برده و جایگاه ملائکه را به قدوم او مبارک گردانیده است.
  5. پیامبرى که مرکب آسمانى، او را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصى برد:
  6. «سبحان الّذى اسرى بعبده لیلًا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى» « سوره اسراء، آیه 1»
  7. پیامبرى که جهانى از عاطفه است و گاهى در امور عادى و پیش پا افتاده چنان مهر و عاطفه نشان مى‏دهد که به راستى انسان را مبهوت مى‏کند:
  8. به هنگام وضو مى‏بیند که گربه‏اى تشنه به آب نگاه مى‏کند، وضو را قطع مى‏کند و آب را نزد گربه مى‏گذارد.
  9. با دشمن محکم‏تر از کوه و با دوست نرم‏تر از آب است؛
  10. در گذشتن از حق شخصى‏ خود، از سرسخت‏ترین دشمن خود به راحتى مى‏گذرد،
  11. ولى در مقام اجراى قانون به قدرى قاطع است که سوگند یاد مى‏کند: اگر دخترم هم خلافى کند او را با حدود الهى ادب مى‏کنم.
  12. در زمانى که کمتر کسى خواندن و نوشتن مى‏دانست، فرمود: «طلب العلم فریضة على کلّ مسلم و مسلمة»
  13. و هنوز با گذشت چهارده قرن، درباره اهمیت علم شعارى رساتر از این شعار نیامده است.
  14. در زمانى که به خاطر کشته شدن یک نفر از یک قبیله، تمام افراد آن قبیله به خونخواهى قیام مى‏کردند و چندین نفر از قبیله قاتل را بى‏گناه مى‏کشتند و بى رحمى در حدّ اعلاى خود بود،
  15. در چنین شرایطى پیامبر دستور مى‏دهد که اگر کسى حیوان خود را- گرچه در سفر مکه- آزار دهد گواهى آن شخص از اعتبار مى‏افتد. زیرا کسى که حیوان را خسته کرده،
  16. قساوت قلب دارد و قبول شهادت از چنین کسى نارواست. آرى، این دستورات و لطفى که در آنها موج مى‏زند رمز حیات آن ملت مرده شد: «دعاکم لمایحییکم»
  17. بى جهت نیست که خدا مى‏فرماید: «من یطع الرسول فقد اطاع اللّه» هرکه از پیامبر صلى الله علیه و آله اطاعت کند در حقیقت از من اطاعت کرده است.
  18. «و ما ینطق عن الهوى»  او از روى هوا و هوس، چیزى نمى‏گوید.«انک على صراط مستقیم» او بر راه مستقیم است.
  19. مگر مى‏توان در جزوه‏اى کوچک، اخلاق کسى را منعکس کرد که خدا درباره‏اش فرموده است: «انّک لعلى‏ خلق عظیم»  تو بر خلق بزرگى هستى.
  20. چه بگویم درباره کسى که تولدش شعله‏هاى آتشکده فارس را خاموش کرد و بعثتش شعله‏هاى فساد را. تولّدش پایه‏هاى کاخ کسرى را تکان داد و...
  21. بعثتش قلب و مغز افراد آماده را.چه بگویم درباره کسى که از یک سو به معراج رفت و مهمان خدا شد. و ..
  22. از سوى دیگر اگر برده‏اى او را براى غذاى ساده‏اى در فاصله دورى دعوت مى‏کرد مى‏پذیرفت.
  23. در عظمت او همین بس که براى سفر آسمانى‏اش بُراق و مرکب آسمانى حاضر مى‏شد،
  24. امّا فروتنى‏اش تا آنجا بود که بر الاغ بى‏جهاز سوار مى‏شد.
  25. در عظمتش باید بگوییم: جبرئیل از طرف خدا به او سلام مى‏رساند و در تواضعش باید بگوییم: به کودکان مکه سلام مى‏کرد.
  26. به هنگام سجده، پیشانى و قلب خود را تسلیم خدا مى‏کرد و در همان حال، اگر کودکان خانه بر پشت او سوار مى‏شدند، آن حضرت سجده را طولانى مى‏کرد تا بازى بچه‏ها بر هم نخورد.
  27. اللّه اکبر! در یک لحظه، هم با خداى هستى به راز و نیاز مشغول بود و هم بازى کودکان را پاس مى‏داشت و مهر و عاطفه نسبت به آنان را از دست نمى‏داد ....
  28. ابعاد شخصیّت آن عزیز را نمى‏توان نوشت، نمى‏توان گفت و نمى‏توان تصور کرد.
  29. دنیا باید این احترام به کودک را مشاهده کند و از شعارهاى بى محتواى خود براى حقوق انسان و زن و کارگر و کودک شرمنده شود ...
  30. در فوت کودکش ابراهیم اشک مى‏ریخت ولى هرگز سخنى برخلاف حق نمى‏گفت.
  31. براى کودکان اصحاب مسابقه ترتیب مى‏داد و براى برنده مسابقه، جایزه تعیین مى‏کرد.
  32. اما چه مسابقه‏اى؟ مسابقه‏اى که اسب‏سوار و تیرانداز آن فردا براى دفاع از مکتب و مبارزه با ستمگر به کار آید، نه مسابقه‏اى که دردى از جامعه دوا نکند و گرهى را نگشاید. امّا چه جایزه‏اى مى‏داد؟ درخت خرما، که از چوب و برگ و میوه و سایه‏اش استفاده کنند (جایزه‏اى تولیدى نه مصرفى).
  33.  
  34. اولین اقدام حضرت در مدینه ساختن مسجد بود. مرکز عبادت، وحدت، مشورت و خدمت و قضاوت، تصمیم‏گیرى‏هاى کلان، حضرت محوریّت مسجد و نماز در سیره تمام انبیا به چشم مى‏خورد.
  35. در صدر اسلام پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه‏ى «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوّت بست و هر کس با کسى برادر شد.
  36. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد که هر یک باید آن حقوق را ادا کنند،
  37. بت‏ها را درهم کوبید، اما سخت‏ترین دشمنان خود را عفو نمود، حتى زن کافرى را که با تهیّه غذاى مسموم، توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله را چیده بود بخشید.
  38. در آیات متعدّدى خداوند پیامبرش را دلدارى مى‏دهد که مبادا تلاش و توطئه دشمن در اراده تو اثر بگذارد، تو از آزار آنها چشم بپوش و بر خدا توکل نما:«و دع أذاهم و توکلّ على اللّه» «2»
  39. یک نفر یهودى چند دینارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله طلب داشت و مطالبه کرد. حضرت فرمود: الان ندارم. یهودى گفت: نمى‏گذارم از این مکان حرکت کنى و حضرت را نگاه داشت. ظهر شد و حضرت نماز ظهر را کنار کوچه خواندند. عصر شد، مغرب و عشا شد، نمازشان را خواندند تا صبح روز دیگر حضرت را نگاه داشت و نماز صبح را نیز در کنار کوچه خواندند.
  40. بسم الله الرحمن الرحیم ...اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

پیامبر قرآن مجسم بسم الله الرحمن الرحیم مبعث: رسول اکرم صلی الله علیه وآله.1-

  1. پیامبر قرآن مجسم بود. این کلام را شیعه وسنى از همسر پیامبر، نقل کرده‏اند: «کان خلقه القرآن» (سنن‏النّبى، علّامه 56)
  2. قرآن در قیامت شفیع است: پیامبراکرم صلى الله علیه و آله نیز فرمود: من اولین شفیع هستم. «انا اوّل شافع» «فضائل الخمسه »
  3. قرآن، براى تمام جهانیان هشدار است: «للعالمین نذیراً» « فرقان/ 1» پیامبر نیز: «نذیراً للعالمین» « خطبه 26»
  4. قرآن، خیرخواه است: «هو الناصح» « خطبه 176» پیامبر نیز: «فبالغ فى النصیحة» « خطبه 95»
  5. قرآن، موعظه«موعظة من ربّکم» «یونس/57» پیامبر نیزمردم را به موعظه دعوت کند.«و الموعظة الحسنة»« خطبه 109»
  6. قرآن، بهترین شیوه واستوارترین راهها دعوت ‏کند:علی(ع) فرمود: پیروى راه و رسم پیامبربهترین راههاى هدایت است.
  7. علی(ع) فرمود: راه و رسم پیامبرتان پیروى کنید که بهترین راههاى هدایت است.«یهدى للّتى هى اقوم» «اسراء/9»
  8. حضرت على علیه السلام مى‏فرماید«واقتدوا بهدى نبیکم فانه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّه اهدى السنن» « خطبه 110»
  9. نگاه به قرآن عبادت «فى المصحف »« وسائل الشیعه » نگاه به پیامبرهم عبادت است. «النظر الّى عبادة» «فضائل الخمسه»
  10. قرآن، وسیله‏ است تا مردم از ظلمات به نورهدایت شوند: «کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور»«ابراهیم /1»
  11. پیامبر نیز مبعوث شد تا مردم را از بت‏ها به عبادت خدا و از اطاعت شیطان به اطاعت خدا رهبرى کند.« خطبه 147»
  12. قرآن، کتاب پیروى است:«انعام/ 155» دستورات پیامبر نیز باید مورد پیروى قرارگیرد.«ما آتاکم الرسول فخذوه»« حشر/7»
  13. قرآن، کتاب رحمت است:«نحل89» پیامبر نیز براى هستى جز رحمت نیست. «و ما ارسلناک الارحمةً للعالمین»(انبیاء 107)
  14. تلاوت قرآن و صلوات بر پیامبرهردو سفارش است. امام عسکرى علیه السلام « تلاوة القرآن و الصلاة على النبى»(تحف العقول)
  15. قرآن، نور است: «و انزلنا الیکم نوراً مبیناً» (نساء/ 174) پیامبر نیز نور است: «السلام علیک یا نور اللّه»(موسوعةزیاراتالمعصومین)
  16. قرآن، بیان است: «هذا بیان للناس» (آل عمران/ 138) کلام پیامبر نیزبیان است. «کلامه بیان» (نهج البلاغه)
  17. قرآن، مبارک است: «کتاب انزلناه الیک مبارک» (ص/ 29) پیامبر نیز مبارک است: « مفتاح البرکة»(صحیفه سجادیه)
  18. قرآن، پرچم نجات است: «عَلم نجاة» (صحیفه سجادیه) پیامبر نیز پرچم نجات است: «علماً لدلالة علیک» (صحیفه سجادیه، دعاى 42)
  19. درباره قرآن، لقب کریم آمده:«انّه لقرآن کریم» پیامبر نیز معدن کرامت است:«تنشأ فى معادن الکرامة»(موسوعةزیاراتالمعصومین)
  20. فرزندان را با قرآن گره وبا معرفت و اطاعت محمد و آل محمد آشنا کنیم.«حبّ نبیّکم و حبّ اهل بیته و قرائة القرآن»(کنز العمال)
  21. فرزندان را با حب قرآن ونبی واهل البیت گره زنیم «ادّبوا اولادکم على ثلاثة خصال: حبّ نبیّکم و حبّ اهل بیته و قرائة القرآن»
  22. قرآن سراسر یقین«انّه لحق الیقین»(حاقّه/51) پیامبر او باعبادت به درجه یقین وباور«عبدت اللّه مخلصاً حتى اتاک الیقین»(موسوعة)
  23. قرآن شفاست: «و شفاء لمافى الصدور» (یونس/57) پیامبر نیز طبیب است: «طبیب دوّار بطبّه» (نهج البلاغه)
  24. براى قرآن صفت روشنگرى آمده است: «و قرآن مبین»(حجر/1) براى پیامبر نیز. «قل انى انا النّذیر المبین» (حجر/89)
  25. قرآن عزیزاست: «لکتاب عزیز» (فصّلت/41) پیامبر نیز مایه عزّت است: «اعزّ به الذلّة» (نهج البلاغه)
  26. قرآن به رشد فرا ‏خواند:«یهدى الى الرشد» (جن/22) پیامبر نیز مردم را به رشد فرا مى‏خواند: «وهدى الى الرشد» (نهج البلاغه)
  27. قرآن حافظ اصول کتاب‏هاى آسمانى: «مهیمناً علیه» (مائده/48) پیامبرحافظ تمام انبیاى پیشین«مهیمناً على المرسلین» (نهج البلاغه)
  28. قرآن امام است: «علیکم بالقرآن فاتّخذوه اماماً» (نهج الفصاحه) پیامبر نیز امام است: «و انا ... امام المتقین» (بحارالانوار)
  29. قلب قرآنی گرفتارعذاب الهى ‏نمی شود: «لایعذب اللّه قلباً وعى القرآن»(کنز العمال) با فرمان پیامبرامت گرفتارعذاب الهی نشود.
  30. قلب قرآنی عذاب ‏نشود:وامتى نیزدر میان آنان پیامبرباشد گرفتار عذاب الهى نشود: «ما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم» ( انفال/ 33)
  31. نه در قرآن انحرافى «لم یجعل له عوجاً» (کهف/ 1) نه درپیامبر انحرافى است «انّک لمن المرسلین على صراط مستقیم»(یس/ 4)
  32. هم قرآن حرف آخر را مى‏زند: «انّه لقول فصل» (طارق/ 13)هم کلام پیامبر آخرین حرف است.«کلامه الفصل»(نهج ..خطبه 279)
  33. پیامبرخدا صلى الله علیه و آله قرآن مجسم ودرآیه مباهله على علیه السلام راجان خود دانسته پس آن حضرت نیز قرآن مجسم است.
  34. اگر در روایات آمده است که نماز بى ولایت على علیه السلام قبول نیست، جاى تعجّب نیست. زیرا در آیه غدیر خم خداوند به پیامبرش خطاب کرد که رسالت بدون ابلاغ ولایت قبول نیست: «یا ایّها الرّسول بلّغ ... و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (مائده/ 67)
  35. قرآن به فرموده حضرت على علیه السلام دریایى که به عمق آن دسترسى نیست، پیامبر عزیزاسلام را ‏نتوان طورعمیق شناخت.
  36. تا به حال کسی به کنه منزلت و جایگاه قرآن و پیامبر واهل البیت‏ او ‏نرسیده خدا داند.«لا ابلغ من المدح کنهکم» (زیارت جامعه)
  37. هرکه درباب قرآن و پیامبر یا اهل‏ البیت حرفى زند یا مطلبى ‏نویسد، نظیرظرفى که بردریا فرو مى‏کند و مقدارى آب برمى‏دارد.
  38. مقالات و کتاب‏ها نیزاندازه ظرف ‏باشد. چه کنیم ما دوست داریم خود درراه معرفت و مودّت و اطاعت پیامبراهل‏بیت قرار دهیم
  39. هرگزجایگاه قرآن اهل بیت سست نیست، بلکه بسیار محکم و استوار است. «احکمت آیاته» (هود/1) «قولا سدیداً»(نساء/9)
  40. پیامبر اکرم جان خود، فاطمه، على ،حسن ،حسین‏ صلوات الله علیهم را معرض بزرگترین خطرات برای اجرای دستورات قرآن قرارداد.
  41. اگردر قرآن‏ هیچ انحرافى نیست؛اباعبدالله حسین‏ فرزند پیامبر نیزلحظه‏اى از حق به باطل گرایش پیدا نکرد.«لم تَمِلْ من حقّ الى باطل»

19/3/1392یکشنبه برابر29رجب درقطارمسیر برگشت از زیارت ثامن حجج علی ابن موسی الرضا (عابه السلام)  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
شهریور

 

أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم         دانلود فایل صوتی        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم   

  1. ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِکِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ (5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)﴾.
  2. سوره مبارکه «ناس» که آخرین سوره از سور قرآن کریم است و طبق برخی از نقل‌ها همراه با سوره مبارکه «فلق» نازل شده است می‌تواند مکی و مدنی باشد، چون خصائص مدینه را ندارد و از خصائص هم مکه برخوردار است.
  3. در نوبت قبل که درباره سوره «فلق» بحث شد، به این نکته سامی و اساسی اشاره شد که انسان هم مأمور به استخاره است هم مأمور به استعاذه. استخاره یعنی طلب خیر، نه تفأل. باید خیر بخواهد، چون ذاتاً فاقد است؛ باید از خدا بخواهد و لا غیر، چون او خیر مطلق است و باید آنچه می‌ماند و صلاح و فلاح بشر در آن است آن را بخواهد و نه چیز دیگر را.
  4. در جریان استعاذه هم این چنین است، إلا و لابد انسان باید استعاذه کند، زیرا در معرض خطر علل و عوامل بیرونی و علل و عوامل درونی است حتماً باید استعاذه کند.
  5. دوم اینکه فقط باید به خدا پناهنده بشود و از او کمک بخواهد. سوم باید از شرّ خارج و داخل برهد به عنایت خدای سبحان. هم استخاره لازم است با اضلاع سه‌گانه‌اش، هم استعاذه لازم است با اضلاع سه‌گانه‌اش. منتها در سوره مبارکه «فلق» استعاذه چهره کمک‌ خواستن از ذات اقدس الهی و پناهندگی به خدا از دشمنان خارج بود، علل و عواملی که ذکر شد ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾[1] بود، ﴿شَرِّ غاسِقٍ﴾[2] بود، ﴿شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ﴾[3] بود که
  6. اینها به سِحر و مانند آن از بیرون آسیب برسانند و ﴿شَرِّ حاسِدٍ﴾[4] بود که از راه حسد آسیب به محسود برسد. اما در سوره «ناس» استعاذه از دشمن داخلی است که مهم‌تر از دشمن خارجی است.

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5]

  1. دشمن درونی با وسوسه، با اغوا، با اضلال، با تمنیه و سایر علل و عواملی که برنامه‌های خود را شیطان مشخص کرده است، درون را فاسد می‌کند و انسان را غافل می‌کند و انسان را جاهل می‌کند و انسان را به جهالت در برابر عقل گرفتار می‌کند؛ لذا هم استعاذه از دشمن بیرونی هم استعاذه از دشمن درونی و مهم‌تر از دشمن بیرونی، دشمن درونی است؛ لذا آیاتی که در این سوره بیان شده با آیات سوره «فلق» خیلی فرق دارد.
  2. در آنجا با «واو» عطف این شرور یاد شده است و مشخص کرد که اینها از بیرون آسیب می‌رسانند. در اینجا «مستعاذٌ به» که ذات اقدس الهی است با سه دلیل سه اسم از اسمای حسنای الهی ذکر شده است و آن دشمنی هم که درون را فاسد می‌کند ﴿فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏[6] می‌آورد یا ﴿مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً﴾[7] را ـ معاذالله ـ به همراه دارد، شرّ آن را از راه وسوسه بدون «واو» عطف ذکر می‌کند. هم درباره «مستعاذٌ به» هم درباره «مستعاذ منه» سخن از عطف نیست.
  3. ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ٭ مَلِکِ النَّاسِ ٭ إِلهِ النَّاسِ﴾؛ انسان وقتی مشکلی پیدا کرد اول به ولیّ خود و به راهنمای خود و به سرپرست و مدیر و مدبّر خود پناهنده می‌شود و اگر مشکل او از آن راه حل نشد به حاکم مملکت، سلطان مملکت، امین مملکت، امیر مملکت پناهنده می‌شود و اگر کاری از مسئولان و مدیران و مدبّران زمینی به ثمر نرسید، به «ربّ العالمین» که ﴿إِلهِ النَّاسِ﴾ است پناهنده می‌شود. انسان دل‌شکسته که از هر جایی محروم و ممنوع است به خدا پناهنده می‌شود.
  4. در این سوره مبارکه این تثلیث رعایت شده است که در حقیقت توحید است که به صورت تثلیث تجلّی کرده است. گوشه‌ای از این حرف‌ها را مفسران پیشین ذکر کرده‌اند؛
  5. اما تنظیم نهایی آن به وسیله المیزان[8] سیدنا الاستاد(رضوان الله تعالی علیه) که در تمام این بخش‌ها ما در کنار مائده و مأدبه این استاد عظیم و بزرگوارمان نشسته‌ایم و بهره‌های فراوان بردیم و می‌بریم تنظیم فرمودند که انسان وقتی گرفتار مشکلی شد اول به سرپرست و ولیّ و والی خود پناهنده می‌شود، بعد به سلطان مملکت پناهنده می‌شود، دستش از همه آنها کوتاه شد به پروردگار مراجعه می‌کند؛
  6. اما اینجا آن ولیّ و والی انسان که ربوبیت و تدبیر را به عهده دارد خداست آن که سلطه دارد و مالک است و حاکم است و مَلِک است خداست و آن که معبود است ربّ عالمین است او خداست؛ لذا «مستعاذٌ به» در هر سه عنوان که ذات اقدس الهی است به سه اسم از اسمای حسنای الهیه، هیچ کدام با «واو» عطف ذکر نشدند ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ٭ مَلِکِ النَّاسِ ٭ إِلهِ النَّاسِ﴾، این یک نکته.
  7. در جریان سوره الناس و«فاتحة الکتاب» دو قرائت را تجویز کردند گفتند ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ٭ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ٭ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ٭ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾؛[9] درباره ﴿مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾، ﴿مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ هم اجازه قرائت داده شد؛ اما بیان مرحوم شیخ طوسی و همفکران ایشان این است سرّ اینکه آنجا دو وجه قرائت جایز است و اینجا فقط ﴿مَلِکِ النَّاسِ﴾ است نه «مالِکِ النَّاسِ»، چون آن کسی که پناهنده را پناه می‌دهد مَلِک است، آن که قدرت اعمال می‌کند جلوی تهاجم هر مهاجمی را می‌گیرد مَلِک است، آن که امینت و امان را تثبیت می‌کند مَلِک است. درست است که مالک هم قدرتمند است ولی ظهور مَلِک در اجرای این مصوّبات إستعاذه‌ای قوی‌تر و غنی‌تر است؛
  8. لذا در اینجا گفتند همان ﴿مَلِکِ النَّاسِ﴾ قرائت شود، ولی در «فاتحة الکتاب» ﴿مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ هم می‌توان قرائت کرد با اینکه سخن از «ربّ العالمین» قبلاً گذشت، ولی آن که مشکل استعاذه کننده را پناهجو را پناهده را حل می‌کند آن سلطنت سلطان است آن قدرت قاهره حاکم یک مملکت است و اگر کسی بخواهد از ناحیه تدبیر، از ناحیه سلطنت مراجعه کند خدای سبحان «رب الناس» است «رب العالمین» است «لا شریک له»، ﴿مَلِکِ النَّاسِ﴾ است «لا شریک له»، ﴿إِلهِ النَّاسِ﴾ است که سلطان مطلق است «لا شریک له». این ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ﴾[10] که در قرآن کریم حصر شده است او ولیّ مطلق است برای همین جهت است.[11]
  9. بنابراین استعاذه از دشمن درون به مقتدر بیرون منحصراً ذات اقدس الهی است، اسامی فراوانی برای خدای سبحان است ﴿وَ لِلّهِ الأسْماءُ الْحُسْنَی﴾،[12] ﴿أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى﴾؛[13] منتها هر اسمی یک ظهور و تجلّی دارد انسان وقتی شفای بیمار را مسئلت می‌کند می‌گوید «یا شافی! یا محیی!» درست است که محیی همان ممیت است و ممیت همان محیی است؛ اما اینها افعال گوناگون‌اند اوصاف گوناگون‌اند تجلیات گوناگون دارند.
  10. اگر کسی حیات کسی را طلب کند، شفای بیماری را طلب کند نمی‌گوید «یا ممرض»! «یا ممیت»! می‌گوید «یا شافی، یا محیی»، برای اینکه افعال فرق می‌کند گرچه فاعل یکی است، اسما فرق می‌کند گرچه مسمّی یکی است، ظهورات فرق می‌کند گرچه ظاهر مطلق یکی است. در اینجا ربوبیت و مَلِک بودن و سرانجام إله بودن که هر سه مخصوص ذات اقدس الهی است که آن بالذاتش منحصر به اوست منشأ رفع نیاز هر پناهجو است.
  11. شرّی که در سوره مبارکه «فلق» بود شرّ بیرونی است اما این شرّ درونی است که وسوسه می‌کند. انسان با فکر و اراده کار می‌کند اول با اندیشه می‌اندیشد بعد با انگیزه تصمیم و اراده و مانند آن را به عهده می‌گیرد. اگر کسی بخواهد مسیر انگیزه او و اراده او را دگرگون کند، اول در اندیشه او سوء اثر می‌گذارد اندیشه او را ویران می‌کند وهمی و خیالی می‌کند وسوسه می‌کند او را گمراه می‌کند، از اندیشهِ گم‌شده انگیزه پراکنده پدید می‌آید و مانند آن؛ لذا فرمود: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ﴾ که این ﴿الْخَنَّاسِ﴾ است. انسان هر وقت متذکر شد این در گوشه‌های ذهن می‌خزد و هر وقت غافل شد خودش را نشان می‌دهد.
  12. درباره مژده به پرهیزکاران که فرمود پرهیزکاران کسانی‌اند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[14] اگر ببینند یک خیال باطلی، یک وهم باطلی، یک شورش باطلی در بیرون قلب او راه پیدا کرده است می‌بیند این حرامی به نام شیطان احرام بسته است تا وارد کعبه دل بشود، هم می‌فهمد او حرامی است، هم می‌فهمد احرامش احرام کاذب است، هم از انگیزه سوء او باخبر است که او منتظر است که درِ کعبه دل چه وقت باز می‌شود که آنجا وارد بشود «فَبَاضَ وَ فَرَّخ‏» که در خطبه‌های نورانی امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلین) آمده است،[15] باخبر است.
  13. مردان الهی که مواظب قلب هستند می‌شناسند این حرامی را، می‌شناسند احرام بستن حرامی را، می‌شناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است وارد دل بشود ﴿تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ وقتی متذکر شدند به نام حق ذکرگویان شدند او خنّاس است در گوشه‌ای می‌خزد تا انسان بتواند:
  14. پاسبان حَرَم دل شده‌ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[16]
  15. کلاً او را از صحنه دل بیرون کند و منزّه بشود وگرنه او دائماً در صدد وسوسه است؛ گاهی هم البته به وسیله انسان‌ها وسوسه می‌کند، گاهی به وسیله برخی از جن‌ها وسوسه می‌کند، ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ که خنّاس بودنش به همین مناسبت است که ﴿بِالْخُنَّسِ ٭ الْجَوارِ الْکُنَّسِ﴾[17] در آن آیات بحثش گذشت که «خَنس» یعنی چه! ﴿الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ ٭ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴾؛
  16. این کلمه «ناس» چند بار تکرار شده است یعنی سه بار در آن سه آیه ﴿رَبِّ النَّاسِ ٭ مَلِکِ النَّاسِ ٭ إِلهِ النَّاسِ﴾ اشاره شد، یک بار هم در آیه قبل که ﴿فی‏ صُدُورِ النَّاسِ﴾ است، یک بار هم در آیه پایانی ﴿مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴾ است که البته اینها فرق می‌کنند. آن ناسی که در صدر این سوره آمده است یعنی مطلق مردم، این ناسی که در وسط آمده است افرادی که دشمنان جنّ و انس به او حمله می‌کنند، این ناسی که در پایان آمده است ردیف جن، او خودش وسوسه‌گر است که این سوره مبارکه اضلاع سه‌گانه استعاذه را نشان می‌دهد چه اینکه آن سوره مبارکه هم اضلاع سه‌گانه استعاذه را نشان می‌دهد.
  17. مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله تعالی علیه) بعد از بیان این سوره مبارکه: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾ که اینها را می‌گویند «معوّذتین» و ظاهراً باهم نازل شده‌اند، بر فرض باهم نازل شده باشند پیام مساوی ندارند ولی شبیه دارند؛ ایشان در پایان کتاب تبیان که تفسیر قیّمی است از این بزرگوار که بسیاری از مطالب آن در مجمع البیان و سایر تفاسیر آمده است؛
  18. ایشان می‌فرمایند حرمت قرآن و اهمیت قرآن و احترام قرآن، اصلاً احترام معنایش این است که انسان حریم بگیرد و به بارگاه ملکوتی یک شیء بزرگ مثل قرآن، انسان بزرگ مثل پیغمبر و امام (علیهما آلاف التحیة و الثناء)، این را می‌گویند احترام کردن، یعنی حریم گرفتن، برای او حرم قائل شدن. می‌فرماید بزرگان قرآن‌شناس و پژوهشگران قرآنی ثابت کردند بررسی کردند که قرآن چند سوره دارد، یک؛ چند آیه دارد، دو؛ چند کلمه دارد، سه؛ چند حرف دارد، چهار؛ چند نقطه دارد، پنج؛ برخی از اینها از صد گذشت، برخی از اینها از هزار گذشت، برخی از اینها از میلیون گذشت، همه اینها را این بزرگوار رقم به رقم ذکر کرده است که چند هزار حرف دارد، چند هزار حرکت دارد، چند هزار نقطه دارد و مانند آن.[18]
  19. بعد از ایشان مرحوم سید حیدر آملی همه این مسائل را مبسوطاً ذکر کرده است که پژوهشگران قرآنی غیر از مسئله سور، غیر از مسئله آیات، غیر از مسئله کلام، غیر از مسئله کلمات؛ حروف را رقم به رقم که چند تا «الف» دارد، چند تا «باء» دارد تا آخر حروف تهجّی. چند تا تنوین دارد «إعراب»، چند تا حرکت دارد، چند هزار فتحه دارد چند هزار کسره دارد چند هزار ضمّه دارد و چند تشدید دارد؛ تشدیدها، فتحه‌ها، ضمه‌ها، کسره‌ها، تنوین‌ها همه را اینها بررسی کردند.[19]
  20. بعد از گذشت یک مقداری، دو سه قرنی مرحوم فیض کاشانی(رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) در کتاب شریف وافی همه این مسائل را مبسوطاً ذکر کردند رقم به رقم آیه به آیه سوره به سوره حرف به حرف تشدید به تشدید همه اینها را ایشان ذکر کردند.[20] این کتاب از گزند هر گونه تحریف، هر گونه کم، هر گونه زیاد، هر گونه جابهجایی به غیر اذن پیغمبر(صلوات الله و سلامه علیه) ممنوع بود؛ آنچه بر قلب مطهر حضرت نازل شد همان است که امروز بشر در خدمت اوست.
  21. اما تاریخچه تفسیر قرآن؛ در سال 1400 هجری قمری، بعد از اینکه طبق معمول درسی که در مدرس مدرسه سعادت که مرحوم سعادت (رحمة الله علیه) در قم ساختند، آنجا درس به پایان رسید، من تنها نشسته بودم و شرکت کنندگان درس رفته بودند. من هیچ فکر نمی‌کردم که در فردای آن روز چه باید شروع بکنیم! گفتیم حالا می‌رویم تصمیم می‌گیریم، دروس رایج عقلی و نقلی که آن روز داشتیم فکر بکنیم که چه کتابی را، چه درسی را، چه فقهی را، چه مثلاً اصولی را، چه کلامی را، چه علوم عقلی را شروع بکنیم!
  22. همان جا که نشسته بودم دفعتاً به ذهنم رسید که ما تفسیر را شروع بکنیم؛ نه قبلاً فکری داشتیم، نه با کسی مشورت کردیم، نه کسی به ما گفت. البته در طی سال‌ها و مذاکرات مسئله اینکه تفسیر باید رایج بشود، تفسیر باید گفته بشود در ذهن خیلی‌ها هست، اما آن روز نه من سابقه‌ام بود نه کسی به من گفت، نه کسی پیشنهاد داد. در آن روز به ذهن ما آمد که تفسیر را شروع بکنیم. خدای سبحان این را در ذهن ما القا کرد ما در همان مدرس مدرسه مرحوم سعادت آملی شروع کردیم.
  23. طولی نکشید که جمعیت بیش از وسعت آن مدرس بود، رفتیم مهدیه مرحوم آقای اسلامی(رحمة الله علیه)، طولی نکشید که آنجا هم کافی نبود، رفتیم مسجد محمدیه، طولی نکشید که مسجد محمدیه هم کافی نبود در کوتاه‌ترین مدت ما از مدرس مدرسه سعادت به مسجد اعظم ـ ساخته آیت الله العظمی بروجردی(قدّس الله نفسه الزکیة) ـ منتقل شدیم.
  24. الآن که روز جمعه بیست و سوم شعبان المعظم 1441 هجری قمری است تقریباً چهل سال این تفسیر طول کشید. تمام ساعاتش، تمام لحظاتش، تمام دقایقش، تمام سورش، تمام آیاتش، تمام کلماتش، تمام حروفش، تمام حرکاتش، تمام تنوین و رفع و ضمّ و نصبش، تمام فتح و ضمّ و کسرش، تمام تشدیدش،
  25. همه اینها به عنایت الهی بود؛ «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک‏»،[21] «لَا صُنْعَ لِی وَ لَا لِغَیْرِی فِی إِحْسَانٍ مِنْکَ»[22] این نعمت فقط در کنار مائده او و مأدبه او که مائده او و مأدبه او به صورت قرآن و عترت طاهرین(علیهم افضل صلوات المصلین) که قرآن ناطق‌اند عِدل قرآن کریم‌اند به برکت اینها است. این نه تعارف است، نه مدح‌گویی است، نه ثناخوانی است، اظهار عجز صادقانه است که از اوست و لاغیر!
  26. بنابراین از باغ او از بوستان او از جنّات او از روح و ریحان او محصول این چهل سال هجری قمری گرچه با تاریخ هجری شمسی چند ماهی تفاوت است، این چهل سال به عنوان «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ» این کسانی که «وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیر»[23] به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم می‌شود.
  27. ثوابش را به ارواح طیبه انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و صدیقین عموماً، روح مطهر حضرت ختمی رسالت و ختمی نبوت و ختمی امامت پیغمبر(صلوات الله و سلامه علیه) و امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلین) و صاحب عصمت کلیه الهیه حجت بالغه
  28. الهی حضرت فاطمه زهرا(صلوات الله علیها) و به بارگاه ملکوتی حسن بن علی(علیهما السلام) و به بارگاه ملکوتی سیّد الشهداء حسین بن علی(صلوات الله علیهما)،
  29. به بارگاه ملکوتی علی بن الحسین(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی محمد بن علی(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی جعفر بن محمد(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی موسی بن جعفر(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی علی بن موسی(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی محمد بن علی(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی علی بن محمد(علیهما السلام)، به بارگاه ملکوتی حسن بن علی العسکری(علیهما السلام)،
  30. به بارگاه بقیة الله(ارواح من سواه) حجت بن الحجج البالغة(علیه و علی آبائه افضل صلوات المصلین) اهدا می‌کنیم «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ».
  31. پروردگارا! تو را به اسمای حسنایت قسم، تو را به اولیایت قسم، تو را به رحمانیت خودت قسم، تو را به جمیع صحف آسمانی‌ات قسم، تو را به قرآن کریمت که مهیمن بر همه کتاب‌ها است قسم، نظام الهی را، قرآن و عترت را، ولایت اهل بیت را،
  32. علی بن ابیطالب و اولادش را(علیهم افضل صلوات المصلین)، محبت آنها را ولایت آنها را امامت آنها را برای مردم شرق عالم و غرب عالم ارزانی بفرما! همه را هدایت بفرما! همه را آماده حضور و ظهور ولیّ‌ات قرار بده! دشمنان داخل و خارج را، چه دشمنانی که در سوره «فلق» از آنها باید استعاذه کرد، چه دشمن‌هایی که در سوره «ناس» از آنها باید استعاذه کرد، جوامع بشری را چه در منطقه محلی و ملّی مسلمان‌نشین، چه در منطقه موحدنشین،
  33. أعم از مسلمان‌ها و مسیحی‌ها و کلیمی‌ها، چه در منطقه بشرنشین أعم از مسلمان و کافر همه را به راه راست هدایت بفرما و همه را آماده بفرما برای ظهور و حضور ولیّ‌ات(ارواحنا فداه).
  34. امیدواریم پدران ما و مادران و ذوی الحقوق ما اساتید ما، بالأخص سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی روح و ریحانی از قرآن کریم نثار روح مطهر همه اینها بشود. هر کسی نسبت به ما حقی دارد تعلیمی از کتاب او ما استفاده کردیم از درس او ما استفاده کردیم از قلم و قدم او استفاده کردیم، کمکی کردند احسانی کردند عنایتی کردند همه آنها را در کنار مائده و مأدبه قرآن و عترت دعوت بفرما! «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک‏».و  
  35. الحمد لله رب العلمین ، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
  • حسین صفرزاده