- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
شنبه 9 دی 1402برابر 16 جمادی الثانی موانع بصیرت استاد سالک
جلسه 51 بحث بصیرت وموانع رشد بصیرت در نهج البلاغه .. جاهل عالم نما وگمراه کنندگان هفتمین خصلت های زشت وناروا خطا واشتباه 23/10/2..شنبه اول ماه رجب/ 445 میلاد حضرت امام باقر علیه السلام استا د سالک
- ما با خدا خوشاوندی نداریم : حدیث از حضر ت امام باقر علیه السلام : عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ وَ مَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ قَرَابَةٌ وَ لَا لَنَا عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ وَ لَا یُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مُطِیعاً نَفَعَتْهُ وَلَایَتُنَا وَ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ عَاصِیاً لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایَتُنَا امام باقرعلیه السّلام فرمود: به خدا قسم ما از جانب خدا براتى نداریم و میان ما و خداوند خویشاوندى نیست و بر خدا حجّتى نداریم، نزدیکى به خدا جز با اطاعت و بندگى میسور نمىشود، پس هر کس از شما که مطیع خدا باشد دوستى ما سودش دهد، و آنکه از شما نافرمانى خدا کند، ولایت ما به او سودى نرسانده است.
- لکن از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روایت کند که فرمود: حبّی وحبّ أهل بیتی نافع فی سبعة مواضع أهوالهنّ عظیمة؛ عند الوفاة، و القبر، و عند النّشور، و عند الکتاب، و عند المیزان، و عند الحساب، و عند الصّراط؛ فمن أحبّنی و أحبّ أهل بیتی و استمسک بهم من بعدی ...محبت من و اهل بیتم در هفت موضع که دهشتهاى آن زیاد است نافع است: 1- موقع مردن 2- در قبر 3- موقع حشر (و برانگیخته شدن در صحراى محشر) 4- وقتى که نامه اعمال به دست اشخاص داده مىشود 5- موقعى که پاى میزان مىروند 6- وقتى که حسابها را رسیدگى مىکنند 7- وقت عبور از صراط، پس هر که مرا و اهل بیتم را دوست بدارد و پس از من به آنان متمسّک شده باشد، ما شفیعان او در روز قیامت هستیم،
- درخطا واشتباه درخواست هفت فضیلت : درآخرسوره بقره ازخدا هفت فضیلت در خواست می کنیم : لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ (286)
اول نگاه در معنای اجمالی به آیه شریفه : تکالیف الهى، بیش از توان انسان نیست. «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» اسلام، دینِ آسانى است، نه سختگیرى.
اعمال ما آثارى دارد که بازتابش به خود ما برمىگردد. «لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا ...»
انسان، آزاد و صاحب اختیار است. «لَها ما کَسَبَتْ»
انجام یا ترک دستورات الهى، سود وضررش براى خود ماست. «لَها ... عَلَیْها»
کسانى که مىگویند: «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» وسراپا عادل ومتّقى هستند، بازهم از خطا ونسیانهاى خود نگرانند ودعا مىکنند. «إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا»
به تاریخ گذشتگان وحوادث تلخ آنان بنگریم تا درس عبرت گرفته وبه خدا پناه ببریم. «کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»
آداب دعا آن است که ابتدا به ضعف خود اقرار کنیم؛ «لا طاقَةَ لَنا» سپس به عظمت خداوند گواهى دهیم؛ «أَنْتَ مَوْلانا» آنگاه خواست خود را مطرح کنیم. «وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا»
پیروزى اسلام بر کفر، خواسته دائمى مؤمنان است. «فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»
در جمله «لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ» نسبت فراموشى و نسیان به خداوند معنا ندارد، بنابراین، مراد از «نَسِینا» آن است که برخورد ما با شما فراموش کنندگان قیامت، برخورد کسى است که شما را به دست فراموشى سپرده است.
کیفرهاى الهى، عادلانه و مماثل است. «نَسِیتُمْ- نَسِینا»
خداوند هیچ کسى را جز به اندازه توانش، تکلیف نمی کند : «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
- نکته قابل توجه در این آیه شریفه نکته نسیان وخطاء از عوامل عدم رشد بصیرت است. «إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا» بین نسیان وخطاء فرق است از نظر معنا یکی نیست ! خطاء ازروی غفلت وعدم توجه است. شگارچی آهو را هدف میدهد تیرش به آدم می خورد !! ولی نسیان به دنبال کاری می رود در حافظه اش فراموش می کند . گنه کار را مجازات می کند و مشخصات گنه کار را فرموش می کند.
- زندگی خوش آینده وآسان و با نهایت وضوح - حضرت رسول الله فر مودند : بحدیث «بعثت علیکم بالحنیفیّة السّمحة السّهلة البیضاء» یعنى حق سبحانه و تعالى مرا مبعوث گردانیده است به رسالت بر شما با دین حنیفیه که دین حضرت ابراهیم است علیه السلام در اصول دین خصوصا در بت شکنى و ازاله شرک و زندگی خوش آینده و آسان و با نهایت وضوح .. که دین زمین گیر کننده نیست .
- اما شرح درخطا واشتباه و درخواست هفت فضیلت : اما هفت نکته در آیه «286» سوره بقره مورد بحث امده است .
- رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا : آنچه دلهاى شما (از روى اراده و آگاهى واختیار) کسب کرده، مؤاخذه مىکند.. ممکن است مراد آیه از کیفر حالات باطنى انسان، گناهانى باشد که ذاتاً جنبه درونى دارد و عمل قلب است، مانند کفر و کتمان حقّ، «یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ» خداوند شما را به آنچه دلهاى شما کسب نموده است مؤاخذه مىکند.
- إِنْ نَسینا : نسیان گاهى به معناى فراموشى غیر اختیارى است که انتقادى بر آن نیست؛ ولى گاهى به معناى بىاعتنایى وبىتوجّهى است که قابل انتقاد است. مانند؛ موردى که در این آیه آمده است. «نَسُوا حَظًّا
- أَوْ أَخْطَأْنا : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إن کلام الحکیم إذا کان صوابا کان دواء و إذا کان خطاء کان داء غررالحکم، ص 58. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): الدولة ترد خطأ صاحبها صوابا و صواب ضده خطاء غررالحکم، ص 347.
- وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا : بمعنى سنگینى است یعنى تکلیف سنگین بر ما بار مکن، در حالات حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آمده «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ» اعراف: 157 یعنى از آنها سنگینى و اغلالشان را بر میدارد و بشریعت آسان و طبیعى راهنمائى میکند.
- لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ : تحمل وطاقت: وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامی وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللّهِ فَعَلَی اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُون یونس/ 71. بخوان بر آنها سرگذشت نوح را زمانی که به قوم خود گفت: موقعیت من و تذکراتی که نسبت به آیات خداوند می دهم بر شما سنگین و قابل تحمّل نیست. پس من بر خداوند توکّل میکنم (و از هیچ چیز هراسی ندارم) شما هم فکر خود را و هم شرکایی که برای خداوند گرفتهاند جمع کنید و مواظب باشید چیزی از امور برشما پوشیده نماند. (با تمام بصیرت و توان و استمداد هرگونه نقشه بدی نسبت به من دارید عمل کنید.
- وَ اعْفُ عَنَّا : عف : قرآن یک کلید دارد مىگوید راه بخشش این است«وَلْیَعْفُوا» (22/ نور) عف کنید همدیگر را در امور جزیی شخصی است ولی اگر از توجّه و تعمّد و روحیّهى فساد انگیزى نهى میکند. چرا که لغزشِ غیر عمد و با قصد فتنهانگیزى، مورد عفو قرار نمىگیرد. وَ اغْفِرْ لَنا : بحث های مفصلی راجع به عفو و پوشاندن گناهان آمده است. 27 مورد در قرآن کلمه عفو بکار رفته است . البقرة : 52 ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُم.. ُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا.. َ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّه.. َ حَتَّى عَفَوْا.. خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین.. ُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُور.. وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا.. ِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئات.. وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر.. در مغفرت وپوشاندن گناه
- وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ (286) اعتراف ناشی از اعتراف قلبی است ومبنای علمی وتقوایی دارد که همه قدرتهارا رد می کند و «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله و الله اکبر» ملاک قرار می دهد . واز او می خواهد که : وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ که در خواست همیشه ماست.
- نکته بعد نسیان وفراموشی از روی سهل انگاری مجازات دارد ! : «کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى» فاطمه جان: «مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَهَ خَصْلَهً» (فلاحالسائل/ ص 22) خطاء را در این جا که روی فراموشی از روی سهل انگاری باشد خدا نمی بخشد .. که از موارد موانع بصیرت است .
- در کار ناروا درنگ بهتر، : نکته علی علیه السلام : ربما بصیر.. رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِیرُ قَصْدَهُ وَ أَصَابَ الْأَعْمَى رُشْدَهُ أَخِّرِ الشَّر.. بسا که بیناى کار در قصد خود خطا کرد و بى وقوف بمقصود رسید. در کار ناروا درنگ بهتر، چه، هر دم که بخواهى در آن شتاب توانى کرد. راه را درست می رود ولی در راه درست خطاء می کند . علت خظاء آن است با ایمان اولی تا پایان کار نرفته است شبهه در ایمان آمده راه را با ایمان اولی نمی بیند ایمان اولی خوب است .وخطاء نکردن مهم است.
- برخورد قاطع با خیانتکاران : نکته نامه 3 نهج البلاغه در خطاء برخورد قاطع با خیانتکاران ومن جمله قاضی عامل حکومت می فرمادید : بلغنی انک ابتعت . اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً فَبَلَغَهُ ذَلِکَ، فَاسْتَدْعَى شُرَیْحاً وَ قَالَ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَاباً وَ أَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُوداً؛ فَقَالَ لَهُ شُرَیْحٌ قَدْ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ. قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: یَا شُرَیْحُ أَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لَا یَنْظُرُ فِی کِتَابِکَ وَ لَا یَسْأَلُکَ عَنْ بَیِّنَتِکَ، حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصاً وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصاً. فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لَا تَکُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلَالِکَ؛ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْیَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ. أَمَا إِنَّکَ لَوْ کُنْتَ أَتَیْتَنِی عِنْدَ شِرَائِکَ مَا اشْتَرَیْتَ لَکَتَبْتُ لَکَ کِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ، فَلَمْ تَرْغَبْ فِی شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ [بِالدِّرْهَمِ] بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ... وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ قَدْ بَلَغَنِی تَنَمُّرُکَ لِبَنِی تَمِیمٍ وَ غِلْظَتُک عَلَیْهِم
- زیاده طلبی شریح بن الحارث : نامه اى از آن حضرت (علیه السلام) به قاضى اش شریح بن الحارث:گویند که شریح بن الحارث قاضى امیر المؤمنین (علیه السلام) در زمان او خانه اى خرید به هشتاد دینار. این خبر به على (علیه السلام) رسید. او را فرا خواند. و گفت: شنیده ام خانه اى خریده اى به هشتاد دینار و براى آن قباله نوشته اى و چند تن را هم به شهادت گرفته اى. شریح گفت: چنین است یا امیر المؤمنین. على (علیه السلام) به خشم در او نظر کرد، سپس فرمود: اى شریح، زودا که کسى بر سر تو آید که در قباله ات ننگرد و از شاهدانت نپرسد، تا از آنجا براندت و بى هیچ مال و خواسته اى به گورت سپارد. پس، اى شریح، بنگر، نکند که این خانه را از دارایى خود نخریده باشى، یا نقدى که بر شمرده اى از حلال به دست نیامده باشد. که اگر چنین باشد هم در دنیا زیان کرده اى و هم در آخرت. اما اگر آن گاه که این خانه را مى خریدى نزد من آمده بودى، برایت قباله اى مى نوشتم به این نسخت و تو حتى یک درهم -و چه جاى بیش از آن- رغبت نمى کردى که به بهاى این خانه دهى .
- حریص در زر و زیور مال دنیا - اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً : = خانه 80 دینار خریده که فوق توقع حضرت است .
- شهادت معنوی هم هست - وَ أَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُوداً؛ قباله نوشته اى و چند تن را هم به شهادت گرفته اى.
- شرمندگی در اقرار- فَقَالَ لَهُ شُرَیْحٌ قَدْ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ. = شریح گفت: چنین است یا امیر المؤمنین.
- نظر محبت حضرت اصل است _ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ : على (علیه السلام) به خشم در او نظر کرد، سپس فرمود:
- عرضه نامه اعمال - یَا شُرَیْحُ أَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لَا یَنْظُرُ فِی کِتَابِکَ : اى شریح، زودا که کسى بر سر تو آید که در قباله ات ننگرد
- بترس از شاهدان روز قیامت - وَ لَا یَسْأَلُکَ عَنْ بَیِّنَتِکَ، حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصاً : وازشاهدانت نپرسد،
- فقط یک کفن ازمال دنیا - وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصاً.: تا از آنجا براندت و بى هیچ مال و خواسته اى به گورت سپارد.
- مال بیت المال - فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لَا تَکُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ : پس، اى شریح، بنگر، نکند که این خانه را از دارایى خود نخریده باشى،
- مال حلال وحرام - أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلَالِکَ؛ یا نقدى که بر شمرده اى از حلال به دست نیامده باشد.
- خوارى و ذلت دنیا وآخرت - فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْیَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ. که اگر چنین باشد هم در دنیا زیان کرده اى و هم در آخرت.
- اعمال ما درمحضرآقا باشد - أَمَا إِنَّکَ لَوْ کُنْتَ أَتَیْتَنِی عِنْدَ شِرَائِکَ : اما اگر آن گاه که این خانه را مى خریدى نزد من آمده بودى،
- امیدواریم که قباله ما را حضرت بنویسد ان اشاالله - مَا اشْتَرَیْتَ لَکَتَبْتُ لَکَ کِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ، برایت قباله اى مى نوشتم به این نسخت
- از کجا آورده ای - فَلَمْ تَرْغَبْ فِی شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ [بِالدِّرْهَمِ] بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ... و تو حتى یک درهم -و چه جاى بیش از آن- رغبت نمى کردى که به بهاى این خانه دهى .
- دردیدگاه مادی - وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ : و بدانید که بصره محل فرود شیطان است.
- در رفع ودفع وسوسه - وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ : و کاشت کننده وسوسه ها
- مهربانی بامردم - فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ : پس با اهلش با آنان مهربان باش.
- گره ترس بر دلها - وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ : و گره ترس را از دلهایشان بگشا.
- در قلدری وسختگیری - وَ قَدْ بَلَغَنِی تَنَمُّرُکَ لِبَنِی تَمِیمٍ وَ غِلْظَتُک عَلَیْهِم: من از قلدری شما به بنی تمیم و سختگیری شما نسبت به آنها شنیده ام.
- اقتصاد وآزمون و خطاء : در اینجا یک خطاء ویک مانع است که شخص خطاء کار بصیرت را از دست می دهد . شاهد ما در این نامه آمده که خظاء ونسیان مانع بصیرت ا ست . کاری شریح وغیر شریح ندارد. کارگذار امیر المومنین هم چه بسا ؛ گاهی خظاء کار باشد – یک خظاء کار دولتی تمام یک کشور را درگیر یک حادثه عجیب می کند ! در زمان ما اقتصاد ایران ما چقدرآزمون و خطاء باید داشته باشد ؟
- خطاء در قیمت گذاری - در دولت سیزدهم آقای وزیرکار وامور اجتماعی بدون تامل وتدبر دریک جلسه چنان ضربه ای به اقتصاد کشور زد که 75 درصد فیمت کارگر را رشد پیدا کرد که خظاء خیلی بزرگی بود..آقای رییسی همان موقع آو را عزلش کرد بلکه باید محاکمه اش می کرد !!
- نتیجه خطای انسان های بزرگ کارگزار آثارش در جامعه هم بزرگ می شود گرچه خطاء یک فرد است. ولی جامعه درگیرخظاء به خطاء میرود..! واثر خطاء یک جامعه را در گیر کرده و به انحراف می کشاند. لذا قاضی یا فرماندار و یا استاندار امیر المومنین نمی تواند خانه ای آنچنانی داشته باشند!
- ماحصل موانع بصیرت در خطاء ونسیان
- 1- اثرخطای کوچک یک کارگذار باعث دگیر شدن یک خظاء بزرگ در جامعه می شود!!!
- 2- اثرخطای کوچک ایجاد انحراف اعتقادی وفکری جامعه را در پی دارد!!!
- 3- اینکه ارز چند نرخی یکی از مهمترین عوامل اصلی فساد و رانت در جامعه ایران است
- 4- اشرافی گری یک کار گذار موجب زیاده طلبی عوامل وحرص وطمع قشرهای زیرین جامعه را در برمی گیرد که دنیاگریی است
- نمونه ای از خطاء در حقوق اجتمایی غارتگری اموال عمومی ..( خطبه 216 امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند : إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْ لَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَی...این هشدارهای پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله) و امیرالمومنین(علیه السلام) برای هدایت جامعه اسلامی و برقراری عدالت، انگارنیاز امروز جامعه ماست. اگر جلوی دست اندازی به اموال عمومی و غارتگری بیت المال توسط برخی مدیرانی که مستی اشرافیگری وجود آنها را فرا گرفته، گرفته نشود، حسب تذکرات رهبر معظم انقلاب که بر گرفته از این هشدارهاست، فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری به جامعه سرریز خواهد کرد و کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد. اما آنچه که می تواند جلوی این تهدید را بگیرد، براساس فرمایش مولا علی(علیه السلام) مطالبه مردم و افکارعمومی از مسئولان برای پیگیری و برخورد قاطع با غاصبان اموال عمومی و ثروت های بادآورده از جمله حقوق های نجومی، و مقاومت مردم براین مطالب است.
- اثر خطاء وخلاف درقرآن وکلام امیرالمومنین می فرمایند مانع رشد بصیرت ورشد جامعه است.روش برخورد انسانی که خطاء کاراست .
- حضرت می فرمایند : عاتب اخاک بالاحسان الیه وارادد شره بالانعام علیه – درروش برخورد با دوستان بد – که درود خدا براو فرمود : برادرت را با احسان که در حق او می کنی سرزنش کن ؛ وشراورا با بخشش باز گردان ..با دوستان بد با انعام وبخشش رفتارکن !! ازکه کلام حضرت است که انسان درعوج کرامت وحیثیت ووحدت امت است با اوبا احسان رفتار کن ! حکمت 158
- نکته دوم : با احسان وانعام وبخشش رفتار کردن قابل توجه است ولیکن در حفظ نظام وبحث حفظ نظام در خطاء ونسیان قابل بخشش وچشم پوشی نیست در نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام باید عزل ومحاکمه گردد. دولت باید برخورد جدی نماید محاکه کند ، شورای نگهبان با احسان وانعام نمی تواند بر خورد کند ..
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم